اینجا ترسناک ـه؟

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع kimia moghadam
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : اینجا ترسناک ـه؟

بهار و آنا : بله تاپیک های خیلی کمی بوده , ولی به هر حال بوده و چندین بار دیدم ! من به این دلیل زیاد شرکت نمیکنم ! ( اعتقادی تو این مورد اوضاعش خرابه )
 
پاسخ : اینجا ترسناک ـه؟

اخه اینجا واسه بحث کردن باید خیلی روش وقت بزاری بعد حسش نی :د
بعد که موضوعای جالب قبلنا بیشتر می بود !! ...
 
پاسخ : اینجا ترسناک ـه؟

من خودم ترجیح میدم بخاطر جبهه گیریای برخی از بچها نیام...یه سریایی ک بجای فلسفه نوین میرن پی فلسفه اسلامیو جهت گیریای تعصبانه میگیرنو هرچیم دلیل براشون میاری قبول نمیکنن...اینا اعصاب آدمو خورد میکنن...کسایی ک دربرابر حقیقت نفوذناپذیرن...
دلیل دیگشم اینه ک حرفی میزنیم یهو بابای یکی از دوستان.......هستن یهو یااینکه از خانوادهایی هستن یهو.......
درکل بخاطر نبود آزادیه بیان ترجیحا زیاد نمیایم میگیم:"موسی ب دین خود عیسی ب دین خود"کسی ک تو قلب ما نیس ک ببینه چه اعتقادی داریمو منطقمون چیه
 
پاسخ : اینجا ترسناک ـه؟

به نقل از King daiMon :
من خودم ترجیح میدم بخاطر جبهه گیریای برخی از بچها نیام...یه سریایی ک بجای فلسفه نوین میرن پی فلسفه اسلامیو جهت گیریای تعصبانه میگیرنو هرچیم دلیل براشون میاری قبول نمیکنن...اینا اعصاب آدمو خورد میکنن...کسایی ک دربرابر حقیقت نفوذناپذیرن...
دلیل دیگشم اینه ک حرفی میزنیم یهو بابای یکی از دوستان.......هستن یهو یااینکه از خانوادهایی هستن یهو.......
درکل بخاطر نبود آزادیه بیان ترجیحا زیاد نمیایم میگیم:"موسی ب دین خود عیسی ب دین خود"کسی ک تو قلب ما نیس ک ببینه چه اعتقادی داریمو منطقمون چیه
اگه قرار بود افراد متعصب در برابر حقیقت نفوذ ناپذیر باشن که دیگه هر روز بین کسایی که دو روش مختلف برای کاری ارائه میدن جنگ و دعوا بود.
چه قدر مطمئنید که استدلال هایتان منطقی بوده؟
 
پاسخ : اینجا ترسناک ـه؟

من یک راهکار میدم برای این ک همه ی انجمن ها فعال بشن :-""
گزینه لایک و دیس رو بر دارند!!!
شاید بگید چه ربطی داره اما اگر واقعا میخواید ببینید یک فرد چقدر توی بحث های مفید (جامعه شناسی ، اعتقادی ، زیست و...) شرکت میکنه کافیه نسبت لایک ها رو به تعداد پست حساب کنید اگر مقدارش خیلی بالا بود به احتمال بالایی فرد فقط توی حرف بزن ، سوتی و مشابه اون فعالیت داشته
:)
و حداقل کمتر توی جاهای دیگه فعالیت میکرده...

بعد از اون راجع به فلسفه منطق و اعتقادی و جامعه شناسی چون با پیشفرض ها و باور های خیلی ها سازگاری نداره ترجیح میدند که فاصله بگیرن از بحثا!!!
 
پاسخ : اینجا ترسناک ـه؟

شايد تا حدي حق با شما باشه اما كسايي كه اينجا هستن اونقدري بالغ شدن كه تعداد لايك براشون اهميتي نداشته باشه.
عقيده شما يه چيز ثابته چه مورد علاقه عموم قرار بگيره چه اونو ديسلايك كنن!
صرفا ميتونه يه راهي باشه براي اين كه كسايي كه تاپيكُ دنبال ميكنن موافقت يا مخالفتشونو با پستا اعلام كنن.
 
پاسخ : اینجا ترسناک ـه؟

اعتماد به نفس بچه ها شاید کم شده یا بی حوصله شدن
اگه نسبت به نظرات هم دیگه احترام بیشتری قائل باشیم خیلی بهتره ... نقد پستهای سایرین باید منصفانه باشه و با دلایل منطقی
اگه نظر طرف مقابل درست تر از نظر من نوعی بود باید بپذیرم...نه اینکه با دلایل من در آوردی اقدام به اثبات حرفام کنم.
همینا فعلا
 
پاسخ : اینجا ترسناک ـه؟

خب خب؛ :D

به نظر شما فلسفه و منطق ترسناک‌ه؟ چرا؟

کلاً شما چه تصوری از فلسفه و منطق دارید؟

و از نظر شما چرا فعالیت توی این انجمن کم‌ه؟
 
پاسخ : اینجا ترسناک ـه؟

سلام

من باور شخصی خودم رو می گم ... ( از اندک پست هایی که باور خودم رو می گم. )

فلسفه و منطق اصلا برای همه خوب نیست. اگه دست من بود، قبل از این که کسی بتونه حتی اولین صفحه ی اولین کتاب فلسفی عمرش رو باز کنه، ازش امتحان می گرفتم. و تقریبا 90% ردش می کردم و اجازه نمی دادم تا آخر عمر دیگه هیچ کتاب فلسفی به دستش برسه.

من سخت ترین روزها و شیرین ترین روزهای زندگی ام رو با فلسفه گذراندم ... روزهایی که به مرز خودکشی می رسم، روز هایی که حتی از صرف بودن لذت می برم، روزهایی که هیچ چیز برام مهم نیست و روزهایی که حتی سوسکی که همسایه توی پلاستیک گیر انداخته تا بکشه برام مهم می شه و نجاتش میدم...با این که خیلی چندشم می شه.

سخت ترین و درگیر کننده ترین چیزی هست که یک انسان می تونه بخونه. چه فلسفه ی غرب و چه فلسفه ی اسلامی...
شاید خیلی ها فکر می کنند که اگه فلسفه ی اسلامی بخونی، خیلی کمک می کنه که مسلمان باشی و اصلا فلسفه ی اسلامی اومده که اسلام رو کمک کنه. ولی اصلا این جور نیست. تا جایی که چند نفر از مراجع تقلید فعلی، خوندن فلسفه اسلامی رو هم حرام می دونن.
فلسفه کلا چیز خطرناکی است. کافی فقط یک مقدار بیش از اون چیزی که مشهور شده بخوای فضولی کنی... اون وقت عالم دیگه به هم می ریزه و تمام چیزهایی که باور داشتی می رن زیر سوال... من چندسال از زندگی ام رو فقط با تلخی و شک گذروندم... سوال هایی که هیچ کس نمی تونست جواب بده. این قدر به اسلام و هم کلاسی های خودم بد بین بودم، که حتی حاضر نبودم باهاشون صحبت کنم. حتی یک بار نزدیک بود یکی از دوستانم با مشت بزنه توی صورتم... بابام می گفت که دارم کافر می شم و اصرار داشت که به زور برام کلاس عقاید برگزار کنه... بی چاره بابام... خیلی اذیت شد... #:-S

با این که تقریبا 80% درصد مطالعه های من مربوط به فلسفه می شه، از هر 10 باری که تصمیم می گیرم روی لینک انجمن فلسفه کلیک کنم، فقط 1 بار این کار رو انجام می دم. ترجیح می دم بقیه فکر کنن من دیوانه یا احمق یا بی سواد و... هستم تا این که مجبور بشم بعضی از باورهای فلسفی خودم رو به زبون بیارم. مثل آدم هایی که هیچ چیز نمی فهمن زندگی کردن نعمته. نعمت!

همیشه باید لبخند بزنی تا ویترین خودت رو حفظ کنی... نکنه بقیه فکر کنن که داری دیوانه می شی...کتاب هات رو باید همیشه ببندی تا هیچ کس نفهمه کجای کتاب رو داشتی می خوندی و...

واقعا به نظر شما با همه ی این شرایط، چرا من باید بخوام یک نفر دیگه رو مثل خودم بدبخت کنم؟ اون بنده ی خدا شعر گفته بود که « آن که را اسرار حق آموختند/ مُهر کردند و لبانش دوختند» یعنی به حقیقت هم که برسی باید ساکت باشی...چه برسه که سردرگم باشی.

آره! فلسفه ترسناکه و خدا رو شکر که فعالیت توی این انجمن کمه. جامعه به افراد سالم نیاز داره ، نه دیوانه هایی مثل من.
 
پاسخ : اینجا ترسناک ـه؟

این حرف شما کاملا صحیح. بودن کتابای فلسفی ای که من زیر پتو میخوندم یا واسه این که درد سری پیش نیاد، وقتی کتاب از هم می گرفتیم لای روزنامه می پیچیدیم. اما اگه این جو وجود داره، امثال من و شما که نباید بیایم با خطرناک جلوه دادن فلسفه به این جو دامن بزنیم. تو کشورای دیگه مثلا دانشجوی رشته های هنری، از واحدهای عمومی باید فلسفه پاس کنه! اگه فلسفه بد بود یا ایرادی داشت، هیچ وقت جایگاه پایه ی علوم رو پیدا نمیکرد. مثلا اینجا دانشجوها از واحدهای عمومی باید دفاع مقدس بخونن اونجا فلسفه. چون معتقدن فلسفه مادر علوم هست.
نه فقط فلسفه، خیلی علوم و مباحث دیگه هستن که وقتی آدم واردش میشه، ذهن رو اونقدر درگیر میکنه که شرایط مشابهی که شما تعریف کردین پیش میاد. به چالش کشیده شدن ذهن به هیچ وجهدخصیصه ی منفی ای نیست. اوایلی که شروع کردم به فلسفه خوندن، میتونم با جرئت بگم دو سال مطلقا یک زندگی به اصطلاح تاریک داشتم. اما حداقل اینو با اطمینان میتونم بگم که این دو سال عاملی بود که باعث شد در خیلی مسائل به یک ثبات عقیده ای و اسلوب ثابت برسم. من نمیتونم بپذیرم که چون یک چیز از نظر عموم ترسناکه و "ممکنه" ضرری برسونه، سمتش نرم! شاید هزارتا منفعت پشتش باشه که ارزش تحمل چنتا ضرر رو داشته باشه.
میدونین؟ دید ما تو این مسئله خیلی تعیین کنندس...
 
پاسخ : اینجا ترسناک ـه؟

ما خیلی هامون با یک چارچوب اعتقادی، یعنی اسلام و وجود خداوند متولد می شیم و با این باور رشد می کنیم.
ما در زندگی مون به جایی می رسیم که باید توی باورهامون تجدید نظر کنیم و خودمون انتخاب کنیم که چه چیزی رو قبول داشته باشیم.
و به ما خیلی وقت ها القا می شه که فلسفه انسان رو بی اعتقاد و بی دین می کن ه و این خیلی ها رو می ترسونه از این که برند دنبال ش.
در واقع حتا اگه با دید اسلامی هم نگاه کنیم، نرفتن دنبال اصول دین و تحقیق نکردن در موردش[که مستلزم ش فلسفه ست.] چیزی ست که باعث می شه مسلمان بودن از جانب خداوند پذیرفته نشه.
این طبیعی ست که انسان ها دوره ی بحران رو داشته باشن و برای باورهایی که دارن زجر بکشن.

بنابراین ترسیدن بی مورده و همون طور که همواره در اسلام تاکید شده باید فکرکرد.

پ.ن: البته واقعا اهمیت داره منابعی که مطالعه می شه و داشتن دید همه جانبه در فلسفه؛ که برای رسیدن به نتیجه و بهترین انتخاب باید به ش توجه بشه.
 
حظور یه سری کاربر غیر سمپادی و یا برخی سمپادی ها ک صرفا جهت تمسخر وارد سایت شدن و تو سایت اغتشاش ایجاد میکنن
 
آخرین ویرایش:
حظور یه سری کاربر غیر سمپادی و یا برخی سمپادی ها ک صرفا جهت تمسخر وارد سایت شدن و تو سایت اغتشاش ایجاد میکنن
گلم تو بقیه ی اجتماعات هم ما کنار غیر سمپادی ها قرار می گیریم،کنار افرادی که مشکلات بارز روانی دارن قرار می گیریم،اینکه اینجا اجتماع سمپادی هاست و غیر سمپادی بیاد نباید ترسناک به نظر برسه،نه؟
بعد تازه چالش های جدید میتونه کمک کننده باشه برای آدم. اینکه چه طوری با آدمی که تماما رو اعصابته برخورد کنی و ایگنور کردن رو تمرین کنی. من یکمی این چالش ها رو برای اولین بار اینجا تجربه کردم،چون زیاد اجتماعی نبودم البته،گاها بدک نیست با وجود انرژیی که می گیره.
گفتم ا زاویه ای که من می بینم رو بگم،شاید بدرد خورد
 
گلم تو بقیه ی اجتماعات هم ما کنار غیر سمپادی ها قرار می گیریم،کنار افرادی که مشکلات بارز روانی دارن قرار می گیریم،اینکه اینجا اجتماع سمپادی هاست و غیر سمپادی بیاد نباید ترسناک به نظر برسه،نه؟
بعد تازه چالش های جدید میتونه کمک کننده باشه برای آدم. اینکه چه طوری با آدمی که تماما رو اعصابته برخورد کنی و ایگنور کردن رو تمرین کنی. من یکمی این چالش ها رو برای اولین بار اینجا تجربه کردم،چون زیاد اجتماعی نبودم البته،گاها بدک نیست با وجود انرژیی که می گیره.
گفتم ا زاویه ای که من می بینم رو بگم،شاید بدرد خورد
حرفتونو کاملا تایید میکنم
ولی واسه کسی ک تازه با این جور ادما برخورد میکنه یکم ترسناکه
ولی خب من نمیخواستم به غیر سمپادی ها توهینی بشه، ممظورم این بود ک نیومدن ک از اطلاعات استفاذه کنن اومدن ک فقط چت کنن
 
نمیدونم واقعا ، خب خیلیا بزرگ شدن رفتن، خیلی از جدیدا هنوز بچه ن، بزرگ شده ها سرشون شلوغع و میان میبینن دوستای قدیمیشون نیستن و مجبورن با تازهواردواردهایی که محیط جدید واسشون جالبه سروکله بزنن و مسایلی که قبلن روشون ساعتها تو تاپیکا بحث شده رو واسشون از اول توضیح بدن و... مدیر سایت و قالب سایت م خلی موثره ،،، مدیر به سایت روح میده، قالب هم با رنگای گرم باشه خس مثبت میده تا رنگی سردد
 
قالب سرد و یخی سایت خیلی تاثیر بدی داره روی روحیه بچه ها
کاش یکم رنگی رنگی و شادتر بودش
 
Back
بالا