همين الان هم ساخته.نمودش رو حداقل در خودم دارم ميبينم.دائما ياد اون روز آبان مى افتم كه تو اون خيابون خسرو وسط شلوغى با يكى از مامور مواجه شده بودم و زير دستم افتاده بود.حتى تعريفش آزار دهندست،ولى هيچوقت فكر نمى كردم بتونم دست به همچين كارى بزنم.من همچين كسى نبودم.
باشه ولی راجب این خدابیامرز که همیشه تو استوری مردم نشسته بود و به در نگاه میکرد صدق نمیکنه. چشش خشک شد انقد زمان زندگیشبه در نگاه کرد دیگه چقد باید میموند تو اون حالت؟