سلام حاج بیلی
السلام علیک کربلایی!
حال شما؟
خوبم
احوال شما؟
خوبیم( نکته اینه که احوال جمع ِ حاله!)
وقتی از سازمان سنجش بت زنگ زدن جیغ کشیدی؟چقد؟کم؟زیاد؟نسبتا زیاد؟خیلی زیاد؟
جیغ نکشیدم، فقط صدام هیجان زده بود، بعد کیفیتی که ضبط کرده بودن خیلی پایین بود، تو تلویزیون که پخشش کردن شبیه ِ جیغ شده بود!
موسیقی کار میکنی؟اگه اره،چی میزنی؟
به طور غیر حرفه ای بعضی وقتا آواز کار می کنم.
واسه ادامه تحصیل میری خارج یا نع؟
برای تحصیل آره، ولی برای زندگی نه.
کارنامه کنکورتو نیگا کردی خودت یا بعد از اینکه فهمیدی یک شدی و درصداتو بت گفتن،دیگه نرفتی کارنامتو ببینی؟
چرا رفتم،همون شبی که جوابا اومد رو سایت( چاهار صب بود البته) بیدار بودم ُ و داشتم تو سمپادیا ول می گشتم که یکی گف جوابا اومده، بعد منم همون موقع رفتم نیگا کردم.
3تا از کتابای مورد علاقتو معرفی کن
نمی تونم ترتیب براشون بذارم: گتسبی بزرگ، ناتور دشت، عقاید یک دلقک
نظرت در مورد هانس دلقک؟(میدونم سوال ارتباطی با درس نداره،حالا تو جواب بده
![Big Grin ;D ;D](/forum/styles/yahmas/smiles/big_grin.gif)
)
به به! چه سوال خوبی فرزندم! خب موجود ِ به شدت دوست داشتنی ایه و بین شخصیت های کتاب هایی که خوندم، جز پنج تا مورد علاقه هامه.
استیصالی که توی زندگی هانس با رفتن ماری ایجاد شده، کاملا" قابل فهم از طریق کارها و حرف هاشه.
تو سال اخر اینطوری بودی که تلفن خونه قطع،موبایل خاموش،همش درس؟
نه بابا! یه سری از بچه هامون اینجوری بودن، ولی من نمی تونم اینجوری زندگی کنم. من هم سریال و فیلمامو می دیدم( بد آموزی داره برای بچه های کنکوری ولی در دوران کنکور بنده شش فصل کامل سریال پرستاران با زبان اصلی رو نگاه کردم)، کتاب هم زیاد خوندم تو این سال.
با دنیای بیرون هم ارتباط داشتی؟
بله. تقریبا" هر دو هفته یه بار سر می زدم مدرسه مون، شیش هفت بار یا بیشتر مسافرت رفتم.
و به عنوان سوال اخر،جدن سر جلسه کنکور هیچ استرسی نداشتی؟ هیچی؟
وقتی در حال ِ رفتن به سمت ِ حوزه ی کنکورم بودیم، ترافیک بود، یه خرده استرس داشتم، ولی بعدش که وارد حوزه شدم واقعا" استرس نداشتم. برای خودم هم عجیب بود. سر کنکور آزمایشی ها بیشتر از کنکور استرس داشتم!