- شروع کننده موضوع
- #1
kerpoocoder
کاربر نیمهحرفهای
- ارسالها
- 240
- امتیاز
- 1,058
- نام مرکز سمپاد
- علامه حلی غیر چینی
- شهر
- کرمون
- مدال المپیاد
- یه کم
- دانشگاه
- شهید باهنر کرمان
- رشته دانشگاه
- CS & Math
اگه این فیلم رو دیدید نظرتون رو راجع بهش بگید
فیلم بدی نبود یه کم متفاوت واقعا روش زحمت کشیده بودن و یه کار کاملا تئاتر زده بود مخصوصا این که سکانس های طولانی داشت سکانس اولش حدود 15 دقیقه بود که برداشت مطمئنا سختی هم داشت خیلی از سکانساش این جوری بودن.
از بازیگریایی استفاده کرده بود که واقعا تو کار تئاتر بودن بازیگرایی که نقش چند تا هنرمند تئاتر رو بازی می کردن.
بازی امیر جعفری که طبق معمول عالی بود. ولی بازی یکی دوتاشون یه کم تصنعی بود.
موسیقی فیلم هم که از مارتین شمعون پور بود بازیگر نقش مارتین که موسیقی قشنگی داشت.
یه نکته خیلی جالب که فیلم داشت این بود که آدماش خودشون نمی دونستن واقعا دنبال چی هستن و چه کار می خوان بکنن.
امیر: می دونی داری چه کار می کنی؟
شهرزاد: نمی دونم.
امیر : نمی دونم که نمی شه.
شهرزاد : پس بیا الان در موردش فکر نکنیم.
یا
برای چی می خوای بری؟
مارتین : نمی دونم.
یعنی نمی خوای بگی دیگه
مارتین : آره یعنی نه ببین چه فرقی می کنه مهم اینه که من دیگه نیستم.
یا
عمو : تو فکر کردی اینا کی هستن؟ که این جوری باهاشون حرف می زنی؟
پدر : هر کی می خوان باشن سر منو ندیدی چه کار کردن.
آخر فیلم رو خوب تموم کرد و برداشت های متفاوتی میشد از فیلم کرد با وجود این که سسپنس نداشت.
دو نسل متفاوت رو به نمایش کشیده بود دونسلی که این قدر متفاوتند که دائما در تعارضند شاید اسم فیلم هم این رو برسونه.
فیلم بدی نبود یه کم متفاوت واقعا روش زحمت کشیده بودن و یه کار کاملا تئاتر زده بود مخصوصا این که سکانس های طولانی داشت سکانس اولش حدود 15 دقیقه بود که برداشت مطمئنا سختی هم داشت خیلی از سکانساش این جوری بودن.
از بازیگریایی استفاده کرده بود که واقعا تو کار تئاتر بودن بازیگرایی که نقش چند تا هنرمند تئاتر رو بازی می کردن.
بازی امیر جعفری که طبق معمول عالی بود. ولی بازی یکی دوتاشون یه کم تصنعی بود.
موسیقی فیلم هم که از مارتین شمعون پور بود بازیگر نقش مارتین که موسیقی قشنگی داشت.
یه نکته خیلی جالب که فیلم داشت این بود که آدماش خودشون نمی دونستن واقعا دنبال چی هستن و چه کار می خوان بکنن.
امیر: می دونی داری چه کار می کنی؟
شهرزاد: نمی دونم.
امیر : نمی دونم که نمی شه.
شهرزاد : پس بیا الان در موردش فکر نکنیم.
یا
برای چی می خوای بری؟
مارتین : نمی دونم.
یعنی نمی خوای بگی دیگه
مارتین : آره یعنی نه ببین چه فرقی می کنه مهم اینه که من دیگه نیستم.
یا
عمو : تو فکر کردی اینا کی هستن؟ که این جوری باهاشون حرف می زنی؟
پدر : هر کی می خوان باشن سر منو ندیدی چه کار کردن.
آخر فیلم رو خوب تموم کرد و برداشت های متفاوتی میشد از فیلم کرد با وجود این که سسپنس نداشت.
دو نسل متفاوت رو به نمایش کشیده بود دونسلی که این قدر متفاوتند که دائما در تعارضند شاید اسم فیلم هم این رو برسونه.