2013-03-02
رو سر بنه به بالین تنها مرا رها کن
رو سر بنه به بالین اما مرا رها کن ترک
من خراب شبگرد مبتلا کن ما ایم و موج سوداشب تاب روز و تنها
خواهی بیا ببخشا خواهی برو جفا کن
دلا غافل ز سبحان سبحانی چه حاصل؟
تو که ناخوانده این علم سماوات تو که نابرده ای وحدت خرابات
تنها وصفی که می تونم از این روزای نا امیدی بدم از این گرفتاری های حال بهم زن بدم از لذت نبردن از هیچ کاری تو زندگی بدم همینه
رو سر بنه به بالین تنها مرا رها کن