نتایج جستجو

  1. نجمه زارع

    پاسخ : مرحومه نجمه زارع.... من خسته‌ام، تو خسته‌ای آیا شبیه من؟ یک شاعر شکسته‌ی تنها شبیه من حتی خودم شنیده‌ام از این کلاغ‌ها در شهر یک نفر شده پیدا شبیه من امروز دل نبند به مردم که می‌شود این‌گونه روزگار تو ـ فردا ـ شبیه من ای هم‌قفس بخوان که زِ سوز تو روشن است خواهی گذشت روزی از این‌جا شبیه...
  2. نجمه زارع

    پاسخ : مرحومه نجمه زارع.... باران و چتر و شال و شنل بود و ما دو تا… جوی و دو جفت چکمه و گِل بود و ما دو تا… وقتی نگاه من به تو افتاد، سرنوشت تصدیق گفته‌های «هِگِل» بود و ما دو تا… روز قرارِ اوّل و میز و سکوت و چای سنگینی هوای هتل بود و ما دو تا افتاد روی میز ورق‌های سرنوشت فنجان و فال و بی‌بی و...
  3. نجمه زارع

    پاسخ : مرحومه نجمه زارع.... نوشته‌ام به دلِ شعرهای غیرمجاز که دوست دارمت ای آشنای غیرمجاز هوا بد است، بِکِش شیشه‌ی حسادت را که دور باشد از این‌جا هوای غیرمجاز به کوچه پا نگذاریم تا نفرمایند: جدا شوند زِ هم این دو تای غیرمجاز دل است، من به تو تجویز می‌کنم ـ دیگر مباد پُک بزنی بر دوای غیرمجاز ترا...
  4. نجمه زارع

    پاسخ : مرحومه نجمه زارع.... وقتی دلم به سمت تو مایل نمی‌شود باید بگویم اسم دلم ، دل نمی‌شود دیوانه‌ام بخوان که به عقلم نیاورند دیوانه‌ی تو است که عاقل نمی‌شود تکلیف پای عابران چیست؟ آیه‌ای از آسمان فاصله نازل نمی‌شود خط می‌زنم غبار هوا را که بنگرم آیا کسی زِ پنجره داخل نمی‌شود؟ می‌خواستم رها...
بالا