اندکی خاطره بازی ...

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع first amir
  • تاریخ شروع تاریخ شروع

first amir

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
2,142
امتیاز
29,739
نام مرکز سمپاد
هاشمی نژاد 1
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
91
دانشگاه
فردوســـی
رشته دانشگاه
مـهـنــدســی شــیـمــی / حسابداری / روانــشناســی
یادمه با این تاپیک کارمو شرو کردم اینجا ...
http://www.sampadia.com/forum/index.php/topic,96699.0.html

کم کم اشنا شدم با بچه های 92 ...
اولین کسی که یادم میاد همین فرزانه بود .. یادم خیلی ازش بدم میومد :d نمیدونم چرا ;D
فک میکردم میگیره خودشو و ازین حرفا
یا مثلا با فهیمه تو بهمن اشنا شدم فک کنم ... سر تراز عمومی و با لولیع تو بانگ فهیمه اشنا شدم
و از همون اول تصورم ازش یه دختر چاق بود :-"... نمیدونم چرا شاید به خاطر اواتار اولش ... اون عنکبوته :P
ازاده رو از کنکور 91 میشناختم فک کنم .... یکم شنگول میزنه اما دختر خوبیه
صدف هم که مث خودم پشت کنکوری بود
یا مثلا همین حمید .. هی خاطره مینوشت از کتابخونه ای که من سال قبل واسه کنکور همیشه اونجا بودم :|
این فاطمه اسلامی هم که کلا نبود .... این همه که اون خوند من تو این 2 سال روی هم نخوندم
این تاپیکه عالی بود : http://www.sampadia.com/forum/index.php/topic,97743.0.html
فک کنم هر هفته یه بار میرفتیم توش که روحیه بگیریم ... چون عنوان تاپیکش همیشه صدق میکرد
یا مثلا این : http://www.sampadia.com/forum/index.php/topic,99574.0.html
تنها جمله ای بود که بلد بودم

تا اینکه کار جدی شد و ما یکم مصمم تر شدیم و تاپیکا انسان گونه تر شد : http://www.sampadia.com/forum/index.php/topic,99777.0.html

و البته اون لابه لا کلی هم بچه هارو با این تاپیکا اذیت میکردیم : http://www.sampadia.com/forum/index.php/topic,99236.0.html
چه سکته ها که نکردن بچه ها
اینو خودم دوست داشتم :
http://www.sampadia.com/forum/index.php/topic,96746.0.html

ایده ی این شب نشینی ها و دور همی ها و اسپم ها ازین جا به ذهنم رسید :
http://www.sampadia.com/forum/index.php/topic,98851.0.html

بعد این تاپیک خیلی خوب بود : http://www.sampadia.com/forum/index.php/topic,100127.0.html
مخصوصا پستای 2-3 صفه ی اخرش

و این تاپیک که خیلی عالی بود : http://www.sampadia.com/forum/index.php/topic,100201.0.html
تک تک لحظه هاش یادمه
سپردم به طوبی و خودم رفتم شیمی خوندم و هی سر میزدم اینجارو
دو نفر هم بودن که هی ناز میکردن و گفتن نمیایم و اینا که اخرش دیدن کسی محلشون نمیده
خودشون پا شدن اومدن
و کم کم آخر راه ... : http://www.sampadia.com/forum/index.php/topic,100216.0.html
و این اخرین تاپیک بود قبل کنکور : http://www.sampadia.com/forum/index.php/topic,100410.0.html

راجع به این دوتا حرفی ندارم :
http://www.sampadia.com/forum/index.php/topic,101052.0.html
http://www.sampadia.com/forum/index.php/topic,101265.0.html

ته ته ته استرس :
http://www.sampadia.com/forum/index.php/topic,102451.0.html

اخ اخ اخ اخ پست سوم این تاپیک :
http://www.sampadia.com/forum/index.php/topic,100286.0.html
اینجام بچه هایی که رتبشون خوب شده اسمشونو گفتن و فامیل حتی
مثلا احساس کردن الان میکروفون جلو دهنشونه .. خودشونو گرفتن :
http://www.sampadia.com/forum/index.php/topic,101719.0.html
 
پاسخ : اندکی خاطره بازی ...

ای جانم ی تاپیک دیگه برا اسپم :))
بچه‌ها اسکرین شاتی کوفتی زهرماری دارین بیاین شیر کنین :-"
امیررضا تو هم برو یاد بگیر لینک کردن یک متنو تاپیکتو خوشگل کن. آفرین :-"
 
پاسخ : اندکی خاطره بازی ...

اولا من کلا 3 ماه نبوذم >:p اونم از نظر ها غایب بودم وگرنه دلم اینجا بود و این حرفا :-"

دوما من همه تاپیکارو خوندم دوشب پیش :))) خیلی خوب بود برید بخونید اون بیکار نشینی و اینارو :)) :-"
 
پاسخ : اندکی خاطره بازی ...

من یادمه همواره حضور فعال داشتم تو اون تاپیک های اسمپی :-" ولی ی تاپیک عصر نشینی داشتیم ۴تیر من واقعا اون روز حالم بد بود نتونستم بیام :-<
یادش بخیر...

×کهربا: شروع کن!
 
پاسخ : اندکی خاطره بازی ...

به نقل از BUG :
بچه‌ها اسکرین شاتی کوفتی زهرماری دارین بیاین شیر کنین :-"
;;)
07543568405678953632.jpg




×البته اینُ الان شات گرفتم؛ شات‌ـای اون موقع ام تو لپ‌تاپ یه بنده خدایی عه؛ هر وقت اومد می‌ذارم. ؛؛) :-"
 
پاسخ : اندکی خاطره بازی ...

این شاتای الکی تو کامپیوترم پیدا کردم :دی

untitled.jpg


منشن مریم ( .!؟ ) :دی
 
پاسخ : اندکی خاطره بازی ...

اون پست لایکارو پاک کردین یا نه؟ :)) من حساب کرده بودم رو اون :)))
 
پاسخ : اندکی خاطره بازی ...

یادش بخیر من قبل کنکور تابستون حوصله درس که نداشتم میومدم سمپادیا بعد هی پستا رو میخوندم.اون موقع تازه با سمپادیا آشنا شده بودم بعد هی میخواستم پست بذارم هی میترسیدم ;D نمیدونم چرا کلا میترسیدم پست بذارم مثلا یه وقت اسپم بدم بیان بزنن منو :-" بعد هی میخوندم هی لایک میدادم... :)) بعد تابستونم رفت دیگه تا بعد کنکور اومدم تازه فعالیتم تو سمپادیا شروع شد انگاری ;;)
یادش بخیر نمیدونستم بانگ چیه صدف اومد یادم داد! :))
یادش بخیر :)) هنوزم هر وقت میخوام تو شب نشینیا اینا اسپم بدم نمیشه شروع میکنم به ملت لایک میدم :)) :-خل
 
پاسخ : اندکی خاطره بازی ...

84075348590907476800.jpg

یک. این ملّت دیوانه... . :))
دو. اون هایلایت زرده عالیه.​
 
پاسخ : اندکی خاطره بازی ...

اولا که این چه کاریه آقا وسط امتحانا هی ازین تاپیکا می‌زنین مردمُ وسوسه می‌کنین آخه؟ :-"
دوما والا من هرچی خاطره از این تاپیکای شب نشینی و اینا یادمه، اینجوری بود که من تا از راه می‌رسیدم تاپیک قفل می‌شد ضایع می‌شدم بعد تا می‌رفتم دوباره باز می‌شد میومدم می‌دیدم کلی حرف زدین من نبودم. :| :))

× ولی چندتا شات دارم حالا رو می‌کنم اگه خدا بخواد. :-"
 
پاسخ : اندکی خاطره بازی ...

شاتی بی‌نظیر :-"
مربوط به زمانی که اختیارات مدیریتی داشتم :-"

فقط 27 صفحه اسپم از تاپیک پاک شده :))

bayad_nabayad.bmp
 
پاسخ : اندکی خاطره بازی ...

آغا تو اون لینکی که فهیمه داده چند تا اسم هست فکر کنم تو اون لیست حرف بزن نیست :دی
یکی ببینه کدوما نیستن بگه بذارم ، حیفه نباشن تو لیسته :))
 
پاسخ : اندکی خاطره بازی ...

من نیسم :-<<<
 
پاسخ : اندکی خاطره بازی ...

به نقل از F@temeh :
چی بودی؟ :-"

پ . ن : خواستید پاک کنید :دی حل شد :-"
 
پاسخ : اندکی خاطره بازی ...

می‌تونم از پ.خ گروهی‌مون با اسی و فه و چرخ شات بذارم وارد بازی شم؟ ؛؛)
#اغتشاش‌آفرینی
 
پاسخ : اندکی خاطره بازی ...

به نقل از ارغـوان اس. :
می‌تونم از پ.خ گروهی‌مون با اسی و فه و چرخ شات بذارم وارد بازی شم؟ ؛؛)
#اغتشاش‌آفرینی

باز این ۹۳ ـی ها وارد بحث های ما شدن :-" چیش :-"
 
پاسخ : اندکی خاطره بازی ...

ارغ، اول نشون خودمون بده بعد بذار :-" آبرومون نره :-" [ اسی محتوای پ.خ هارا به یاد می‌آورد. ]
 
پاسخ : اندکی خاطره بازی ...

عاقا کسی یادش هست من چی بودم اون موقع؟ :-? :-? :-? یادمه اسم عوض کردما ولی اصن یادم نیس چی بودم :-\ :-ترکیدن مخ ;D

پ ن: آها فهمیدم عاقا فهمیدم ;D
 
Back
بالا