پاسخ : تماشای گروهی | فیلم نهم: A Beautiful Mind
خب من رای ندادم کلا چون فیلم ها رو از قبل دیده بودم
اما خوش حالم از انتخاب این فیلم اگه فیلم رو ندید پست من رو نخونید لطفا مزه فیلم می پره
فکر کنم دوسال پیش دیدمش و از اون زمان اسم اکانت سمپادیام رو تغییر دادم
اونم واسه این بود که یادم بمونه میشه از پس مشکلات بر اومد هرچقدر هم سخت باشه
اول در مورد بازیگر ها بخوام بگم که خیلی قشنگ بازی کردن و صد البته بازیگرهای هنرمندی هم هستند و نقش های متفاوتی از اون ها تو فیلم های متفاوت دیدیم این قدر بزرگ هستند که حرف های من در تمجید از اونا فقط زیاده گویی هستش
از نظر من این یه فیلم خیلی آموزنده هست و آدم می تونه از خیلی چیزهاش واسه آینده درس بگیره و شاید بیشترین مسئله ای که تو برای من مشهود بود این بود که خیلی چیز ها رو باید با دل باور کنین و اونا واقعیتند نه صداهایی که می شنوید یا چیز هایی که می بینید (دیالوگ زمان خواستگاری و یا دیالوگ های دقیقه 103 فیلم زمانی که همسرش ترکش نمی کنه)
خب اگه اول فیلم می دیدید همکلاسی های نش از اون موفق تر بودند و مقالات خیلی بیشتر اون چاپ می کردند و در نهایت دیدیم کی موفق تر بود لازم نیست هی فرت فرت مقاله بدی بیرون که آمار بالا ببری می تونی وقت بزاری و یه دونه مقاله بدی اما همون اینقدر عالی باشه که کلی به کار بیاد و اینکه نباید آدم خودش رو با دیگران مقایسه کنه باید راه خودش رو بره کمتر به کارهای دیگران توجه کنه(این رو آخر فیلم یاد می گیره وقتی به تمسخر ها توجه نمی کنه) و اینکه یه نفر از شما برتر باشه دلیل بر این نمی شه برتر باقی بمونه
خب برگردیم به سمته جان خودمون یه مرد تنها که خیلی معاشرتی نیست حتی موقع عروسی می بینیم فقط یه نفر از طرف جان دوت بوده می بینیم جان سعی می کنه از جهان خارج تو کارش استفاده کنه
این بخشی هست که به نظرم خیلی جالبه کمتر ذهنی پیش می یاد بتونه همچین کاری کنه و جالب تر اینقدر درسش با جهان خارج قاتی شده که مرزی بینشون نبود خب اینجا می شه اون صحنه ای که تو بار بودن و درمورد دخترا استدلال کرد رو اشاره کرد که خیلی جالب بود
کم کم زمان جلو تر می بریم در جایی که استاد دانشگاه شده و جالبه که یه سری دوست از زمان دانشجوییش داره خب با یه دختر آشنا می شه ، که همسر آیند می شه خیلی جالبه که همسرش در تمام مراحل زندگی از همون ابتدا جان رو درک می کنه انگار کاملا میشناستش از همون ابتدای اشنایی می بینیم که جان خیلی خوب نمی تونه ارتباط برقرار کنه اما همسرش این موضوع رو با رفتار خودش حل می کنه می بینیم که اولین قرار رو همسرش می زاره با اون جان شاید در ظاهر به همسرش توجه نکنه اما تو فیلم به مرور زمان می بینیم که کاملا به زنش اهمیت می ده و به حرفاش توجه می کنه برای مثال می تونیم به حرف های جان قبل خواستگاری دقت کنیم یا اونجا که دارو به خاطر همسرش نمی خوره یا در سخنرانی آخر و یا اون دستمالی که 3 جا از فیلم می بینیم در اول آشنایی و موقعی که زنش پیشش می مونه و در آخرین سخنرانی
جان بیماریش بد و بدتر می شه و کلا زندگیش تا مرز نابودی پیش می ره
تو فیلم می بینیم که داره دارو مصرف می کنه و رو به بهبود هست و حتی می تونه به بیماریش بخنده (صحنه ایی که با دوستش شوخی می کنه) اما به خاطر همسرش دارو نمی خوره (بعد از اون شب که زنش آینه می شکونه دارو نمی خوره) می دونه که ممکنه بیماری برگرده اما این ریسک رو می کنه و البته به ضررشم می شه و دوباره به این خیال می رسه که بیمار نبوده و دوباره برمی گرده خونه اول و اوضاع اصلا درست نمی شه تا زمانی که باز به این نتیجه می رسه بیماره و تصمیم می گیره باهاش مقابله می کنه اون یا باید باز دارو بخوره که باز مشکلات پیشین تکرار می شه اما ایندفعه بدون دارو می خواد پیش بره راهی سخت تر اما بخاطر همسرش اینکار می کنه و چه خوب همسرش کنارش می مونه حتی زمانی که هیچ کس انتظاری ازش نداره
می بینیم که مشکلات با هم حل می کنند هرچند اگه طول بکشه اما انجامش می دن و در کنار هم می مونند مشخصه که آسون نیست اما مهم در کنار هم موندنه اما این کنار هم موندن ها بدون عشق امکان پذیر نیست . و چه قشنگ هم با هم تمومش می کنند می بینیم به زندگی عادی بر می گرده و با عادت های قدیمی.
خیلی وقت ها که فکر می کنیم کسایی که از ما بدشون میاد اینطور نیست همونطور که دیدیم اون رقیب زمان دانشجوییش کمکش کرد هیچوقت یه طرفه نباید یه طرفه قاضی بود
سکانس های برتر فیلم :
اون زمانی که با هم ستاره ها نگاه کردند
اون زمان که صدای ماشین میاد اما می بینه همسرش پیشش مونده(دیالوگ های این صحنه جز دیالوگ ها برتر فیلم)
اون زمان که پای میز شما با همسرش درد و دل می کنه و همسرش بهش امید می ده(دیالوگ های این صحنه جز دیالوگ های برتر فیلم)
زمان دوچرخه سواریش ت آخرای فیلم
اون زمان که خودنویس ها روی میز می زارند
و سخنرانی آخر که محشر بود (دیالوگش هم جز دیالوگ های برتر فیلم)
یکی دیگه از دیالوگ های برتر فیلم :
آلیسیا : خب عالم هستی چقدر بزرگه ؟
جان : بینهایت
آلیسیا : از کجا می دونی؟
جان : میدونم چون همه ی داده ها اون رو تایید می کنند
آلیسیا : اما تا کنون اثبات شده اند؟
جان : نه
آلیسیا : تو خودت نرفتی ببینی پس از کجا مطمئنی؟
جان : نمی دونم اما بهش باور دارم
آلیسیا : عشق هم همینطوریه
----------------------------------------
این فیلم منو یاده فیلم Shutter Island 2010 هم می ندازه البته اون و این خیلی متفاوت هستند اما این بیننده فریبی تو جفتش هست هرچند که تو Shutter Island خیلی ماهرانه اینکار انجام شده