- شروع کننده موضوع
- #21
ASSSAL
کاربر فوقفعال
- ارسالها
- 142
- امتیاز
- 514
- نام مرکز سمپاد
- farzanegan2
- شهر
- مشهد
- دانشگاه
- فردوسی
- رشته دانشگاه
- صنایع
پاسخ : رکود پنجره
آن روز که زاغکی از سر قصه ی ما گذشت
داستانمان به سر نرسیده بود
چشمان شعورم را مالش میدادم تا نوازش نرم نگاهت مرا به عمق آرامش نبرد
اما همه و همه تلاشی پوچ بود
من خوابیدم تا دستانم به نهایت تو برسند
در خواب تو مرا از خودم ربودی
چشم که گشودم پنداشتم
تو سالیان درازیست که رفته ای ...
و هیچگاه این دل آدم نشد
زاغ به خانه رسید و باز هم این قصه به سر نرسید...
آن روز که زاغکی از سر قصه ی ما گذشت
داستانمان به سر نرسیده بود
چشمان شعورم را مالش میدادم تا نوازش نرم نگاهت مرا به عمق آرامش نبرد
اما همه و همه تلاشی پوچ بود
من خوابیدم تا دستانم به نهایت تو برسند
در خواب تو مرا از خودم ربودی
چشم که گشودم پنداشتم
تو سالیان درازیست که رفته ای ...
و هیچگاه این دل آدم نشد
زاغ به خانه رسید و باز هم این قصه به سر نرسید...