من شمارو تو مدرسه دیدم؟؟
آخه چند روز پیش یه نفر منو تو راهرو دید، پرسید فلانی رو میشناسی؟
گفتم نه، گفت ولی اون میشناستت.
یه چند وقت ذهنم درگیر بود تا اینکه یهو جرقه خورد که شاید از اینجا کسی بوده.
شاید کسی مثل من خداحافظی کنه زیاد مهم نباشه ولی خب همینه که هست
دهم رسما شروع شده، احساس خوبی به خودم ندارم، انتظارم بیشتره، میخوام یمقدار قرنطینه گونه دوباره مثل دوره جانمایی بکشم بالا خودمو، (این بار راحت تره با چیزی که من میبینم ولی به زمان بیشتری نیاز داره) و هر کم کاری که تا الان (شاید) کردمو جبران کنم. فکر نمیکنم احتیاج باشه اینجا چالش مطالعاتی پر کنم مثل قبل. وقت خالی موند هم کارای اپ رو یجوری میچپونم اون وسط که تموم شه بالاخره. یمدت نمیام ولی به هر صورت دفعه بعدی وقتی بر میگردم که بازم خبرای خوب داشته باشم، حداقل واسه خودم. دوزدتون دارم، فعلا
هرچه بینی سود خود زان میگریز
زهر نوش و آب حیوان را بریز
هر که بستاید تو را دشنام ده
سود و سرمایه به مفلس وام ده
آزمودم عقل دور اندیش را
بعد ازین دیوانه سازم خویش را