منم خودم 20 سالمه..به نقل از مُحسن :
به نقل از محمّد :
چقده واقعا سنتون که به رخ میکشید نمود عملی داره،،،به نقل از مُحسن :
) حرفتون منطقی نیست. ببینید یه چیزی محسن گفت که واقعا اینجوریه! خود من به شخصه نمیتونم تو بحثای الان سایت وارد شم. منو جذب نمی کنن کلا. ما خیلی دوست داریم که این ارتباط بین ما و افراد جدید برقرار بشه ولی خب این قضیه زورکی که نمیشه! همون شب نشینی که مثال زدین برا خود من هیچ جذابیتی نداره واقعا.حالا شاید برا بچه های دیگه جذاب باشه که خب حرفی در اون نیست.به نقل از معصومه :
مشکلی که هست اینه که حالا ما ۳۰ نفر رفتیم موزه رو دیدیم تو ۱ ساعت. بعدش چی؟ یعنی قرار فقط همونه؟ یا بعدش قراره بریم مثلا یه پارکی چیزی.اگر قرار بریم پارک بعدش مثل این میمونه که صرفا بگیم به این مدل میتینگامون یه کار به نسبت علمی تر اینا اضافه کنیم. خب این چیزیه که میشه سرش صحبت کرد حالا!به نقل از سَجاد :
دیدن تئاتر اینا حس می کنم یکم سختی داره! همون مشکل نفر بالایی توش هستش.بعدش قراره کجا صحبت کنیم راجع بهش مثلا؟ بعد اینکه شاید یه سری کلا اهل تئاتر اینا نباشن! برا همین گردهمایی هایی که صرفا برا تفریح هست و آشنایی به نظر طرفدارای بیشتری داره.به نقل از علی دلاور :
به نظر خودم تاثیری که این میتینگ ها توی ایجاد ارتباط با افراد جدید داشته خیلی بیشتر هست تا اینکه حتی 1 ماه رو پست های هم نظر بدیم.اینو که قبول دارین ؟ خیلی وقتا پیش اومده که نظر بچه ها راجع به بقیه تو همین میتینگا کاملا تغییر کنه.به نقل از معصومه :
این حرفم ربطی به خود بحث نداره اما این مدل صحبت کردن کار درستی نیست. به هر حال آدم اشتباه می کنه گاهی! حالا احتمال بدین که دارین اشتباه فکر می کنید!به نقل از معصومه :
lمشکل اینه که وقتی کاربرای جدید ارتباطی با کاربرای قدیمی ندارن ، که این ارتباط بر اثر بحث ها بوجود میاد اکثرا ، خب تو میتینگ ها هم وقتی نمیشناسن خیلیا رو خب شرکت نمیکنن دیگه ( خیلیا اینجورین )به نقل از آرمان حقیقی :
واقعا رفت و آمدش سخته هرجای تهران باشی هم این قضیه وجود داره.
)
