پاسخ : تقلب
اول از همه بگم اون 26 نفر ک گفتن خیر تو حلقمن! :| :-\
خاطرات من از تقلب!
دوم دبیرستان یه دبیر ادبیات داشتیم که می گفتن تقلب سر کلاسش غیر ممکنه => من: >:p برو بابـــــــــــــــــــــــــــــــــــا!
نتیجه: نیمکت سوم، سر نیمکت، روبه روی میز دبیر، کتاب من باز، بغل دستیم نفهمید! چه...
پاسخ : سوتیها
نیمه شعبان گفتم روزه بگیرم ثواب داره خیر سرم! خونه بابا بزرگم بودیم تو آشپزخونه داشتم با خاله م راجع به روزه (برو تو جو معنوی فضا ;D) حرف میزدم با اعتماد به نفس هرچه تمام تر یه لیوان آب پر کردم تا نصفشو یه نفس خوردم خاله م: خب، می گفتی! من: :| خاله: چته؟؟؟ من (با اشاره کردن به...
پاسخ : تیزهوشان قبول شدم !
ورودی یکی از دوستام زنگید خونه گفت تبریک میگم. من: چیو؟ :| :-\ اون: قبول شدی؟ <:-P من: چی؟ کجا؟ :-\ اون: تیزهوشان دیگه! من: اااااااااااااااااااااا!!!!! قطع کن بینم! دیگه رفتم تو سایت دیدم و اینا!
واسه دبیرستان هم خودم گوش به زنگ بودم دو روز یه بار سایتو چک میکردم