آیا اژه ای بد بود؟ مقصر کیه؟
چند نکته به ذهنم میرسه در مورد آقای اژهای و سمپاد که لازم میبینم بنویسم.
۱. مدیریت ۲۰ ساله یک نفر در یک جا، هم خوب است و هم بد و به نظرم بدیهایش خیلی بیشتر است. وقتی کسی ۲۰ سال یک جایی مدیریت کند تمام زیروبم آنجا را میشناسد. مدیریت در آنجا پایدار و با یک روش مشخص است و دیگر افراد و دستگاهها شناخت ثابتی از آنجا دارند. در عوض حکومت ۲۰ ساله یک نفر در یک سازمان، میتونه باعث کشته شدن خلاقیت و تنوع در سازمان بشه. چون فکر یک نفر محدوده و ثابت بودن مدیر باعث میشه سایرمدیران سازمان هم عمر زیادی داشته باشند در سمت خودشون و عملا تنوع و ثبات و پویایی دچار مشکل میشه. البته لزوما صددرصد اینطوری نیست اما خب امکانش هم کم نیست. اینکه سمپاد چگونه بوده قضاوتش کمی سخته چون خیلی از ماها از دیدگاه دانش آموز و فارغ التحصیل نگاه میکنیم و دیدی نسبت به داخل سازمان نداریم.
۲. تا جایی که ما میدانیم شیوه اداره سازمان خیلی زیاد به شیوه نظاممند دولتی نبوده و تا حدودی کدخدامنشانه و رفاقتی بوده. مثلا اینکه صاحب امتیاز نشرسمپاد آقای اژهای بودند (و هستند) و نه سازمان. سایت قدیمی سمپاد (nodet. net) هم تحت مالکیت شخصی آقای اژهای بوده و هست در صورتی که اصولا همه چیز باید تحت مالکیت سازمان باشد. بنابه شنیدهها سازمان بازرسی کل کشور، گیرهای زیادی به سازمان داده بود که به حق بودهاند و مقدمه اصلی برکناری آقای اژهای بودند.
۳. آقای اژهای فردی تحصیل کرده و خارج دیده بودند. این خودش خیلی نکته مثبتیه. تخصص روانشناسی هم برای سمپاد بد نیست. ارتباطشون با نهادهای علمی خوب بوده ومقالات و کارهای پژوهشی نسبتا خوبی انجام دادهاند.
۴. سوابق و مسئولیتهای قبلیشون در سطح بالایی بوده و تجربه خوبی داند.
۵. مهمترین ویژگی ایشون نفوذ بالایی بود که در نهادهای مختلف داشتند مخصوصا نهاد رهبری. همین الان هم نماینده ولی فقیه در امور دانشجویان ایرانی اروپا و آمریکا هستند. همین نفوذ در مصون داشتن سمپاد از حملات مخالفان نقش زیادی داشته. تاجایی که شنیدیم چندباری هم دستور مستقیم رهبری رو برای امور مختلف در مورد سمپاد گرفتن.
۶. آقای اژهای پیگیر اصلی گسترش مدارس سمپاد در شهرهای مختلف کشور بودند. البته اصرار ایشون بر گسترش تعداد شهرهای تحت پوشش بود و نه تعداد مدارس در یک شهر.
۷. شاید نظر شما این باشه که خب مدرسه که این همه فارغ التحصیل قدیمی داره. چرا یکی از اونها رو رئیس سمپاد نمیگذارن؟ خب اینکار برخلاف فکر شما خیلی آسون نیست. عملا غیرممکنه. چون رئیس سمپاد باید کسی باشه به نوعی با دولت ارتباط داشته باشه. مشاوری، مدیری چیزی باشه. دوم اینکه تجربه لازم رو هم داشته باشه. اینجوری نیست که یک کارمندی که تازه ۲ ساله استخدام شده رو بیان رئیس سمپاد بگذارن. پس تفکرات این شکلی رو کنار بگذارید.
۸. اینکه سمپاد رفت زیرنظر آموزش پرورش و ضعیف شد و از کنترل خارج شد، صددرصد تقصیر مدیران جدید سازمان نیست. این یک کار منطقیه که سازمانهای مرتبط به آموزش برن زیر نظر وزارت آمپر یا آموزش عالی. تعیین مدیر سازمان توسط آموزش پرورش هم نسبتا منطقیه چون به هرحال سازمان شناخت مستقیم از همه مسئولین شهرها نداره. چه دلیلی هست یک معاونت مستقیم زیرنظر رئیس جمهور باشه؟ شاید بگید چون مهمه و آینده کشوره و…. اما خب شما از دیدگاه خودتون نگاه میکنید. همه لزوما اینطوری فکر نمیکنند. تا حدود زیادی هم حق دارند چون لزوما همه سمپادی بهترین نیستند. صادقانه بگم سمپاد اون قدرها هم که به نظر میرسه چیز خاصی نیست هرچند برای یک سمپادی واقعا خاصه.
۹. خیلی چیزها دست سازمان نیست. مثلا سیاستهای آموزشی کشور دست اونها نیست. این چیزها رو شورای عالی انقلاب فرهنگی تصویب میکنه و همه باید تبعیت کنند و معمولا جایی رو مستثنی نمیکنند. همه باید این کتابها و رشتهها رو بخونند و همین واحدها رو پاس کنند. انتظار کارهای عجیب غریب مثل جابه جا کردن واحدهای درسی بین سالهای مختلف تحصیلی رو نداشته باشید. حقیقتا نمیشه.
۱۰. بازهم خیلی چیزها دست سازمان نیست. مثلا اینجوری نیست که شما هر معلمی دلت خواست بیاری مدرسه درس بده. هرکس رو خواستی معاون کنی. طبق قانون تمام اینها ضوابط داره. مثلا معلم باید در استخدام آموزش پرورش باشه. اینها هم از عوارض زیرنظر آموزش پرورش بودنه. البته آموزش پرورش هم میتونه با تدوین آیین نامههایی، خیلی چیزها رو در مورد سمپاد تغییر بده اما اینکار رو زیاد انجام نمیدن. چون یکپارچگی ساختار کم میشه و مدیریت سختتر و… توی این گیرودار مدرسههای تهران تونستند جون سالم به در ببرن و شهرستانیها مجبورن زیر بار حرف زور برن.
۱۱. در آینده قراره چه اتفاقی بیافته؟ این مورد بستگی به کلی چیز مختلف داره. مثلا ممکنه همین فردا وزیر آموزش پرورش عوض بشه بعد وزیر جدید تصمیم بگیره کلی اختیارات به سمپاد بده. اگر بخواهید دنبال قانونی چیزی باشید باید توی چیزهایی سند ملی آموزش پرورش، برنامه پنجم توسعه، نقشه علمی کشور و یا مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی باشید.
۱۲. ما میتوانیم کاری بکنیم؟ سوال سختیه! هم آره و هم نه. بیشتر نه!
اینها صرفا مطالب مختصری بودند در مورد سمپاد. در حد اطلاعات عمومی نوشته شده و احتمال خطا و اشتباهش خیلی زیاده. اگر شما نظر دیگهای دارید میتونید بگید.
باتمركزكامل خوندمش.بحث سمپاد وادغام وياحذفش خيلي فكرم رومشغول كرده.تصميم گرفتم تحت هرشرايطي وقت بذارم براي دنبال كردن اخبار.
متني كه نوشتيد واقعا واقع بينانه بود.هرچندفهميدن بعضي چيزا اراده واميدروكاهش ميده ولي هميشه بايدمتوجه اوضاع بود.خيلي به خودمن كمك كرديد.الان كه نظرم درموردپست قبلي روخوندم خنده ام گرفت.ديروز چه اشتباه فكرميكردم.
ولي بازم فكرميكنم اينكه دنبال مقصربگرديم كاردرستي نيست.الان سمپاد به يه مديرنيازداره كه درضمن داشتن نفوذ حامي اون باشه.نه به دنبال كسب منفعت.يه آدم اينجوري واقعا سخت پيدا ميشه.البته اگه بخوان پيدابشه!!!ولي حقيقت انكارناپذيراينه كه سمپادبه شدت ضعيف شده و متاسفانه راهي كه درپيش داره اصلا اميدواركننده نيست.دوسال پيش دانش آموزان سمپادبدون آزمون وارد دبيرستان هاي سمپادسطح شهرشدن.هرچندسال گذشته اين قانون حذف شد ولي با اعمال 40درصدسهميه درمرحله اول و 70درصدسهميه درمرحله دوم عملا همه ي سمپادي ها سمپادي موندن.يعني فقط كافي بودتو مرحله اول 3سوال درست جواب داده باشن.چيزي كه بيشترمن رو ميترسونه اينه كه مافقط يك سري اطلاعات پوشيده درلايه هاي ابهام داريم اين كه واقعيت چيه ويا اينكه ما چي رو نمي دونيم واقعامهمه.
حالا مامونديم وسجده هاي طولاني به درگاه پروردگار تا ازش بخوايم كمكمون كنه.نبايد اميدمون رو ازدست بديم.
× ای وای بر اسیری کز یاد رفته باشد
سمپاد از یاد رفته
رييس سازمان سمپاد دوباره عوض شد!!
خدا اين يکيو به خير کنه
تمام حرفاتون خوب بود ولی تا وقتی که آقای اژه ای مدیر بود نه اوضاع بد بود نه کسی جرات نداشت بر ضد سمپاد حرف بزنه
من یادمه بعد رفتن اژه ی چه بلاهایی سر مدرسم اومد من خودم سال دوم راهنمایی بودم
برای مثال از آزمون ورودی دبیرستان که یه روز گفتن برای سمپادی ها حذف شده بعد یکی دوماه مونده بود گفتن دوباره هست مدرسه ما هم از ما پول زیادی گرفت تا کلاس فشرده بذاره بعد گفتن مجانیه ولی پولمونو ندادن یا اینکه وزیر آموزش می گه وجود سمپاد لازم نیست از اون موقع هرکی برای ضربه زدن به این سازمان کاری کرد حتی می خواستن اسم سمپادو به شاد تغییر بدن
ba nazare man sampad vaghti harsale koli rotbeye khube konkur dare ya koli olampiadi be khodie khod khas mahsub mishe.vali inke zaif shode daresh shakki nist.dabiramun raftan in khub nist. hamash ham be khatere ine ke migan zire nazare amuzesh parvareshim:((((((((((((((
وای خدا اینا پدر مارو دراوردناااااااااا!!!!
اين آخرين نامه و آخرين حرفاي باباي سمپاد بود که تو آخرين نشريه سمپاد چاپ شده بود.فرصت نکردم همشو تايپ کنم ايشاالله تو فرصتاي بهتر بقيشم تايپ ميکنم.بخونيدش قضاوت با خودتون
خداحافظ سمپاد
وقتي آمدم،موي سپيدي بر چهره ام نبود و اکنون پس از گذشت بيش از بيست و يک سال ،با قامتي راست و اميدوار ،محيط کارم را ترک ميکنم؛ با فرزندي رشيد به نام سمپاد براي ايران اسلامي؛مقاوم و سازش ناپذير.در اين مدت دوتن بيش از همه مرا ممنون خود ساختند:رهبر معظم انقلاب که با دفاع از سمپاد در شوراي عالي انقلاب فرهنگي ،به اين نهال امکان غرس دادند و همواره نگران کاستي هاي آن بودند ؛و نخست وزير وقت ،جناب آقاي ميرحسين موسوس که مرا به اين مسير کشاند.در اين مدت سعي کردم مديراني داشته باشم که به فرمده ي امام راحل(ره) بر رياست رياست کنند ، نه دريوزگي مدريت، و در اينکه تا چه حد موفق بودم، هيچ گاه ترديدي نداشته ام.هر چند هر کسي در گزينش خود دچار خطا مي شود و من تا اخرين لحظه در هدايت مديرانم به سوي استقلال و تعهد به انقلاب واسلام –به جاي تعهد به خطوط سيع اسير و قليل البقا – کوشيدم.بچه هاي اين سرزمين را در هر کجاي ايران عزيز ،همانند هر ايراني مسلملن ،با تمام وجود دوست داشته ام و اين دوست داشتن را لازمه ي ذهن هر معلمي مي دانم که بخواهد راه انبيا ،و نه دريوزگي اغنيا،راطي کند.
سمپاد را براي آنها به وجود آوردم که کمتر کسي به فکر انهاست.وقتي فرزند استانداري در آزمون ورودي سمپاد مردود مي شد، خوشحال نمي شدم،اما وقتي فرزند بلال فروش روبروي همان استانداري قبول مي شد،از شادي در پوست خود نمي گنجيدم.خدارا شاکرم که با حداقل سرمايه ي مادي و بيشترين سرمايه ي معنوي ،مراکزي را تاسيس کردم که اولياي قبول نشدگان با درايت آن،اقرار به وجود رقابت سالم مي کردند و فقط معدود راه نيافتگاني بودند که به لجن پراکني و فحاشي مي پرداختند. براي من اما ، نه تعريف پذيرفته شدگان و نه توهين معدود راه نيافتگان ،تفاوت بنياديني نذاشت . به هيچ نا حقي حق ندادم و از اصلاح هيچ اشتباهي – حتي اگر مقدمه لجن پراکني برايم مي شد-روي گردان نشدم.در کنکور امسال ،با وجود اعلم نتايج برروي سايت ، وقتي به من اعلام شد که دو سوال،پاسخ هاي نزديک به هم داشته اند و کليد چهار سوال نيز جابجا شده است،بدون لحظه اي ترديد تصميم گرفتم ان دو سوال را حذف و کليد چهار سوال را اصلاح و مجددا اسامي پذيرفته شدگان را به همراه اسامي کساني که حقشان ضايع شده بود ،بر روي سايت بگذارم. مي دانستم که با يک«سونامي ردشدگان» روبرو خواهم شد و تازه بعد از اين اعلام بود که اعتراض ها صورت گرفت و انعکاس آن موجب درخواست غير قانوني لغو کنکور، هم از سوي دوستان ساده لوح و هم از سوي ستيزه گران شادمان، شد. در ادامه ،ادعاي يافتن 16 غلط جديد و تشخيص ان در طي چند ساعت و عدم قدرت به اثبات رساندن حتي يکي از اين غلط ها مطرح شد و حتي در20 ارديبهشت ماه ،کليه اشکالت با صدا و سيما مطرح و ضبط تلويزيوني شد ،ولي با وجود پوشش رسانه اي هياهوي ردشدگان، حتي يک ثانيه از ان پخش نگرديد؛ واقعا چه عدالتي ! در اين جا بايد از وزير محترم آموزش و پرورش به جهت حمايت از برگزاري مرحله دوم آزمون ورودي سمپاد در ارديبهشت 1387 قدرداني نمايم که اين موافقت در پي گزارش مستند سمپاد حاصل شد.
از مرداد ماه 87 ه يعد ،با هر مديري که جلسه داشتم خداحافظي مي کردم و حتي براي نيمسال اول تحصيلي ، ساعت موظف تدريسم را در دانشگاه پر کردم.انبوهي از کارهاي جنبي ، نظير آرشيو فصل نامه روانشناسي و زونکن هاي مربوط به ساير عاليت هايم را به خارج از سازمان انتقال دادم تا در روز موعود(!)سبکبار خداحافظي کنم ، هر چند خود اين امر نيز خالي از عواقب نبود.متاسفانه کار انتخاب جايگزين کمي به طول انجاميد ، تا اينکه در بعداز طهر 16 دي ماه ،طي يک نمابر ساده ،نام جانشيني که حدود يک ماه قبل از ان مطلع شده بودم ،برايم ارسال شد.همان شب به راننده گفتم ماشين را بخواباند و خود با وسيله شخصي يکي از همکاران سمپاد را ترک کردم…
راستي متن بالا از 68 امين جلد از نشريه ماهانه سمپاد گرفته شده.که بعد از 17 سال چاپ با رفتن دکتر اژه اي در اونم مثل خيلي از امکانات و تشکيلات ديگه سمپاد گل گرفتن.
دکتر اژه اي موسس سمپاد بود کدوم آدمي بيشتر از باباي سمپاد ميتونه واسه سمپاد دل بسوزونه.تو اونروزا کسي جرات داشت واسه سمپاد تعيين و تکليف کنه؟
اصلا سمپاد تا حدي مستق بود که فيش حقوقي معلماشو آموزش و پرورش چاپ نمي کرد بلکه تحت نظر سمپاد بود.
الان که با اين برنامه هاي تکميل ظرفيت و حذف معلماي مرد و ساعتاي فوق برنامه و هزاران ستم ديگه اي که داره به سمپاد و سمپادي ميشه ،سمپادمون کم کم داره به تاريخ مي پيونده.سمپادي که روزي 80 درصد کنکورياش تو بهترين دانشگاه ها ي سطح تهران يا دکتر مسشدن يا مهندس الان تبديل شده به موجود نزاري که تو بنرهاي افتخار آفريناش جز معدودي که با همت خودشون به اين دانشگاه ها راه پيدا کردن ،مي توني پذيرفته شده هاي فلان شهرستان گرفته تا فلان غيرانتفاعيو ببيني.سمپادي حداقل تو سمپادي بمون و با تلاش و همت و غيرتت براي سمپاد نيمه جون افتخار آفريني کن.
ای بابا
مارومسخره ی خودشون کردن؟!!!
آخه گفته بودن اگه وزیر عوض نشه امتحان ورود به دبیرستان رو برای سمپادیه حذف می کنیم……
خیلی بد شد!!!!
خدا به ما رحم کنه…
یه سال دیگه بگذره از سمپاد چیزی جز افسانه باقی نمیمونه…