پاسخ : سمپادی های همدان
اه اه اه!
ببین یه روز نبودما!
واسه خودتون بحث راه انداختینو هی اسپم میدین!
هیشکی از صبح (ظهر! ;D) دلش واسه من تنگ نشد!!! :(
من حوصلم انقدر سر رفته که هی چرت میزنم!!!!!!!!
پاسخ : لحظه تحویل سال
پارسال سر سال تحویل داشتیم با عموم اینا تو رستوران شام میخوردیم.اخه تازه رسیده بودیم .
یادمه دقیقا وسط غذامون بود که سال تحویل شد.
ما هممون بدو بدو از سر میز شام بلند شدیم اخه شنیدم میگن موقع سال تحویل هر کاری کنی تا اخرسال قراره همون اتفاق برات بیفته...
برا همین ما از سر...
پاسخ : سمپادی های همدان
تا امروز میگفتم بریم مدرسه که چی این هفته؟!!!
ولی از امروز میگم نریم مدرسه که چی بشه؟!!
خونه باشیم یا بریم از فروشگاهای پربار همدان خرید کنیم؟؟
حداقل بی کار نمیمونیم!
پاسخ : از این مینویسم...
ایووووووووووووووووووووووول!!!!!!!
میگم ما 5ساله دوستیم سعادت نداشتیم این اقا داداشتو ببینیم!
یه برنامه بذار واسه مشاعره ی منو داداشت!
(نکه من خیلی شعر میگم!!!!!!!!)
پاسخ : فکر میکنی چقد جرئت داری؟
شنیدم چند روز پیش بچه های اون کلاس قرار گذاشته بودن سر یه ساعتی همه مقنعه هاشونو بکشن جلو و عقب!!
بع سر ساعت با علامت یکی از بچه ها شروع شده بوده !!
همه مقنعه ها جلو بوده و همه باهاش ور میرفتن!!!
زنگ امادگی دفاعیشون بوده.
بعد معلمه میگه: بچه ها شما دارین یه کاری...
پاسخ : سوتیها
یه روز معلم فیزیکمون که مرده داشت درس میداد که گوشیش زنگ خورد
رفت جواب داد: الو؟؟؟؟
(از اون جایی که گوشیش تو کلاس خیلی زنگ میخوره و ما رو کلافه کرده) دوستم با عصبانیت اداشو دراورد و گفت:
الو سلام(صداشو نازک کرد!!!!)
بعد معلم شنید!!
معلم: :o
دوستم: :-[
من: :))
پاسخ : تقلب
یه مدل تقلبو شنیدم با حال بود!
بذارین بگم واستون:
برادر یکی از دوستام شاگرد همین معلم هندسه ی ما بوده.یه روز تست که داشتن دوستش که کنارش مینشسته واسه تست نخونده بوده. کتابشو باز میکنه که از روش بنویسه...
بعد معلمه که داشته میومده،داداش دوستم به دوستش میگه کتابو ببند اومد...
ولی اون...