پاسخ : *دلنوشته های من*
آسمان زیر پرت بود چرا پر نزدی
تو که کشتی دل مارا زچه رو سر نزدی
مست بودم که تو را دید دوچشمان دلم
تو چرا وارد خلوت شدی و در نزدی؟
جام در پیش رخت بود و تو دستی نزدی
مجلس شادی دل بود و تو دستی نزدی
تو که در پیش رخت ساغر و می ریخته است
پس چطور مستی اگر باده دو دستی نزدی؟
تو...