نتایج جستجو

  1. علی دباغی

    سمپادی های بیرجند

    پاسخ : سمپادیای بیرجند باشه قرار بزاریم هرکسی یه کاری بکنه ولی خودمونیم خوب مدرسه ی بی بخاری داریم!
  2. علی دباغی

    سمپادی های بیرجند

    پاسخ : سمپادیای بیرجند از روی عمدم اشکالی نداره هم مسافرتو راه بندازیم هم جشنو
  3. علی دباغی

    سمپادی های بیرجند

    پاسخ : سمپادیای بیرجند سفر رفتن با خوردن فرق داره عزیزه من راه بندازیم هیچی خانم اشراقی مثل پلنگ اونجا واستاده بود محمد جان من م راقبم امتحان که نمیدم که برام بد باشه
  4. علی دباغی

    سمپادی های بیرجند

    پاسخ : سمپادیای بیرجند خاک توی سره کافرت کنن آزمون بعدی ماه رمضونه خب کی گفت گام اول ثبت نام کنی مشاوره بگیر از من عزیزم
  5. علی دباغی

    سمپادی های بیرجند

    پاسخ : سمپادیای بیرجند خب من داشتم بهت مشاوره ی زمانی میدادم از اول بگو ست چپی تا برات میاوردم نصف امتحان گذشته میگی خب همین میشه
  6. علی دباغی

    سمپادی های بیرجند

    پاسخ : سمپادیای بیرجند این گام اول چیه که شما ها همه شرکت کردین من جمعه رفتم سره آزمون دیدم بچه های مدرسه ی ما همه هستن کلی با خلیل خندیدیم بهتون
  7. علی دباغی

    اعترافگاه!

    پاسخ : اعترافگاه ! اعتراف می کنم که برگه ی امتحانه یکی از بچه ها که ازش خوشم نمیامدو من پاره کردم
  8. علی دباغی

    خاطرات سوتی‌ها

    پاسخ : سوتی‌ها یه بار تو تاکسی بودم رانندش پیر بود یواااش رانندگی میکرد. یه پراید پشت سرمون بوق میزد تا بالاخره تونست بیاد کنار ماشین تاکسی و یه عالمه فحش زشت داد وقتی افتاد جلو ما پشت شیشه ماشینش یه نماد فربهر بود که سه طرفش نوشته شده بود: گفتار نیکـــ، پندار نیکـــ، کردار نیکـــ
  9. علی دباغی

    سمپادی های بیرجند

    پاسخ : سمپادیای بیرجند اکبر این که سوال کردن نداره نتایج میاد نه بچه هامون دارن میرن میخوایم بدونیم کجا باید بریم برا ثبت نام
  10. علی دباغی

    اعترافگاه!

    پاسخ : اعترافگاه ! اعتراف میکنم دیروز برای اینکه نیم ساعت دیرتر بیام خونه به مامانم گفتم مسجدم دارم نماز میخونم!!! (آخه من و مسجد؟)
  11. علی دباغی

    خاطرات سوتی‌ها

    پاسخ : سوتی‌ها هفته ی پیش توی یک روز 6 تا بانک رفتم توی بانک آخر نوبت گرفتم و رفتم نشستم بعد 5 دقه دیدم هنوز خیلی مونده رفته آب بخورم دیدی یه چیزی توی دستم اضافی می کنه مچالش کردم انداختم توی آشغالی دیدم شماره ی منو میخونه هرچی گشتم دیدم کاغذ نوبتم نیست یادم آمد همونو انداختم توی آشغالی با...
  12. علی دباغی

    سمپادی های بیرجند

    پاسخ : سمپادیای بیرجند نمیدونم دارن یا نه ولی آمارشونو در میارم >)
  13. علی دباغی

    عکس

    پاسخ : عکس
  14. علی دباغی

    سمپادی های بیرجند

    پاسخ : سمپادیای بیرجند نه قراره شعبه ی 2 اونور شهر باشه نزدیکای نمونه فرزانگانم 2 شعبه شده؟ ما که رفتیم حالا باز خوبه شهید بهشتی1 با فرزانگان کنار همن وگرنه نصف پسرا و دخترا که ترک تحصیل می کردن
  15. علی دباغی

    جای زخم...

    پاسخ : جای زخم ... حین دزد و پلیس بازی کردن در دوران شیرین دبستان یکی از دوستان خیلی طبیعی زد زیر پام اینجانب راهی بیمارستان به همراه پارگی لب و پارگی بالای ابرو که هنوز جای هر دو قابل مشاهده می باشد.
  16. علی دباغی

    خاطرات سوتی‌ها

    پاسخ : سوتی‌ها یکبار زنگ زدم خونه ی یکی از دوستام خواهرش گوشی رو برداشت گفتم منزل فلانی گفت بله حالا من هر چی فکر کردم اسم کوچیکه دوستم چیه یادم نیامد(آخه توی مدرسه به فامیل صداش می کردیم) خواهر دوستم:با کی کار دارین؟ من:با .... با ...با از آخرم یادم نیامد مجبور شدم قطع کنم
  17. علی دباغی

    خاطرات سوتی‌ها

    پاسخ : سوتی‌ها چند روز پیش سخت در حال مطالعه فیزیک خواهرم آمد توی اتاق با کلی ذوق گفت بخورمت منم به دلیل اعصاب خوردی از فیزیک با جدیت X-( تمام گفتم ...(شکر) خوردنا حالا اون =)) =)) =)) =)) بهش می گم چته میگه خودتو با چی یکی کردی بعد کلی فکر کردن فهمیدم به خودم چی گفتم!
  18. علی دباغی

    اعترافگاه!

    پاسخ : اعترافگاه ! چندتا اعتراف: 1-بچه که بودم وقتی فیلم یکم ترسناک تر می شد می رفتم توی اتاقم یا پشت سر مامانم قائم می شدم 2-در دوران دبستان با خودم فکر می کردم چی میشه مامان یکی از دوستام(یک شخص خاصه)وقتی بزرگ شدم باهام ازدواج کنه! X_X
  19. علی دباغی

    سمپادی های بیرجند

    پاسخ : سمپادیای بیرجند رفتم اشراق برای بقیه کلاس عربی ببینم چی شد گفتن کاظمی رفته خارج دو هفته ول باشین تا بعد کلا این کاظمی هم مثل خیرابادی عشق پیچوندنه اکی تا حالا از من دروغ شنیدی؟ از تو که بدتر نیست ممد جان حداقل کلاس منو که عوض نکردن. یه سوال از فرزانگانیا: این قصاب کدومه؟ اون تپل قد...
  20. علی دباغی

    سمپادی های بیرجند

    پاسخ : سمپادیای بیرجند اکی و قدی جوش نزنین کاظمی خارج از کشوره ممد برو 402 اون صندلیی که می گی مال من بود نقاشیا رو حال کردی راستی کلاس فیزیک چی شد؟قدی؟ پس این منا کجاست چرا اون جمله رو ترجمه نکرد؟ ×ترکیب
بالا