پاسخ : اینجا ترسناک ـه؟
سلام
من باور شخصی خودم رو می گم ... ( از اندک پست هایی که باور خودم رو می گم. )
فلسفه و منطق اصلا برای همه خوب نیست. اگه دست من بود، قبل از این که کسی بتونه حتی اولین صفحه ی اولین کتاب فلسفی عمرش رو باز کنه، ازش امتحان می گرفتم. و تقریبا 90% ردش می کردم و اجازه نمی دادم تا آخر عمر دیگه هیچ کتاب فلسفی به دستش برسه.
من سخت ترین روزها و شیرین ترین روزهای زندگی ام رو با فلسفه گذراندم ... روزهایی که به مرز خودکشی می رسم، روز هایی که حتی از صرف بودن لذت می برم، روزهایی که هیچ چیز برام مهم نیست و روزهایی که حتی سوسکی که همسایه توی پلاستیک گیر انداخته تا بکشه برام مهم می شه و نجاتش میدم...با این که خیلی چندشم می شه.
سخت ترین و درگیر کننده ترین چیزی هست که یک انسان می تونه بخونه. چه فلسفه ی غرب و چه فلسفه ی اسلامی...
شاید خیلی ها فکر می کنند که اگه فلسفه ی اسلامی بخونی، خیلی کمک می کنه که مسلمان باشی و اصلا فلسفه ی اسلامی اومده که اسلام رو کمک کنه. ولی اصلا این جور نیست. تا جایی که چند نفر از مراجع تقلید فعلی، خوندن فلسفه اسلامی رو هم حرام می دونن.
فلسفه کلا چیز
خطرناکی است. کافی فقط یک مقدار بیش از اون چیزی که مشهور شده بخوای فضولی کنی... اون وقت عالم دیگه به هم می ریزه و تمام چیزهایی که باور داشتی می رن زیر سوال... من چندسال از زندگی ام رو فقط با تلخی و شک گذروندم... سوال هایی که هیچ کس نمی تونست جواب بده. این قدر به اسلام و هم کلاسی های خودم بد بین بودم، که حتی حاضر نبودم باهاشون صحبت کنم. حتی یک بار نزدیک بود یکی از دوستانم با مشت بزنه توی صورتم... بابام می گفت که دارم کافر می شم و اصرار داشت که به زور برام کلاس عقاید برگزار کنه... بی چاره بابام... خیلی اذیت شد... #
با این که تقریبا 80% درصد مطالعه های من مربوط به فلسفه می شه، از هر 10 باری که تصمیم می گیرم روی لینک انجمن فلسفه کلیک کنم، فقط 1 بار این کار رو انجام می دم. ترجیح می دم بقیه فکر کنن من دیوانه یا احمق یا بی سواد و... هستم تا این که مجبور بشم بعضی از باورهای فلسفی خودم رو به زبون بیارم. مثل آدم هایی که هیچ چیز نمی فهمن زندگی کردن نعمته. نعمت!
همیشه باید لبخند بزنی تا ویترین خودت رو حفظ کنی... نکنه بقیه فکر کنن که داری دیوانه می شی...کتاب هات رو باید همیشه ببندی تا هیچ کس نفهمه کجای کتاب رو داشتی می خوندی و...
واقعا به نظر شما با همه ی این شرایط، چرا من باید بخوام یک نفر دیگه رو مثل خودم بدبخت کنم؟ اون بنده ی خدا شعر گفته بود که « آن که را اسرار حق آموختند/ مُهر کردند و لبانش دوختند» یعنی به حقیقت هم که برسی باید ساکت باشی...چه برسه که سردرگم باشی.
آره! فلسفه ترسناکه و خدا رو شکر که فعالیت توی این انجمن کمه. جامعه به افراد سالم نیاز داره ، نه دیوانه هایی مثل من.