پاسخ : سوالات و مشکلات داوطلبان کنکور 94
به نقل از armina.f :
يه چيزي!! الان فقط با سوالاي كنكور پيش ميري نتيجه ميده واست؟! من زدن و نزدن كنكور واسم فرقي نداره ، همشو بلدم تقريبا جز ژنتيك
بعد زيست ٦٠ واسه قلم خوب درصديه ؟!؟ (اينو جدي پرسيدم قصدم كنايه نيست!
)
آره قطعا اون سوالای کنکور(البته طبق مدلی ک گفتم ینی اینکه بعد از مرور تستهای امسال و سال قبل کانون) کافیه
ب این حرفا هم که سوالای کنکور لازم نیستش و آسونه ، پس بیخیال مرورش شیم و اینا هم اصلا توجه نکن!
ببین در مورد درصد قلمچی هیچ قاعده اثبات شده ای وجود نداره که:
هرکسی که درصد و تراز بالایی در قلمچی داشت پس الزاما در کنکور هم درصد خوبی رو کسب میکنه
یا
هرکسی که درصد و تراز پایینی در قلمچی داشت پس الزاما در کنکور هم درصد بدی رو کسب میکنه
اما در مورد مقایسه قلمچی و کنکور چند نکته رو باید بگم:
1.زیست کنکور
قطعا آسون بوده و هست :)
2.شما وقتی در کنکور 70 درصد میزنی یعنی: از بین سوالات کل زیست شناسی پایه و پیش 70 درصد زدی!
اما وقتی در قلمچی 70 میزنی یعنی:از بین سوالات صرفا یک مبحث 70 درصد زدی!
فارغ از مسئله استاندارد یا غیراستاندارد بودن سوالات،وقتی که یه آزمون صرفا زوم میکنه روی یه مبحث مجبوره برای اینکه سوالاتش تکراری نشن
از هر نکته بی موردی سوال طرح کنه
3.قلمچی و کنکور خواندن نامه رضا امیر که هم سمپادی هستش و هم دبیر زیست خیلی کمک میکنه به فهم ماجرا
البته قبلش بگم: من خودم قلمچی شرکت میکردم تا قبل عید،درصد زیستم هم حدود 90 95 بود اکثرا.اصلا نمیخوام وارد این فاز های قلمچی ستیزی بشم اما خب این نامه رو بخونید خیلی خوبه.این درصد خوبم رو هم مدیون آقای راهواره که از طراحهای قلمچی هم هست و سوالات و نکاتی رو توی ازمون ممکن بود بیاد و سرکلاس میگفت،هستم.
این چاهی که کندهاید، برای دانشآموزان آب ندارد!
آقای قلمچی، سلام:
آن چه در پی میآيد، مباحثی است كه بارها، برای دانشآموزان شركت كننده در آزمونهای شما و والدين آنها مطرح كردهام و اين بار آنها را خطاب به خودتان مینويسم. خوش بينانهاش اين است كه اين كار، موجب اصلاح برخی از مشكلات موجود در آزمونهای موسسهی شما شود؛ چرا كه به اعتقاد من، امروز اين آزمونها، نتايجی برخلاف اهداف اسمیشان، براي دانشآموزان به بار میآورند. در غير اين صورت نيز، نوشتن اين متن دست كم روشن میسازد كه چرا معتقدم اين چاهی كه كندهايد، براي دانشآموزان آب ندارد! نوشتن اين متن يك فايدهی ديگر هم برای شخص من دارد كه در پايان به آن اشاره خواهم كرد.
لازم به ذكر است موارد مطرح شده در اين نوشته، نكات مربوط به طراحی تستهای زيستشناسی در آزمونهای شما را شامل نمیشود و بحث در مورد اشكالات فرمی و محتوايی طراحی اين تستها، كه به گمان من در سالهای اخير، تاثير نامطلوب بزرگی بر آموزش زيستشناسی كنكور داشتهاند، نوشتهی مستقلی میطلبد كه اميدوارم به زودی آن را هم بنويسم.
اولين چيزی كه لازم میدانم به آن اشاره كنم، شيوهی مورد استفاده برای طراحی پرسشهای آزمون است. در اين شيوه، پرسشهای هر درس را چند طراح تهيه میكنند كه شما به آن «دپارتمان» میگوييد. اگر درست به خاطر داشته باشم، تغيير شيوهی طراحي پرسشها، از شيوهی «يك طراح، يك ويرايشگر» به شيوهی موجود، در سال 77 اتفاق افتاد و از آن جا كه من در فاصلهی سالهاي 76 تا 78، با موسسهی شما همكاری داشتم، از نزديك در جريان اين تغيير بودهام.
جلساتي كه در آن سال، با همكاران طراح سوال داشتيد و نتيجهی نهایی آنها، به خوبی در خاطر من مانده است. در اين جلسات برای اولين بار، و تا جايي كه من ديدم آخرين بار، شما مجبور به پذيرفتن نظر جمعي همكاران شديد، كه بر خلاف پيشنهاد اوليهی شما بود. نظر همكاران طراح سوال اين بود كه نام طراح هر تست، در مقابل آن تست ذكر شود، در حالي كه پيشنهاد شما، درج نام گروهي اعضاء هر دپارتمان در دفترچهی آزمون يا پاسخنامه بود. نتيجه اين كه تا همين چند سال پيش، نامطراح هر تست در برابر آن تست نوشته ميشد و در چند سال اخير هم، همان رويه فقط با تغيير محل درج نام طراح، از دفترچهی سوال به پاسخنامه، عملی میشود.
چرا برای طراحان پرسشهای آزمون شما، اين قدر مهم است كه نامشان در برابر هر سوالشان نوشته شود؟ به نظر ميرسد برای آنها، اصلاً قابل قبول نيست كه نامشان، در ميان چند دبير همكار، كه با آنها رقابت كاری شديد دارند، گم شود. آشكار است كه مهمترين انگيزهی دبيران طراح سوال از همكاری با شما، تبليغات و مطرح شدن نامشان در سطح كشور است و به همين دليل، هر يك میخواهند از ساير اعضاء دپارتمان درس خود متمايز ديده شوند. هر دانشآموز، برای ثبت نام در كلاس يا همايش، يك نام را انتخاب میكند، نه يك دپارتمان را!
سهم هر طراح از پرسشهای يك آزمون، حدود چهار يا پنج پرسش است و در واقع، هر كس در اين شيوه، به اندازهی همين چهار يا پنج پرسش، فرصت نمايش برتری نسبت به ساير طراحان پرسشهای درسش را دارد؛ آن هم از طريق طرح تستهایی بسيار پيچيده و دشوار، كه اكثر دانشآموزان در پاسخگویی به آنها ناتوان باشند و از تستهای ساير همكاران نيز دشوارتر باشد. بررسی بسياری از تستهای آزمونهای شما، دست كم در درس تخصصی من، اين موضوع را به خوبی نشان میدهد.
به اين ترتيب، مجموعه پرسشهای يك درس در يك آزمون، عمدتاً از پرسشهایی تشكيل شده كه در واقع براي قدرتنمایی به دانشآموزان و برتریطلبی نسبت به پرسشهای ساير همكاران طراحی شدهاند و در نتيجه، دانشآموزان در ميانهی رقابت دبيران يك درس له میشوند. كم نيستند دانش آموزانی كه تنها بر اساس نتايج آزمونهای شما، به اين باور رسيدهاند كه هرگز نخواهند توانست امتياز مناسبی، مثلاً از درس زيستشناسی كسب كنند.
ناگفته پيداست كه چنين آزمونی، از ويژگیهای يك آزمون نرمال بیبهره است؛ چرا كه بيشتر يا تمام پرسشها از سطح دشواری بالایی انتخاب شدهاند. بهتر از من میدانيد كه يك آزمون نرمال، به پرسشهای ساده و بديهي نيز نياز دارد، امّا كمتر ديده میشود دبيری، در اين ميانهی رقابت كاری، چنين پرسشهایی طرح كند. اين موضوع، با در نظر گرفتن اين كه رویهی پيشين شما يعنی برگزاری پيش آزمون و نرمال سازی پرسشها بر اساس نتايج آن، در سالهای اخير متوقف شده است، به نرمال نبودن پرسشهای آزمون منجر شده است.
به اين ترتيب، گروه بزرگی از شركت كنندگان آزمونهای شما، نمراتی كمتر از انتظار كسب میكنند، در حالی كه پيش از هر آزمون، براي آمادگی شركت در آن، تلاش زيادی داشتهاند و با همان آمادگی علمی، در آزمونی با سطح دشواری و پرسشهای استاندارد، نتيجهی قابل قبولي كسب میكنند. نتيجه واضح است: نااميدی دانشآموز، بدبين شدنش به شيوهی درس خواندن خودش و تدريس اساتيدش و به احتمال زياد، سرزنش والدينی كه نميدانند نتايج اين آزمون، دست كم از نظر عددی، لزوماً نسبتی با نتايج احتمالی آزمون سراسری ندارد. در اين شرايط، بعيد میدانم كسی از سرازير شدن اين دانشآموزان به آموزشگاههای شما تعجب كند؛ آن چه جای تعجب دارد اين است كه گويي كنكور سراسری فراموش شده و دانشآموزان در تمام سال دارند خودشان را برای كسب نتيجهی خوب در آزمونهای شما آماده میكنند!
وقتی دانشآموزان يا در بسياری از موارد، والدين آنها، از كم بودن درصدهای كسب شده در آزمونهای موسسهی شما اظهار نگراني میكنند و برای رفع نگرانی آنها، سخت بودن غير عادی و نرمال نبودن پرسشهای آزمون را برايشان توضيح میدهم، میدانم كه سوال بعدی در مورد فاصلهی درصد دانشآموز مورد نظر با ميانگين يا درصد دانشآموز ديگری است كه از همان آزمون، نتيجهی بهتری كسب كرده است. چگونه عدهی نسبتاً زيادی از دانشآموزان، از آزمونهای شما نتيجهی بهتری میگيرند وموجب بالا رفتن ميانگين میشوند؟
تا به حال نديدهام يا نشنيدهام از امنيت پرسشهای آزمونتان صحبت كنيد. البته وقتي امنيت آزمونهای بسيار جدیتر، مانند آزمون دستياری پزشكی، زير سوال است، اساساً طرح چنين موضوعی دربارهی يك آزمون آزمايشی، بيشتر به شوخی شبيه است! از طرح سوال تا ويراستاری و مراحل آماده سازی دفترچههای آزمون، فرصت زيادی وجود دارد كه هر كس، اگر بخواهد، به اين پرسشها دسترسی پيدا كند. آزمونهای شما، در تعداد زيادی از نمايندگیهای تهران و شهرستانها برگزار میشود و از زمانی كه دفترچههای آزمون آماده میشوند تا روز برگزاری آزمون، دست كم چهل روز فاصله وجود دارد. از سوی ديگر، نتيجهی اين آزمون، براي خيلیها مهم است: دانشآموزانی كه بايد پاسخی برای والدين خود داشته باشند و از آن مهمتر، دبيرانی كه عملكردشان با نتيجهی دانشآموزانشان در اين آزمون سنجيده میشود. بعيد است ندانيد، اما امروز معنای غالب عبارت «هماهنگ با آزمونهای كانون فرهنگی آموزش»، در بسياری از موارد اين است كه دبيران آموزشگاههای متعدد مدعی اينهماهنگی، در هفتههای منتهی به هر آزمون، نكات پرسشهای آن آزمون، نه خود پرسشها، را در كلاسهايشان مورد بررسی قرار میدهند. به نظر میرسد، اكنون كه آزمونهای شما، به اين سطح از گستردگي و تاثيرگذاری رسيدهاند و نتايج آنها، آشكارا بر اميد و انگيزهی تعداد زيادی داوطلب كنكور، كه برای ساختن آيندهی خود تلاش میكنند، موثر است، بايد فكری هم به حال امنيت آنها كنيد.
به عنوان نكتهی پايانی، پرسشی را كه يك بار ديگر به صورت حضوری از شما پرسيدهام، تكرار میكنم: «فكر میكنيد اگر شما نبوديد چه میشد؟» حتماً به خاطر داريد كه آن بار، با زيركی خاص خودتان، چيزهایی گفتيد كه در واقع پاسخ اين پرسش نبود و مدتی بعد، همين گفتگو را ايدهی تبليغی كرديد كه عنوانش اين بود: «اگر كانون نبود چه میشد؟»
پاسخ من به اين پرسش اين است: اگر شما و موسسهتان در آموزش كنكور ايران وجود نداشتيد، ظرفيت دانشگاههای كشور به همين اندازه بود و همين تعداد شركت كننده، برای تصاحب صندلیهای همين دانشگاهها با هم رقابت میكردند و داوطلبانی دقيقاً به همين تعداد كه امروز رتبههای تك رقمی و دو رقمی كسب میكنند، چنين رتبههايی كسب میكردند. طبيعي است كه تعداد دقيق رتبههای مثلاً پنج رقمی هم همين بود كه هست.
رويكرد اصلی تبليغاتی شما، از زمانی كه من به خاطر دارم، برجستهسازی نتايج داوطلباني بوده است كه در آزمون سراسری، نتايج درخشانی كسب میكنند و در آزمونهای شما شركت كردهاند. خوب، اگر شما نبوديد هم كه تعدادی از داوطلبان كنكور، اين رتبههای درخشان را كسب میكردند! آيا واقعاً آماری وجود دارد كه نشان دهد نسبت كسب رتبههای درخشان در ميان داوطلبان شركت كننده در آزمونهای شما، تفاوت معنيداری با انتخاب تصادفی همان تعداد داوطلب، از ميان تمامی شركتكنندگان آزمون سراسری دارد؟ وقتی كسر قابل توجهی از داوطلبان كنكور را به صورت تصادفی انتخاب كنيم، اگر اين افراد در هيچ آزمونی هم شركت نكنند، عدهای از آنها رتبههای تك رقمي و دو رقمي كسب خواهند كرد. چرا يك بار تعداد كل شركت كنندگان آزمونها يا تعداد داوطلباني كه رتبهی پنج رقمی كسب كردهاند را اعلام نمیكنيد؟ در شرايطی كه اكثريت بزرگی از داوطلبان جدی كنكور در آزمونهای شما شركت ميكنند، اين نتايج هيچ مطلبی را دربارهی كيفيت خدمات شما نشان نمیدهد، مثل اينكه سازمان سنجش اعلام كند تمامی رتبههای يك تا ده تمامي گروههای آزمايشی در آزمونهای اين سازمان شركت كردهاند! میدانيم كه تعداد زيادی از همين شركت كنندگان آزمونهای شما نيز، خودشان شما را انتخاب نكردهاند و مثلاً مدرسه يا آموزشگاه محل تحصيلشان، با موسسهی شما قرارداد داشته است. شما با مدير مدرسهای قرارداد میبنديد، بعد نتايج تلاشهای يكی از دانشآموزان آن مدرسه و اساتيدش را، كه شايد شخصاً تمايلی هم به شركت در آزمونهای شما نداشته است، به نام خود سند میزنيد! پس دست كم اين را هم اعلام كنيد كه از همان مدرسه و مدارس ديگر، چند نفر در آزمونهای شما شركت كردند و هيچ نتيجهی مطلوبي نگرفتهاند.
به خوبي میدانم كه دلايل متعدد ساختاری و اقتصادی، عوامل مورد اشارهی من را شكل دادهاند و بنابراين، احتمال تحقق آن اصلاحات خوشبينانهی ابتدای اين نوشته را زياد نمیدانم. حتی بعيد میدانم كه اين نوشته، توجه زيادي جلب كند، امّا همان طور كه در ابتدا نوشتم، نوشتن اين متن، يك فايدهی ديگر هم دارد: از اين به بعد، هر وقت لازم بود اين حرفها را برای دانشآموزی يا پدر و مادر نگراني بزنم، به آنها میگويم: «نامهای كه به فلانی نوشتهام را بخوانيد!» شما كار خودتان را بكنيد، امّا من از تكرار اين حرفها خسته شدهام! اميدوارم شاد، سالم و موفق باشيد.
محمدرضا امير. بيست و سوم آذر ماه نود و سه