پاسخ : پاسخ : اشعار مناسبتی
در ضمن یه عذرخواهی از ساحره و داماد ( دیگه عادت کردیم شرمنده ! ) من بررسی نکردم ببینم تایپکی اینجور هست یا نه ...

اولین شعر از تاج الشعرا عمان سامانی ؛
افرادی که شعر عاشورایی رو میشناسن بعیده با شعر عمان آشنا نباشن ... عمان در کتاب گنجینه الاسرار خودش با رویکردی عرفانی وقایع عاشورا رو شرح میده ؛این کتاب با این بیت شروع میشه : « کیست این پنهان مرا در جان و تن ... »
برای درک شعرش فکر کنم باید یه حداقلایی از اصطلاحات عرفانی بدونین.
اینم قسمت از گنجینه الاسرار که به دیدار امام حسین با حضرت علی اکبر ( علیهم السلام ) اشاره میکنه؛
علی اکبر برای عزم میدان و برای اجازه به پیش پدر می رود :
تا که اکبر با رخ افروخته
خرمن آزادگان را سوخته
ماه رويش کرده از غيرت عرق
همچو شبنم صبحدم بر گل ورق
بر رخ افشان کرده زلف پر گره
ماه را پوشيده از سنبل زره
آمد و افتاد از ره باشتاب
همچو طفل اشک، در دامان باب
کاي پدر جان، همرهان بستند بار
مانده بار افتاده اندر رهگذار
از سپهرم غايت دلتنگي است
کسب اکبر را چه وقت لنگي است
دير شد هنگام رفتن، اي پدر
رخصتي گر هست، باري زودتر
در جواب از تنگ شکر، قند ريخت
شکر از لبهاي شکر خند ريخت
گفت کاي فرزند، مقبل آمدي
آفت جان، رهزن دل آمدي
کردهاي از حق تجلي اي پسر
زين تجلي فتنه ها داري به سر
راست بهر فتنه، قامت کرده اي
وه کزين قامت، قيامت کرده اي
از رخت مست غرورم ميکني
از مراد خويش دورم ميکني
گه دلم پيش تو، گاهي پيش اوست
رو که در يک دل نمي گنجد دو دوست
بيش ازين بابا، دلم را خون مکن
زادهي ليلي، مرا مجنون مکن
پشت پا بر ساغر حالم مزن
نيش بر دل، سنگ بر بالم مزن
خاک غم بر فرق بخت دل مريز
بس نمک بر لخت لخت دل مريز
همچو چشم خود به قلب دل متاز
همچو زلف خود پريشانم مساز
حايل ره، مانع مقصد مشو
بر سر راه محبت سد مشو
«لن تنالوا البر حتي تنفقوا»
بعد از آن، «مما تحبون» گويد او
نيست اندر بزم آن والا نگار
از تو بهتر گوهري بهر نثار
هر چه غير از اوست سد راه من
آن بت است و غيرت من بت شکن
جان رهين و دل اسير چهر توست
مانع راه محبت مهر توست
چون تو را او خواهد از من رو نما
رو نما شو، جانب او رو نما
نقدش رو هم میزارم ؛ فعلا لذت ببرید.