پاسخ : مهدی اخوان ثالث
قصه ی شهر سنگستان
دو تا کفتر
نشسته اند روی شاخه ی سدر کهنسالی
که روییده غریب از همگنان در دامن کوه قوی پیکر
دو دلجو مهربان با هم
دو غمگین قصه گوی غصه های هر دوان با هم
خوشا دیگر خوشا عهد دو جان همزبان با هم
دو تنها رهگذر کفتر
نوازشهای این آن را تسلی بخش
تسلیهای آن این...
پاسخ : شاعرانی که دارن حروم میشن
در خیابان امروز
گربه ای را دیدم
گربه ای زرد و چرک
من به او خندیدم
رفته بود آن گربه
زیر یک وانت بار
داشت بازی میکرد
با ته یک سیگار
ناگهان چشمش را
او به چشمانم دوخت
آه ! او تنها بود
من دلم خیلی سوخت
راه افتادم باز
از کنار دیوار
گربه بازی میکرد
با ته یک...
پاسخ : مهدی اخوان ثالث
چاووشی
بسان رهنوردانی که در افسانه ها گویند
گرفته کولبار زاد ره بر دوش
فشرده چوبدست خیزران در مشت
گهی پُر گوی و گه خاموش
در آن مهگون فضای خلوت افسانگیشان راه می پویند
ما هم راه خود را می کنیم آغاز
سه ره پیداست
نوشته بر سر هر یک به سنگ اندر
حدیثی که ش نمی خوانی بر آن...
پاسخ : فريدون مشيري ...
کدام غبار
با حوانه ها نوید زندگی است
زندگی شکفتن جوانه هاست
هر بهار
از نثار ابرهای مهربان
ساقهها پر از جوانه میشود
هر جوانه ای شکوفه میکند
شاخه چلچراغ می شود
هر درخت پر شکوفه باغ
کودکی که تازه دیده باز میکند
یک جوانه است
گونه های خوشتر از شکوفه اش
چلچراغ تابنک خانه...
پاسخ : اشعار قیصر امین پور
اعتراف
خارها
خوار نیستند
شاخه های خشک
چوبه های دار نیستند
میوه های کال کرم خورده نیز
روی دوش شاخه بار نیستند
پیش از آنکه برگهای زرد را
زیر پای خویش
سرزنش کنی
خش خشی به گوش می رسد :
برگهای بی گناه
با زبان ساده اعتراف می کنند
خشکی درخت
از کدام ریشه آب می خورد !
پاسخ : گئورگ ویلهلم فریدریش (هگل)
هگل را میتوان آخرین فیلسوف مکتب ایدئالیسم دانست.
* هگل از دید مارکس : مارکس از بزرگترین شاگردان هگل و از جمله کسانی است که فلسفهٔ او را با توجه به نظرات خود باز تعریف کرد.
مارکس به اعتقاد خود هگل را از روی سر، بر روی پاهایش قرار داد. بدین معنا که فلسفه و...
پاسخ : شاعرانی که دارن حروم میشن
گربه هایش
شهر خود را دوست داری
با تمام گربه هایش
گربه های چرک و لاغر
گربه های بینوایش
شهر تو خیلی بزرگ است
توی آن ماشین زیاد است
شهر تو در پیش چشمت
گاه غمگین گاه شاد است
در میان دود و آهن
مادرت را دوست داری
می توانی با نگاهی
توی چشمش گل بکاری
می توان در این...
پاسخ : اشعار قیصر امین پور
رفتن ، رسیدن است
موجیم و وصل ما ، از خود بریدن است
ساحل بهانه ای است ، رفتن رسیدن است
تا شعله در سریم ، پروانه اخگریم
شمعیم و اشک ما ،در خود چکیدن است
ما مرغ بی پریم ، از فوج دیگریم
پرواز بال ما ، در خون تپیدن است
پر می کشیم و بال ، بر پرده ی خیال
اعجاز ذوق ما ، در...
سلام
فکر کنم کمتر ک30 باشه که فلسفه بدونه و هگل نخونده باشه
شما هم خوشحال میشین اگه تو این تاپیک به من کمک کنین
منم خیلی با نظریات ایشون آشنا نیستم
پس می تونیم با هم حرکت کنیم... .. .
پاسخ : فريدون مشيري ...
کوچ
بشر دوباره به جنگل پناه خواهد برد
به کوه خواهد زد
به غار خواهد رفت
تو کودکانت را بر سینه می فشاری گرم
و همسرت را چون کولیان خانه به دوش
میان آتش و خون می کشانی از دنبال
و پیش پای تو از انفجارهای مهیب
دهان دوزخ وحشت گشوده خواهد شد
و شهر ها همه در دود و شعله خواهد...
پاسخ : اشعار قیصر امین پور
گلوی شوق
شب عبور شما را شهاب لازم نیست
که با حضور شما آفتاب لازم نیست
در این چمن که ز گلهای برگزیده پر است
برای چیدن گل ، انتخاب لازم نیست
خیال دار تو را خصم از چه می بافد ؟
گلوی شوق که باشد طناب لازم نیست
ز بس که گریه نگردم غرور بغض شکست
برای غسل دل مرده آب لازم...
پاسخ : شاعرانی که دارن حروم میشن
و من پاییز را دیدم
خیابان در تصادف بود
خیابان در هیاهو بود
زنی با چادر و زنبیل
گذشت از حلقه های دود
درختی شاخه اش خم شد
کلاغی بال زد ، ترسید
صدای بوق ماشینی
به گوش آسمان پیچید
چراغ سبز ، قرمز شد
کسی فریاد زد : سیگار
صدای دختری رویید
میان جدول و دیوار
بساط...
پاسخ : شاعرانی که دارن حروم میشن
در میان سبزه ها نزدیک کوه
گله با چوپان به صحرا می رود
مثل یک بزغاله کوچک دلم
شادمان همراه آنها می رود
می دود خوشحال روی تپه ها
سبزه های تازه را بو میکند
شادمان باغ نگاهش را پر از
سبزه و گلهای خوشبو میکند
می رود بَع بَع کنان نزدیک جو
آب صافش را تماشا میکند...
پاسخ : بهترین شعری که تا به حال خوندی!
یه سوال
رستگاران(بالا ترین درجه ی آدم همینه دیگه)خوشحالند یا غمگین؟
چرا آدما همه ی چیزای جالب رو دوست دارن
تا یه شعر می بینیم که با بقیه فرق داره زود تاییدش میکنیم
به خودمون ظلم نکنیم :(
پاسخ : شاعرانی که دارن حروم میشن
زندگی معنی شده
در صدای جیرجیرک های باغ
یا که روی تیر برق
در میان چشم های یک کلاغ
زندگی معنی شده
بر لب یک چرخ دستی پای جو
در خیابانی شلوغ
در بخار روی یک ظرف لبو
زندگی معنی شده
زیر باران توی بوی خشت ها
در صدای چک چکی
چک چک سوراخ های سقف ما
زندگی معنی شده
چشم...
بعضی از شاعران هستن که چون فکر میکنیم که با زبون بچه گونه حرف میزنن حرفای خوب نمیزنن
این قضاوت واقعا ظلمه
داشتن حروم میشدن ، وظیفه ی خودم دونستم که زنده نگرشون دارم
محمد کاظم مزینانی
افسانه شعبان نژاد
ناصر کشاورز
اسدالله شعبانی
جعفر ابراهیمی(شاهد)
شما هم رو این تاپیک تاثیر بذارین
اگه رو...