2010-11-20
صبور، حساس یا هردو؟!
7سالِ تموم بهت میگن سمپادی! همه، هر انتظاری ازت دارن. هرچیز بزرگ و عجیبی رو باید یاد بگیری! از هر کسی برتری!!!
بعدِ 7سال وارد جایی میشی به اسم دانش+گاه! ولی در واقع فقط دانشگاهِ!
دیگه فرقی نمیکنه قبلا چی بودی… اینجا هیچ کس با بقیه فرقی نداره… ولی در واقع داره!
وقتی خودتو داری معرفی میکنی و با تاکید میگی که تنها فرزانگانیِ ورودیِ جدیدِ دانشکده تونی خیلیا میذارن به حساب اینکه خواستی خودنمایی کنی و تعداد خیلی کمی میفهمن (یا اصلا هیشکی نمیفهمه) که…
که تنها فرزانگانی بودن یعنی اینکه هیچکس حرفتو نمیفهمه. یعنی اینکه دیگه کسی نیست که توی کلاس سرتو بذاری رو شونه اش. یعنی همیشه باید طرفی باشی که بقیه نیستن…؟! (و این تفاوت رو انصافا خودت درست نکردی)
خداییش مدرسه بهتر نبود؟!
10 نظر
اتفاقا این خوبه که از فضای مدرسه بیرون بیاییم و کمی وارد جامعهای متفاوت از قبل بشیم. من دوران دانشآموزی شنیده بودم که عدهای میگفتند دچار مشکلات خیلی زیادی در مورد این موضوع شدند اما جدی نمیگرفتم. حالا که از فضای مدرسه بیرون اومدم میبینم گاها خیلی تفاوتها زیاده و آدم نمیتونه کنار بیاد. البته به مرور زمان حل میشه.
من جای شما بودم هرگز خودم رو سمپادی معرفی نمیکردم. من و خیلیهای دیگه هیچ وقت نمیگیم سمپادی هستیم. یادمه یک بار توی یک همایش٬ مجری از یکی از بچههای سمپادی پرسید کدوم مدرسه هست؟ اونم گفت شهید بهشتی. پرسید هنرستان شهید بهشتی؟ (تو شهرستانها مدرسههای سمپاد بیشتر به اسم تیزهوشان شناخته شدهان تا سمپاد یا اسم خودشون)
سلام. اینجا عضو شدم. فقط برای این که احساس همدردی کنم و بگم من هم همین طور. ورودی برق امسالم توی دانشگاه شهر خودمون.
اما این جا فرق میکنه که قبلآ کجا بودم. یا شاید من میخوام که فرق کنه.
اون تفاوت رو هم که میگین من هم کاملا حس می کنم و آزارم میده. اما حتی با این آزار هم نمیخوام تفاوتم رو از بین ببرم. میخوام تا ابد متفاوت بمونم و کارای متفاوت انجام بدم. هر چند سخته ولی به نتیجه هایی که داره و به همه ی عواقب بد و خوبش می ارزه.
مدرسه بهتر نبود. دوستای 7 ساله ی ما توی مدرسه بهتر بودند و هستند.
نکته: من شهیدبهشتی بودم.
سلام بهت تبریک می گم که وارد یه مجموعه بزرگتر شدی ولی اینو باید بدونی که دوره مدرسه تموم شده و واقعیت اینه که داری می بینی دانشگاه، جامعه ، شهر ، کشور و… دیگه از ناز ونوازش ها خبری نیست دیگه سازمانی به نام سمپاد وجود ندارد دیگه کسی نمی دونه که ضریب هوشی تو چنده و… اینجا باید خودتو محک بزنی ببینی چند مرده حلاجی آیا می تونی با آدم های دور وبرت زندگی کنی آیا می تونی خودتو باهاشون وفق بدی تازه وارد اجتماع وبازار کار وازدواج وخیلی چیزای دیگه نشدی باید برای همه این ها خودتو آماده کنی الان وارد قسمت واقعی زندگیت شدی پس با واقعیت کنار بیا وسعی کن بهترین پایان را برای تمام واقعیتهای پیش رویت انتخاب کنی . دوست شما ایران آباد.موفق باشید.
shoma duste 7 sale darid
man duste 11 sale
ziadam hastan
inaro begid chika konam?
11 sal be 5 nafar bashi
badesh iehoi
“bye bye”
vaghean sakhte
سلام. دوستای منم حداقل 4 یا 7 ساله بودند وگرنه خیلی ها 9-10 ساله یا بیشتر بودند. اما هیچ کس اینو درک نمیکنه که 9-10 سال یعنی نصف عمر من تا الان. به عبارتی همه عمرم (اون نصفه بچگیش که حساب نمیشه).
جناب ایران آباد، یعنی میگی اینا هر کار چرتی که خواستن انجام بدن، به هر چیز مزخرفی که خندیدن، هر جایی که رفتن منم همراهیشون کنم؟؟؟ خدا اون روزو نیاره. البته اونایی رو که میگی بعضیاشو راست میگی اما نه کامل.
مثلآ ما تو مدرسه 10 صبح تصمیم به تعطیلی می گرفتیم، 11 همه خونه هاشون بودن.(غیر از یکی دو نفر) اینجا 2 تااز دانشجویان دختر واسه تعطیلی عید تا عید یه بار امضا می گیرن(!!!!) یه بار نظرتو می پرسن و باز در نهایت میان 50 بار ازت میپرسن که میای یا نه؟؟!!
تازه اینا برقاشن و سر جمع توی همه مقاطع 3 درصد دانشگاه هم نمیشن. …
به هرحال من قبلآ تصمیمم رو گرفتم. تاثیر اطرافیان زیاده، اما قدرت و عزم و نیروی خود آدم 100،000 برابر بیشتر. دوره ارشد یا Apply میگیرم یا حداقل توی فردوسی ام.
× حرفتون کاملا درسته … مخصوصا وقتی دانشگاهی بری که تنها سمپادی از شهر خودتون باشی ، اون وقته که یه کم دوست داری یکی ، حداقل یکی حرفایی که میزنی رو بفهمه
نهایت خود خواهیه که فکر کنیم کسی که سمپادی نیست حرف ما رو نمی فهمه
یا رو شونه ی غیر فرزانگانی نمی شه تکیه کرد
اینجوری نیست که بیای انسان ها رو به دوسته ی سمپادی و غیر سمپادی تقسیم کنی.
اینجوری نیست که تو به خاطر مدرسه ت لزومن از اونا برتر باشی .
دوست من این خیلی بده ! اونا همشون آدمن ! فقط ما نیستیم که آدمیم اونام هستن ! حتی احساس غربت معنا نداره . چون ویژگی های مشترک آدم ها خیلی خیلی زیاده … اونقدر که تفاوت های کوچیکی مثل مدرسه و شهر و حتی کشور توش گم می شن …
من نگفتم هر سمپادی ای خوبه و هر غیر سمپادی ای بد! هیچ وقت ِ هیچ وقتم به سمپادی بودنم افتخار نکردم! حرف من از دست دادن دوستهاست! به قول یکی از دوستام دوستِ جدید هیچ وقت مزه ی دوستِ قدیمی رو نداره!
مشکل اینجاست که ما ها با همه ی خوبی و بدی هامون 7سال با هم زندگی کردیم… بهتر میتونیم با هم کنار بیاییم. با هم بودنمون هممونو تا حدودی و تنها تا حدودی شبیه هم کرده! به خاطر همینم هست که معمولا حرف همدیگرو خوب میفهمیم! حالا بیا اون دانشگاه گنده رو بگرد تا یکی رو پیدا کنی که زبونتو بفهمه…
از همه ی دوستان به خاطر نظراتشون تشکر میکنم و با اینم موافقم که یه جورایی وارد جامعه شدم و اینا سختی داره!
چقدر الان این حس رو دارم. خیلی بدِ خیلی…
وقتی وارد یک فضای دیگه میشی و میبینی که یک سری از افراد همدیگر را میشناسند و شما هیچ کس …
حس بدیه من 3 سال است با این حس زندگی میکنم…
نمیشه کاریش کرد