• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

چیزی به اسم روانشناسی علمی، درست یا غلط؟

mahshid_f

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
909
امتیاز
5,940
نام مرکز سمپاد
فرزانگان1
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
92
دانشگاه
شهید بهشتی
رشته دانشگاه
روان شناسی
امروز توی کتاب درسی روانشناسی سال سوم رشته علوم انسانی،
درمورد «روانشناسی علمی» یه چیزایی خوندم...
امروزه از نظر روانشناسا، روانشناسی، یه علم تجربیه که باید همه چیز رو توی اون آزمایش کرد
و با دلایل و نظریات تجربی در مورد این علم حرف زد...
و از دید برخی روانشناسا، مثلا مکتب انسان گرایی در روانشناسی کلا یه چیز بیخوده،
چون نمیشه چیزی رو در اون مورد آزمایش قرار داد...

×شما با این تعریف از «روانشناسی علمی» موافقین؟
به نظرتون فقط بر اساس تجربی بودن یا نبودن، میشه گفت یه چیزی، علم هست یا نه؟
 
پاسخ : چیزی به اسم روانشناسی علمی، درست یا غلط؟

واقعا منظورتو نفهمیدم! :-[اولا منظورت از انسان گرا ها همون اگزیستانسیال هاست دیگه؟امثال یالوم.
از طرف دیگه واقعا نمیفهمم اگزیستانسیالیسم چه منافاتی با تجربه گرایی ادمی م3 هیوم داره.اخه اگزیستانسیال هم خردگرایی رو داره هم تجربه گرایی.
بعد اینم نمیفهمم که کی گفته تجربه گرایی تو روانشناسی درسته.
 
پاسخ : چیزی به اسم روانشناسی علمی، درست یا غلط؟

بايد اعتراف كنم منظور تاپيك رو درست نفهميدم :-"

اون چيزى كه من فهميدم اينه كه بايد بگيم روانشناسي چجور علميه يا ي همچين چيزايى نه؟ :-?

خب روانشناسي مثه بقيه علم ها نيست چون داريم در مورد درون و روحيات ي آدم صحبت ميكنيم و نميتونيم واسش قانون تعيين كنيم!

مطمئنن روحيات من با روحيه ي يكي ديگه يكي نيست!

واسه همينم هست ك نميشه بطور دقيق گفت ي آدم چرا افسرده ميشه يا چرا خودكشي ميكنه چون تو همه ي آدما دلايل متفاوته!

بنظر من روانشناسي قانون ند نيست و بطور تجربي بوجود اومده!

همينارو بايد ميگفتيم ديگه نه؟ :-"
 
پاسخ : چیزی به اسم روانشناسی علمی، درست یا غلط؟

واضح توضیح دادما!
گفتم تو کتاب روانشناسی ِ درسی ِ سال سوم انسانی خوندم!
آدمای خاصی این حرفو نزدن!
کلا تعریف از روانشناسی علمی، تجربی بودن ِ اونه...
 
پاسخ : چیزی به اسم روانشناسی علمی، درست یا غلط؟

به نقل از MeLi :
بايد اعتراف كنم منظور تاپيك رو درست نفهميدم :-"

اون چيزى كه من فهميدم اينه كه بايد بگيم روانشناسي چجور علميه يا ي همچين چيزايى نه؟ :-?

خب روانشناسي مثه بقيه علم ها نيست چون داريم در مورد درون و روحيات ي آدم صحبت ميكنيم و نميتونيم واسش قانون تعيين كنيم!

مطمئنن روحيات من با روحيه ي يكي ديگه يكي نيست!

واسه همينم هست ك نميشه بطور دقيق گفت ي آدم چرا افسرده ميشه يا چرا خودكشي ميكنه چون تو همه ي آدما دلايل متفاوته!

بنظر من روانشناسي قانون ند نيست و بطور تجربي بوجود اومده!

همينارو بايد ميگفتيم ديگه نه؟ :-"
خوب خوبه یکی دیگه هم نفهمید!وگرنه یقین پیدا میکردم خیلی خنگم!
قانون مند نبوده اول ولی به نظرم بر پایه ی همون تجربیات و البته بر پایه ی خرد قانون مند شده
 
پاسخ : چیزی به اسم روانشناسی علمی، درست یا غلط؟

مفهومه تاپيك مشخصه!

ميفهمم كه چي گفتي!

نميفهمم تو تاپيك قراره در مورده چي بحث بشه! :-"

اين كه بيايم بگيم روانشناسي چجور علميه و اينا؟ :-?
 
پاسخ : چیزی به اسم روانشناسی علمی، درست یا غلط؟

نه :D
ببین ملیکا :D
میگم این تعریف از روانشناسی درسته یا نه؟
به نظر شما فقط چیزایی در حیطه علم قرار میگیرن که آزمایش پذیر باشن؟
مثلا احساسات، عواطف، مسائل مشاوره ای در روانشناسی و ... رو نمیشه جزو علم به حساب آورد؟
 
پاسخ : چیزی به اسم روانشناسی علمی، درست یا غلط؟

به نقل از مهشیـــــ :دی :
نه :D
ببین ملیکا :D
میگم این تعریف از روانشناسی درسته یا نه؟
به نظر شما فقط چیزایی در حیطه علم قرار میگیرن که آزمایش پذیر باشن؟
مثلا احساسات، عواطف، مسائل مشاوره ای در روانشناسی و ... رو نمیشه جزو علم به حساب آورد؟
به نظر من 100%غلطه
برا همینه اصلا تعجب کردم گفتی روانشناسی تجربی!چون به نظرم تجربه خیلی بخواد مفید باشه تو روانشناسی میتونه جرقه و الهام برای یه قانون و نظریه بشه.همین
 
وای چه تاپیک خوب و زیبایی شش سال مهجور مونده:-"
همونطور که می دونیم مسائل روان شناسی از رویکرد های مختلفی بررسی میشن . رویکردهای بیولوژیکی، رفتاری ، روانکاوی ، شناختی ،انسان گرا و... که حتی ممکنه قسمتی از یک رویکرد رویکرد دیگه ای رو نقص کنه(مثال: رویکرد رفتارگرا به شکل گیری رفتار بر اثر پاداش و تنبیه اعتقاد داره درحالیکه روانکاوی به نقش تمایلات جنسی و خشم) . روان شناس های مختلف بین این رویکرد ها دست به انتخاب می زنند و دیدگاه خاصی رو اتخاذ میکنند .
خب رویکردهایی مثل زیستی و رفتاری چاره ای جز استفاده از روش علمی ندارند .( اسکن مغز و.. در رویکرد زیست شناختی و روش آزمایشی در رویکر رفتارگرا )
اما آیا رویکرد هایی مثل روانکاوی و انسان گرا از روش علمی ثابتی که هممون میدونیم (طرح پرسش و فرضیه و اثبات یا رد فرضیه و فولان) پیروی می کنند ؟ خیر :D
نظریات روانکاوی به هیچ عنوان قابل رد یا اثبات با روش تجربی نیستند . انسان گراها که دیگه اصلا . در واقع از راه نتیجه گیری عقلی و تفکر به دیدگاهشون رسیدند نه روش تجربی .
پس روان شناسی متشکل از دیدگاه هاییه که ممکنه علمی (به معنای تجربیش) و غیرعلمی (به معنای دیدگاه فکری و عقلی غیرقابل تجربه) باشن.
 
نظریات روانکاوی به هیچ عنوان قابل رد یا اثبات با روش تجربی نیستند . انسان گراها که دیگه اصلا . در واقع از راه نتیجه گیری عقلی و تفکر به دیدگاهشون رسیدند نه روش تجربی .
پس روان شناسی متشکل از دیدگاه هاییه که ممکنه علمی (به معنای تجربیش) و غیرعلمی (به معنای دیدگاه فکری و عقلی غیرقابل تجربه) باشن.
پس این رویکردها چجوری نظریاتشونو ابطال میکنن؟
وقتی نمیشه راهی برای یک ازمایشی داشت که اونارو به ازمون بزاره؟
میخوام بدونم اگه فروید زنده بود چه جوابی به پوپر میداد.
 
پس این رویکردها چجوری نظریاتشونو ابطال میکنن؟
وقتی نمیشه راهی برای یک ازمایشی داشت که اونارو به ازمون بزاره؟
میخوام بدونم اگه فروید زنده بود چه جوابی به پوپر میداد.
دیگه نمیدونم فقط میدونم همین غیرعلمی ها از نظر عملی توی یه سری زمینه ها موثرن .
آره کاش زنده بود می دیدیم چی میگه ^ـ^
 
دیگه نمیدونم فقط میدونم همین غیرعلمی ها از نظر عملی توی یه سری زمینه ها موثرن .
آره کاش زنده بود می دیدیم چی میگه ^ـ^
خب موضوع اینجاست که روانکاوی فرویدی،زیادی مبهم و کلی نیست که با هر مشاهده ای سازگار باشه؟
گذشته از این،اعتماد به این نظریات بر چه اساسیه؟ مثلا عقده ادیپ.
 
خب موضوع اینجاست که روانکاوی فرویدی،زیادی مبهم و کلی نیست که با هر مشاهده ای سازگار باشه؟
گذشته از این،اعتماد به این نظریات بر چه اساسیه؟ مثلا عقده ادیپ.
نظریات روانکاوی صرفا یه مدله که برای توضیح یه سری رفتارها از دیدگاه خودشون. اعتماد بهش بر اساس نتیجه ایه که روانکاوی ادعا کرده بر اثر عقده ی ادیپ حاصل میشه . مثلا پسرانه رفتار کردن رو این طور توجیه میکنند که پسربچه به مادرش تمایل داره ، نمیتونه رقیب (پدر) رو به علت قوی تر بودن از بین ببره پس تمایلش سرکوب میشه و به شکل همانند سازی با پدر (به قصد غیرمستقیم به دست آوردن مادر ) بروز پیدا میکنه.
مشکلش همین سازگار بودن کلی و ابطال ناپذیر بودنه . مثلا توضیح رفتارگرایی درباره ی همین موضوع میتونه به این شکل باشه که رفتارهای به اصطلاح پسرانه برای پسربچه توسط جامعه و والدین تشویق و در نتیجه تقویت و نهادینه میشه . و میتونه مثلا اینطور ابطال بشه که رفتارهای پسرانه ی بچه ای رو طولانی مدت تشویق نکنن و نتیجش رو ببینن (که البته به علت غیر اخلاقی بودن امکانش نیست، صرفا مثال این بود که راه برای آزمایشش هست) اما روانکاوی چی ؟ از کجا تمایل به مادر و حسادت به پدر رو توی بچه ی کوچیک رو میشه اثبات یا انکار کرد ؟
 
Back
بالا