پاسخ : نظرکلیتون در مورد رمان های ایرانی چیه&
من همه جور كتاب مي خونم..
رمان ايراني . عاشقانه ، تخيلي (عاشق و طرفدار سرسخت هري پاترم) ، تاريخي ، فلسفي...
دوست دارم همه جور بخونم!!
بين رمان هاي ايراني هم خداييش قشنگ وجود داره نمي تونيد با اين حرفاتون نويسنده هاي ايراني را زير سوال ببريد.
"نرگس...
پاسخ : بهترین شعری که تا به حال خوندی!
به آرامی آغاز به مردن می کنی
اگر سفر نکنی
اگر چیزی نخواهی
اگر به اصوات زندگی گوش ندهی
اگر از خودت قدردانی نکنی
به آرامی آغاز به مردن می کنی
زمانی که خود باوری را در خودت بکشی
وقتی نگذاری دیگران به تو کمک کنند
به آرامی آغاز به مردن می کنی...
پاسخ : بهش گفتم معشوقت ...
راستش من خوشم نيامد.
دو تا موضوع كاملا مختلف را با هم يكي كردي!!
نمي شه داستان را با عشق هاي الكي شروع كني و با عشق به خدا تمام!!!
این شعر بسیار زیبا را دکتر خسرو فرشیدورد درباره ی ایران سروده:
این خانه قشنگ است ولی خانه من نیست
این خاک چه زیباست ولی خاک وطن نیست
آن دختـــــــــــر چشم آبی گیسوی طلایی
طناز سیه چشــــــــــم چو معشوقه من نیست
آن کشور نو آن وطــــن دانش و صنعت
هرگز به دل انگیــــــــــزی ایران کهن...
پاسخ : یکم بحث در مورد یه جمله....
به نظر من صفت بد وجود نداره بلكه نبود بعضي از صفات خوب چيزي كه بهش مي گيم صفت بد!
مثلا ما وقتي از يك نفر بدمون مي اد حتما يك خصوصيتي داره كه ما خوشمون نمي اد
اون خصوصيت ، نداشتن يك چيزي مثلا :دروغ گويي نداشتن صداقت ، خودخواهي نداشتن ....
پس يعني ما اون صفتي كه...
پاسخ : دهکده کورها, شهر احمقان, کشور ...
از هر دو تا شهر خارج مي شم .
ولي اگر بخوام راجع به واقعيت صحبت كنم من يك دانا مي مونم ، بعد يك دانا ديگه اگه بمونه بعد دانا بعدي...
اين جوري فقط من نيستم و كلي دانا ديگه اون وقت ما مي تونيم كاري بكنيم!!
پاسخ : سمپادی برای ایران یا....
اگر همه بمونند اون وقت مي شه كاري كرد!!
ولي متاسفانه كم كسي پيدا مي شه وطن براش معنا داشته باشه !
پس مي رن و استعداد و توانايي خودشون را تو يك كشور ديگه خرج مي كنند
در صورتي كه كشور خودشون از كمبود افراد لايق به اين روز افتاده...
مهربانم
ناچار باید بنویسم : وقتی داماد زیاده از حد مسلمان ، عروسش را ندیده از میان دخترهای حرم انتخاب می کند ، چشم هایش را می بندد ، مثل عروس در پستو ها مخفی می شود ، پی در پی ازپشت درها و پرده ها که تو در تو واقع شده اند برایش خبر می آورند . تمام اخبار راجع به مقدار زرینه و بضاعت عروس است . در...
پاسخ : نمی دانم چرا رفتی؟
اين هم يك متن ديگه از همين نويسنده :(یاسین همتی)
لحظه نبودن نیستن ها ، اگر منت می نهی بر كلام من ، با حترام سلامت می گویم و هزار گلپونه بوسه به چشمانت هدیه می دهم. قابل ناز چشمانت را ندارد.
دیرروز یادگاری هایت همدم من شدند و به حرفهای نگفته من گوش دادند.
و برایم...