احساس می‌کنم یه چیزی پشت سرمه...

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع Elnaz1
  • تاریخ شروع تاریخ شروع

Elnaz1

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
639
امتیاز
1,355
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
شهر
شــــــــــــــــــــــیراز
دانشگاه
شیراز
رشته دانشگاه
عشق است دامپزشکی...
بیشتر افراد از اطلاعات اندک و بیشتر خرافاتی که از موجودات ماورائ الطبیعه دارن بسیار میترسن و این باعث میشه با هر صدایی که از گوشه و اطراف شنیده میشه خصوصا در مواقع تنهایی و شب ها به شدت می ترسن و دائما فکر میکنن چیزی پشت سرشونه که قصد ترساندن و آزار رساندن به اونا رو داره
و اما سئوال
آیا شما هم جزو این افراد هستید ؟
یا قبلا بودید و اکنون نیستید؟ چرا؟


این مطلب ادامه دارد ...
 
پاسخ : احساس میکنم یه چیزی پشت سرمه ...

آره.............
من بعضی وقتا اینجوری میشم.........
وقتی فیلم ترسناک یا کتاب های تخیلی می خونم
دلیلش رو هم خودم نمیدونم
ولی فکر میکن چون زیاد بهشون فکر میکنم اینجوری میشم :|
 
پاسخ : احساس میکنم یه چیزی پشت سرمه ...

چیز جالبش اینه که همه میگن خب بهش فکر نکن و دقیقا وقتی میگی فکر نکن بدتر میاد سراغت
 
پاسخ : احساس میکنم یه چیزی پشت سرمه ...

من چندوقته این طوری شدم.
وقتی لامپا رو خاموش می کنم می ترسم در اتاقم رو ببندم و همش احساس می کنم یه دزد اومده تو خونمون و پشت سر منه...
 
پاسخ : احساس میکنم یه چیزی پشت سرمه ...

یعنی احساس میکنی یه انسانه یا از اون موجودات ماورائ الطبیعه ای ؟؟ ^-^
 
پاسخ : احساس میکنم یه چیزی پشت سرمه ...

من وقتی کتاب تخیلی میخوندم اگه کسی در باز میکرد من تا مرز سکته پیش میرفتم
 
پاسخ : احساس میکنم یه چیزی پشت سرمه ...

من معمولا تو خونه قبلی مادربزرگم اینطوری میشدم یه خونه دو طبقه شمالی بود داییم و زن داییم طبقه دوم زندگی میکردن مادر بزرگم و خالم

طبقه پایین.

وقتی شب تنهایی میرفتم خونه ی داییم احساس میکردم یکی داره نگام میکنه و میخواد اذیتم کنه!!

اما جالب اینجاست که مامانم هم همین احساسو داشت و خالم هم همینطور!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
 
  • متعجب
امتیازات: Mva
پاسخ : احساس میکنم یه چیزی پشت سرمه ...

بله شدم اينطور مثلا نشستم بعد احساس ميكنم كسي از پشت داره بم نزديك ميشه..نميدونم ميفهمين يا نه يني گوشم يجوري ميشه احساس سنگيني اي ميكنم.معمولا با ديدن فيلمم جوزده نميشم كه بترسم اما گاهي موقع كه چراغ خاموشه ميرم تو اتاقم يهو ميترسم يكي بياد از پشت درو بروم ببنده و من از حالت بسته بودن در درحالي كه تاريكه خيلي بدم مياد.
الان كمتر اينطور ميشم چون بلدم چطور خودمو كنترل كنم.
ولي گاهي ديگه شديد فك ميكنم يكي داره مياد سراغ ولي وقتي برميگردم كسي نيست.
 
پاسخ : احساس میکنم یه چیزی پشت سرمه ...

آره منم گاهی اوقات احساس میکنم کسی پشت سرمه یا وجودی.نمیدونم چیه ولی از تو دیوارم رد میشه چون وقتی اینجوری میشم به دیوار تکیه میدم و بازم همونجوری ـم همون حسو دارم.
الانم همونجوریم
 
همین چند وقت پیش یکی از بچه های سال بالاییمون توی 17 سالگی به مرگ طبیعی میمیره
گویا قبل مرگش به دوستش گفته بوده که احساس میکنه همش یکی دنبالشه
تو خیابون و......
بچها تعریف میکردن تو مدرسه
ولی من صحتشو نمیدونم @-)
 
فک کردم فقط من اینطورم .---.
در واقع من همش پشت سرمو نگاه می‌کنم...البته واسه یه اتفاق بود که شاید ۴ سال پیش افتاد...و می‌خوام همش مطمئن باشم که کسی پشت سرم نیست...
 
از وقتی یادم میاد همین بودم~X(
به شدت ترسو ام و یه داستان یه ذره ترسناک کافیه برا اینکه تا دو هفته نتونم چراغو خاموش کنم یا درو ببندم... کلا دو سه تا کتاب یه کم ترسناک خوندم که بعدش توبه کار شدم:D
فیلم ترسناکم که اصلا سمتشم نمیرمSS-:
واقعا نمیدونم تو این سن چرا هنوز انقدر ترسو ام کسی میدونه باید چه کنم؟|-@
جدیدن هم همش توهم میزنم که یکیرو دیدم کنارم یا یه جای خونه... کم کم کارم داره به تیمارستان میکشه حس میکنم:)):-??
 
در نهایت فرقی نداره باشه یا نه چون وقتی برمیگردیم چیزی نیست:-?:|
 
خب ببینین دوستان اول مطمئن شین اون چیز خواهر یا برادرتون نباشه:))

تاثیری که فیلم و داستان ترسناک میذاره که روانیه، ولی احساسی که گاهی بی دلیل به آدم دست میده کاملا عادیه و به خاطر پتانسیل درونی هر انسانه، اگر هم توهم نباشه و واقعا چیزی باشه اصولا هیچ غلطی نمیتونه بکنه و همه داستان هایی که ما شنیدیم ریشه در گذشته ها دور دارن که برای ماست مالی کردن قتل و آدم ربایی از این داستان ها استفاده میشده. پس بیخیالش بشید و زندگیتونو بکنید و مطمئن باشید اون حس از بین میره.
 
اره من همینجوریم.
کلا از بچگیم بودم.
نمیدونم چرا.
 
اصلا این مدلی نیستم
مگر اینکه یه فیلم ترسناک دیده باشم که تو تاریکی ذهنم اولین کاری که میکنه تصویر سازی همون تصویر ترسناکه :/ اینم برای همیشه نه مدتیه مثلا چندروز اینطوریه بعدش دیگه کلا رفع میشه
برای همین چون خودمو میشناسم نه عکس ترسناک نه فیلم ترسناک ترجیح میدم نگاه نکنم
 
من ی مدت فکر میکردم یکی داره تعقیبم میکنه...
تو ماشینم نشسته بودم همین فکرو میکردم
بعد گفتم آخه تو چیکاره ای که ملت وقت بزارن تعقیبت کنن...
بعد دیگه سرعقل اومدم
بچه بودم اعتقاد داشتم سایه ها موجودات زندن
حدس بزنین چی شد که ازشون نترسیدم
باهاشون دوست شدم و روشون اسم گذاشتم...
 
من یه زمان حس میکردم وقتی وارد یه جایی میشم که تاریکه و تنها هستم یه روحی یا جنی پشت سرم وایستاده و تا من سرمو میچرخونم سریع میره
اما متوجه شدم که اثر فیلم ترسناکی بوده که نگاه کردم
چون کلا روی هم رفته دو بار فیلم ترسناک نگاه کردم و دقیقا تو همون برهه ها بود که اینطوری شده بودم ولی به مرور که صحنه های فیلم بیشتر یادم رفت، این حسه هم کم شد
 
Back
بالا