اِختراعات و دانشمندان

Adulterer

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
92
امتیاز
55
نام مرکز سمپاد
شهيد هاشمي نژاد 1
شهر
مشهد
مدال المپیاد
المپياد زبان انگليسي
دانشگاه
پيام نور هفشجان عليا
رشته دانشگاه
آبياري گياهان دريايي
پاسخ : زندگی نامه دانشمندان

هانری پو آنکاره
تولد:29آوریل1854م
درگذشت: 17 ژولای 1911م
هانری پوآنکاره (Henri Poincare) دانشمند و ریاضی دان فرانسوی در29آوریل 1854 در شهر نانسی فرانسه به دنیا آمد .از دوران كودكی فكرش سریع تر از كلمات كار می كرد. در پنج سالگی به دیفتری مبتلا شد و در طی 9 ماه حنجره اش از كار افتاد و همین مساله باعث گوشه گیری او شد به طوری كه در بازی ها نمی توانست شركت كند. همین موضوع باعث شد كه افكارش را متمركز كند. او از حافظه ی بسیار خوبی برخوردار بود. از شانزده سالگی شوق ریاضیات در پوآنكاره به وجود آمد. او كارهای ریاضی را در ذهنش انجام می داد بدون این كه آن ها را یادداشت كند.
وی تحصیلات خود را در مدرسه ی پلی تکنیک پاریس و مدرسه ی عالی معدن ادامه داد تا این که در سال 1879 موفق به اخذ درجه ی دکتری در رشته ی علوم گردید و از آن پس به عنوان استاد برجسته ی فیزیک ، ریاضی و مکانیک به تدریس در دانشگاه پرداخت . پوآنکاره در کنار تدریس به تحقیق و مطالعات وسیعی دست زد و در بیش تر شاخه های علوم ریاضی و فیزیک به ویژه در زمینه های فیزیک ریاضی و فیزیک نظری ، با ابداع اندیشه های جدید ، به عنوان یک نظریه پرداز بزرگ ایفای نقش نمود .
پوآنکاره سال ها قبل از آن که آلبرت اینشتین نظریه ی نسبیت را به شکل عمومی عرضه نماید ، تمامی عناصر این نظریه را در اختیار داشت. پوآنکاره با خلاصه کردن تمام تجربیات خود در این زمینه معتقد بود که هر طور که باشد ، گریز از این فکر که یک اصل نسبیت ، قانون عمومی است، غیر ممکن است . وی اگر چه تصریح می نماید که باید نتایج را با محک تجربه مورد بررسی قرار داد ، با این حال قدم قطعی و نهایی را در این باره برنداشت و گام نهایی آن ، به نام آلبرت اینشتین رقم خورد . علاوه بر این بررسی های پوآنکاره در باره ی پیدایش جهان ، آنالیز ، نور و الکتریسیته ، جبر ، هندسه و حساب احتمالات بسیار دقیق است . وی در فلسفه و علوم فلسفی ، گیاه شناسی و طبیعت شناسی نیز صاحب نظر و محقق بود . از پوآنکاره آثار متعددی بر جای مانده که مفروضات تکوینی ، علم و فرض ، ارزش علم ، علم و روشنی و روش های جدید مکانیک آسمانی و نزدیک به پانصد مقاله ی علمی ، ازآن جمله اند . هانری پو آنکاره سرانجام در 17 ژولای 1912 در 58 سالگی در گذشت . پوآنکاره در اوایل قرن بیستم نظریه ی آشوب را کشف كرد که به عدم وجود قابلیت پیش بینی در بعضی سیستم های فیزیکی می پردازد. در ادامه در این باره بیش تر توضیح می دهیم .دو جزء اصلی سازنده ی نظریه ی آشوب، عبارت اند از :
1- اول این که سیستم های مختلف صرف نظر از این که چقدر پیچیده باشند بر مبنای یک نظم زیربنایی قرار گرفته اند .
2- دوم این که رویدادهای بسیار کوچک و ساده می توانند موجب بروز نتایج بسیار پیچیده ای شوند . پدیده ی دوم، که در نظریه ی آشوب امری عادی است، به عنوان تابعیت نفوذپذیری در وضعیت آغازی نیز شناخته می شود. تنها یک تغییر کوچک در شرایط آغازی می تواند در دراز مدت به طور شدیدی در روند یک وضعیت تاثیر بگذارد. به عنوان مثال تجربه ی یك هواشناس به نام ادوارد لورنز را مورد بررسی قرار می دهیم :
لورنز که یک هواشناس بود، مشغول کار بر روی معادلات کامپیوتری ای شده بود که برای شبیه سازی و پیش بینی وضع هوا از آن استفاده می شد. یکی از روزهای سال 1961، او قصد داشت نمودار یک سلسله مراحل خاص را مجددا" ببیند و برای صرفه جویی در وقت، به جای این که از اول شروع کند، این کار را از میانه شروع کرد.
لورنز کد مورد نظر را از روی نسخه ی چاپی گزارش وارد کامپیوتر کرد و به مدت یک ساعت بیرون رفت. او پس از بازگشت متوجه شد که نمودار به شکل دیگری ثبت شده است و به جای این که همان الگوی قبلی را به نمایش بگذارد، به تدریج از آن فاصله گرفته و در پایان به شدت با نمودار اول متفاوت است.
عاقبت لورنز متوجه شد که چه اتفاقی افتاده است. کامپیوتر تا شش رقم اعشار را در حافظه ی خود نگه می داشت و او برای صرفه جویی در کاغذ ،تنها برای سه رقم اعشار دستور چاپ داده بود، در سلسله مراحل اصلی ، رقم اعشاری برابر 0.506127 بود و او تنها سه رقم اول آن یعنی 0.506 را تایپ کرده بود.
بنابر انتظارات علمی آن زمان، نتیجه ی تکرار سلسله مراحل مورد نظر می بایست تنها اندکی با نسخه ی اولیه متفاوت باشد، زیرا اندازه گیری تا سه رقم اعشار بسیار دقیق محسوب می شد. از آن جایی که دو عدد مذکور تقریبا برابر دانسته می شدند، نتیجه هم می بایست تقریبا یکسان می بود.
اما لورنز با تکرار آزمایش متوجه شد که درواقع چنین چیزی صحت ندارد.
لورنز نتیجه گرفت که کوچک ترین تفاوت در شرایط ابتدایی - حتی اگر محاسبه ی آن ورای توانایی انسان باشد – پیش بینی آینده و تفسیر گذشته را غیر ممکن می سازد. این نظریه موجب نقض بسیاری از قراردادهای فیزیک شد. این موضوع،لورنز را برآن داشت تا در یك سخنرانی با مطرح كردن پدیده ای با عنوان اثر پروانه ای (butterfly effect) نظریه ی آشوب را به طور واضح توصیف كند .اثر پروانه ای به این شرح است : آیا بال زدن یك پروانه در برزیل باعث بروز طوفان در تگزاس می شود؟ این مثال ماهرانه با استفاده از سیستمی به کوچکی پروانه که می تواند موجب بروز یک پدیده ی پیچیده در دور دست شود، به خوبی غیر ممکن بودن پیش بینی سیستم های پیچیده را توصیف کرد. نظریه ی آشوب یک انقلاب است که نه مانند انقلاب لیزر یا انقلاب رایانه در فن آوری، بلکه انقلابی در اندیشه است. این انقلاب با مجموعه ای از نظریات مربوط به بی نظمی در طبیعت آغاز شد: از تلاطم سیالات گرفته تا جریانات غیر قابل پیش بینی عالم گیر و پیچ و تاب بی نظم قلب در لحظات قبل از مرگ. این نظریه با مجموعه ی گسترده تری از ایده ها ادامه می یابد که بهتر است در مجموعه ای تحت عنوان پیچیدگی، قرار بگیرند.
 

Adulterer

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
92
امتیاز
55
نام مرکز سمپاد
شهيد هاشمي نژاد 1
شهر
مشهد
مدال المپیاد
المپياد زبان انگليسي
دانشگاه
پيام نور هفشجان عليا
رشته دانشگاه
آبياري گياهان دريايي
پاسخ : زندگی نامه دانشمندان

کورت گودل
تو لد:28آوریل1906م
درگذشت: 14ژانویه 1978م
کورت گودل در 28 آوریل 1906 در شهر برنو در بخش مرکزی کشور چکسلواکی سابق به دنیا آمد. او دومین فرزند از دو فرزند خانواده ای مهاجر و آلمانی بود که در صنایع نساجی شهر کار می کردند. کورت جوان در تمامی دوران تحصیل دبستان و دبیرستان خود حتی یک بار هم نمره ای غیر از عالی نگرفت، اما با این حال هنوز نشانه ای ویژه از نبوغ خارق العاده ی خود را بروز نداده بود. او کودکی بسیار پرسش گر بود، به طوری که دیگران او را آقای چرا می نامیدند. کورت در عین حال شخصیتی درون گرا داشت.گودل در سال 1924، به دانشگاه وین رفت و ابتدا قصد تحصیل در رشته ی فیزیک را داشت اما پس از زمان کوتاهی و تحت تاثیر برنامه های سخنرانی فیلیپ فورت وانگلر و هانس هان به ریاضیات روی آورد . چیزی نگذشت که استعداد خارق العاده ی او توجه دیگران را جلب کرد؛ به طوری که تنها دو سال پس از ورود به دانشگاه از او دعوت شد که در جلسات مناظره ی گروهی که توسط هان و فیلسوفی به نام موریتزشلیک که از دو سال قبل پایه گذاری شده بود، شرکت کند. این گروه بعدها به حلقه ی وین شهرت یافت .
شهرت گودل به واسطه ی قضیه ای با عنوان ناتمامیت است که در ریاضیات اثبات کرد.
او به کمک منطق ریاضی، ثابت کرد که عبارت های درستی در ریاضیات وجود دارند که درستی آن ها توسط اصول ریاضی قابل اثبات نیست . این کشف، شکوه و جلال اسطوره ای بنای ریاضیات را که به عنوان قدرتمندترین ابزار شناخت هستی در دست اندیشه ی انسان پذیرفته شده بود و طی زمانی بیش از 2 هزار سال در تاریخ علم، قد علم کرده بود، را به ناگهان فرو ریخت و بدین ترتیب، متفکران را بر آن داشت که در پندارهای خود نسبت به بنیادهای حقیقت، به طور جدی تجدید نظر کنند. این گونه بود که تاریخ علم، بار دیگر شاهد شکست کمیت ها در برابر کیفیت شد و یک مرد، به تنهایی حقیقتی را آشکار کرد که هزاران اندیشمند بزرگ، پیش از او درباره ی آن می اندیشیدند. گودل، سال تحصیلی 1934-1933 را در مرکز تازه تاسیس مطالعات پیشرفته ی دانشگاه پرینستون در نیوجرسی آمریکا سپری کرد،جالب است که آلبرت اینشتین نیز در همان سال، کار خود را در پرینستون آغاز کرد و با یکدیگر دوستانی صمیمی شدند.
گودل که اغلب او را به عنوان بزرگ ترین منطق دان از زمان ارسطو تاکنون مى شناسند، مردى عجیب و در نهایت تراژیک بود. اینشتین خونگرم و خوش خنده اما گودل جدى و سنگین، منزوى و منفى باف بود. گودل در دوران اقامت خود در آمریکا در زمینه ی نظریه ی مجموعه های نامتناهی در ریاضیات، فلسفه و همین طور نسبیت، دستاوردهای بزرگی به بشریت ارائه کرد. وی در سال 1949 برای نخستین بار در تاریخ علم، امکان سفر در زمان و بازگشت به گذشته را بر مبنای قوانین پذیرفته شده ی علمی و با به کارگیری نظریه نسبیت عام اینشتین مطرح کرد. گودل در سال 1953 به عضویت فرهنگستان ملی علوم آمریکا درآمد.
هرچند گودل در 14ژانویه1978میلادی چشم از این جهان فروبست، اما نتیجه ی دستاوردهای او در تغییر بنیادهای تفکر انسان، هنوز دوران تولد خود را می گذراند.
 

Adulterer

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
92
امتیاز
55
نام مرکز سمپاد
شهيد هاشمي نژاد 1
شهر
مشهد
مدال المپیاد
المپياد زبان انگليسي
دانشگاه
پيام نور هفشجان عليا
رشته دانشگاه
آبياري گياهان دريايي
پاسخ : زندگی نامه دانشمندان

لبرت انیشتین در چهاردهم مارس 1879 در شهر اولم که شهر متوسطی از ناحیه و ورتمبرگ آلمان بود متولد شد . یک سال بعد از تولد او خانواده وی از اولم عازم مونیخ گردید. پدر آلبرت ، هرمان انیشتین کارخانه‌ کوچکی برای تولید محصولات الکترو شیمیایی داشت و با کمک برادرش که مدیر فنی کارخانه بود از آن بهره‌برداری می‌کرد. گر چه در کار معاملات بصیرت کامل نداشت. پدر آلبرت از لحاظ عقاید سیاسی نیز مانند بسیاری از مردم آلمان گر چه با حکومت پروسیها مخالفت داشت، اما امپراتوری جدید آلمان را ستایش می‌کرد و صدر اعظم آن «بیسمارک» و ژنرال «مولتکه» و امپراتور پیر یعنی «ویلهم اول» را گرامی می‌داشت. مادر انیشتین که قبل از ازدواج پائولین کوخ نام داشت بیش از پدر زندگی را جدی می‌گرفت و زنی بود از اهل هنر و صاحب احساساتی که خاص هنرمندان است و بزرگترین عامل خوشی او در زندگی و وسیله تسلای وی از علم روزگار موسیقی بود. آلبرت به هیچ مفهوم کودک اعجوبه‌ای نبود و حتی مدت زیادی طول کشید تا سخن گفتن آموخت، بطوری که پدر و مادرش وحشت زده شدند که مبادا فرزندشان ناقص و غیر عادی باشد. اما بالاخره شروع به حرف زدن کرد، ولی غالباً ساکت و خاموش بود و هرگز بازیهای عادی را که مابین کودکان انجام می‌گرفت و موجب سرگرمی کودک و محبّت فی مابین می‌شود را دوست نداشت.

انیشتین جوان در ده سالگی مدرسه ابتدائی را ترک کرد و در شهر مونیخ به مدرسه متوسطه «لوئیت پول» وارد شد. در مدرسه متوسطه اگر مرتکب خطایی می‌شدند، راه و رسم تنبیه ایشان آن بود که می‌بایست بعد از اتمام درس ، تحت نظر یکی از معلّمان ، در کلاس توقیف شوند و با درنظر گرفتن وضع نابهنجار و نفرت انگیز کلاسهای درس ، این اضافه ماندن شکنجه‌ای واقعی محسوب می‌شد.
ذوق هنری
ذوق هنری انیشتین چنان بود که او وقتی پنج ساله بود، روزی پدرش قطب نمایی جیبی را به وی نشان داد، خاصّیت اسرار آمیز عقربه مغناطیسی در کودک تأثیر عمیقی گذاشت. با وجود آنکه هیچ عامل مرئی در حرکت عقربه تأثیری نداشت، کودک چنین نتیجه گرفت در فضای خالی باید عاملی وجود داشته باشد که اجسام را جذب کند. وقتی که انیشتین پانزده ساله بود حادثه‌ای اتفاق افتاد که جریان زندگی او را به راه جدیدی منحرف ساخت.

هرمان پدر او در کار تجارت خویش با مشکلاتی مواجه شد و در پی آن صلاح را در آن دیدند که کارخانه خود را در مونیخ بفروشد و جای دیگری را برای کسب و کار خود ترتیب دهند. از آنجا که وی خوش بین و علاقمند به کسب لذّتهایی بود، تصمیم گرفت که به کشوری مهاجرت کند که زندگی در آن با سعادت بیشتری همراه باشد و به این منظور ایتالیا را انتخاب کرد و در شهر میلان مؤسسه مشابهی را ایجاد کرد. هنگامیکه وارد شهر میلان شدند آلبرت به پدر خود گفت که قصد دارد تابعیت کشور آلمان را ترک گوید. آقای هرمان به وی تذکر داد که این کار زشت و نابهنجار است.

دوران دانشجویی
در این دوران مشهورترین مؤسسه فنی در اروپا مرکزی به استثنای آلمان ، مدرسه دارالفنون سوئیس در شهر زوریخ بوده است. آلبرت در امتحان داوطلبان شرکت کرد، ولی بخاطر اینکه در علوم طبیعی اطلاّعات وسیعی نداشت درامتحان رد شد. با این حال مدیر دارالفنون زوریخ تحت تأثیر اطلاّعات وسیع او در ریاضیات واقع شد و از او درخواست کرد که دیپلم متوسطه‌ای را که برای ورود به دارالفنون لازم است در یک مدرسه سوئیسی بدست آورد و او را به مدرسه ممتاز شهر کوچک «آرائو» که با روش جدیدی اداره می‌شد معرفی کرد.

بعد از یک سال اقامت در مدرسه مذبور دیپلم لازم را بدست آورد و در نتیجه بدون امتحان در دارالفنون زوریخ پذیرفته شد. با اینکه درسهای فیزیک دارالفنون آمیخته با هیچگونه عمق فکری نبود، باز هم حضور در آنها آلبرت را تحریک کرد که کتب جستجو کنندگان بزرگ این را مورد مطالعه قرار دهد. او ، آثار استادان کلاسیک فیزیک نظری از قبیل: بولتزمان ، ماکسول و هرتز را با حرص عجیبی مطالعه کرد. شب و روز اوقات او با مطالعه این کتابها می‌گذشت و ضمن مطالعه آنها با هنر استادانه‌ای آشنا شد که چگونه بنیان ریاضی مستحکمی ساخت. او درست در خاتمه قرن 19 تحصیلات خود راپایان داد و به مسأله مهم تهیه شغل مواجه شد.

از آنجا که نتوانست مقام تدریسی در مدرسه پلی تکنیک بدست آورد ، تنها یک راه باقی ماند و آن این بود که چنین شغل و مقامی در مدرسه متوسطه‌ای جستجو کند. اکنون سال 1910 شروع شده و آلبرت بیست و یک سال داشت و تابعیت سوئیس را بدست آورده بود. او در هنگام داوطلب شغل معلّمی خصوصی گردید و پذیرفته شد. انیشتین از کار خود راضی و حتّی خوشبخت بود که می‌تواند به پرورش جوانان بپردازد، امّا بزودی متوجّه شد معلمّان دیگر نیکی را که او می‌کارد ضایع و فاسد می‌کنند و این شغل را ترک کرد.

بعد از این دوران تاریک ، ناگهان نوری درخشید و بعد از مدّتی در دفتر ثبت اختراعات مشغول به کار شد و به شهر «برن» انتقال یافت. کمی بعد از انتقال به شهر برن انیشتین با میلواماریچ هم کلاسی قدیم خود در مدرسه پلی تکنیک ازدواج کرد و حاصل آن دو پسر پی در پی بود که اسم پسر بزرگتر را آلبرت گذاشتند. کار انیشتین در دفتر اختراعات خالی از لطف نبود و حتّی بسیار جالب می‌نمود وظیفه وی آن بود که اختراعات را که به دفتر مذبور می‌آوردند، مورد آزمایش اوّلیه قرار می‌داد.

شاید تمرین در همین کار موجب شده بود که وی با قدرت خارق العاده و بی‌مانند بتواند همواره نتایج اصلی و اساسی هر فرض و نظریه جدیدی را با سرعت درک و استخراج کند. چون انیشتین بخصوص به قوانین کلی فیزیک علاقه داشت و به حقیقت در صدد بود که با کمک محدودی میدان وسیع تجارت را به وجهی منطقی استنتاج کند. البته این خود نیاز به تلاشی وافر داشت آرمان او درک بسیار کلی تر و بزرگتری از عناصر فیزیکی بود و در نهایت به چنین برداشت کلی دست یافت و به قول اندیشمند سرشناس ارد بزرگ : کمر راه هم در برابر آرمان خواهی برآزندگان خواهد شکست . آلبرت پس از آن سعی کرد دوباره خود را به محیط دانشگاه نزدیک کند .


http://saeed144.parsaspace.com/singlepic/untitled.GIF

کسب کرسی استادی دانشگاه

در اواخر سال 1910 کرسی فیزیک نظری در دانشگاه آلمانی پراگ خالی شد. انتصاب استادان این قبیل دانشگاهها طبق پیشنهاد دانشکده بوسیله امپراتور اتریش انجام می‌گرفت که معمولاً حقّ انتخاب خویش را به وزیر فرهنگ وا می‌گذاشت. تصمیم قطعی برای انتخاب داوطلب ، قبل از همه ، بر عهده فیزیکدانی به نام «آنتون لامپا» بود و او برای انتخاب استاد دو نفر را مدّ نظر داشت که یکی از آنها «کوستاو یائومان» و دیگری «انیشتین» بود. «یائومان» آن را نپذیرفت و پس از کش و قوسهای فراوان انیشتین این مقام را پذیرفت.

وی صاحب دو ویژگی بود که موجب گردید وی استاد زبردستی گردد. اوّلین آنها این بود که علاقه فراوان داشت تا برای عدّه بیشتری از همنوعان خود و بخصوص کسانی که در حول و حوش او می‌زیسته‌اند مفید باشد. ویژگی دوّم او ذوق هنریش بود که انیشتین را وا می داشت که نه فقط افکار عمومی خود را به نحوی روشن و منطقی مرتّب سازد، بلکه روش تنظیم آنها به نحوی باشد که چه خود او و چه استفاده کنند از نظر جهان شناسی نیز لذّت می‌برند.

هدف انیشتین این بود که فضای مطلق را از فیزیک براندازد، نظریه نسبیت سال 1905 که در آن انیشتین فقط به حرکت مستقیم الخط متشابه پرداخته بود، انیشتین با کمک اصل تعادل پدیده‌های جدیدی را در مبحث نور پیش بینی کند که قابل مشاهده بوده‌اند و می‌توانست صحت نظریه جدید او را از لحاظ تجربی تأیید کرد.

عزیمت از پراگ
در مدّتی که انیشتین در پراگ تدریس می‌کرد، نه فقط نظریه جدید خود را درباره غیر وی بنا نهاد بلکه با شدّت بیشتری نظریه خود را درباره کوانتوم نو را که در شهر برن شروع کرده بود، توسعه داد. با همه این تفاصیل انیشتین به دانشگاه پراگ اطّلاع داد که در خاتمه دوره تابستانی سال 1912 خدمت این دانشگاه را ترک کرد. عزیمت ناگهانی انیشتین از شهر پراگ موجب سر و صدای بسیار در این شهر شد، در سر مقاله بزرگترین روزنامه آلمانی شهر پراگ نوشته شد: «که نبوغ و شهرت فوق العاده انیشیتن باعث شد که همکارانش او را مورد شکنجه و آزار قرار دهند و به ناچار شهر پراگ را ترک کرد.»

انیشتین عازم شهر زوریخ گردید و در پایان سال 1912 با سمت استادی مدرسه پلی تکنیک زوریخ مشغول به کار شد. شهرت انیشتین به تدریج تا آنجا رسیده بود که بسیاری از مؤسسات و سازمانهای علمی جهان علاقه داشتند که وی به عنوان عضو وابسته با مؤسسه ایشان در ارتباط باشد. سالها بود که مقامات رسمی آلمان کوشش می‌کردند که شهر برلین نه فقط مرکز قدرت سیاسی و اقتصادی باشد، بلکه در عین حال کانون فعالیت هنری و علمی نیز محسوب گردد، به همین جهت از انیشتین دعوت به عمل آوردند. مدّت کمی بعد از ورود انیشتین به برلین ، انیشتین از زوجه خویش هیلوا که از جنبه‌های مختلف با او عدم توافق داشت جدا گردید و زندگی را با تجرد می‌گذارند.

هنگامی که به عضویت آکادمی پادشاهی انتخاب شد، سی و چهار سال سن داشت و نسبت به همکاران خود که از او مسن‌تر بودند بیش از حد جوان می‌نمود. در این حال همه انیشتین را در وهله اوّل مردی مؤدب و دوست داشتنی به نظر می‌آوردند. فعالیت اصلی انیشتین در برلین این بود که با همکاران خویش و یا دانشجویان رشته فیزیک درباره کارهای علمی مصاحبه و مذاکره کند و آنها را در تهیه برنامه جستجوی علمی راهنمایی کند.

انیشتین و جنگ جهانی اول
هنوز یکسال از اقامت انیشتین در برلین نگذشته بود که ماه اوت 1914 جنگ جهانی شروع شد. در مدّت جنگ جهانی اول ، روزنامه‌های برلین همه روزه از وقایع جنگ و شروع فتوحات ارتش آلمان بود. در عین حال انیشتین در منزل خود با دختر عمه خویش الزا آشنایی پیدا کرد. الزا زنی مهربان و خونگرم بود و همچنین او از شوهر مرحوم سابق خود دو دختر داشت، با اینحال انیشتین با او ازدواج کرد. جنگ بین المللی و شرایط معرفت النفسی که در نتیجه آن بر دنیای علم تحصیل گردید مانع از آن نشد که انیشتین با حرارت فوق العاده به توسعه و تکمیل نظریه ثقل خویش بپردازد.

وی با پیمودن راه تفکّری که در پراگ و زوریخ پیش گرفته بود توانست در سال 1916 نظریه‌ای برای ثقل و جاذبه عمومی پیدا کند که مستقل از نظریه‌های گذشته و از نظر منطقی دارای وحدت کاملتری بود. اهمیت نظریه جدید به زودی مورد تأیید و توجه دانشمندانی واقع گردید . تأیید تجربی نظریه انیشتین توجّه عموم مردم را به شدّت جلب کرده بود .

مسافرتهای انیشتین
تبلیغات مخالف و حملاتی که علیه انیشتین می‌شد موجب گردید که در تمام ممالک جهان و در همه طبقات اجتماعی توجّه عموم مردم بسوی نظریه‌های او جلب شود. مفاهیمی که برای توده‌های مردم هیچگونه اهمیتی نداشته است و عامه ایشان تقریبا چیزی از آن درک نمی‌کردند، موضوع مباحث سیاسی گردید. انیشتین در این زمان سفرهای خود را آغاز کرد، ابتدا به هلند ، بعد به کشورهای چک و اسلواکی ، اسپانیا ، فرانسه ، روسیه ، اتریش ، انگلیس ، آمریکا و بسیاری کشورهای دیگر. امّا نکته قابل توجّه این است که وقتی انیشتین و همسر او به بندرگاه نیویورک شدند با استقبال شدید و تظاهرات پر شوری مواجه شدند .

انیشتین به آسیا و به کشورهای چین ، ژاپن و فلسطین سفر کرده است و این خاتمه سفرهای او بود. درسال 1924 بعد از مسافرتهای متعدد به اکناف جهان انیشتین بار دیگر در برلین مستقر گردید. حملات همچنان بر او ادامه داشت و نظریات او را به عنوان بیان افکار قوم یهود و به سود فاشیسم می‌دانستند، به این دلیل انیشتین به شهر پرنیستون در آمریکا می‌رود. بعد از چندی همسرش الزا در سال 1936 از دنیا می‌رود و خواهر انیشتین که در فلورانس بود به شهر پرنیستون نزد برادرش آمد.

در همین دوران انیشتین تابیعت کشور آمریکا را می‌پذیرد. انیشتین در سال 1945 طبق قانون بازنشستگی مقام استادی مؤسسه مطالعات عالی پرنیستون را ترک کرد. ولی این تغییر سمت رسمی ، تغییری در روش زندگی و کار او بوجود نیاورد. وی کماکان در پرنیستون بسر می‌برد و در مؤسسه مذبور تجسّسات خود را ادامه دهد.





آخرین سالهای زندگی انیشتین
این دوران تجسس در نیمه انزوای شهر پرنیستون با اضطراب و اغتشاش آمیخته ‌شده بود. هنوز ده سال دیگر از زندگی انیشتین باقی مانده بود، لیکن این دوره ده ساله درست مصادف با هنگامی بود که عصر بمب اتمی شروع می‌گردید و بشریّت تمرین و آموزش خویش را در این زمینه آغاز می‌کرد. بنابراین مسأله واقعی که برای او مطرح شد موضوع چگونگی پیدایش بمب اتمی نبود، با وجود اینکه منظور ما در اینجا دادن چشم اندازی مختصر از روابط انیشتین با حوادث بزرگ سیاسی آخرین سالهای زندگی او می‌باشد، باز هم اگر از دو موضوع اساسی یاد نکنیم همین چشم انداز هم ناقص خواهد بود. یکی از آنها نامه مشهور است که وی می‌بایست برای همکاری خود در شوروی سابق بفرستد و دوم شرح وقایعی است که در اوضاع و احوال فیزیکدانان آمریکایی ، خاصه دانشمندان اتمی ، در داخل مملکت خودشان تغییر بسیار ایجاد کرد.

اکنون می‌توانیم بصورت شایسته‌تری همه آنچه را که گهگاه موجب تیره شدن پایان زندگی وی می‌شد مشاهده کنیم و سرانجام روز هجدهم آوریل 1955 در شهر پرنیستون در گذشت.
 

Adulterer

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
92
امتیاز
55
نام مرکز سمپاد
شهيد هاشمي نژاد 1
شهر
مشهد
مدال المپیاد
المپياد زبان انگليسي
دانشگاه
پيام نور هفشجان عليا
رشته دانشگاه
آبياري گياهان دريايي
پاسخ : زندگی نامه دانشمندان

دالتون
شیمیدان ، فیزیکدان و هواشناس انگلیسی در روز ششم سپتامبر سال 1766 در خانواده ای تهیدست و فقیر به دنیا آمد. شغل پدرش بافندگی بود. وی توانایی مال فرستادن فرزندش را به مدرسه و همچنین دانشگاه نداشت. جان از کودکی کار می کرد تا بتواند مخارج تحصیل خود را فراهم سازد. در این دوران بود که استعدادهای فراوانی در زمینه ریاضیات و محاسبه از خود نشان داد. با این وجود بیشتر وقت خود را صرف مشاهده و یادداشت برداری از تغییرات جوی می نمود. وقتی تنها 15 سال داشت ، به عنوان کارگر ساده در مدرسه ای استخدام شد. مدرسه ای که جان در آن کار می کرد، دارای کتابخانه ای خوب و با تجهیزات کامل بود.پس تا 26 سالگی در آنجا ماند و ریاضیات و هواشناسی و نیز گیاه شناسی را آموخت. در سن 28 سالگی توانست به عضویت انجمن ادبی و فلسفی منچستر پذیرفته شود. 6 سال بعد ریاست آنجا را به همراه کتابخانه ای بسیار بزرگ، امکان انتشار آثار و خانه ای برای تجهیزات و آزمایشگاه به وی سپردند. این آغاز راه پیشرفت و ترقی جان دالتوان بود.

مقالات استادانه ای در مورد هواشناسی و بخار آب منتشر نمود، که مورد استقبال بسیار مردم قرار گرفت. برای مواد مختلف فرمول شیمیایی وضع کرد. با واحد فرض کردن جرم اتمی هیدروژن، جرم اتمی عناصر زمان خود را محاسبه نمود. نخستین کسی بود که محاسبات ریاضی را در علم شیمی وارد کرد. همچنین اتم را کروی و توپر فرض نمود. همچنین وجود الکتریسیته را در اجسام ثابت نمود. در سال 1808 نظریه اتمی معروف خود را ارائه داد. که در آن بیان نمود اتم کره ای توپر است و کوچکترین جز ماده به حساب می آید. که بعدها تامسون،رادرفورد و.... نظریه او را کامل کردند. در سن 60 سالگی مدال سلطنتی را به او عطا کردند. دالتون در علم پزشکی نیز پیشرو بود. نوعی بیماری به نام کوررنگی یا دالتونیسم را که خودش به آن دچار شده بود، توانست کشف کند. جان دالتون آغازگر دوران جدیدی از علم شیمی بود، که پایه و اساس پیشرفت های بعدی به حساب می آید. این نظریه پرداز و محقق بزرگ و ارزشمند در۲۷ جولای سال 1844 درگذشت.
 

Adulterer

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
92
امتیاز
55
نام مرکز سمپاد
شهيد هاشمي نژاد 1
شهر
مشهد
مدال المپیاد
المپياد زبان انگليسي
دانشگاه
پيام نور هفشجان عليا
رشته دانشگاه
آبياري گياهان دريايي
پاسخ : زندگی نامه دانشمندان

این فیزیکدان و شمیدان بزرگ در۳۰ آگوست سال ۱۸۷۱ در نیوزلند در خانواده ای متوسط چشم به جهان گشود. در کودکی به همراه خانواده اش به آنجا مهاجرت کرد و تا آخر عمرش در همان جا بود. در کشور انگلستان توانست با دریافت کمک هزینه تحصیلی درس بخواند و تا درجات عالی درس خواند. در سال 1893 درجه فوق لیسانس خود با عالترین نمرات و آن هم بصورت همزمان در دو رشته ریاضیات و فیزیک دریافت کرد. بصورت تشویقی به او اجازه داده شد که یک سال در دانشگاه بماند و با اختیار تام بتواند از دانشگاه استفاده کند. او ترجیح داد،این مدت را به تحقیق در رابطه با مغناطیسی شدن آهن از طریق تخلیه برقی هر بسامد اختصاص دهد. یک سال بعد، یعنی در سال 1895 کمک هزینه دیگری به همراه شغلی در آزمایشگاه به او پیشنهاد شد که بلافاصله پذیرفت. همان طور که می دانید در این زمان با انجام آزمایشی جالب که به بمباران کردن ورقه طلا مشهور است، توانست تهولی شگرف در علم شیمی دهد و پرتوهای آلفا و گاما و بتا را نیز کشف کند. بعدها و پس از انجام دادن آزمایشات دیگری دریافت که ذره آلفا همان اتم های هلیوم هستند. او عدد آووگادرو را نیز توانست به طور دقیق تر محاسبه نماید.

بزرگرترین (البته یکی از آنها) کشف او، کشف ساختار پیچیده و اولیه اتم بود. او برای اولین بار این مطلب را پس از انجام آزمایش مشهورش بیان نمود و گفت:«اتم تشکیل شده از مقدار زیادی فضای تهی،هسته باردار البته مثبت، کوچک و بصورت چگال در مرکز قرار دارد . بارهای مخالف هسته در اطراف آن قرار گرفته اند». به پاس زحمات گرانبهای او آزمایشات بسیارش در سال 1908 جایزه نوبل را به او اعطا کردند. همچنین به عضویت جامعه پادشاهی و استادی دانشگاه درآمد. در زمان استادیش شاگردان بسیار بزرگی را تربیت و به جامعه تحویل داد که از جمله آنها هنری موزلی است که بعدها موفق به کشف عدد اتمی شد و بواسطه آن جدول تناوبی امروزی را نیز کشف کرد. این محقق و اندیشمند بزرگ و فرزانه در ۱۹ اکتبر سال ۱۹۳۷ با افتخار درگذشت.
 

Adulterer

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
92
امتیاز
55
نام مرکز سمپاد
شهيد هاشمي نژاد 1
شهر
مشهد
مدال المپیاد
المپياد زبان انگليسي
دانشگاه
پيام نور هفشجان عليا
رشته دانشگاه
آبياري گياهان دريايي
پاسخ : زندگی نامه دانشمندان

زیمون اهم در سال 1787در شهر مونیخ آلمان در خانواده ای فقیر به دنیا آمد. هوش و فراست وی از همان دوران کودکی جلوه گری می کرد و نمایان بود. وی با وجود مشکلات بسیار در زندگی اش موفق شد، در سن 22 سالگی در سال 1811 درجه دکتری فیزیک را دریافت نماید. وی همیشه آرزو داشت که استاد دانشگاه شود ولی سرنوشت و زندگی او طوری دیگر رقم خورد. سالها در دبیرستان های مختلف به تدریس ریاضیات مشغول شد، اما هرگز قدرش دانسته نشد.مطالعات وسیعی داشت و در جریان اکتشافات اورستت در سال 1820 قرار گرفت. او کوشید نظریات انتقال حرارت خود را که در مورد انتقال برق بود، مورد آزمایش قرار دهد. وی به خوبی می دانست که برای رسیدن به استاد دانشگاهی باید تحقیق نمود و کشفی ارائه داد، اما تحقیق و آزمایش به پول و وسایل فراوان نیاز داشت. مجبور بود وسایل آزمایشگاهش را شخصا بسازد. اما با وجود این ذره ای از تلاش و پشتکارش نکاست و همچنان برای رسیدن به آرزویش سخت تلاش می کرد. وی در طی آزمایشاتش دریافت که «مقدار برق منتقل شده با طول سیم نسبت عکس و با سطح مقطع آن نسبت عکس دارد».به این ترتیب موفق شد نظریه ریاضی جریان برق را کشف کند که امروزه پایه و اساس فیزیک می باشد و به نام قانون اهم معروف است. این کشف در آغاز چندان مورد توجه دانشمندان قرار نگرقت چون بسیاری معتقد بودند که این کشف مبنی بر آزمایش و تجربه نیست و فقط بر روی کاغذ صحیح به نظر می رسد. با گذشت زمان و به تدریج مورد توجه دانشمندان کشورهای دیگر قرار گرفت. از این رو اهم در سال 1841 از سوی انجمن سلطنتی انگلستان موفق به دریافت مدال کاپلی گردید. اهم پس از این درجات ترقی را پیمود و توانست در سال 1845 عضو رسمی فرهنگستان باواریا شود. در سال 1849 به مدیریت دفتر فرهنگستان فیزیک در مونیخ منصوب شد. مورد تجلیل و ستایش قرار گرفت و به احترام او واحد مقاومت الکتریکی را اهم می نامند. در سال 1852 توانست به آرزوی دیرینه اش که استادی دانشگاه بود دست یابد و بدین ترتیب دو سال آخر عمرشرا در سمت استادی فیزیک گذراند. زیمون اُهم پس از عمری تلاش و زحمت در سال 1854 در شهر مونیخ در سن 67 سالگی دیده از جهان فرو بست.
 

Adulterer

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
92
امتیاز
55
نام مرکز سمپاد
شهيد هاشمي نژاد 1
شهر
مشهد
مدال المپیاد
المپياد زبان انگليسي
دانشگاه
پيام نور هفشجان عليا
رشته دانشگاه
آبياري گياهان دريايي
پاسخ : زندگی نامه دانشمندان

این فیزیکدان و مخترع بزرگ فرانسوی در بیست و دومین روز از روزهای ماه اوت در سال 1647 به دنیا آمد. وی در دانشگاه آنژه در رشته پزشکی تحصیل نمود. درجه دکتری خود را از همان دانشگاه دریافت کرد. پس از پایان تحصیل خویش به پاریس رفت و به عنوان دستیار هویگنس و بویل مشغول به کار و فعالیت های پزشکی شد. در سال 1674 اصلاحاتی را در زمینه تلمبه بویل انجام داد. پاپن، مکانیکی زبردست و ماهر بود. او وسیله ای با نام تلمبه هوایی ساخت و آزمایشهایی بسیار زیادی را با آن انجام داد. سپس پس از اتمام فعالیت های خود،آزمایشهایش را منتشر نمود. او در سال 1679 وسیله ای به نام دیگ بخار را ساخت که طریقه ی کار این وسیله بدین شکل بود: """آب در دیگ، در ظرفی کاملا سرپوشیده در معرض حرارت قرار می گرفت،بخار متراکم می شد و در دیگ، باعث می شد که در درون ظرف فشاری وارد شود و این فشار موجب بالارفتن نقطه غلیان آب می شد. پاپن دریچه اطمینانی برای آن ساخت در زمانیکه فشار از یک حد معین تجاوز می کرد دریچه خود به خود گشوده می شد و بخار از آن به خارج راه پیدا می کرد. """ البته این زمینه ای برای ساختن دیگهای زودپز کنونی است. این وسیله به کمک و حمایت رابرت هوک در انجمن سلطنتی در معرض دید همگان قرار گرفت. ساختمان این دیگ و کارها و تحقیقات علمی پاپن سبب شد که وی در سال 1680 به عضویت انجمن سلطنتی درآید. هوک او را استخدام کرد تا برای انجمن سلطنتی مقاله ای را تهیه کرده و نوشته و در ازای آن حقوقی دریافت کند. پاپن به دانشگاه ماربورگ آلمان رفت و در آنجا سمت استادی ریاضیات را به دست آورد. پاپن ازدواج کرد و صاحب فرزندان زیادی شد که تعداد فرزندان و شرایط ناگوار مالی به او فشار می آورد. پاپن هنگامی که به انگلستان رفت دوستان قدیمیش نبودند و نتوانست در انجمن سلطنتی کاری را پیدا کند. این دانشمند بزرگ و فیزیکدان برجسته در سال 1712 در لندن فوت کرد
 

Adulterer

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
92
امتیاز
55
نام مرکز سمپاد
شهيد هاشمي نژاد 1
شهر
مشهد
مدال المپیاد
المپياد زبان انگليسي
دانشگاه
پيام نور هفشجان عليا
رشته دانشگاه
آبياري گياهان دريايي
پاسخ : زندگی نامه دانشمندان

شیمی دان انگلیسی که در سال 1791 در خانواده ای گمنام و بینوا به دنیا آمد. مایکل فرزند آهنگر فقیری بود که به سختی روزگار می گذراند. در حالی که تنها 13 سال داشت به دلیل شرایط سخت خانواده اش به کار جلد سازی و صحافی کتاب مشغول شد. برای امرار معاش به پادوئی در یک کتاب فروشی مشغول شد که ضمن انجام این کار روزنامه نیز می فروخت. در این محیط هیچ کتابی نبود که به آنجا آورده شود و مایکل آن را مطالعه نکرده باشد. مایکل بیش از بیش روی کتابهای علمی مارست تعمق می نمود. مایکل فارادی با پس انداز کردن مقداری پول توانست یک وسیله الکتریکی درست کند. روزها گذشت تا اینکه وی فهمید که شحصی به نام تاتوم می خواهد درباره علوم طبیعی سخنرانی کند. برای مایکل جوان تهیه نمودن بلیطی به مبلغ 25 سنت بسیار گران بود. جریان را با برادر بزرگش که رابرت نام داشت در میان گذاشت و رابرت نیز این پول را در اختیار او گذاشت. مایکل در تمامی جلسات سخنرانی شرکت کرد و تمام مطالب را یاداشت کرد. واقعه ای که در سرنوشت و آینده ی علمی مایکل تأثیر فراوانی گذاشت، این بود که یکی از مشتریان متوجه علاقه فراوان مایکل به مسائل علمی شد، بنابراین وی را همراه خود به انیستیتوی سلطنتی برد، تا در جلسه سخنرانی شرکت کند. فارادی با امیدی که داشت به انجام آزمایشات مغناطیسی پرداخت. او وقت کافی برای انجام آزمایشات نداشت زیرا پدرش مرده بود و مادرش نیز به او متکی بود، بنابراین او در جستجوی کاری بود که بتواند امرارمعاش کند. ناگهان اتفاقی غیرمنتظره افتاد، نامه ای از طرف انیستیتوی سلطنتی دریافت کرد که در آن سرها مفری دیوی از وی خواسته بود که با او دیدار نماید. فارادی در این دیدار به عنوان دستیار سرهامفری انتخاب شد. سرهامفری به هوش و استعداد فارادی پی برد و به تدریج او را با آزمایشهای مهمتری آشنا کرد. آن دو به تمام شهرهای اروپا سفر کرد. با استعدادی که او داشت به عنوان یکی از اعضای گروه تحقیق و پژوهش انتخاب شد و توانست با دانشمندان بزرگ زمان خود دیدار کند. وی در انیستیتوی سلطنتی ترفیع یافت و فرصت بیشتری برای تحقیق و پژوهش یافت به طوری که در عرض فقط 1 سال 37 مقاله نوشت. او در سال 1821 با دختری زیبا و جذاب به نام سارا برنارد ازدواج کرد. او همراه ایده آلی برای دانشمند جوان محسوب می شد. وی به مدت 19 سال به تدریس کودکان پرداخت. 158مقاله علمی و سی جزوه درباره آزمایشات خود درباره الکتریسیته نوشت.وی توانست قوانین صنعتی الکتروشیمی را پایه گذاری کند. بواسطه کشف الکترون به وسیله او دانشمندان علم شیمی (تامسون و ...)توانستند پیشرفت شایانی را طی کنند که ذرات زیر اتمی نمونه از آنها است. کار زیاد رفته رفته بر سلامتی اش اثر منفی گذاشت و موجب کاهش حافظه او شد. سرانجام این دانشمند بزرگ در 25 مه سال 1867 در خانه خود فوت نمود.
 

Adulterer

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
92
امتیاز
55
نام مرکز سمپاد
شهيد هاشمي نژاد 1
شهر
مشهد
مدال المپیاد
المپياد زبان انگليسي
دانشگاه
پيام نور هفشجان عليا
رشته دانشگاه
آبياري گياهان دريايي
پاسخ : زندگی نامه دانشمندان

رابرت کخ در هانوور متولد شد. وی در خانواده ای که دوازده فرزند داشتند، چشم به جهان گشود.او یکی از سیزده فرزند خانواده محسوب می شد. رابرت تحصیلات خود را گوتینگن به پایان رسانید. در سال 1866 درجه دکتری خود را از دانشگاه گوتینگن دریافت نمود. او در حال حاضر یکی از بزرگترین میکروب شناسان جهان است. در ابتدایِ کار رابرت کخ مثل دیگر دانشمندان بزرگ، نبوغی در وی دیده نمی شد و هیچ کسی فکر نمی کرد یا شاید به نظر نمی رسید که بتواند روزی همراه با پاستور علم جدید باکتری شناسی را بر پایه و اساس محکم بنا نهد. او پیوسته مایل به تحقیق بود و دوست داشت که مکتشف شود، ولی همسرش با این فکر و ایده او مخالفت می کرد. در سالهای جنگ بعنوان جراح در ارتش مشغول به کار شد. رابرت کخ در ابتدای مطالعات و آزمایشات خود، خون حیوان مبتلا به یک بیماری خاصی را مورد آزمایش قرار داد و متوجه شد که باسیلهایی در آن خون وجود دارند. به کمک باسیلها سرم سیاه زخم را کشف کرد. سپس یک باکتری ار به بدن موشی انتقال داد و مرتبا از موشی به موش دیگر منتقل کرد. در این انتقال ها پیوسته با سیل و افزایش تعداد روبه رو شد. او توانست میکروب را خارج از بدن موجود زنده کشف کند.این نخستین با بود که میکروب را در خارج از بدن موجود زنده تولید می کردند. او نتیجه مطالعات خود را در مجله ای منتشر کرده و نشان داد که به چه طریق می توان با رنگ کردن میکروب ها آنها را زیر میکروسکوپ مشاهده نمود. او به واسطه کشف خود، پزشک مشهوری شده بود و دیگر گمنام نبود و همه او را می شناختند. کخ اصول و قواعدی را بنیان نهاد و مشخص کرد که ابتدا باید میکروب را در بدن بیمار تشخیص داد و سپس آن را کشت داده و وارد بدن دیگری کرد، اگر بیماری اصلی دوباره بروز کرد در این صورت می توان میکروب اولیه را عامل بیماری زا دانست. وی در سال 1882 میکروب سل را کشف کرد و یک سال بعد اظهار کرد تلقیح سرم می توان از مبتلا شدن جانداران دیگر جلوگیری کرد. با تکنیکهای خاص خود موفق به شناخت بساری از بیماری های عفونی گشت.در سال 1891(؟) ریاست انستیتوی امراض عفونی را بدست آورد.کخ در سال 1893 برای تشخیص و مطالعه، طاعون و وبا به آسیا سفر کرد. کخ در زمینه بیماری خواب مطالعاتی را انجام داد و متوجه شد که علت بیماری خواب مگس تسه تسه می باشد. او در سال 1905 به اخذ جایزه نوبل نائل آمد. کخ در سالهای اواخر زندگی پربارش، به بیماری که خود میکروب آن را کشف کرده بود، مبتلا شد. این دانشمند بزرگ جهان در 27 مه سال 1910 در اثر بیماری سل در سن شصت و پنج سالگی دیده از جها
 

Adulterer

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
92
امتیاز
55
نام مرکز سمپاد
شهيد هاشمي نژاد 1
شهر
مشهد
مدال المپیاد
المپياد زبان انگليسي
دانشگاه
پيام نور هفشجان عليا
رشته دانشگاه
آبياري گياهان دريايي
پاسخ : زندگی نامه دانشمندان

ابن هیثم ابوعلی حسن بن حسن بصری (یا مصری)، در سال 354 ه.ق متولد شد.
بالغ بر بیست اثر بازمانده ابن هیثم ویژه مسائل نجومی است.
شهرت ابن هیثم در نجوم بیشتر به سبب تالیف رساله ای است به نام مقاله فی هیئته العالم. ظاهرا این رساله از آثار جوانی او است، زیرا در آن از «پرتوی که از چشم خارج می شود» سخن گفته است و ماه را جسمی صیقلی توصیف کرده که نور خورشید را «باز می تاباند» این دو نظر را وی در المناظر و مقاله فی ضوء القمر رد کرده است این رساله در جهان اسلام بسیار شناخته و رایج بود و تنها نوشته نجومی ابن هیثم است که در قرون وسطی به غرب راه یافته است. آبراهام هبرایوس آن را به سفارش آلفونسوی دهم، شاه کاستیل (وفات: 1284 میلادی) به اسپانیایی ترجمه کرد و این ترجمه را مترجم ناشناسی (تحت عنوان کتاب جهان و آسمان) به لاتینی در آورد. در این رساله ابن هیثم ثابت می کند که اگر ماه مانند آینه ای رفتار کند لازم می آید که سطحی از ماه که نور خورشید را به زمین باز می تابد کوچکتر از سطحی باشد که ما مشاهده می کنیم، پس نتیجه می گیرد که ماه نور عرضی خود را در دریت مانند اجسام منیر، یعنی از همه سطح خود و در همه جهات، گسیل می دارد، این نظر با استفاده از یک ذات الثقبتین نجومی ثابت می شود.

از این رو وی آسمان را متشکل از مجموعه ای از پوسته های کروی (با افلاک) هم مرکز فرض کرده است که بر هم مماسند و درون یکدیگر می چرخند، در داخل ضخامت هر پوسته، که نماینده فلک یکی از سیارات است، پوسته های هم مرکز و خارج از مرکز و کرات کامل دیگری وجود دارد که بترتیب با افلاک خارج از مرکز و افلاک تدیر متناظرند. همه پوسته ها و کره ها سرجای خود و به گرد مرکز خود می چرخند، و از ترکیب آنها حرکت ظاهری سیاره که طبق فرض روی استوای فلک تدویر قرار دارد پدید می آید. ابن هیثم با توصیف دقیق همه حرکاتی که در کار می آیند، در واقع گزارشی کامل و روشن و غیرفنی از نظریه بطلمیوس درباره سیارات ارائه می کند، و همین نکته راز محبوبیت رساله او را آشکار می کند.
ایراد ابن هیثم به حرکت پنجم ماه که در فصل پنجم از مقاله پنجم مجسطی بیان شده، بسیار آموزنده است. این اشکال کاملا از نوع برهان خلف است، زیرا «ثابت می کند» که چنین حرکتی از لحاظ فیزیکی محال است. بطلمیوس فرض کرده بود که هنگام حرکت فلک تدویر ماه بر فلک حامل خارج مرکز آن قطری که از اوج تدویر می گذرد (هنگامی که، مرکز فلک تدویر بر اوج فلک حامل است) طوری می چرخد که همیشه در امتداد نقطه ای در روی خط اوج و حضیض است (این نقطه را «نقطه المحاذات» می گویند)؛ به طوری که مرکز دایره البروج در وسط خطی است که این نقطه را به مرکز فلک حامل وصل می کند. این فرض ایجاب می کند که وقتی فلک تدویر یک دور کامل روی فلک حامل خود می چرخد، قطر آن بتناوب، در دو جهت مخالف بچرخد. اما ابن هیثم می گوید که چینین حرکتی را تنها یک کره ایجاد می کند، که بتناوب در دو جهت مختلف می چرخد، یا دو کره که یکی بیحرکت می ماند و دیگری در جهت خاص خود می چرخد. چون فرض جسمی با این اوصاف ممکن نیست، بنابراین ممکن نیست که قطر فلک تدویر در امتداد آن نقطه مفروض باشد. وی در سال 430 هـ .ق در قاهره وفات یافت.
 

Adulterer

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
92
امتیاز
55
نام مرکز سمپاد
شهيد هاشمي نژاد 1
شهر
مشهد
مدال المپیاد
المپياد زبان انگليسي
دانشگاه
پيام نور هفشجان عليا
رشته دانشگاه
آبياري گياهان دريايي
پاسخ : زندگی نامه دانشمندان

ابونصر محمد بن محمد بن طرخان، معروف به فارابی، در حدود سال 257هجری قمری/ 870میلادی در دهکده "وسیج" از ناحیه فاراب خراسان به دنیا آمد.
در جوانی برای تحصیل به بغداد رفت و نزد "متی بن یونس" به فراگرفتن منطق و فلسفه پرداخت. سپس به حران سفر کرد و به شاگردی "یوحنا بن حیلان" درآمد.

از آغاز کار، هوش سرشار و علم آموزی وی سبب شد که همه موضوعاتی را که تدریس می شد، به خوبی فرا گیرد.
به زودی نام او به عنوان فیلسوف و دانشمند شهرت یافت و چون به بغداد بازگشت، گروهی از شاگردان، گرد او فراهم آمدند که "یحیی بن عدی" فیلسوف مسیحی یکی از آنان بود.
در سال 330هجری قمری/941میلادی به دمشق رفت و به "سیف الدوله حمدانی" حاکم حلب پیوست و در زمره علمای دربار او درآمد.فارابی در سال 338هجری قمری/950میلادی در سن هشتاد سالگی در دمشق وفات یافت.

مورخان اسلامی معتقدند که فارابی فردی زاهد پیشه و عزلت گزین و اهل تامل بود. اعراض او از امور دنیوی به حدی بود که با آن که سیف الدوله برایش از بیت المال حقوق بسیار تعیین کرده بود، به چهار درهم در روز قناعت می ورزید.

فارابی در انواع علوم بی همتا بود. چنانکه درباره هر علمی از علوم زمان خویش، کتاب نوشت و از کتاب های وی، معلوم می شود که در علوم زبان و ریاضیات و کیمیا و هیات و علوم نظامی و موسیقی و طبیعیات و الهیات و علوم مدنی و فقه و منطق دارای مهارت بسیار بوده است.
درست است که کندی نخستین فیلسوف اسلامی است که راه را برای دیگران پس از خود گشود؛ اما او نتوانست مکتب فلسفی تاسیس کرده و میان مسائلی که مورد بحث قرار داده است، وحدتی ایجاد کند. در صورتی که فارابی توانست مکتبی کامل را بنیان نهد.

ابن سینا او را استاد خود می شمرد و ابن رشد و دیگر حکمای اسلام و عرب، برایش احترام بالایی قائل بودند.
در سنت فلسفه اسلامی، فارابی را بعد از ارسطو که ملقب به "معلم اول" بود، معلم ثانی لقب داده اند
 

Adulterer

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
92
امتیاز
55
نام مرکز سمپاد
شهيد هاشمي نژاد 1
شهر
مشهد
مدال المپیاد
المپياد زبان انگليسي
دانشگاه
پيام نور هفشجان عليا
رشته دانشگاه
آبياري گياهان دريايي
پاسخ : زندگی نامه دانشمندان

ابو علی سینا حکیم، فیلسوف، طبیب و دانشمند بزرگ ایرانی که در جهان غرب به نام(Avicenna) و با لقب "امیر پزشکان" شناخته شده است، در ماه صفر از سال 370 هجری قمری در شهر بخارا به دنیا آمد.



این حکیم بزرگ که بعدها موثرترین چهره در علم و فلسفه جهان اسلامی شد و القابی مانند شیخ الرئیس، حجة الحق و شرف الملک به او دادند، از آغاز کودکی استعداد و شایستگی عجیبی در فرا گرفتن علوم مختلف داشت.
و از آنجا که پدرش عبدالله سخت در تعلیم و تربیت او می کوشید و خانه او محل ملاقات دانشمندان دور و نزدیک بود، ابن سینا تا ده سالگی تمام قرآن و صرف و نحو را آموخت و آن‌گاه به فرا گرفتن منطق و ریاضیات پرداخت. استاد وی در علم ریاضیات "ابو عبدالله ناتلی" بود.

پس از آن نزد "ابو سهیل مسیحی" به یادگیری طبیعیات و مابعدالطبیعه و علم طب مشغول شد.
در شانزده سالگی در همه علوم زمان خود استاد بود؛ جز در مابعدالطبیعه؛ آن هم به صورتی که در متافیزیک ارسطو آمده بود و با آنکه چهل بار تمام این کتاب را مطالعه کرده بود، نمی توانست آن را بفهمد.
تا این که به شرح فارابی بر این کتاب دست یافت و توانست مسائل دشوار آن را درک کند.

هنگامی که ابن سینا به هجده سالگی رسید، دیگر احتیاج به خواندن و فراگیری هیچ علمی نداشت؛ چرا که همه علوم را فرا گرفته بود و تنها لازم بود تا فهم خود را لحاظ عمق افزایش دهد تا آموخته های خود را بهتر درک کند.
در اواخر عمر خود یکبار به شاگرد مورد توجه خویش، جوزانی گفت که در تمام مدت عمر، چیزی بیش از آنچه که در هجده سالگی می دانسته، نیاموخته است.

مهارت ابن سینا در علم پزشکی و توانایی وی در معالجه حاکم آن زمان، موجب شد تا مورد محبت حاکم واقع شده و در دربار، موقعیت بسیار خوبی داشته باشد.

مقبره ابن سینا همدان

ولی به سبب آشفتگی اوضاع سیاسی در ماوراء النهر ، زندگی بر ابن سینا در زادگاهش دشوار شد و او ناچار بخارا را به مقصد جرجانیه و سپس گرگان ترک گفت.
در سال 403هجری قمری، پس از پشت سر گذاشتن سختیها و مشکلات بزرگی که در این سفر با آن ها مواجه شد و حتی چند تن از دوستانش را در میان راه از دست داد، از کویر شمال خراسان عبور کرد.
بنا به گفته منابع معتبر، ابن سینا در این سفر با عارف و شاعر مشهور "ابو سعید ابوالخیر" ملاقات کرد.
وی آرزو داشت که "قابوس بن وشمگیر" را که حامی نامدار علم و ادب بود، در جرجان ببیند؛ ولی هنگامی که به جرجان رسید، قابوس بن وشمگیر از دنیا رفته بود.

چون از این حادثه دلشکسته شد، مدت چندین سال در دهکده ای عزلت گزید. سپس در فاصله سال 405و 406 هجری قمری به ری رفت.
در این هنگام آل بویه بر ایران فرمانروایی داشتند و افرادی از این خاندان در ایالات مختلف حکومت می کردند. ابن سینا مدتی در دربار فخرالدوله در ری درنگ کرد و سپس از آنجا برای دیدار یکی دیگر از فرمانروایان این خاندان، شمس الدوله به جانب همدان به راه اقتاد.
این سفر برای ابن سینا بخت بلندی داشت؛ چرا‌‌‌‌ که پس از رسیدن وی به همدان، او را برای درمان امیر شمس الدوله که بیمار شده بود و تمامی پزشکان از معالجه وی ناتوان بودند، دعوت کردند.
بوعلی توانست شمس الدوله را معالجه کند و به همین دلیل چنان تقربی نزد وی پیدا کرد که عهده دار منصب وزارت گردید و مدت چند سال؛ تا هنگام مرگ امیر، عهده دار این وظیفه سنگین بود.
پس از مرگ شمس الدوله بخت از وی روی گردانید و چون از ادامه خدمت در منصب وزارت خودداری کرد، او را به زندان افکندند. در زندان کتاب مشهورش "شفا" را به رشته تحریر درآورد.
پس از مدتی توانست از زندان فرار کند و با لباس درویشی از همدان گریخت.

ابن سینا از همدان به اصفهان رفت که مرکز بزرگی از علم به شمار می رفت و سال ها بود که آرزوی دیدار آنجا را داشت. در این شهر مورد توجه علاءالدوله قرار گرفت و مدت پانزده سال با آسایش خاطر در آن شهر زندگی کرد.
او در این مدت، چندین کتاب مهم نیز نوشت و حتی به ساختن رصدخانه پرداخت. اما این آسایش یرای وی دائمی نبود؛ چرا که یک بار اصفهان در معرض حمله مسعود غزنوی یعنی فرزند سلطان محمود غزنوی قرار گرفت و در این حمله بعضی از آثار مهم این حکیم بزرگ از میان رفت.

این امر ضربه بزرگی برای وی بود و علاوه بر آن، بیماری قولنج نیز آزارش می داد. به همین دلیل، دوباره به همدان بازگشت و به سال 428 هجری قمری و در سن پنجاه و هفت سالگی در این شهر از دنیا رفت و در همان جا به خاک سپرده شد.

شخصیت علمی



با وجود این که زندگی ابن سینا پر از فراز و نشیب بود و در عین حال عمری طولانی نیز نداشت، اما زندگی عقلانی و حکیمانه بسیار پرباری داشت. گواه بر این مطلب، تعداد و نوع آثاری است که او تالیف کرده است و نیز خصوصیات شاگردانی که در نزد او درس خوانده اند؛ مانند بهمنیار و جوزانی.
نیروی تمرکز فکری او عالی بود؛ تا جایی که گاهی در آن حین که سوار بر اسب در رکاب پادشاه عازم جنگ بود، بعضی از آثار خود را املا می کرد تا نویسنده ای که در خدمت داشت، آن ها را بنویسد.
او با مهارت عجیبی که در تمامی شاخه های دانش آن زمان داشت، توانست در زمینه فلسفه، اساس مکتب مشاء در سنت فکری اسلامی و نیز اساس فلسفه قرون وسطی را بریزد.
در بستر طب و پزشکی نیز میراث بقراطی و جالینوسی را ترکیب کند و در علم و ادب اسلامی چنان تاثیر نماید که هیج کس پیش یا پس از وی نتوانسته باشد آنگونه تاثیر کند.
تاثیر وی در این زمینه ها تا به امروز، در شرق و غرب جهان باقی است و بسیاری از پیشرفت ها در شاخه های عمده دانش، بر پایه نظرات و آراء وی صورت گرفته است.
 

Adulterer

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
92
امتیاز
55
نام مرکز سمپاد
شهيد هاشمي نژاد 1
شهر
مشهد
مدال المپیاد
المپياد زبان انگليسي
دانشگاه
پيام نور هفشجان عليا
رشته دانشگاه
آبياري گياهان دريايي
پاسخ : زندگی نامه دانشمندان

اقلیدس پسر نوقطرس بن برنیقس، ریاضی دان، منجم و هندسه دان بزرگ تاریخ است که در سال 323 ق. م متولد شد.

اقلیدس ریاضیدان یونانی 2300 قبل در اسکندریه مصر کار می کرد. جزئیات اندکی از زندگی وی باقی مانده است ، اما برای نوشتن اصول ، که مجموعه ای از 13 کتاب است مشهور است. این کتابها حاوی اصول و قضایای هندسی بودند و مدت بیش از 2000 سال پایه ریاضیات را تشکیل می دادند.


در واقع این کتابها چنان واضح نوشته شده بودند که نسخه اصلاح شده انها تا اوایل سالهای 1900 میلادی هنوز در مدارس استفاده می شد. اگر چه بعضی از قضایای اقلیدس هنوز معتبر است ، ریاضیدان و فیزیکدان معروف آلبرت اینشتین (1879-1955م) ثابت کرد که هندسه اقلیدس در سراسر فضا و زمان معتبر نیست . اقلیدس تالیفاتی درباره موسیقی و موضوعات دیگر نیز دارد.


شرح زندگی

حدود 300 ق.م در دوران حکومت بطلس اول (حدود 367 تا حدود 283ق.م) در مصر ، اقلیدس مدرسه ای را در اسکندریه مصر تاسیس می کند. این مدرسه مرکز مطالعات علمی یونانی می شود.
اقلیدس مجموعه ای از 13 کتاب را به نام اصول تالیف می کند. این کتابها بر کارهای خود او و دیگر ریاضیدانان یونانی از جمله هیپوکرات از اهالی کیوس (قرن پنجم ق.م) ، تئودیوس ، تئاتتوس ، و ادوکسوس مبتنی است.در این کتابها فرمولهای هندسی ، مانند فرمولهای تهیه شده توسط ریاضیدان و فیلسوف یونانی فیثاغورث (تقریباَ570 تا 500ق.م) برای محاسبه اندازه دایره و کره ،و حجم اشکال فضایی منتظم ارائه شده است . این کتابها همچنین زیر بنای ریاضیات جدید را پی می نهند . موضوعات دیگر مورد بحث در اصول عبارت اند از اپتیک (نورشناسی) و پرسپکتیو (علم مناظر) . کار اقلیدس به عربی ترجمه می شود و تاثیر او در سراسر اروپا و خاورمیانه گسترش می یابد.


1120م آبلارد از اهالی بث ، که یک جهانگرد فاضل انگلیسی است و خود را به صورت یک طلبه مسلمان درآورده است ، یک نسخه عربی از اصول را در سفر خود در اسپانیا به دست می اورد.

قرن 13 میلادی نخستین ترجمه اصول به زبان لاتین.

قرون 14تا16 میلادی در طول دوران رنسانس ، ریاضیدانان به نسخ یونانی اصول رجعت می کنند.

1703م انتشار ویرایش آکسفورد از آثار کامل اقلیدس به زبان یونانی و لاتین در انگلستان . این اقدام آثار اقلیدس را در سطح گسترده ای در دسترس ریاضیدانان و دانشمندان قرار می دهد.


او کتابی به نام جومطی یا در هندسه تالیف کرده است که در یونانی آن را« اسطروشیا» خوانند و معنی آن« اصول هندسه» می باشد.

اقلیدس حکیمی یونانی بود که در اسکندریه می زیست و تبحر فوق العاده ای در هندسه داشت. کتاب برهان در مورد او نوشته است: اقلیدس به معنی کلید هندسه می باشد، چرا که اقلی به زبان یونانی یعنی کلید و دس به معنای هندسه است. او در سال 283 ق. م در گذشت. از تالیفات اوست:


1. کتاب اسطقسات در هندسه.

2. اقلیدس.

3. ظاهرات که به تحریر خواجه نصیر الدین توسی در آمده است.

4. المناظر هندسه ای که او بنا نهاد به نام هندسه اقلیدسی مشهور است.
 

Adulterer

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
92
امتیاز
55
نام مرکز سمپاد
شهيد هاشمي نژاد 1
شهر
مشهد
مدال المپیاد
المپياد زبان انگليسي
دانشگاه
پيام نور هفشجان عليا
رشته دانشگاه
آبياري گياهان دريايي
پاسخ : زندگی نامه دانشمندان

کشاورزی فقیر از اهالی اسکاتلند فلمینگ نام داشت. یک روز، در حالی که به دنبال امرار معاش خانواده‌اش بود، از باتلاقی در آن نزدیکی صدای درخواست کمک را شنید، وسایلش را بر روی زمین انداخت و به سمت باتلاق دوید...

پسری وحشت زده که تا کمر در باتلاق فرو رفته بود، فریاد می‌زد و تلاش می‌کرد تا خودش را آزاد کند.

فارمر فلمینگ او را از مرگی تدریجی و وحشتناک نجات داد...

روز بعد، کالسکه‌ای مجلل به منزل محقر فارمر فلمینگ رسید.

مرد اشراف‌زاده خود را به عنوان پدر پسری معرفی کرد که فارمر فلمینگ نجاتش داده بود.

اشراف زاده گفت:«می‌خواهم جبران کنم شما زندگی پسرم را نجات دادی.»

کشاورز اسکاتلندی جواب داد: «من نمی‌توانم برای کاری که انجام داده‌ام پولی بگیرم.»

در همین لحظه پسر کشاورز وارد کلبه شد.

اشراف‌زاده پرسید: «پسر شماست؟»

کشاورز با افتخار جواب داد: «بله»

- با هم معامله می‌کنیم. اجازه بدهید او را همراه خودم ببرم تا تحصیل کند. اگر شبیه پدرش باشد، به مردی تبدیل خواهد شد که تو به او افتخار خواهی کرد...

پسر فارمر فلمینگ از دانشکدة پزشکی سنت ماری در لندن فارغ التحصیل شد و همین طور ادامه داد تا در سراسر جهان به عنوان سِر الکساندر فلمینگ کاشف پنسیلین مشهور شد...

سال‌ها بعد، پسر همان اشراف‌زاده به ذات الریه مبتلا شد.

چه چیزی نجاتش داد؟ پنسیلین!
 

Adulterer

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
92
امتیاز
55
نام مرکز سمپاد
شهيد هاشمي نژاد 1
شهر
مشهد
مدال المپیاد
المپياد زبان انگليسي
دانشگاه
پيام نور هفشجان عليا
رشته دانشگاه
آبياري گياهان دريايي
پاسخ : زندگی نامه دانشمندان

جیمز کلرک ماکسول (۱۳ ژوئن ۱۸۳۱ در ادینبورگ؛ † ۵ نوامبر ۱۸۷۹ در کمبریج)، از فیزیکدانان اسکاتلندی بود.جيمز. كلارك. ماكسول در سيزدهم نوامبر سال 1831 در ادينبراي اسكاتلند متولد شد از كودكي به رياضيات و فيزيك علاقه فراوان داشت از سال 1841 ماكسول در فرهنگستان ادينبرا حضور مي يافت و در آنجا با لوئيس كمبل زندگينامه نويس و دانش پژه افلاطوني و دوست تمام عمر ديدار مي كرد در 1847 وارد دانشگاه ادينبرا شد و تحت تأثير جيمز ديويد فاربز و سر ويليام هميلتن قرار گرفت در 1850 به كمبريج رفت و زير نظر معلم خصوصي بزرگ ويليام هاپكنز به تحصيل پرداخت و همچنين تحت تأثير استوكس و ويليام هيوئل واقع شد او در سال 1854 از تحصيل فراغت يافت و در سال 1855 به عضويت ترينيتي برگزيده شد ماكسول از سال 1856 تا 1865 استادي كالج مارشال در ابردين و كالج كينگ در لندن را عهده دار بود آنگاه از كارهاي منظم دانشگاهي كناره گرفت تا به نگارش اثر معروفش «رساله اي درباره برق و مغناطيس» بپردازد در 1871 به عنوان نخستين استاد فيزيك تجربي در كمبريج منصوب شد و نقشه آزمايشگاه كونديش را طرح كرد و آن را گسترش داد ماكسول علاوه بر پژوهشهاي انقلابي در برق مغناطيس و نظريه جنبشي گازها كه نام وي را در تاريخ علم جاودان ساختند خدمات قابل توجه ديگري در چندين زمينه انجام داد نخستين مقاله اش درباره روش جديد ترسيم يك مرغانه كامل زماني انتشار يافت كه وي چهارده ساله بود كارهاي ابتدايي او در نورشناسي هندسي بود از جمله كشف عدسي «چشم ماهي» (1843) و نور اكشساني (1840) كه با استفاده ازيك جفت منشور قطبنده كه ويليام نيكل به وي داده بود صورت پذيرفت ماكسول در سال 1839 پژوهش در مخلوط رنگها را درآزمايشگاه فاربز آغاز كرد و آنقدر پيش رفت تا دانش رنگ سنجي كمي را آفريد او ثابت كرد كه نظير همه رنگها را مي توان با مخلوط كردن عامل طيفي بوجود آورد مشروط بر اينكه افزايش يا كاهش عاملها امكان پذير باشد او نظريه تامس يانگ درباره سه گيرنده در ديدن رنگها را احيا كرد و نشان داد كه كور رنگي به علت ناكارآيي يكي يا بيشتر ازيكي از اين گيرنده هاست او اولين عكس سه رنگي را طرح ريزي كرد (1851) بيشتر وقت ماكسول بين سالهاي 1845 و 1849 صرف بررسيهاي رياضي حركات و پايداري حلقه هاي كيوان (زحل) گرديد. ماكسول بر اثر مطالعه در حلقه هاي زحل كه مسأله تعيين حركات تعداد زيادي از اجسام متصادم را پيش آورد و بر اثر مقالات كلاوزيوس (1847 و 1848) با تصوري از احتمال و مسيرهاي آزاد و نيز در نتيجه مطالعات قبلي (يعني نظريه جنبشي گازها) به فرمول هاي آماري براي توزيع سرعتها در گازي با فشار يكنواخت انجاميد و از آغاز عصر نويني در فيزيك خبر داد كه از تازگي فوق العاده انديشه ماكسول درباره توصيف فرايندهاي عملي فيزيك به وسيله تابعي آماري پديد آمد پژوهشهاي ماكسول درباره توصيف فرايندهاي عملي فيزيك به وسيله تابعي آماري پديد آمد پژوهشهاي ماكسول در زمينه برق در سال1844 آغاز شد اين پژوهشها به دو چرخه گسترده تقسيم مي شوند چرخه اول از زمان پنج مقاله عمده است در زمينه برق مغناطيس چرخه دوم با تنظيم «رساله اي درباره برق و مغناطيس» و بيشتر از ده مقاله كوتاهتر در زمينه مسائل خاص ادامه مي يابد. اندازه گيري هاي نارواني گازي در فشارها و دماهاي مختلف كه ماكسول و همسرش در سال 1855 انجام دادند در آن زمان مفيد ترين خدمت به فيزيك تجربي بود مقاله «نظريه پويشي گازها» كه بعد از آن عرضه شد بزرگترين تك مقاله ماكسول بود و ماكسول در آن نظريه تازه اي پرورد كه در آن مولكولهاي گاز به صورت مراكز نيرويي بودند دستخوش نيروي رانش مولكولي از درجه n ام و به جاي ميانگين مسير آزاد زمان مشخص كننده اي را قرار مي داد و آن «مدول زمان واهلش» تنشها در گاز بود فرايند هاي كوتاه مدت كه با زمان واهلش مقايسه شوند كشسانند و فرايندهايي كه طول مدتشان درازتر باشد ناروانند اين نظريه واهلش كشش آغازگر تغيير شكل ماده شد و به طور نامستقيم به هر شاخه فيزيك اثر گذاشت ماكسول در دو سال آخر عمر خود دو مقاله بسيار قوي درباره فيزيك مولكولي منتشر ساخت كتاب درسي ماكسول به نام Theory of Heat «نظريه گرما» در سال 1870 منتشر شد و چندين چاپ با تجديد نظر بسيار انتشار يافت همچنين در سال 1873 كتاب خود را به نام «دوره الكتريسيته و مغناطيس» منتشر ساخت و بلافاصله به سمت استاد كرسي فيزيك دانشگاه انتخاب شد ولي عمرش كوتاه بود و در پنجم نوامبر سال 1879 در چهل و نه سالگي وفات يافت.ماکسول در چهارده سالگی، نوشتاری در مورد بیضی‌ها منتشر کرد و سال ۱۸۵۴ تحصیلات خود را به پایان رسانید.

ماکسول، نظریه الکترومغناطیس در مورد الکترودینامیک را کامل کرد که این فرمول‌بندی ریاضی به نام خود او معادله‌های ماکسول نامگذاری شده است. این معادله‌ها وجود موج‌های الکترومغناطیسی را پیشبینی می‌کردند. بنابراین ماکسول نظریه‌ای توسعه داد که تئوری ذرّه‌ای بودن خاصیت نور را توسط آیزاک نیوتون، مورد تناقض قرار می‌داد. اثبات خاصیت موجی نور بعدها توسط هاینریش رودلف هرتز به انجام رسید و امروزه مبانی سیستم اطلاع‌رسانی مانند، رادیو، تلویزیون، تلفن همراه، شبکه بیسیم و حتی تندپز را تشکیل می‌دهد.

دومین زمینه پژوهشی ماکسول، تئوری جنبشی گازها (مکانیک آماری) بود و در این مبحث توزیع بولتزمن-ماکسول بر همه شناخته شده می‌باشد.
 

Adulterer

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
92
امتیاز
55
نام مرکز سمپاد
شهيد هاشمي نژاد 1
شهر
مشهد
مدال المپیاد
المپياد زبان انگليسي
دانشگاه
پيام نور هفشجان عليا
رشته دانشگاه
آبياري گياهان دريايي
پاسخ : زندگی نامه دانشمندان

آندره ماری آمپر در بیست و دوم ژانویه 1775 در لیون فرانسه متولد شد. آمپر تنها پسر ژاک آمپر و ژان آنتوانت دسوتیته سارس بود که از بازماندگان خانواده‌های بازرگانان مرفه ابریشم در لیون بودند. یکی از دو خواهر او در جوانی فوت کرد و دیگری بعدها خانه‌دار خانه وی در پاریس شد. آمپر از کودکی به ریاضیات علاقه داشت و مقدمات حساب دیفرانسیل و انتگرال را نزد یکی از دوستان پدرش مطالعه نمود. آمپر بر اساس اصولی که در کتاب امیل روسو مطرح شده بود تربیت گردید، او در برابر کتابخانه در خور توجهی قرار گرفت، به وی اجازه داده شد که خود را مطابق آنچه ذوقش به او تلقین می‌کند پرورش دهد.

احتمالاٌ مهمترین تأثیر بر او از دائره المعارف (ژان لوروند دالامبرودنیس) بود، اما کاملاٌ مطابق آئین کاتولیک نیز تعلیم دید. در سال 1793 که آمپر 18 ساله بود، یعنی در حکومت وحشت و پر هرج و مرج‌ترین دوران انقلاب فرانسه ، پدرش ناعادلانه محکوم به اعدام با کیوتین شد و پس از مرگ پدرش در آن سال ناراحتی عجیبی او را احاطه نمود، بطوریکه مدت یکسال طول کشید تا به وضع عادی خود برگشت.

ازدواج
در همین هنگام که بیست و یکسال بیش نداشت، به عشق دختری بیست و سه ساله گرفتار گردید. در سال 1799 آمپر با کاترین آنتوانت کاروان ازدواج کرده و در 1800 پسر آنها ژان ژاک به دنیا آمد. اما پس از مدت کوتاهی ، مادر تندرستی خود را از دست داد و در 1803 فوت کرد. بر اثر این حوادث غم انگیز دوران جوانی ، آمپر همواره شخصیت افسرده از خود نشان می‌داد.

علایق و زمینه‌های فعالیت
آمپر هیچگونه آموزشی رسمی ندیده ، پدرش او را به زیاد خواندن تشویق می‌کرد و آمپر جوان همه مقالات دایره المعارف مشهور ژان لوروند دالامبرودنیس دید روی را بخاطر سپرد. پدر و مادر او کاتولیکهای معتتقدی بودند و آمپر همواره از تنش میان تمایلات روشنفکرانه و باورهای مذهبی رنج می‌برد. یکی از اولین رشته‌های مورد علاقه‌اش گروه بندی گیاهان بود و نیز استعداد زود رسی در ریاضیات از خود نشان داد. آمپر پس از کمی تدریس خصوصی و عمومی در بورگ و لیون ، در 1804 برای تدریس ریاضیات در مدرسه پلی تکنیک ، که موسسه معتبری در زمینه آموزش علوم در پاریس بود، انتخاب شد.

وی چندین یادداشت ریاضی درباره معادلات دیفرانسیل جزئی نوشت و در 1814 عنوان ریاضیدان به عضویت فرهنگستان علوم فرانسه برگزیده شد. در این دوره آمپر در کنار ریاضی به تکمیل و بسط در زمینه شیمی نیز پرداخت. وی مفهومی کاملا هندسی از ساختار مولکولی طرح کرد، طرحی در دسته بندی عناصر شیمیایی ارائه داد و آنچه را که بطور کلی فرضیه آووگادرو نامیده می‌شود، نیز بصورتی مستقل عرضه کرد. آمپر در پاریس با دیدن دختری به نام ژان پوتو تمام غم و اندوه خود را فراموش نمود ولی کار این ازدواج به جایی رسید که یک روز زنش او را از خانه بیرون کرد، در این موقع آمپر سمت استادی مدرسه پلی تکنیک را داشت.

دیدگاهها
بر طبق نظر آمپر دو سطح شناخت جهان خارجی وجود دارد، نمودها که مستقیماٌ‌ از راه جوابی به ما عرضه می‌شوند و بودها که علل عینی نمودها به شمار می‌روند. ما می‌توانیم روابط میان نمودها و بودها را نیز بشناسیم و این روابط درست به اندازه بودها واقعیت دارند. شور فکری مداوم زندگی آمپر از سال 1801 تا زمان مرگش دستگاه فلسفی بود، اما این سالها به پژوهشهای علمی فوق العاده مبتکرانه نیز اختصاص داشتند.

آمپر و علم فیزیک
آمپر از 1801 تا حدود 1815 خود را عمدتاٌ وقف ریاضیات کرد به تدریج که دلبستگیش به ریاضیات کاهش یافت شیفته شیمی گردید و از 1821 تا 1828 دانش برق پویایی (الکترودینامیک) را پایه گذاری کرد و توسعه داد و همین کار عملی است که او را شهره ساخته و در ردیف اول فیزیکدانان جایگاه والایی به او بخشیده است. بزرگترین مقاله ریاضی آمپر با عنوان یادداشت درباره محاسبه انتگرال معادلات دیفرانسیل جزئی به بحث پیرامون مسائل گوناگون انتگرال گیری معادله‌های دیفرانسیل جزئی مربوط می‌شود. در سال 1815 آمپر نامه خود به برتوله را منتشر ساخت با عنوان نامه آقای آمپر به آقای کنت برتوله درباره تعیین نسبتهای ترکیب اجسام بر حسب تعداد و حالت مولکولهایی که اجزای تشکیل دهنده آن اجسام از آنها ترکیب شده‌اند.

از نظریه جاذبه عمومی که بطور عادی مایه پیوستگی اجسام دانسته می‌شود و از این واقیعت که نور به آسانی از اجسام شفاف می‌گذرد، آمپر نتیجه گرفت که نیروهای جاذبه و دافعه که با هر مولکولی ملازمند، مولکولهای دیگر اجسام را در فواصلی از یکدیگر نگاه می‌دارند که به گفته آمپر مقایسه با ابعاد این مولکولها بی‌نهایت بزرگند، در سال 1821 آمپر هم به عنوان ریاضیدان و هم تا اندازه‌ای به عنوان شیمیدانی نو آور شهرتی بدست آورده بود.

آمپر تا 1840 که 45 ساله شده بود، توجه زیادی به فیزیک نداشت. در آن سالها هانس کریستیان اورستد کشف کرد که جریان الکتریسیته می‌تواند جهت قرار گرفتن آهنربای آویخته را تغییر دهد. آمپر بی درنگ کار اورستد را دنبال کرد و به این نتیجه رسید که دو جریان الکتریکی خطی ، بسته به جهتهایشان نسبت به هم ، یکدیگر را جذب یا دفع می‌کنند. وی سپس نظر داد که همه پدپده‌های مغناطیسی در نتیجه نیروهای مشابهی که بین مدارهای ظریف مولکولی درون آهنربا وجود دارند ناشی می‌شوند. او موفق شد که برای این نیروهای وارد بر اجزای بینهایت کوچک مدار ، فرمولی ریاضی کشف کند و این فرمول را برای ترتیبهای آزمایشی بسیار متنوعی از مدارها و آهنرباها بکار ببرد.

بدین سان ، شاخه جدیدی از فیزیک که او آنرا "الکترودینامیک" نامید بوجود آمد. وی در سال 1822 به کشف القایش الکترومغناطیسی بسیار نزدیک شده ، ولی افتخار کشف آن در سال 1831 نصیب مایکل فاراده شد. مهمترین خدمات و خلاقیت آمپر در مرحله گذار از نظریه‌های الکترو استاتیک و مغناطیس اوایل سده نوزدهم به نظریه میدان الکترودینامیکی که صورت گرفت. نبوغ او در زمینه‌های نظری و تجربی سبب شد که جیمز کلرک ماکسول ، فیزیکدان معروف انگلسیی از او به عنوان نیوتن الکترویسته نام ببرد. در 1881 بکای جریان الکتریکی به نام او ، آمپر نامیدند. آمپر علاوه بر سهمی که در پیشرفت ریاضیات ، شیمی و فیزیک داشت، به فلسفه و بویژه روش شناسی علمی و طرحهای دسته بندی علاقمند بود.
 

Adulterer

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
92
امتیاز
55
نام مرکز سمپاد
شهيد هاشمي نژاد 1
شهر
مشهد
مدال المپیاد
المپياد زبان انگليسي
دانشگاه
پيام نور هفشجان عليا
رشته دانشگاه
آبياري گياهان دريايي
پاسخ : زندگی نامه دانشمندان

بلز باسکال در سال 1623 در شهر پاریس فرانسه به دنیا آمد. تنها سه سال داشت که مادرش آنتوانت بگون درگذشت. بنابراین پدرش که اتین پاسکال نام داشت، در مورد تعلیم و تربیت وی بیش از پیش حساس بود. بلز از همان کودکی علاقه بسیار خود را به ریاضیات نشان داد، هر چند که پدرش سعی می کرد او را به جای خواندن کتابهای علمی،به مطالعه کتابهای ادبی تشویق کند. هر چند که پدر می کوشید هیچگاه در دستش کتاب ریاضیات قرار نگیرد و او را تا زمانی که به زبانهای لاتین و یونانی مسلّط نشده، از خواندن ریاضیات منع کرده بود. او در سن 12 سالگی پنهانی شروع به خواندن کتاب اصول اقلیدس کرد. در همان زمان قضیه هایی را نیز مطرح می کند. پدرش وقتی این قضایا را پیدا نمود و به عظمت فکری او پی برد، از تصمیم سابقش منصرف شد و او را آزاد می گذادرد که به تحصیل ریاضیات بپردازد. این نابغه کوچک در 16 سالگی کتابی پیرامون مقاطع مخروطی نوشت، زمانیکه کتاب این نابغه به دست دکارت رسید، قبول نمی کرد که پسری 16 ساله آن را نوشته باشد.اما پس از مطمئن شدن،نبوغ و استعداد وی را تسحین کرد.شگفت آورترین اختراع زمان خود یعنی ماشین حساب را اختراع نمود و موجب حیرت همگان گشت و سبب شهرت وی نیز گشت. پاسکال در زمینه فیزیک کشفیات و تحقیقات فراوانی دارد. از جماله آنها می توان به«اصل پاسکال» درباره انتقال فشار در سیالات اشاره نمود. اصل پاسکال در مورد انتقال فشار مایعات چنین می گوید:«فشاری که بر ک قسمت از مایع محصور وارد می شد، بدون کاهش و بر همه نقاط آن وارد می شود». کاربرد اصل پاسکال در ترمز اتومبیل و بالابر هیدرولیکی است. یکی از مزایای بالابر هیدرولیکی این است که می توان در آن نیروی کوچکی را به نیروی بزرگی تیدیل نمود. پاسکال از بی خوابی مزمن در رنج بود. وی پس از مدتی به آیین یانسن گروید و خانه خود را ترک کرد. اثر معرو خود یعنی نامه ولایتی را ددفاع از دین یانسن نوشت. کتاب دیگر او که پس از مرگش منتشر شد،کتاب اندیشه ها است که درباره مذهب مسیح نوشته است. پاسکال شخصی حساس بود و قلبش از عشق و امید خالی نبود. معدودی از اشعار وی باقی مانده است و این اشعار را زمانی سرود که از یماری بسیار شدیدی رنج می برد. با این حال نیز کار خود را رها نکرد. وی در اوج شکوفایی نبوغ و زمانی که می توانست تجربه های خود را بر همگان انتقال دهد، در حالی که تنها 39 سال داشت و در اوج در سال 1662 در پاریس درگذشت.
 

Adulterer

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
92
امتیاز
55
نام مرکز سمپاد
شهيد هاشمي نژاد 1
شهر
مشهد
مدال المپیاد
المپياد زبان انگليسي
دانشگاه
پيام نور هفشجان عليا
رشته دانشگاه
آبياري گياهان دريايي
پاسخ : زندگی نامه دانشمندان

لویی پاستور
"لویی پاستور" ، کاشف بزرگ جهان ، در 27 دسامبر سال 1822 در شهر دول ، از شهرهای فرانسه ، پا به عرصه حیات نهاد.

کسب علم و دانش
لویی پاستور ، با اینکه در یک خانواده تهی‌دست متولد شد و پدرش هم به کار دباغی مشغول بود، با اینحال توانست تحصیلات خود را با استعدادی درخشان به پایان برساند. پاستور درجه لیسانس خود را از کالج سلطنتی Besancon گرفته، پس از اخذ دکترا در سن 26 سالگی ، در سال 1848 به سمت استاد شیمی دانشگاه استراسبورگ انتخاب گردید و در سال 1857 به سمت ریاست آکادمی علوم ( میل ) انتخاب شد.

او همچنین عضو اصلی فرهنگستان فرانسه بود و مجلس ، ماهانه 25000 دلار مقرری برای او تعیین کرده بود.

آغاز فعالیتهای پاستور و کشف مفهوم انانتیومری
پاستور در سال 1848 در مدرسه نرمال در پاریس ، آزمایشهایی را انجام داد. همان آزمایشها چند سال بعد ، او را بر آن داشت که پیشنهادی را مطرح کند که اساس و مبنای شیمی فضایی است. او برای کشف تجربه در بلور نگاری ، مشغول تکرار کارهای یک شیمیدان دیگر روی نمکهای تارتریک اسید بود. در این آزمایشها او چیزی را دید که قبلا کسی به آن توجه نکرده بود. سدیم آمونیوم تارترات غیر فعال نوری به صورت مخلوطی از دو نوع بلور متفاوت وجود دارد که تصویر آینه‌ای یکدیگرند.

او با استفاده از یک ذره‌بین و یک پنس ، با دقت و کوشش فراوان ، مخلوط را به دو توده کوچک مجزا کرد. یکی ، بلورهای راست دست و دیگری ، چپ دست. اگرچه مخلوط اصلی از نظر تاثیر نور قطبی ، غیر فعال بود، لیکن هر قسمت از بلورها که در آب حل می‌شدند، از خود فعالیت نوری نشان می‌دادند. به علاوه ، چرخش ویژه هر دو محلول دقیقا باهم برابر اما با علامت مخالف بود.

یکی از محلولها نور پلاریزه مسطح را به راست و محلول دیگر به همان مقدار به طرف چپ می‌چرخاند. این دو مخلوط در سایر خصوصیات کاملا مشابه هم بودند. از آنجا که اختلاف در چرخش نوری در محلول مشاهده شد، پاستور نتیجه گرفت که این اختلاف به مولکولها مربوط بوده، به بلور بستگی ندارد. وی پیشنهاد نمود که مولکولهایی که آن بلورها را تشکیل می‌دادند، مانند خود بلورها تصویر آینه‌ای یکدیگرند.

بنابراین ، پاستور وجود ایزومرهایی را پیشنهاد کرد که ساختمان آنها فقط از نظر تصویر آینه‌ای و خواص آنها فقط در جهت چرخاندن نور پلاریزه متفاوت بود و به این ترتیب ، مفهوم انانتیومری توسط پاستور کشف شد.

کشف میکروب توسط پاستور
پاستور از اینکه می‌دید مواد آلی ، نور قطبی را منحرف می‌سازد، حدس زد که باید موجودات زنده ریزی در این کار دخالت داشته باشند. چون به مطالعه میکروسکوپی پرداخت، مشاهده کرد که تخمیر شیره چغندر ، نتیجه عمل موجودات بسیار ریزی می‌باشد که به شکل کپک است و در تخمیر ناقص همین کپک با کپک دیگر ، تولید جوهر شیره می‌نماید. این بود که عنوان کرد برای جلوگیری از عمل موجودات مزاحم که مانع تخمیر می‌شوند، باید آن را جوشاند.

پاستور عقیده داشت که اگر شراب در معرض هوا باشد، ترش شده، تبدیل به سرکه می‌شود. این نظریه ، منجر به کشف یکی از بزرگترین معماهای عالم گردید و آن ، وجود جهان موجودات بسیار ریز بود که میکروب نام دارد. پاستور ، نظریه بوجود آمدن خودبخودی را رد کرد. او ، نتیجه این مطالعه را در سوم اوت 1857 به آکادمی علوم داد و ثابت نمود که مخمر احتیاج به کنتزل دارد تا بتواند زندگی نماید و اظهار داشت که شیر مانند شراب ، ترش نمی‌گردد، مگر اینکه موجودات ریزی به داخل آن راه یابند و همین موجودات ، اگر بوسیله جوشاندن و حرارت دادن از بین بروند، دیگر نه چیزی تولید می‌شود و نه عمل تبخیر صورت می‌گردد.

پاستور اعلام داشت که عامل بسیاری از امراض ، همین موجودات ذره‌بینی می‌باشند و با این اکتشاف ، بزرگترین خدمت را به بشریت کرد.

اثبات چرخه حیات
پاستور ، موضوع اینکه ««هر چیز که نابود می‌شود، از طرف دیگر بوجود می‌آید»» را که لاوازیه حدس زده بود، بر پایه و اساس محکم علمی متکی ساخت و وی اظهار داشت که بعد از مرگ ، موجودات ذره‌بینی که روی نعش قرار دارند، از فقدان هوا استفاده کرده و به زاد و ولد می‌پردازند و نعش را تجزیه کرده و متعفن می‌سازند. آنگاه مواد حاصل از تجزیه جسم مرده ، به مصرف تغذیه حیوانات و نباتات دیگر می‌رسد و به این طریق به حیات ادامه می‌دهند.

اکتشافات دیگر پاستور
پاستور ، در سال 1881 ، واکسن سیاه‌زخم را برای علاج قطعی بیماری گوسفندان کشف نمود. بعد از آن ، برای درمان بیماری هاری مطالعه فراوان نموده، نتیجه مطالعات خود را در سال 1885بر روی انسان آزمایش نمود و موفق شد که انسان را از آن تاریخ به بعد ، از مرض هاری نجات دهد. همچنین تحقیقات زیادی را در مورد عمل باکتری‌ها از جمله انگور به شراب نمود.

زحمات شبانه روزی پاستور موجب نجات جان بسیاری از انسانها شد او خود را وقف کمک و خدمت به بیشتر به مردم نموده بود به قول "ارد بزرگ" اندیشمند و متفکر برجسته : یکی از بزرگترین خوشبختی ها ، خدمت بیشتر به مردم است .

و از اینجاست که متوجه می شویم چرا در هر کشوری میدان ، خیابان و یا دانشگاهی به نام لویی پاستور وجود دارد . و اما دیگر خدمات لویی پاستور :

● تضعیف میكروبها، كلید واكسیناسیون

بزودی پاستور دریافت كه موجودات زنده میكروسكوپی بیماریهای متفاوتی را سبب میشوند. او ابتدا متوجه شد كه چگونه میتواند بعضی از این موجودات را در محیط آزمایشگاه پرورش دهد. (این موجودات امروزه به باكتری مشهورند) سپس فهمید كه بعضی دیگر از این موجودات در بافتهای بدن حیوانات رشد مییابند (امروزه این موجودات به عنوان ویروس شناخته میشوند). سپس ایده تضعیف این موجودات به ذهنش خطور كرد. وی با قرار دادن باكتریها در معرض بعضی از مواد شیمیایی یا حرارتدادن آنها توانست آنها را ضعیف كند و در خصوص ویروسها این كار را با مبتلا كردن یك حیوان توسط حیوانی دیگر انجام داد. پاستور دریافت كه این موجودات زنده میكروسكوپی منجر به بیماری نمیشوند اما جانور را در مقابل موجودات میكروسكوپی مهلك از نوع مشابه كه بعد از واكسیناسیون وارد بدن میشوند ایمن میكند.

● فوریه ۱۸۸۰ اولین واكسن حیوانات

پاستور تحقیقات خود را در خصوص وبای ماكیان ادامه داد. این باكتری اولین بار توسط پاستور شناسایی شد. پروسه ضعیف كردن این باكتری به آسانی با قرارگیری در معرض هوا بمدت طولانی انجام گرفت.

● مه ژوئن ۱۸۸۱ اولین واكسن سیاه زخم

پس از تحقیقات بسیار دشوار پاستور در فوریه ۱۸۸۱ كشف واكسن سیاهزخم كه در میان گوسفندان بیش از سایر حیوانات رایج بود را رسما اعلام كرد. این بار او با نگهداری باكتری در دمای د۴۲۰ سانتیگراد و افزودن مقداری پتاسیم به آن به باكتری ضعیف شده دست یافت. دامپزشكی به نام «هیپولیت روسینگل» كه با نظریه میكروبی پاستور مخالف بود او را به مبارزه طلبید و از او خواست تا آزمایشی را با ۵۰ گوسفند در مزرعه خود روسینگل انجام دهد. پاستور مبارزه را پذیرفت و ۲۵ گوسفند را واكسینه كرد. این گوسفندان بعد از واكسیناسیون در معرض میكروب سیاهزخم قرار گرفتند. همزمان ۲۵ گوسفند باقی مانده تنها در معرض میكروب این بیماری قرار گرفتند و واكسینه نشدند. در ۲ ژوئن پاستور به مزرعه روسینگل رفت تا شاهد پیروزی خود باشد. تمام گوسفندهای واكسینه شده سالم بودند اما گوسفندان دیگر یا مرده بودند یا بشدت بیمار.

● مه ۱۸۸۴ واكسن هاری برای سگها

پاستور تحقیقات بر روی هاری را در ۱۸۸۰ آغاز كرد. تحقیقات به كندی پیش میرفت زیرا او با ویروس سروكار داشت و ویروسها در محیط آزمایشگاه رشد نمییابند. اما او از روش انتقال ویروس از یك حیوان به حیوان دیگر استفاده كرد و موفق شد. واكسن هاری برای سگها در سال ۱۸۸۴ به جهان معرفی شد. از آنجا كه این واكسن در تمام جهان مورد استفاده قرار گرفت .

● ژوییه ۱۸۸۵ واكسن هاری برای انسانها

چیزی كه بیش از واكسن هاری سگها مورد احتیاج بود واكسن هاری برای انسانها بود. تحقیقات بیشتری انجام شد. سپس در ۶ جولای ۱۸۸۵ مردی به نام «تئودور وان» به همراه پسری به نام ژوزف میستر و مادرش به نزد پاستور رفتند. دو روز قبل از آن ژوزف توسط سگ تئودور كه تمام نشانههای بیماری هاری را داشت مورد حمله قرار گرفته بودند. سگ، ژوزف را ۱۲ بار گاز گرفته بود و او بشدت مجروح بود. آیا پاستور میتوانست به او كمك كند؟

پاستور با یكی از دوستانش كه پزشك بود مشورت كرد و او پذیرفت كه ژوزف را معاینه كند. ژوزف با مرگ دست و پنجه نرم میكرد تا در ساعت ۸ شب اولین تزریق دارو انجام شد. پس از آن بمدت ۱۱ روز، ۱۲ تزریق دیگر انجام شد. ژوزف جوان نجات یافت.این دومین واكسن انسانی بود كه كشف شد. واكسن آبله اولین واكسن انسانی بود كه توسط «ادوارد جنر» ۸۹ سال قبل از كشف واكسن انسانی هاری تولید شد.

سه ماه بعد در ۱۶ اكتبر سال ۱۸۸۵ پاستور نامه ای دریافت كرد كه به او شانس دیگری می داد تا بار دیگر واكسن هاری خود را به بوته آزمایش بگذارد. بیمار چوپانی ۱۵ ساله به نام «ژان باتیست» بود كه در ۱۴ اكتبر مورد حمله سگ قرار گرفته بود و درمان در ۲۰ اكتبر یعنی ۶ روز بعد آغاز شد. آیا بیماری بیش از حد پیش رفته بود؟

در روز ۲۶ اكتبر بعد از ۸ بار تزریق دارو، ژان هنوز به مرگ تسلیم نشده بود و در این روز پاستور موفقیت خود را اعلام كرد. پاستور یك شبه به قهرمانی بین المللی تبدیل شد.

مرگ پاستور
پاستور در سال 1895 ، در حومه پاریس درگذشت و جسد وی در محل انستیتو پاستور به خاک سپرده شد.
 

Adulterer

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
92
امتیاز
55
نام مرکز سمپاد
شهيد هاشمي نژاد 1
شهر
مشهد
مدال المپیاد
المپياد زبان انگليسي
دانشگاه
پيام نور هفشجان عليا
رشته دانشگاه
آبياري گياهان دريايي
پاسخ : زندگی نامه دانشمندان

ماري كوري در سال 1867 در لهستان متولد شد. او، به عنوان يك كودك، مردم را با حافظة خارق‌العاده‌اش، شگفت‌زده مي‌كرد. او خواندن را وقتي تنها چهار سالش بود، آموخت.

پدرش يك پروفسور علوم بود. ابزارهايي كه او در جعبه‌اي شيشه‌اي نگهداري مي‌كرد، ماري را مجذوب مي‌كرد. ماري رؤياي دانشمند شدن را در سر مي‌پروراند، اما ميدانست اين كار آسان نخواهد بود. خانواده‌اش خيلي فقير شدند و در سن 18 سالگي، ماري يك معلم سرخانه شد و به خواهرش براي درس خواندن در پاريس كمك مالي مي‌كرد. بعدها خواهرش نيز او را در تحصيلش ياري كرد.

در آن روزها، براي دختران دانشگاهي در لهستان نبود. بنابراين، در سال 1891، ماري به دانشگاه سوربن در پاريس رفت. او به قدري فقير بود كه تنها نان و كره مي‌خورد و چاي مي‌نوشيدو لباسهاي كهنه‌اي را كه با خود از Warsaw آورده بود مي‌پوشيد.

هر روز تا 10 شب در كتابخانه درس مي‌خواند، پس از آن به اتاق سرد كوچكش مي‌رفت و تا ساعت 2 يا 3 صبح مطالعه مي‌كرد.

بعد از 4 سال در سوربن، ماري با Pierre Curie يك فيزيكدان مشهور، ازدواج كرد. (يك فيزيكدان يك دانشمند است كه طبيعت فيزيكي جهان را مطالعه مي‌كند ـ اشياء از چه ساخته شده‌اند و چرا اينطور رفتار مي‌كنند).

همراه با Curie به دنبال عناصر جديد گشتند. آنها سنگ معدن اورانيوم را گرفتند، آسياب كردند و جوشاندند. آنها، آنرا با اسيدها و ساير مواد شيميايي مورد آزمايش قرار دادند. سرانجام پس از چهار سال كار سخت ومصرف تن‌ها سنگ معدن، آنها يك دهم گرم راديوم خالص داشتند. آنها نخستين عنصر راديواكتيو را كشف كرده بودند.

در سال 1903، ماري، پير و يك دانشمند ديگر به نام Henry Becquerel، جايزه نوبل در فيزيك را به خاطر كشف راديوم و مطالعه راديواكتيويته بردند. ماري كوري اولين زني بود كه جايزه نوبل فيزيك را برد. بعدها، او يك جايزه نوبل ديگر در شيمي برد.

در زمان جنگ جهاني اول، ماري بر روي اشعه‌هاي X كار مي‌كرد. او باور داشت كه آنها مي‌توانند در درمان بيماريهايي مانند سرطان كمك كنند. او هيچ‌گاه سعي نكرد كه از كشفياتش براي مال‌اندوزي استفاده كند، زيرا معتقد به كمك به ديگران بود.
 

Adulterer

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
92
امتیاز
55
نام مرکز سمپاد
شهيد هاشمي نژاد 1
شهر
مشهد
مدال المپیاد
المپياد زبان انگليسي
دانشگاه
پيام نور هفشجان عليا
رشته دانشگاه
آبياري گياهان دريايي
پاسخ : زندگی نامه دانشمندان

"رابرت هوک" در خانواده ای روحانی در دهکده فرش واتر در ساحل جنوبی انگلستان و در سال 1635 چشم به جهان گشود. کودکی ضعیف و نحیف بود که دچار سوء تغذیه نیز بود و شب ، هنگام خواب دچار کابوسهای وحشتناکی می‌شد. علاوه بر این گرفتار سردرد مزمن و زشتی قیافه بود.

کار و تحصیل علم
چون پدرش درگذشت راه لندن را در پیش گرفت و در آغاز نزد نقاشی به شاگردی پرداخت. اما بوی رنگها بر سردردش می‌افزود، لذا آنجا را ترک کرد و وارد مدرسه وست مینستر گشت. در آنجا نشان داد که بچه خارق‌العاده ای است و در سال 1653 در سن 18 سالگی وارد دانشگاه آکسفورد شد. در آن هنگام به حکاکی روی چوب و خواندن آواز اشتغال می‌ورزید و از این راه پولی بدست می‌آورد.

چندی نگذشت که استعداد او در مکانیک برای جامعه علمی آنجا که "تامس ویلیس" و "رابرت بویل" از جمله اعضای آن بودند، آشکار شد. هوک مدتی دستیار هر یک از آن دو نفر بود. هنگامی که قانون بویل طرح‌ریزی می‌شد، هوک دستیار وی بود. مشارکت هوک در آن قانون روشن نیست.

پس از بازگشت سلطنت چارلز دوم محفل علمی غیر رسمی آکسفورد ، هسته انجمن سلطنتی جدید را تشکیل داد و در سال 1662، هوک متصدی آزمایشهای آن گردید. طی 15 سال بعد سیل مداومی از عقاید و آزمایشهای درخشان را جاری ساخت. در سال 1662 در کالج گرشم مستقر شد و تا آخر عمر در مشاغل مختلف در آنجا گذرانید.

نظریه‌های مهم هوک در مورد زیست شناسی
هوک در سال 1665 میکرو گرافیا را که یکی از شاهکارهای علمی قرن 17 بود، منتشر کرد. آن اثر علاوه بر بسیاری نکات دیگر شامل نخستین توصیفها و نقشه‌های واحدهایی بود که یاخته (سلول) نامیده می‌شدند ( اصطلاحی که او به کار برده بود ).



نظریه‌های مهم هوک در فیزیک
وی در پیدایش نگرشی انقلابی نیز سهیم بود که شیوه برخورد با حرکت دورانی بطور اعم و پویایی شناسی کیهانی بطور اخص را از نو تدوین و تنظیم کرد. هوک در مکاتبه مشهوری با "آیزاک نیوتن" این عقیده را بیان کرد که نیروی ثقل متناسب با مجذور فاصله کاهش می‌یابد ( نظریه ای که نیوتن را به راه درک رابطه عکس مجذور کشانید و وی را در مسیر کشف جاذبه عمومی قرار داد.

وی در کتاب 1679 که مجموعه ای از شش اثر کوتاه بود، قانون هوک را شرح داد که عبارت بود از قانون کشسانی با این بیان که تنش با کرنش متناسب است.

نظریه‌های مهم هوک در زمین شناسی
هوک ، زمین شناس ارزنده ای بود. نظریه‌هایش درباره منشاء سنگواره‌ها ، طلیعه ای از نظریات قرن 19 در این مورد بود. وی را نخستین طرفدار نظریه سانحه گرایی به شمار آورده‌اند. وی همچنین متخصص ورزیده معماری بود. پس از آتش سوزی بزرگ شهر لندن ، نقشه شهر را طرح کرد که بعداٌ‌ از روی آن شهر نیویورک را بنا کردند. او در این کار مامور شد که به عنوان زمین‌سنج با "کریستوفر رن" در تنظیم نقشه بازسازی لندن همکاری کند.

کارهای شگرف هوک در ساخت ابزارها
او به کارهای شگرف دیگری نیز دست زد و شاید مهمترین خدمت هوک به علم در رشته ساخت و کاربرد ابزارها باشد. او به هر ابزار مهمی که در قرن 17 ساخته شده بود، چیزی افزود. تلمبه بادی را در شکل ماندگارش اختراع کرد. ساعت سازی و میکروسکوپ سازی را جلو برد. تار چلیپایی را برای تلسکوپ ، دریچه دیافراگم و نیز پیچ تنظیمی را که از روی آن ، قرائت وضع مستقر بصورت مستقیم ممکن می‌شد، اختراع نمود.

همچنین پاندول ساعت ، دستگاه سنجش انکسار نور در مایعات ، بارومتر (هواسنج و غلظت سنج الکلی) و رطوبت سنج را نیر اختراع کرد.

وی بنیاد گذار هواشناسی علمی نامیده شده است. هوا سنجی را که او اختراع کرد، دارای سوزن متحرکی بود که فشار هوا را روی آن ثبت می‌کرد. دمای انجماد آب را نقطه صفر بر روی دماسنج پیشنهاد نمود و دستگاهی برای تنظیم دماسنجها طرح ریزی کرد. ساعت هوا سنجی او ، فشار هوا ، میزان بارندگی ، رطوبت و سرعت باد را روی طبلکی چرخان ثبت می‌کرد.

کارهای مهم هوک در شیمی
هوک تفاوت فلزات و نمکها را نشان داد. کتابی در باب خاصیت موئین بویژه صعود مایعات در لوله‌ها نوشت. این دانشمند دریافت که حرکت اجسام ریز و کوچک در روی سطح مایعات و بالا رفتن نفت از فتیله و حرکت شیره خام و پرورده گیاهان بر اثر خاصیت لوله‌های موئین می‌باشد.

مرگ هوک
"رابرت هوک" در سال 1702 در سن 67 سالگی در لندن در گذشت. دو سال پس از مرگ این دانشمند ، مجموعه رسالاتش انتشار یافت.
 
بالا