2008-08-23
ای مرد بی اساس…
ساعت 7 صبح است … چند وقتی است خورشید ساعت 7 را ندیده ام و تا 10 می خوابم!
اینجا کتابخانه ی بزرگ اتاقم هست … چقدر مرتبند … چند وقتی می شود کتابی نخوانده ام!
جلوی بانک و آرشیو مجلاتم ایستاده ام … هر هفته و هر ماه بیشتر می شوند اما هنوز خیلیشان را نخوانده ام … فقط می خرمشان تا روزی بخوانم !
اینجا پارک جنگلی لویزانه … حدودا بیخ گوش ماست ! … خیلی وقتی آنجا نرفتم … یا وقت نمی کنم یا حوصله …!
این شبکه 4 تلویزیون ملی است … برنامه های قشنگی داره … اما … اما چند وقتی سراغش نرفتم … روزا کوتاه شده؟
دیروز دوستم زنگ زد… گفت نمی خوای فیلمای منو بیاری ؟ گفتم ندیدم! دروغ که نگفتم … تعجب کرد : بابا خیلی وقته دستته پس چی کار میکنی ؟
چی کار میکنم ؟ نه … واقعا چیکار میکنم؟
——————————————————-
چند وقتی است مرد بی اساس شده ام !
11 نظر
ای مرتیکه بی اساس تابلو!
هوووووچ محدودیتی :دی
che barnameye mofarahiiii
aay gofti! eyne man! hich kari nemichasbe behem aslan! halam dare be ham mikhore dige ! ruza khodamo mashghul mikonam ke yadam nayad, vali shaba ke yadam miad mibinam che bihoode migzare
من هم دختر بي اساس شدم با اين حساب!
خوب پس من کلی اساس دارم شایدم اثاث دارم
راستی آرشیو را شمسی کنید . این دفعه دهم …
واي جدي جدي من فكر مي كردم اين درد منه!
همه همين طوري ان؟!!؟
اصلا رسما هيچ غلطي نمي كنم! نمي دونم چي مي شه روزم تموم مي شه!
بی اصاص شده ایم شاید ! :دی
ولي اگه مثل من بد بخت فلك زده ي كنكوري بودين به جا خورشيد ساعت 7 خورسيد ساعت 5 صبحم مي ديدين:دي
(خواستم قيافه درس خوني بگيرم شما زياد جدي نگيرين :دي)
والا ما کنکوری بودیم هیچ خورشیدیو دید نمی زدیم :دی