مجهول مرو، باغول مرو / زنهار سفر با قافله کن3
سلام خوبین؟! الان کجاست؟! ببخشید الان کیه؟ جمعه اخر سال… میخاین هفته بعد ارسال بدم بشه جمعه اول سال… واقعن دم تکون خوردن کنتور اعداد سالها چه بلاهت بازاری هوا میشه… ژاپن درحد مهتاب بالانس زمینش تکون خورد و خاک بر سر شد همه دوول پیشرفته با دم پیتونی خود گردو میشکستن که گرفتیمش!! ماها… دانشگا میزنیم یکماه تعععععطیل! سازمانها و ادرات هفتهها تعطیل… ملت میچَین تو ماشینو میرن گند بزنن به هرچی محیط زیستو خلقته!… فقط جان هرکی دوس داریم موقع فحش دادن به مملکتو و حکومتو و دین و ایمون بعنوان ذکر علل عدم پیشرفت و وضعیت نابسمان هرچی! یاد این شاسمخ بازییامونم باشیمو و انتظار زیادی نداشتیه باشیم با این روحیه مفتخوری نفتی و شنگولبازیا این موقعیی! هر چی کاشتیم درو میکنیم. خود کرده را تدبیر نیست.. وضعیت مون هر چی هس تو هر چی! طبیعیه و خروجی سبک زندکی ایرانیزه الانمونه.
بگذزریم. الان برو تو کوچه مشتتو بعنوان میکروفون بگیر زیر فک هر کی بگو اول سال چه احساسی دای و چی کار باید بکنیم؟ چه پیامی داره این زنده شدن و تغییر زمین مرده؟ بعد دیالوگای همیشگی. خاست که عمیقتر و عرفانیتر! بگه میگه ما هم باید خودمونو نو کنیمو و تغییر ایجاد کنیم… بله. احسنت و البته. خب چه چجوری؟… هوم… حتمن کتابای تغییر شخصیت در سه سوت. موفقیت و چه و چه بیشتر بخریم بخونیم… ببخشید. مذخرفه مایحتواش بنظرم.
تغییر بنظرم دی فازیکه! یه فاز ایجاد لیستی از اعمال سلبی. و یه فازی با ایجاد لیستی از اعمال ایجابی. وقسمت اول و اساسی تغییر یعنی به این لیست رسیدن. حالا دو تا کار میمونه. ایجاد لیست یعنی با توجه و تعمق و وقت گذاشتن و کاغذ سیاه کردن بطور محسوس و درگیر کردن مخی و روحی اعمال و خلقهای منفی رو پیدا کنیم. بعدم مرحله دوم ایجاد لیست اعمال و خلقلیات لازم، مثبتتر و فرهیختهتر و متعالی تره. کلید واسه ایجاد هر دو لیست، داستن معیاره… با روحیه نسبی گرا و مسامحه گر هیچوقت مترو معیاری در نمییاد و همه همینی که هستیم هستیم فوقش ادا و اطواری واسه نشون دادن گرایش به قشر و گونهای از اقشار زیست کرده در تاریخ بشریت! وفقط پی علایق خام خودمون که اونم دیکته و القایی هس قققطططعع به یقین!!.. (مثهال باکتریال: شعار اون بانک کذا! به رویاهات فکر کن… رویاشم دیکته کرده… ماشین ابری!… چقد بانکا حال بهم زنن…)
بشخصه وسط این بلبشوییه اخر سالی… دارم به رفتار سالم نگاه میکنم… بدترین بیاخلاقیایی که کردم… چرا؟ قضیه چی بود؟ آخه چرا؟!… موعد تغییر الان نیست. کار یک شبه نیس میدونم… ولی بهانه اخر سال بهانه مرور هس… مدتها سر اینکه تغییر اخلاق چجوریه میجستم… تغییر فکر میخاد… در کل… حاصل شد که تغییر اخلاق و سبک رفتاری نیازنمند علمه. علمی اساسی و عمیق. این خیلی خوب بود چون راسته کار ما بود. و هر چیی که از مطالعه و تعمقی چند بگذره واسه ما سهلل وصولتر بود… و تو استقبال ما بیشتر… منتها علمه چی بود؟ اینم جستیم… انسانشناسی…. برای ادم هم دو رده زندگی داریم. غریزی و متعالی. غریزی رو تو فیزیولوژی و بیولوژی خوندم.. ریشه نظریات غربی را هم شروع به درک کردن کردم. داروینیسنم اجنماعی. حیوان ناطق و چه چه… موند رده متعالی. بسیار سخت بود واسم که منطبق با روحیاتم متنی ارضا کننده پیدا کنم… البته اول دغدغم خود زندگی بود و هدفش و چیستی خود ادمیزاد (که دم دسترین موش ازمایشگاهی در این زمنیه خودم باشم!) تا اخلاق جاری در زندگی. و خدا هم که از این به در و دیوار خوردنای من و تقلاها و کلنجارهای شبانه روزیم در استانه ورود به فاز جدی زندگی خوشش اومده بود و دلش سوخته بود… و از گوشهای برون کرد… کوکب هدایت… علامه جفری رو رسوند: زندگی ایده ال واید ال زندگی. هدف و فسلفه زندگی.. حیات معقول…. وجدان… شناخت انسان در تصعید حیات تکاملی انسان…
…. با این حال… خداجون… زنهار از این بیابان…. زین راه بینهایت… که با همه زور زدنام… صد منزل است در بدایت…
دوستان نادیدهام… سال نوتون.. مبارک…
گاهي فكر ميكنم بهترين كار اينه كه كلا بيخيال اخر سال و سال جديد بشي
انگار نه انگار مثل همه روز هاي ديگه
براي تغيير كردن تفاوتي بين اخر سال و اول سال نيست
مهم پشتكار هست كه اصولا هم نيست :دي
تغيير اونقدرا هم كه اسمش پيچيدس خودش پيچيده نيست!
طبيعت تو تك تك روزاي بازه اي كه ما اسمشو گذاشتيم يك “سال” داره تغيير مي كنه! نه فقط وقتي كه اين “سال” داره عوض ميشه! تغيير “بهاري شدن” هم از فرداي شب يلدا شروع ميشه، كه كم كم هوا رو به گرم شدن ميگذاره و روزا بلند تر ميشن!
تغيير ناگهاني فقط يه شعاره، اگرم چيزي به طور ناگهاني تغيير كنه پايدار نيست! مثال ملموسش هوا يا خيلي از پديده هاي طبيعي ديگه. “انسان” هم يه پديدست، يه پديدهي طبيعي! وازين قاعده مستثنا نيست! ما هم در تمام لحظات در حال تغييريم، يكي كم، يكي زياد، يكي مثبت، يكي منفي، يكي آگاهانه و يكيم نا آگاهانه! و مطلوب اونه كه هوشيار باشيم كه چه چيزا و چه كسايي هستن كه مدام و پيوسته دارن تغيير تو ما ايجاد مي كنن و چه خوب اگر خودمون تصميم گيرنده باشيم كه چي و كي رومون اثر بگذاره و ساير عوامل رو ايگنور كنيم!
هر تغييري يه محرك مي خواد، اگه اون محرك نباشه طبق قانون اول نيوتن تغييري انجام نمي گيره. و بلعكس زماني كه محرك وجود داشته باشه تغيير اجتناب نا پذيره و مقابله باهاش انرژي زيادي مي بره!
تغيير كردن يا نكردن دست ما نيست! چون محرك ها هميشه و همه جا وجود دارن. ما فقط مي تونيم به اين تغييرات جهت بديم! يعني اينكه اين محرك ها رو خوب بشناسيم و خودمو نو در معرض اون عواملي قرار بديم كه تغيير نهاييمون در راستاي اهدافمون باشه.
پ.ن.: اينجا چقدر تغيير كرده! دلم براي بلاگ تنگ شده بود!
× به شدت وبلاگ تغییر کرده ساینا … به شدت … :دی
به نیمای عزیز کجایی کم پیدایی هنوز اراکی
بیایه میتینگ بزاریم دوست دارم ببینمت