قهقهه داروین!
این ارسال برای معلوم کردن این مطلبه که آیا حرفایی که پایین زدم(لبخند ژگوند داروین) ماله دنیایی که تو ذهنم ساختم یا واقعا وجود داره… :
بستگی به سابقه مطالعاتی و توجه و فکر جهت “شناخت” دنیا و مایحتوا داره…حرفای بنده بعنوان یه دیدگاه خلاصه مطالبیه که خوندم( و میخونم )فیلم ها و مستند هایی که دیدم(و می بینم)…خدا رو شکر اونقد دایکییومنته شده واسم که با صدای رسا میگم…اینجا طنز …جای دیگه با ذکر منبع و سیستمیک و علت و معلولی…
“درسته داروین هیکلی شونه!…از دارودسته نظام علمی مدرنیته ولی خیلی موزماتر از بقیس!…” این جمله کاملا سند داره! هرکسی یکم مطالعات غرب شناسی داشته باشه می فهمه ساینتیزم پایه نگرش فلسفی و جهان بینی غرب مدرنه.از تفکر و فلسفه و انسان شناسی و جهان بینی مبتنی و متج از ساینتیزم بعنوان هسته استفاده می کنن.سپس نظریه اجتماعی رو ازش تولید میکنن.از نظریه به نظام اجتماعی می رسن. و از نظام اجتماعی سبک زندگی رو تعریف می کنن.
توده جمعیت یه کشور جهان سوم مث ایران هم چیزی جز رویه این منظومه که همون سبک زندگی باشه نمی بینه. اونم با .واسطه. مدیا: سینما و ماهواره ها(سریال ها) .که یک لایف استایل لذت گرا و اباحه گرو و ماتریالیست رو تبلیغ می کنن…….تا قدرت تفکر و اندیشه و روحیه سلحشوری و شور جامعه سازی رو از اون جامعه بگیرن_کی میتونه این حجم از سریال های با محتوای جنسی و عیاشی و اباحه گری و شکست اخلاق و تابو ها رو تحمل کنه؟!…یه جامعه که جووناش و خانوادهاش “گروه مرجع” شون از نظز جامعه شناسی تو غرب باشه…یا نگاه به دکوپزو دیالوگای ادمای دوربرمون گروه رفرنس شون معلوم میشه…_.همه دنبال ارضا احساس محرومیت که از طریق دهک مرفه و مدیا داخل و خارج تا مغزاستخونشون فرو رفته.دهک مرفه که شغلش ابراز برتری اجتماعی و” نمایش ثروته”.و مدیا که با مفت خور و عیاش بار آوردن و پول پرست کردن مردم سود صادرات نصیب کشور مبدا میکنه!
خیالشونم راحته راحته….کاشتن و رفتن…تا موقعه که سیستم آموزش و پرورش که اونا برامون چیدن همینه همین جور هممون قربانی هستیمو میشیم.زور فکر کردنم نداریمو یه دعوا خونوادگی رو نمی تونیم تحلیل کنیم عوضش کوهی از کتابو فرمولو از بر میکنیمو که نخبه بشیمو تا فرار مغزها بکنیم حالا امیرخانی صدتا نشت نشا هم بنویسه اینا ظاهروشو مدرررن میکنن و تخته دیجیتالی می یارن. ذهن رو از پونزده سالگی تک بعدی می کنیم. اقا ریاضی بلده زیست نمی دونه انتظار داریم انبوهی از مسایل با بیس انسان شناسی زیستی رو که اطرافمون رو پر کرده رو بفهمه…از دارویسنیسم اجتماعی گرفته تا فلسفه زیبارو بودن ستاره سینما یا لباس قرمزو مکانیسم ایجاد مد …دانش اموزای تجربی مملکت دیگه زیست از بر کردن و ریاضی و کار با استدلال و منطق و نظم بلد نمی شه…اون اقای دیگه علوم انسانی خونده و ریاضی و زیست نمی دونه میخاد علوم انسانی غرب و شرقو عمیق بلد شه و همه درکش در حد لفظ می مونه…
همه چیز تیکه و پاره منفصل …تارپود یک کشور با جووناو خانواده های مقلد همین میشه…با شناخت های تک بعدی ابکی که فقط بدرد مدرک گرفتنو و ارتقا در نظام هماهنگ حقوق!! …با تظاهر به دانایی و ثروت روزو بشب می یارن در یک اتمسفر جهل مرکب غلیظ(نمی دونیم که نمی دونیم)…و سال به سال فقط شدتش تشدید میشه…از وضعیت پوشش که نماد سمت تفکره براحتی قابل سنجشه… یه سیکل معیوب طلایی!
…
یه سند خیلی جالب غیر کتابی برای مطالبی که تو لبخند ژگوند داروین گفتم: شعر اغازین یکی از این سریال های ریزدرشت امروز ماهواره:
Our whole universe was in a hot dense state,
Then nearly fourteen billion years ago expansion started. Wait…
The Earth began to cool,
The autotrophs began to drool,
Neanderthals developed tools,
We built a wall (we built the pyramids),
Math, science, history, unraveling the mysteries,
That all started with the big bang!
بله…یه دنیای ماتریالیست که بینگ بنگ شروعشه…تکامل و انتخاب طبیعی داروین :حیات زیستی با اتوتروف ها اغاز میشه و تکامل می رسه به انسان نئندرتال و اونم به انسان امروزی و اونم تولید علم مدرن…دنیای مدرن…_ساخت پیرامیدم کنایه از ایجاد کشور امریکا است که بنیانگذاراش از توماس جفرسون تا لینکلن فراماسونر بودن .و الانم نظم نوین جهانی فرامواسونرها هم از امریکا مدیریت و اعمال میشه .ومیدونن که اونقد تاثیرگذار و مهم هست که تو این چند خط نحوه ایجاد این عالم از منظر شناخت غربی باید ذکر بشه!_
تفکر>نظریه اجتماعی>نظام اجتماعی>سبک زندگی
این سریال از محدود سریالایی بود که دیدم که علاوه بر رویه منظومه اجتماعی شون که سبک زندگی باشه تفکر ریشه این سبک زندگی رو هم ظنازانه در ابتداش بیان میکنه! حیات با تکامل داروین تکامل پیدا میکنه به سبک زندگی لذت محور،اباحه گر و ماتریالستی امروز..و….ما فقط یه قربانی دست چندمیم! : که با این سبک زندگی بی هویت و کپیمون : خسره دنیا و الاخره!
تلاش خوبی بود برای جای دادن نمایی از زندگی ای که نه از نزدیک دیدینش و نه امکان تجربه اش رو داشتین در نظام ارزشگذاری ای که هیچوقت امکان تجربه خارج از اون رو نداشتید …
تلاش خوبی بود .. حالا هر موقع که فرصت کردی پیش ذهنیاتی که از بچگی تحت تاثیرشون بودی رو ترک کنی و تجربه دست اول از نظامی که این نقد رو براش نوشتی داشته باشی بعد میتونی برگردی و این نظریات رو باز نگری کنی …
ین قضاوت روشنفکرانه رو انتظار داشتم…اول70-80درصد مطالب من درباره نقد داخل بود…از اون ور گفتم فقط بحث زمینه بود…میدونم مدیا کارش غلیظ کردنه!ولی خودمم احساس درونی و وجدان دارم و وقتی محتوا مدیاشونو میبینم حال درونی و سنگین شدنمو حس میکنم…و بررسی علت معلولی که چه اصراریه رو این محتوا منو به این وادی می رسونه…اون بقیه مطالبم تو هر کتاب جامعه شناسی پیدا میشه و من درآوردی نیست.وقتی خودشون اینقد رو لایف استایل تاکیید دارن ما بگیم نه نیست!ناسلامتی اونا همه چیزو سیستمیک کردنو وفکر میکنن…حالا چیزی که تو ایران تیرو ترکشش می یاد از مدیاست اونم که فقط سبک زندگی و سطحیترین لایه اس …بقیه نظرها مو یادمم نمی یاد از بچه گی بهم گفته باشن…مثلا دارویسنیسم اجتماعیو؟!یا نقد فرهنگ و اجتماع خودمون؟ …اونم تو ایرانی که همه چیز نزد آنان و بس؟!تجلیل و تجلیل و من آنم که رستم بود فلان!
اتفاقا این نظام واسه هدفی که براش درست شده خوب کار میکنه.مهم برام مکانیسمشه.هدفشم تحقق دادن دیگه.تاریخ ضبط کرده(ما هم یکی از این همه کشور جهان سومی بدبخت که چندصدساله تو سری میخوریم…توسری یا تریاک!) و وضعیت اجتماعی خودشونم که منتج از نظامشونه هم تو موضوعات و بحثای کتابای روانشناسی تخصصی نمود داره نه تو کتابهای جامعه شناسی بنظرم!_ تو این پست ها کلی گویی کردم_ولی هر کلی شعار نیس و ایدولوژیک زده بازی نیست_در مورد عدم تجربه زندگی تو این نظام ها…من نه هنوز…ولی دو تا برادرام چی؟…/ ممنون از نظزتون
یکی از اصولی که به شدت در فرهنگی که داری نقد می کنی مورد تاکیده ، اجتناب از ارزش گذاری ( تعیین خوب و بد ) بدون مشاهده دقیقه .
در حالی که نظام ارزشی که تو توش بزرگ شدی، وابسته به ارزشگذاری مداوم بر اساس انگیزه های احساسی و پیش فرض هایی که هیچوقت حق نداری مورد سوال قرارشون بدی . ( چون طرف موهاش یه رنگ دیگه است و تو احساس خوبی بهش نداری پس طرف دشمن و کافر و مستحق مجازات و بد کاره و … است .) (تقریبا شبیه تفکر تمدن های ابتدایی سکنا گزیده در بین النحرین )
آمار های ازدواج و طلاق، ( اگر خانواده رو ارزش میدونی )، تعداد اعدام ها ، جمعیت زندانی ، رواج جرم و جنایت ، وضعیت حقوق مولف و ….
از مجموعه فاکتور هاییه که در نقدت ( احتمالا به علت تمایل نا خود آگاهت به نظام ارزشی ای که توش بزرگ شدی ) مورد بی توجهی قرار گرفته .
هر نظامی به فراخور ارزش هایی که تبلیغ میکنه و ارزش هایی که واقعا در عمل به کار میبنده و تعداد زیادی فاکتور های موثر دیگه نتایج متفاوتی ایجاد میکنه .
وارد بحث قیاس و ارزش این نتایج نمیشم چون به شدت به نظام ارزشی فردی وابسته میشه .
ولی مشاهده ای که وجود داره اینه که اون نظام سیستماتیک قادر به تغییر و تصحیح مسیره ولی نظام دیگه ای که مورد بحث قرار دادی به شکل زیر بنایی قادر به تغییر نیست …
یک انحراف اساسی ! و قابل پیش بینی دادید بحثو_ احتمالن از این فکر باز هم سطحی و دم دستی که این جوانک ایدلوژیک زده خبر نداره چه باهاش کردن و نظااااام چها که باهاش نکرده و این طفلک خبر نداره که مسخ شده!_ولی متاسفانه اونقد جوانک وقت گذاشته که سر هر کلمه به کلمه تفسیر بخاد-بله نظامی بنده رو تربیت کرده_میخاسته_ ولی نه اون نظامی که شما فکر میکنید_یا بهتر بگم دوست داشتید امثال بند رو تربیت کرده باشه_ولی متاسفانه اون نظامی که دوست دارید بپاش هرچی دوس داریداز بدختی خرابکاری بپاش بنویسد اصلن از کتابها بیرون نیومده و ادمای مفسزو عامل بهش تیکه هاشو از لای دیوار جم کردن!(در ادامه توضیح میدم)/
فرهنگ از دو قسمت میشه تحت تاثیر داد.مردم(دارای یک فرهنگ درونی) و نهادها_چیزی که احتمالن ازش بعنوان نظام یاد میکنید وگرنه یادم نمی یاد که گفته باشم که نظام ما پروسش به تولید سبک زندگی رسیده باشه!_اما اونا رسیدن.سعی و خطاهاشونو کردن_تا ته همه چیز رفتن و بعد دیدن ای بابا چهل میلیونو رو کشتبم که!_کاملا پراتیک!_داستان های این سعی و خطا تو تاریخ تیست؟!بهایی که دادن نیست؟!فقط طلاق اماروارقام داره؟!_اون پاراگراف کاملا واضح بود که حاصل سالها بینش جم کردن با ذهن باز از کارشناسای بیطرف bbcو صدای امریکا نیس_نمی دونستم هرکی از احساس محروبیت نسبی که هر کشور هس یا داروینیسیم اجنماعی رو بررسی کنه یا گروه رفرنسو_من که اینارو تابحال از این رسانه ها نشنیدم_ که تو هر جامعه هس رو نشون بده در حد یه ادم شستشومغریه با ناخوداگاه که فقط به برادر بزرگ ارادت داره یا متولد با توپ پره! و از کره شمالی اومده!یا اهالی بدوی بین النهرین_(ه)_خیلیم تاکید رو این مطلب دارید_البته خیلی بهتر از فحاشی های اساتید روشنفکری ایرانه!_گناه کردیم بجای پای bbc و رسانه داخلی کتاب میخونیم_ما بچه و بیسوادیم اونا چرا از مناظره با اساتید طیف مقابل فرار کردن_حالا میرسیم به نکته کلیدی… نظام بنده رو ارزش گذاری کرده؟!ببخشید!؟نظام؟!کجارو؟از کی تا حالا دولتای 4ساله شدن نظام؟!دولتای لیبرال و سکولارمون کجا از منابع تیوریک نظام استفاده کردن؟!از منابع نظام تولید تظریه و تظام اجنماعی و سبک زندگی کنه که بعد تازه بگیم ادما تو این سبک زندگی منتج از این نظام ادمای با ناخوداگاه دستکاری و معیوب و چه چه میشن!
اقتصامون که مجمع تشخیص نوشته بود صراحتا بر پایه نظریات نئوکینزی باید بنا بشه!و همه برنامه عملیشواز بانک جهان گرفته_فرهنگ دولتی_نهاد_ مون که لیبرالیزم فرهنگی رو قبول داره_آموزش و پروش و دانشگاه سکولارمون؟! حتمن با درس پرورشی و معارف مارو ارزشگذاری کرده!؟اینا بنده رو ارزش گذاری کردن_یا میخاستن بکنن_که تو بهترین حالتش با ژست نخبگی با نگاه پلورالیزه! و ذهن باز!همه برنامه ها و حرفا شیک و پیکو اول قبول کنم خیلی مستدل! بعدم تا اخر عمر سرم تولاک خودم باشه و رمان خارجی بخونم و نهلیسم واسه مردمو و نظام بیام در حالی که تئوریی نظام انقلاب سالهاست لای کتابا مونده و ادمای مفسرشم با بمب تیکه تیکه کردن و حالا امثال بنده رو با همین حرفا و انگ زدنا از نردیک شدن بهش خجالت بدین_و بشینم از پورنوکراسی در حال رشد لذت ببرم_خدارو شکر تاریخ خوندن باعث میشه ادم دوبار زندگی کنه…من تو این بار دوم زندگی گول هر حرفی رو نمی خورم_دوریه این سبک حرفام تموم شده_دیگه خاک برداری از اوارشونم هم داره تموم میشه!
هر موقع عصبانیتت فروکش کرد و کامنت من رو با دقت خوندی و پاسخ متناسب بهش دادی صحبت رو ادامه میدیم .
تا موقعی که به جای نئو کورتکس ، آمیگدالات فرمون تصمیم گیریت رو در دست داره ۱۰۰۰۰ تا کتاب هم خونده باشی خیلی بحث موفقی رو پیش نخواهی برد .
@ایوان:
پست خیلی خوبی بود و نظراتی که به عقل میشست رو ارائه دادی! و خیلی خوب تبیین کردی موضوع رو.
@روشنگر: من نظری در مورد کامنتتون ندارم فقط ازتون میخوام شما هم تحلیلتون در مورد همین شیوه و سبک زندگی امروزمون در ایران و کشورهای دیگه رو بیان کنید، شما فقط نگاه نقادانه دارید و ما تحلیلتون رو تا حالا به صورت دقیق ندیدیم!
ممنون
روشنگر: راستش به نظرم حرف این متن کلا یه چیز دیگه بود. خیلی کلی تر و جهان شمول(!)تر از اینه که ما فقط بیایم به خودمون ربطش بدیم.واژهای هست به اسم آسیب شناسی. یعنی نیمه ی خالی لیوانو دیدن. این با نقد کردن فرق داره. بهتره نقد کنیم تا آسیب شناسی.
نظرارو از یه جایی به بعد نخوندمشون چون احساس کردم دارن متنو ازم میگیرن.
ivan: بله. دقیقا. و چیزی که اینجا قابل تحسینه کم نقص (بی نقص) بودن برنامه ایه که برامون ریخته شده. مجبورم بگم خیلی سخت دارم سعی می کنم جواب این سوالو که ما تو دنیایی که خودمون ساختیم زندگی می کنیم یا… رو تو متنتون پیدا می کنم. نتیجه ای که گرفتم اینه که دارید میگید با شرایطی که داریم اینقدر تحت تاثیریم که عملا دنیایی که برای خودمون ساختیم چیزی نیست جز چیزی که یه سری می خوان.در واقع ما تو دنیایی هستیم که خودمون ساختیم اما چیزی که ما می خوایم همون چیزیه که یه سری می خوان ما بخوایم. آره؟
روشنگر: راستش به نظرم حرف این متن کلا یه چیز دیگه بود. خیلی کلی تر و جهان شمول(!)تر از اینه که ما فقط بیایم به خودمون ربطش بدیم.واژهای هست به اسم آسیب شناسی. یعنی نیمه ی خالی لیوانو دیدن. این با نقد کردن فرق داره. بهتره نقد کنیم تا آسیب شناسی.
فرمودید جهان شمول ، فرمایش جالبیه ، فقط از همون اشکالی رنج میبره که متنی که این صفت رو بهش چسبوندید هم ازش رنج میبره .
فقدان تجربه دست اول از فضایی که درباره اش صحبت کردید و نظر دادید و در قالبی جهان شمول تکلیفش رو بدون اینکه بهش حتی نزدیک شده باشید روشن کردید .
بین پنداشت انتزاعی حاصل از مطالعه متون جهت دار در باره جامعه دیگه و درک مستقیم از زندگی در اون جامعه فاصله ای وجود داره که کلیه نظریات ارایه شده در این متن رو از ارزش تهی میکنه .
علیرغم اینکه بعضی از مشاهده های ذکر شده در متن اصلی تا حدی به اونچه که اتفاق میوفته نزدیکه ، ولی حذف دلخواه جزییات تایین کننده ای که در بالا شمردم متن رو به جای یک متن شناختی به یک بیانیه سیاسی مویید جهت گیری ای خاص تبدیل کرده که طبعا جهان شمول نیست !
فائزه خانم هم که معیار سنجش حقیقتشون رو سازگاری متن با عقل شخصیشون قرار دادن که به گواهی تاریخ علم یکی از بد ترین مبنا های ممکن برای سنجش حقایق پیجیده است. البته احتمالا منظورشون این بوده که به دلشون نشسته و خوششون اومده . که در اون صورت فقط نشون دهنده سازگاری این متن با نظام ارزشی ایشون و متاسفانه موید وجود confirmaiton bias در نظر ایشونه .
http://en.wikipedia.org/wiki/Confirmation_bias
قربون دستتون شما که دست به ترجمه تون خوبه و کتاب های زیادی هم خوندید این مدخل ویکی رو هم ترجمه کنید که به دایره لغات آسیب شناسی ویکی فارسی یه لغت بسیار مهم اضافه بشه .
ivan نظر خودشونو گفتن. هر کسی با توجه به داده هایی که تو طول زندگیش میگیره، مثلا خانواده مثلا مذهب و هزار تا چیز دیگه می تونه برای خودش اعتقاد بسازه. با اون اعتقاد زندگی میکنه. با اون اعتقاد دنیای دور و ورشو تحلیل می کنه. آخرشم با اون اعتقاد میمیره. البته هیچ لزومی نداره که یه آدم تا آخر عمرش یه جور فکر کنه. مطمئن باشید هیچ کس به تفکر و ایده ی شما توهین نکرده. شما لازم نیست برای بیان حرفتون از رد کردن حرف یکی دیگه استفاده کنید. بعضی وقتا دوتا حرف مقابل، همو رد نمی کنن. حتی اگر منطقی باهاشون روبه رو بشید دید آدمو کامل ترم می کنن. من نتونستم بفهمم نظر شما دقیقا چیه. فقط دیدم که مخالفید. با همه چی. اگر خواستید نظر خودتونو مستقل بگید.
@روشنگر:
خب ار مجموع نظراتتون برای مطالب بنده و بقیه دوستان کاملا یقین کردم شما یا کامل نخوندین مطالبو یا بشدت تخت تاثیر همون Confirmation bias خودتان_یا همان اون چیزی رو که دوس دارین برداشت کنین رو برداشت میکنین_نظر دادین و برای بی دقتی خودم در نظریات شما که فکر کردم واقعن چیزی تو مطالب من هست که خودم ندیدم متاسفم.
هر کی مطالب شما رو بخونه بدون متن من فک میکنه من نشستم رساله نفد مدرنیته و غرب نوشتم.واقعن از کجای مطالب من اینو برداشت کردین:”چون طرف موهاش یه رنگ دیگه است و تو احساس خوبی بهش نداری پس طرف دشمن و کافر و مستحق مجازات و بد کاره و … است” و تجربه زندگی در غرب کلید رهایی از جهل مرکب تو همه چی باشه.اوج دقت شما اینجاس:
“تجربه دست اول از “”نظامی که این نقد رو براش نوشتی”” داشته باشی بعد میتونی برگردی و این نظریات رو باز نگری کنی …”
من نقد واسه نظام غربی نوشتم؟…مطالب من این بود؟ همه دوستان گرفتن و فهمیدن که نقد سبک زندگی زندگی تو ایران الان بود.و مکانیسم شکل گیریش طبق مطالب جامعه شناسی با بیان و توجه خودم.تنها اشارتم بغرب مدیاش بود.
برچسب زدن و بی ارزش گفتن شیوه روشنفکری ایرانیزس.فقظ طبق الگوریتم و کاملا با پیش ذهنیت جامد برخورد کردن همون استبداد علمی فرهنگی روشنفکری ایرانیزس.اونقد که به مطالب منو بکجاها حواله ندادین…
وگرنه جای این برجسب زدنا_ که از مقتضیات و اصول جاافتاده روشنفکری تو این مملکته_ به حیطه غیرت ورزی خودنون می پرداختین و بهمون اشارت من بغرب که مدیاش بود میخاستیین یه گیر علمی بدین _نه چیزای که دوس دارینو برداشته کنین که از کلیت مطالب من(!)_ می یومدین به کلید واژه”گروه مرجع(http://en.wikipedia.org/wiki/Reference_group)” گیر میدادین و اثبات میکردین که گروه مرجع خانواده های الان محتوای مدیای غرب نیست…
و دوست عزیز …شما که گفته های افراد رو روانکاوری میکنید…در کنار سطحی خوانی_با توجه به نقدهای شما درستره که بگم اصلن نخوانی!.._و برخورد متعصیانه و غیرتورزی از نام و نشان هایی که با واسطه بهشون اشاره میشه و برچسب زدنهای منتج از این نگرش و…حداقل با کمی احترام بهوش و فراست و اگاهی بقیه یا حداقل همون مطالبی که باون نظرات دوستانو رو بی ارزش قلمداد میکنید نام مستعار خودتون رو می نوشتید…بعنی چی؟یعنی اینکه شما حرف اخررو همون اول می زنید! شما اصلن برای گفتگوو تلاش برای کشف حقیقت وارد نمی شید(از اصول علم اموزی اصیل نه مدرن!).چون از همون اول می گید حق با منه و بقیه هستن _جدا از هر چی که قراره بگن!_که باید توسط من روشن بشن و من دانای کل هستم که میتونم اسمم رو همون رسالتم انتخاب کنم!…مطالبی درباره چی میشه ادم به نقطه و اعتمادبنفس و غرور می رسه وجود داره که از خیرش میگذرم…حداقل یکم به رگه هایی پلورالیزم حداقل اگی قراره 40-50 سال دیگه بین ادمها زندگی کنید و از زندگی و هستی ادراک و معنی جم کنید تا در پایان ب یک حقیقت برسید _گو اینکه بعد مرگ همه، چه اعتقاد داشته باشن چه نداشته باشن با تمام وجود درک میکنند_اعتقاد داشته باشید و این تعصبات و روش های برچسبی و سطحی و اعتمادبنسو بذارید برای ما ساکنین بدوی بین النهرین!