آیا میتونیم یه چیزی که قبلاً وجود نداشته رو توی ذهنمون متصور بشیم؟ منظورم این نیست که دو تا چیزی که قبلاً میشناختیم رو بذاریم کنار هم و یه چیز جدید به وجود بیاریم. مثلاً آیا ممکنه توی ذهنمون به یه رنگی که قبلاً ندیدیم فکر کنیم؟
به نظر من نه. همه ی چیزایی که ما فکر میکنیم بهشون و به نظرمون جدید میان٬ چیزایی هستن که یا قبلاً مثلش رو دیدیم یا با تغییر و ترکیب چند تا چیز موجود بوحود میان. مثل همون رنگهای جدید که گفتین یا معماری های جدید یا یک موجود جدید یا آب و هوای جدید و ... . ما فقط درباره ی چیزهای ممکن و یا چیزهایی که وجود دارن میتونیم فکر کنیم.
فکر میکنم نمیشه.
باید یه قالبی توی ذهن درمورد هر چیزی شکل گرفته باشه.
ما وقتی همیشه طیف نور سفید رو دیدیم، رنگ، برامون با همین طیف تعریف میشه نه خارج از اون.
در تمام آثار ادبی و هنری، حتی در اسطوره ها، آفرینش به معنای واقعی وجود نداره. ترکیب پدیده های شناخته شده است، به شکلی که تا به حال نبوده.
فکر میکنم تنها چیزی که میتونیم کاملا جدیدش رو تصور کنیم، ارتباطه. ارتباط بین پدیده های ثابت و شناخته شده.
خوب یه کور مادرزاد می تونه تصویری تو ذهنش داشته باشه؟ خوب اگه بتونه چرا ما نتونیم چون من نمی دونم و تا حالا به چنین آدمی برخورد نکردم اگر کسی می دونه پاسخ بده.
تصورکردن سادس اما تصور درست کردن خیلی سخته...
بنظرم سوال اشتباه...
چون میشه تصور کرد اما حتما هر ادمی تخیل خودشو داره پس هیچ دو تصوری شبه هم نیس ...
پس تصور درست نداریم...
این همون کاریه که دانشمندا میکنن
مثلا ککوله همین کار رو کرد و علم شیمی الی بعد اون متحول شد..تصور مولکولی که تا حالا کسی شبیهش رو تصور نکرده بود و اراءه اون ..
وقتی میخواستن برای بنزن فرمول مولکولی و شکلش رو در نظر بگیرن اصلا موفق نمیشدن و سالها مجهول مونده بود..
ککوله میگه در کنار شومینه نشسته بوده که به رویا میره و در اونجا مولکول ها رو تصور میکنه که روی هم قل میخوردن ...از روی هم رد میشن..به هم میخوردن..و یه مولکول خطی شبیه مار،.میاد دم خودشو گاز میگیره..ایده وجود مولکول حلقوی اونجا به ذهن این فرد خطور میکنه ..قبلش هیچ مولکول حلقوی بررسی نشده بوده،،
ماری که دم خودشو گاز میگیره ... تصور یه شکل دایره ای ... حلقه ...
اینا چیزایی هستن که وجود دارن.
یه چیز کاملاً جدید ...
ارتباط بین شکل حلقوی و یه فرمول شیمیایی، یه چیز جدید بوده. فرمول شناخته شده بوده، و انسان ذهنیتی از حلقه داره. این ارتباط جدید بوده.
خوب یه کور مادرزاد می تونه تصویری تو ذهنش داشته باشه؟ خوب اگه بتونه چرا ما نتونیم چون من نمی دونم و تا حالا به چنین آدمی برخورد نکردم اگر کسی می دونه پاسخ بده.
خب ببین اونا با کمک ِ خصوصیاتی که ازش میدونن سعی میکنن اونو تصور کنن، مثلا با حس ِ لامسهشون، و اینکه دنیای اونا کاملا با ما فرق داره، خیلی کم پیش میاد که چیزی که تصور کردن با واقعیش منطبق باشه.
کلن به نظرم باید یه شناخت ِ کوچیکی، یه خصوصیتی چیزی ازش داشته باشیم تا بتونیم تصورش کنیم. تازه اونم اگه قدرت ِ تصور ِ بالایی داشته باشیم.
یه آدمی رو در نظر بگیرید که از وقتی به دنیا اومده کوررنگی داشته و رنگ بنفش رو آبی میبینه. حالا یه آدم دیگه رو فرض کنید که تو بیست و پنج سالگی کوررنگی میگیره. افرادی که به کوررنگی مبتلا میشن مشکلی تو اعصاب مغزیشون ندارن؛ کوررنگی ناشی از فقدان رنگدانههایی تو سلولهای چشم اون فرده. پس تو این مثال هم، هر دو نفر توانایی تصوّر کردن رنگ بنفش رو دارن. ولی اوّلی تصوّری از رنگ بنفش نداره، در حالی که دوّمی با این که دیگه قادر به دیدن این رنگ نیست، میتونه بنفش رو تو ذهنش تصوّر کنه.
یا مثلاً یه نفر که سرماخورده و نمیتونه مزّهها رو تشخیص بده، اگه یه غذای جدید بخوره نمیتونه تصوّر کنه که این غذا چه مزّهای داره. گرچه ابزار تصوّر رو هنوز از دست نداده. ولی ابزار ورودی گرفتنش از کار افتاده.
به نظر من میشه نتیجه گرفت که اینجور چیزا، یه سری مفاهیم ورای ذهن انسانن. یعنی منشأ وجودشون تو ذهن آدم نیست که حالا آدم بخواد یه نوع جدید ازشون رو بسازه. این مفاهیم بیشتر کشفشدنین تا ساختنی.
به نقل از 1tA ! :D :
خب ببین اونا با کمک ِ خصوصیاتی که ازش میدونن سعی میکنن اونو تصور کنن، مثلا با حس ِ لامسهشون، و اینکه دنیای اونا کاملا با ما فرق داره، خیلی کم پیش میاد که چیزی که تصور کردن با واقعیش منطبق باشه.
آره خب. مثلاً فرق مکعب و کره رو میتونن با استفاده از حس لامسهشون درک کنن. ولی یه چیزی مثل رنگ رو نمیتونن درک کنن. یا آدمایی که کر و لالن میتونن تصوّری از صدا داشته باشن؟ این سؤال فک کنم تو یه تاپیک دیگه مطرح شده بود، که کر و لالها وقتی فکر میکنن، تو ذهنشون با خودشون حرف میزنن یا نه؟
هر چیزی یه سر منشا ـی داره
یعنی تمام چیزها از قبل یه ذهنیتی بوده که از اونها الهام گرفته شده و مدل پیشرفته ترشون ساخته شدن
مطمئنا نمیشه که چیز جدیدی رو تصور کرد
هر شخصی مثالی بیاره،میشه الگوی اون رو بعد از کمی تفکر پیداش کرد