پاسخ : هیس! دختران فریاد نمیزنند
فیلمِ خوبی بود. موضوعِ خوبی داشت. البته کارایِ پوران درخشنده تقریبا راجع به مشکلاتِ جوونا و کلا مشکلاتِ مردمِ؛ که خب به نظرم این فیلم دربرابرِ رویایِ خیس که من از ایشون دیدم صدبرابر بهتر بود. شاید اونجا هم سعی بر این بوده که یه مشکلِ اجتماعی نشون داده بشه؛ اما اون کار به شدت ضعیف بود، و شاید حتی بشه گفت با این فیلم قابلِ مقایسه نیست.
بازیِ طناز طباطبایی فوق العاده بود. مخصوصا اونجاهایی که نقشِ یه افسرده رو بازی میکرد. منظورم همونجاهاییِ که جیغُ داد نمیکردُ آروم بود. اونجاها حالتِ چهرشُ اون حالتایِ هیستریکی که داشت به نظرم خیلی تاثیرگذارتر از وقتایی بود که جیغُ داد میکرد. هرچند همون ها هم یه وقتایی واسه فیلم لازم بود. مثلا اونجایی که رفت تو دادگاهُ مرادُ دید، خب واقعا لازم بود یه واکنشِ خیلی شدید داشته باشه.
بعد اون پسرِ که نامزدش بود
، اون تو ستایش نقشِ یه معتادُ خیلی خوب بازی کرده بود. اصولا به نظرم نقشایِ ساکتُ آرومُ بیچاره و اینا بهش بیشتر میاد.
مثلا اونجایی که برا اولین بار تو دادگاه اومده بود اصلا نمیتونست ناراحت بودنِ خودشُ خوب نشون بده؛ نمیتونست درست حسابی با شیرین دعوا کنه؛ یه چیزی تو همین مایه ها.
به قولِ دوستان که گفتن یه جاهایی خیلی قوی عمل میکرد، و یه جاهایی واقعا ضعیف. دلیلشم واقعن مبهمه برام.
شهاب حسینی با این که شاید نقشش اونقدرا مهم نبود؛ اما واقعا در طیِ فیلم میشد حس کرد که اگه فرضا کسی به جز اون نقشِ بازپرسُ داشت فیلم به این خوبی نمیشد.
داستانِ فیلم کلا خیلی خوبُ ملموس بود. واقعا یه همچین چیزهایی وجود داره. نه به این شدت، اما قطعا وجود داره. علی الخصوص تویِ قشرِ مرفهِ بی دردِ جامعه در حالِ حاضر حتمن همچین مسائلی وجود داره. شاید حتی به نوعی فیلم داشت پیام میداد که رابطه ی خونواده ها صمیمی تر بشه، و مثلا پدرُ مادرها فرصتِ بیشتری برایِ بچه هاشون بذارن. اون قسمتایِ فیلم هم که دخترِ میخواست با پدرُ مادرش حرف بزنه،و اونا براش حرف نداشتن. حتی معلمشم حرفشُ گوش نمیداد. اونجا به شدت ناراحت کننده بود.
مثلا ببینید اگه قراره زندگی دختر قاتل بررسی شه و بدونیم که اون به خاطر تجاوزی که بهش شده در 8 سالگی این کارو انجام داده، باید همین طور زندگی فرد متجاوز هم بررسی شه.اون هم حتما یه پیشینه ای در زندگیش داشته که باعث شده دست به این کار بزنه.
خیلی هم مسخره بود که اون متجاوز رو ی آدمِ تماما منفی نشون میداد بدون اینکه هیچی از زندگیش نشون بده. خب مسلما همونطوری که پیشینه ی شیرین رو قتلی ک انجام داد اثر داشت ، این کاراییم که مراد میکرد حتما بخاطر ی مجموعه مشکلاتو کمبودا بود. شاید از این جهت بشه گفت تگاهی ک به زن ها داشتش تو این فیلم ، دلسوزانه تر بود تا مردا.
موافق نیستم. اولا داستانِ فیلم درموردِ دخترا و کلا قشرِ زن بود. طبیعتا قرار نبود بیاد از مراد خوب بگه؛ و مثلا بیاد بگه که اونم دلایلی داشته برایِ این کارش. که اگر هم دلیلی میبوده به نظرم خیلی احمقانه است. میخواید بگید مثلا اون بیچاره بود؛ فرضا تو خونواده ی خوبی بزرگ نشده بود، یا هزارجورِ دلیلِ اینجوری؛ وبعد بیاید تبرئهـش کنید که پس حالا حق داشته به فلانقد دختر، اونم تو این سن تجاوز کنه؟ اینجور رفتارهایِ حیوانی از همه نظر ناپسندِ، و هیچ جوره نمیشه گفت اون حق داشته. چه بسا کسایی هستن که فرض میگیریم تو شرایطِ اون بودن؛ مثلا بدبخت بودن، اما همه که اینجوری نمیشن. پس این به شخصیتُ ذاتِ اون فرد بستگی داره. میشه اینجوری هم توجیه کرد که این رفتارا و این تجاوزا صرفا برایِ مرادُ امثالِ مراد نیست که بدبختن. داستانهایی هم شنیدم که کسایی از رویِ بیماری، صرفا از رویِ بیماریُ حیوان صفت بودن، همچین کارایی میکردن. پس اصلا نمیشه گفت چرا درموردِ زندگیِ اون چیزی نگفته.
مریلا زارعی اصلا انتخاب مناسبی برای این نقش نبود.اون پسره هم خیلی هندی بازی می کرد.یا مثلا زن امیر آقایی وقتی گوشی که فیلم دخترش توش بود رو پیدا کرد، ...ضعیف آقا، ضعیف.
شاید شیرین بینا خوب نبود؛ شاید اون پسره یوقتایی واقعن بد بازی میکرد، اما مریلا زارعی، علی الخصوص اون قسمتایِ آخر، تو دادگاه، خیلی خوب بود به نظرم. یعنی میشه گفت یه جورایی از بهترین گزینه ها برایِ این نقش بود. فرض میکنیم اون نبود؛ کی میتونست این نقشُ به بهترین شکل بازی کنه؟
نمیگم عالیُ فلان بود. اما یکی از بهترین گزینه ها برای این نقش بود.
فیلمبرداری هم یه جاهایی واقعن بد بود. اون اولِ فیلم مخصوصا. آدم سرگیجه میگرفت.
بعد این که پایانِ فیلم هم اصلا نیازی به علامت سوال نداشت. فرض میکنیم تو جداییِ نادر از سیمین فیلم با یه علامت سوال تموم شد. خب اونجا واقعا لازم بود. چون یه همچون دوراهی هایی برایِ یه دختر وجود داشت که پدرُ مادرش میخواستن از هم جدا بشنُ یکی بره اونورُ یکی بمونه. اتفاقا اونجا علامت سوال بهترین گزینه بود. اما برایِ این فیلم اصلا خوب نبود که تهش یهو تموم شدُ به حساب نتیجه گیریُ به عهده ی ما گذاشتن. این علامت سوالِ وقتی خوبه که دوراهیِ ایجادشده تو ذهنِ ما فرقِ چندانی نداشته باشه. یعنی مثلا مهم نباشه که کدوم اتفاق بیفته. تو جدایی نادر از سیمین خب خیلی فرق نداشت برامون که دختره بره خارج یا نره. به هرحال یه چیزِ طبیعی بود. اونم مجبور بود تو اون شرایط یکیُ انتخاب کنه. اما اینجا واقعا خورد تو ذوقم تهِ فیلم. خوب نبود، چون فرض میکنیم شیرین اعدام میشد؛ در این صورت دیدی که ایجاد میشد نسبت به اجتماعُ نظامُ حتی خنده داره، ولی شاید اون دادستان که از مقتول دفاع میکرد؛ دیدی کاملا متفاوت بود با چیزی که شیرین اعدام نمیشد. درکل قشنگ تر میشد اگه داستان یه جور دیگه تموم میشد؛ نه با علامت سوال.
پ.ن: ما کاملا اتفاقی برنامه مون برای سینما امروز جور شد؛ که اونم نگو سهشنبه ها سینما نیم بهاست. نصفِ مشد ریخته بودن سینما.