«بیماری» های اضطراب

  • شروع کننده موضوع
  • #1

Hashie

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
235
امتیاز
1,732
نام مرکز سمپاد
شهید مدنی
شهر
تبریز
رشته دانشگاه
مهندسی کامپیوتر
بحث بیماریها و اختلالات مربوط به اضطراب٬ بحثی جدا از اون فشارهای روزمره ایه که خیلی از ماها تجربه ش کردیم. همه ی ما وقتی به یه موقعیت سخت برمیخوریم٬ ممکنه استرس داشته باشیم و مدتی رو سخت بگذرونیم. این استرس مفیده و عکس العمل طبیعی بدن به موقعیت های خطرناک و پرفشاره ... .
اما میرسیم به بیماری اضطراب (من بحث رو چند قسمت کردم که اگه طولانی بود٬ قسمتی رو که خواستین بخونین). بیماری های اضطراب (Anxiety Disorders) ٬ بسیار رایج هستن٬ اما توی کشور ما زیاد به این موضوع اهمیت داده نشده و متاسفانه این بیماری در مواردی رشد پیدا کرده و به جاهای خطرناک رسیده !
چند نوع اختلال اضطراب داریم :

1.اختلال عمومی اضطراب (GAD) : این اختلال به خاطر اضطراب دائمی و نگرانی و تشویش به وجود میاد و بعضی وقتا٬ بیمار حتی با یه موضوع کوچیک هم اضطراب میگیره .
-------------
2.اختلال اضطراب مربوط به سلامتی (Health Anxiety) : افرادی که این اختلال رو دارن٬ با یه سردرد کوچیک فکر میکنن تومور مغزی دارن٬ با سینه درد فکر میکنن مشکل قلبی دارن و حتی وقتی هیچ مشکل فیزیکی ندارن٬ میترسن که یه بیماری ناشناخته داشته باشن !
-------------
3.اگورافوبیا و اختلال عصبی (Panic Disorder and Agoraphobia) : حمله های عصبی (Panic Attacks)٬ حمله هایی هستن که طی اون فرد به طور غیرمعمولی اضطرابش بالا میره و دچار تپش قلب٬ حالت تهوع٬ احساس خفگی و گاهی از هوش رفتن میشه. اگورافوبیا هم وقتی رخ میده که شخصی با اختلال عصبی در موقعیتی قرار بگیره که هنگام پانیک اتک نتونه از اون موقعیت فرار کنه.
-------------
4. (Post-Traumatic Stress Disorder (PTSD (این یکی ترجمه ش یه چیز عجیب غریب در میاد!) : این اختلال به خاطر آسیب های فیزیکی شدید٬ خاطرات خیلی بد و سوء استفاده ی جنسی یا احساسی بوجود میاد و شخص همیشه به خاطراتش رجوع میکنه و استرس اینو داره که اون اتفاقات دوباره رخ بدن.
------------
5.ترس از اجتماع (Social Anxiety Disorder) : ترس از مسخره شدن٬ تحقیر شدن٬ یا مورد قضاوت و انتقاد واقع شدن٬ این نوع اضطراب رو به وجود میاره. معمولاً اشخاصی با این اختلال تو محیط های جمعی دچار حمله های عصبی میشن و خیلیا ترجیح میدن تا آخر عمرشون از خونه بیرن نرن.
------------
6.اختلال های مربوط به وسواس (Obsessive-Compulsive Disorder) : این نوع اختلالات بر اثر افکار ناخواسته به وجود میان و شخص مرتباً اضطراب اینو داره که کاری انجام نشده مونده باشه. شستن مرتب دستها٬ شمردن و چک کردن بیش از حد معمول و تمیز کردن مرتب اجزا و وسایل خونه جزو این اختلال میشن.
-----------------

یه کم که بحث پیش رفت٬ میتونیم درباره ی هر کدوم بیشتر صحبت کنیم و دلایل بوجود اومدن این اختلالات٬ بیماریای فیزیکی که بر اثر اضطراب بوجود میان و موارد دیگه صحبت کنیم.

*به عنوان شروع بحث ٬ شما خودتون این اختلالات رو تجربه کردین یا از آشناهاتون کسی رو میشناسین که تجربه کرده باشه ؟
* چه راه حل هایی برای از بین بردن این اختلالات پیشنهاد میکنین (به جز دارو) ؟
* به نظرتون اضطراب٬ عدم توانایی یک فرد رو نشون میده٬ یا مثل بقیه ی بیماری ها یه بیماریه و باید درمان بشه؟

(مطلب جدیدی باشه استقبال می کنم ! )
 
ارسال‌ها
666
امتیاز
4,687
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان ۱
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
96
دانشگاه
دانشکده‌ی هنر و معماری تهران مرکز
رشته دانشگاه
ادبیات نمایشی
پاسخ : «بیماری» های اضطراب

مورد سوم حمله‌های عصبی اکثرن دفعه‌ی اول بدون دلیل اتفاق می‌افته ولی دفعه‌های بعدش به خاطر استرسِ خیلی زیاد اتفاق می‌افته. معمولن ده دقیقه تا یه ساعت طول می‌کشه؛ گاهی هم می‌تونه بیشتر از یک ساعت باشه. در طی این مدت که حمله رخ می‌ده فرد حس می‌کنه قراره بمیره یا داره بهش حمله‌ی قلبی دست می‌ده بعضی وقتا هم بی‌دلیل گریه می‌کنه.

راه پیشگیری و درمان از حمله‌ی مجدد اینِ که بیماری رو بشناسیم و وقتی اتفاق افتاد بدونیم قرار نیس چیزی بشه؛ کافئین و نیکوتین م باعث می‌شن تشدید بشه بیماری. :د

اضطراب ناتوانی نیست، یه سری آ هستن که نسبت به استرس واکنش منفی تری نشون می دن مثلن :
کسایی که وابستگی بیش از حد به دیگران مثل والدین دارن.
افرادی که اعتماد به نفس کافی ندارن و یا توانایی‌های خودشونو باور ندارن.
اشخاصی که دوستای صمیمی ندارن و یا ناراحتی‌های خودشون رو با کسی در میون نمیذارن.
کسایی که نسبت به خودشون ، دیگران، دنیا و آینده خوش‌بین نیستن.
افرادی که معمولاً درگیری ذهنی زیادی با مشکلات دارن.
 
  • شروع کننده موضوع
  • #3

Hashie

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
235
امتیاز
1,732
نام مرکز سمپاد
شهید مدنی
شهر
تبریز
رشته دانشگاه
مهندسی کامپیوتر
پاسخ : «بیماری» های اضطراب

به نقل از میـترا :
مورد سوم حمله‌های عصبی اکثرن دفعه‌ی اول بدون دلیل اتفاق می‌افته ولی دفعه‌های بعدش به خاطر استرسِ خیلی زیاد اتفاق می‌افته. معمولن ده دقیقه تا یه ساعت طول می‌کشه؛ گاهی هم می‌تونه بیشتر از یک ساعت باشه. در طی این مدت که حمله رخ می‌ده فرد حس می‌کنه قراره بمیره یا داره بهش حمله‌ی قلبی دست می‌ده بعضی وقتا هم بی‌دلیل گریه می‌کنه.

راه پیشگیری و درمان از حمله‌ی مجدد اینِ که بیماری رو بشناسیم و وقتی اتفاق افتاد بدونیم قرار نیس چیزی بشه؛ کافئین و نیکوتین م باعث می‌شن تشدید بشه بیماری. :د

بله٬ دفعه ی اول معمولاً از انباشته شدن استرس بوجود میاد و معمولاً سخت تر از دفعات بعدیه٬ چون طرف هیچ آشنایی با این نوع حمله ها نداره.
من خونده بودم یه نوع خفیف تر هم هست که به اندازه ی Panic Attack شدید نیست و حدود 2٬3 دقیقه تا 15 دقیقه طول میکشه و ضربان قلب به شکل ناگهانی میره بالا و شخص حس بی قراری و تهوع میکنه و ممکنه ظرف زمان و مکان رو واسه ی مدت خیلی کوتاهی از دست بده.
-----------------------------------------
بحث کافئین هم که برای خودش بحث مهمیه ٬ نوشابه های انرژی زا و نوشابه ی سیاه٬ قهوه (مخصوصاً اسپرسو) و شکلات تلخ کافئین زیادی دارن. اگه اضطراب دارین سعی کنین مقدار این مواد رو محدود کنین یا اصلاً مصرف نکنین. برای اطلاعات بیشتر درباره ی علائم آلرژی به کافئین میتونین به لینکhttp://www.caffeineinformer.com/caffeine-allergy-top-20-symptoms مراجعه کنین.
 
ارسال‌ها
666
امتیاز
4,687
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان ۱
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
96
دانشگاه
دانشکده‌ی هنر و معماری تهران مرکز
رشته دانشگاه
ادبیات نمایشی
پاسخ : «بیماری» های اضطراب

استرس و فشار زیاد و یا حملات زیاد پانیک باعث مسخ شخصیتی می‌شه گاهی اوقات.
 

fateme.n

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
629
امتیاز
2,398
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
نجفآباد
سال فارغ التحصیلی
1394
رشته دانشگاه
کامپیوتر
پاسخ : «بیماری» های اضطراب

مورد اول که اختلال عمومی اضطرلب هست رو یه جورایی خانواده پدری من به طور ارثی دارند و این به بچه هاشونم منتقل شده که فقط من دنبال درمانش بودم که به روانپزشک معرفی شدم و درمان با دارو البته روانشناس اینگونه اضطراب ها رو با صحبت کردن و ایجاد آرامش درونی سعی میکنه برطرف کنه که من درمان رو ادامه ندادم
و مورد اخر که مربوط به وسواس میشه که فکر کنم همون وسواس فکری باشه با مراجعه به روانشناس و صحبت کردن بهتر حل میشه
اگه خود فرد بخواد یه جورایی جلوگیری کنه یه حس بد درونی رو به وجود میاره که طرف فکر کنه ناتوانه و اراده ای نداره

میشه درباره مورد 2 و 4 بیشتر توضیح بدید...
آخه چندوقته حس میکنم یه بیماری دارم و کلا خانواده رو دیوونه کردم از بس راضیشون کردم منو ببرند دکتر و هر دکتری میریم میگند تو از من هم سالم تری!!
 
  • شروع کننده موضوع
  • #6

Hashie

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
235
امتیاز
1,732
نام مرکز سمپاد
شهید مدنی
شهر
تبریز
رشته دانشگاه
مهندسی کامپیوتر
پاسخ : «بیماری» های اضطراب

به نقل از fatishar :
مورد اول که اختلال عمومی اضطرلب هست رو یه جورایی خانواده پدری من به طور ارثی دارند و این به بچه هاشونم منتقل شده که فقط من دنبال درمانش بودم که به روانپزشک معرفی شدم و درمان با دارو البته روانشناس اینگونه اضطراب ها رو با صحبت کردن و ایجاد آرامش درونی سعی میکنه برطرف کنه که من درمان رو ادامه ندادم
و مورد اخر که مربوط به وسواس میشه که فکر کنم همون وسواس فکری باشه با مراجعه به روانشناس و صحبت کردن بهتر حل میشه
اگه خود فرد بخواد یه جورایی جلوگیری کنه یه حس بد درونی رو به وجود میاره که طرف فکر کنه ناتوانه و اراده ای نداره

میشه درباره مورد 2 و 4 بیشتر توضیح بدید...
آخه چندوقته حس میکنم یه بیماری دارم و کلا خانواده رو دیوونه کردم از بس راضیشون کردم منو ببرند دکتر و هر دکتری میریم میگند تو از من هم سالم تری!!

بهتره برین دنبالش٬ چون این اضطراب به مرور ممکنه بدتر شه. البته خیلیا معتقدن خود این اختلالات بیماری نیستن٬ اما خب میتونن زندگی رو خیلی سخت کنن.
مورد دوم رو اگه بخوام بیشتر توضیح بدم اینه که چون خود اضطراب باعث خیلی دردها و ناراحتی ها و حالات بد میشه٬ کسی که درباره ی سلامتی و مرگش ترس بیش از حد داشته باشه٬ این حالات رو به بدترین شکل ممکن تعبیر میکنه. مثلاً سردرد میتونه به خاطر خستگی چشم باشه٬ میتونه به خاطر آلرژی باشه٬ میتونه بخاطر کم خوابی و پرخوابی باشه٬ میتونه بخاطر گرسنگی و خستگی باشه و یه عالمه دلیل پیش پا افتاده ی دیگه٬ اما در کنار اینا میتونه بخاطر تومور مغزی هم باشه. کسی که Health Anxiety داره٬ مطمئناً اول از همه فکرش میره پیش تومور مغزی٬ بعد استرس میگیره٬ صورتش سوزن سوزن میشه و تهوع میگیره (دو تا دیگه از علائم تومور مغزی)٬ بعد سرش بیشتر درد میگیره و کلاً به مرحله ی اطمینان میرسه و میره پیش دکتر. از اونجایی که چیزی توی آزمایشا پیدا نمیشه٬ شخص فکر میکنه بیماری ناشناخته داره. اصلاً یه سندرومی هست٬ به اسم سندروم پزشکی٬ اونایی که پزشکی میخونن٬ به هر فصل که میرسن ٬ همون قسمتشون درد میگیره ! شما اگه خواستین علائمتون رو بگین که ببینیم شاید از استرس باشه.
مورد چهارم رو شما خیلی روش حساب باز نکنین. این مورد برای اوناییه که کودکی خیلی سختی داشتن و مورد سوء استفاده قرار گرفتن.
 

fateme.n

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
629
امتیاز
2,398
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
نجفآباد
سال فارغ التحصیلی
1394
رشته دانشگاه
کامپیوتر
پاسخ : «بیماری» های اضطراب

به نقل از The Last Horseman :
بهتره برین دنبالش٬ چون این اضطراب به مرور ممکنه بدتر شه. البته خیلیا معتقدن خود این اختلالات بیماری نیستن٬ اما خب میتونن زندگی رو خیلی سخت کنن.
مورد دوم رو اگه بخوام بیشتر توضیح بدم اینه که چون خود اضطراب باعث خیلی دردها و ناراحتی ها و حالات بد میشه٬ کسی که درباره ی سلامتی و مرگش ترس بیش از حد داشته باشه٬ این حالات رو به بدترین شکل ممکن تعبیر میکنه. مثلاً سردرد میتونه به خاطر خستگی چشم باشه٬ میتونه به خاطر آلرژی باشه٬ میتونه بخاطر کم خوابی و پرخوابی باشه٬ میتونه بخاطر گرسنگی و خستگی باشه و یه عالمه دلیل پیش پا افتاده ی دیگه٬ اما در کنار اینا میتونه بخاطر تومور مغزی هم باشه. کسی که Health Anxiety داره٬ مطمئناً اول از همه فکرش میره پیش تومور مغزی٬ بعد استرس میگیره٬ صورتش سوزن سوزن میشه و تهوع میگیره (دو تا دیگه از علائم تومور مغزی)٬ بعد سرش بیشتر درد میگیره و کلاً به مرحله ی اطمینان میرسه و میره پیش دکتر. از اونجایی که چیزی توی آزمایشا پیدا نمیشه٬ شخص فکر میکنه بیماری ناشناخته داره. اصلاً یه سندرومی هست٬ به اسم سندروم پزشکی٬ اونایی که پزشکی میخونن٬ به هر فصل که میرسن ٬ همون قسمتشون درد میگیره ! شما اگه خواستین علائمتون رو بگین که ببینیم شاید از استرس باشه.
مورد چهارم رو شما خیلی روش حساب باز نکنین. این مورد برای اوناییه که کودکی خیلی سختی داشتن و مورد سوء استفاده قرار گرفتن.

درمان با دارو رو ادامه دادم اما خب خوردن قرص یه حس بدیه...البته من برای درمان دوقطبی هم دارو مصرف میکنم
اما از روان شناس خوشم نمیاد و نمیرم...نه برای دوقطبی و نه وسواس فکری و اضطراب

برای مورد دوم... من حدود دوسال درمان دوقطبی رو رها کردم که بخاطر یه سری مشکلات با شدت بیشتری برگشت...بعد از اون همش دارم حس میکنم یه بیماری دارم...مشکل قلبی یا تومور یا عصب های بدنم مشکل داره و بخاطر این فکرا تا حالا دکتر داخلی و قلب و مغز و اعصاب و... رفتم و خانواده دیگه از دستم عاصی شده
و خب یادمه دقیقا دو سال پیش که رفتم پیش روانشناس هم اینطور بودم که خب چنین اضطرابی رو تشخیص نداد و من درمان از طریق روانشناس رو ادامه ندادم اصن
 
  • شروع کننده موضوع
  • #8

Hashie

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
235
امتیاز
1,732
نام مرکز سمپاد
شهید مدنی
شهر
تبریز
رشته دانشگاه
مهندسی کامپیوتر
پاسخ : «بیماری» های اضطراب

به نقل از fatishar :
درمان با دارو رو ادامه دادم اما خب خوردن قرص یه حس بدیه...البته من برای درمان دوقطبی هم دارو مصرف میکنم
اما از روان شناس خوشم نمیاد و نمیرم...نه برای دوقطبی و نه وسواس فکری و اضطراب

برای مورد دوم... من حدود دوسال درمان دوقطبی رو رها کردم که بخاطر یه سری مشکلات با شدت بیشتری برگشت...بعد از اون همش دارم حس میکنم یه بیماری دارم...مشکل قلبی یا تومور یا عصب های بدنم مشکل داره و بخاطر این فکرا تا حالا دکتر داخلی و قلب و مغز و اعصاب و... رفتم و خانواده دیگه از دستم عاصی شده
و خب یادمه دقیقا دو سال پیش که رفتم پیش روانشناس هم اینطور بودم که خب چنین اضطرابی رو تشخیص نداد و من درمان از طریق روانشناس رو ادامه ندادم اصن
خب حس خوبی نیست قرص مصرف کردن٬ اما فکر کنین همه ی اونایی که بیماری قلبی دارن هم تصمیم بگیرن دارو مصرف نکنن که حس بدیه ... خب بعداً یه حالتی پیش میاد که مجبور میشن دارو مصرف کنن٬ بهتره شما هم مقاومت نکنین. حدود 350 الی 400 میلیون نفر توی دنیا افسردگی دارن (که افسردگی با اضطراب رابطه ی مستقیم داره)٬ اضافه کنین اونایی که فقط اختلالات اضطراب دارن و اونایی که اختلال دوقطبی دارن و اونایی که شیزوفرنی دارن و ... . خب همه ی اینا معمولاً از داروهای Anti-Depressant استفاده میکنن. پس ببینین تعداد اونایی که دارو مصرف میکنن کم نیست. (افسردگی هم که بهش میگن بیماری قرن 21. یعنی خیلی رایجه).
اگه آزمایشاتون همش خوبه نتایجش٬ دیگه نگرانی نداره ٬ این وسط فقط مغزتونه که داره علیه شما کار میکنه ! به نظرم به خودتون وقت بدین. مثلاً بگین من 6 ماه دکتر نمیرم٬ یا میمیرم یا مطمئن میشم چیزیم نیست ٬ توی این مدت هم هرچه پیش آید خوش آید ! بعد اگه دیدن چیزیتون نیست٬ اعتماد به نفستون میره بالا اگه هم واقعاً مشکلی باشه معلوم میشه تو این مدت. (آخرش هم همه مون قراره بمیریم٬ زندگی کوتاهه !)
واقعیت اینه که منم از روانشناس بدم میاد٬ بخاطر همین اگه مشکلی داشته باشم یه راست میرم پیش روانپزشک که دارو بگیرم !
 

fateme.n

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
629
امتیاز
2,398
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
نجفآباد
سال فارغ التحصیلی
1394
رشته دانشگاه
کامپیوتر
پاسخ : «بیماری» های اضطراب

به نقل از The Last Horseman :
خب حس خوبی نیست قرص مصرف کردن٬ اما فکر کنین همه ی اونایی که بیماری قلبی دارن هم تصمیم بگیرن دارو مصرف نکنن که حس بدیه ... خب بعداً یه حالتی پیش میاد که مجبور میشن دارو مصرف کنن٬ بهتره شما هم مقاومت نکنین. حدود 350 الی 400 میلیون نفر توی دنیا افسردگی دارن (که افسردگی با اضطراب رابطه ی مستقیم داره)٬ اضافه کنین اونایی که فقط اختلالات اضطراب دارن و اونایی که اختلال دوقطبی دارن و اونایی که شیزوفرنی دارن و ... . خب همه ی اینا معمولاً از داروهای Anti-Depressant استفاده میکنن. پس ببینین تعداد اونایی که دارو مصرف میکنن کم نیست. (افسردگی هم که بهش میگن بیماری قرن 21. یعنی خیلی رایجه).
اگه آزمایشاتون همش خوبه نتایجش٬ دیگه نگرانی نداره ٬ این وسط فقط مغزتونه که داره علیه شما کار میکنه ! به نظرم به خودتون وقت بدین. مثلاً بگین من 6 ماه دکتر نمیرم٬ یا میمیرم یا مطمئن میشم چیزیم نیست ٬ توی این مدت هم هرچه پیش آید خوش آید ! بعد اگه دیدن چیزیتون نیست٬ اعتماد به نفستون میره بالا اگه هم واقعاً مشکلی باشه معلوم میشه تو این مدت. (آخرش هم همه مون قراره بمیریم٬ زندگی کوتاهه !)
واقعیت اینه که منم از روانشناس بدم میاد٬ بخاطر همین اگه مشکلی داشته باشم یه راست میرم پیش روانپزشک که دارو بگیرم !

چون خانوادم به درمان با داروهای گیاهی اعتقاد دارند و نتیجه گرفتند به من میگند دارو نخور و این دامن میزنه به مصرف نکردن دارو
اما از طرفی مصرف دارو واقعا خوبه چون به آدم میفهمونه تو یه مشکلی داری و انتظارات یه آدم کاملا سالم رو از خودت نداشته باش و خب حالم بهتره
حتی یه سری آزمایشا نشون میده که بهتر از قبلم اما میخوام دنبال یه بیماری باشم تا توجیه کنم مشکلات درسی و رابطه هامو(البته فکر میکنم اینطره)

به نظرتون اضطراب میتونه مشکلاتی در برقراری رابطه با افراد دیگه به وجود بیاره؟
 
  • شروع کننده موضوع
  • #10

Hashie

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
235
امتیاز
1,732
نام مرکز سمپاد
شهید مدنی
شهر
تبریز
رشته دانشگاه
مهندسی کامپیوتر
پاسخ : «بیماری» های اضطراب


fatishar@ : شما از گیاه پزشکی نتیجه ای نگرفتین یا اصلاً تا حالا طرفش نرفتین؟ چون واقعاً موثره.
اگه اضطراب و افسردگی شما ارثی باشه٬ همین که بگین مشکلتون رو مطمئناً بهترین توجیهه٬ چون شما رو درک میکنن. اما اگه به نظرتون میاد توجیه خوبی نیست٬ یه چیزی هست که بهش میگن Generalized Feeling Of Unwellness یا Malaise . بعضی از افراد کلاً حال روحی و جسمیشون خوب نیست ! دلیل خاصی هم نداره . یه مشکل دیگه هم هست به اسم Chronic Fatigue Syndrome که ممکنه برای چند سال حتی٬ فرد احساس بیماری کنه و مشکل خاصی هم نداشته باشه. درباره ی اینا مطالعه کنین٬ میبینین خیلیا این مشکلی رو که شما دارین دارن !


صد در صد ! بیماری های مربوط به روح و روان که اضطراب هم توی این دسته قرار میگیره٬ کلاً بهم مربوطن. یعنی شما اگه اضطراب داشته باشین٬ احتمالش زیاده اعتماد به نفستون هم کم باشه که این دقیقاً ربط پیدا میکنه به رابطه ی شما با دیگران ! ترس از اجتماع هم که کلاً مربوط میشه به این موضوع.
من یه پیشنهاد غیر حرفه ای هم دارم (یعنی جایی ندیدم٬ اما به نظر خودم موثره) : شما مشکلاتتون رو هر روز یا هر چند وقت یه بار بنویسید٬ بعد ببینید چه کارایی به شما آرامش میده؟ اون کارها رو بیشتر انجام بدین. شیوه ی زندگی و برنامه ریزی هاتون رو به سمت اون چیزی که باهاش راحت ترین سوق بدین٬ رفته رفته بهتر میشه !
 

fateme.n

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
629
امتیاز
2,398
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
نجفآباد
سال فارغ التحصیلی
1394
رشته دانشگاه
کامپیوتر
پاسخ : «بیماری» های اضطراب

درمان با گیاهان دارویی واقعا خوبه و اگه ادامه بدی جواب میگیری
اما وقت گیر بود...مثلا در روز 2 3 نوع دم نوش باید درست میکردم که الان با وجود کنکور واقعا نمیشه و از طرفی چون اضطراب من همیشگیه باید طولانی مدت مصرف کنم که واقعا خسته کنندست
من بیماری خستگی مزمن Chronic Fatigue Syndrome رو بررسی کردم و خب اینو واقعا حسش میکنم..اما همونطور که گفته بود درمانی نداره
از دلایلش من فقط میتونم بگم افسردگی رو داشتم چون این مدت یک چکاپ کامل شدم و مشکلی نبوده واقعا
درمانش شباهت هایی با روان درمانیه دوقطبی داشت که تقریبا دارم سعی میکنم اجراش کنم ولی مطمئن نیستم جواب بده

درباره برنامه ریزی گفتید که واقعا در افرادی که یه اضطراب همیشگی دارند موثره چون من خودم اگه برنامه نداشته باشم بهم ریختم
 
  • شروع کننده موضوع
  • #12

Hashie

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
235
امتیاز
1,732
نام مرکز سمپاد
شهید مدنی
شهر
تبریز
رشته دانشگاه
مهندسی کامپیوتر
پاسخ : «بیماری» های اضطراب

به نقل از fatishar :
درمان با گیاهان دارویی واقعا خوبه و اگه ادامه بدی جواب میگیری
اما وقت گیر بود...مثلا در روز 2 3 نوع دم نوش باید درست میکردم که الان با وجود کنکور واقعا نمیشه و از طرفی چون اضطراب من همیشگیه باید طولانی مدت مصرف کنم که واقعا خسته کنندست
من بیماری خستگی مزمن Chronic Fatigue Syndrome رو بررسی کردم و خب اینو واقعا حسش میکنم..اما همونطور که گفته بود درمانی نداره
از دلایلش من فقط میتونم بگم افسردگی رو داشتم چون این مدت یک چکاپ کامل شدم و مشکلی نبوده واقعا
درمانش شباهت هایی با روان درمانیه دوقطبی داشت که تقریبا دارم سعی میکنم اجراش کنم ولی مطمئن نیستم جواب بده

درباره برنامه ریزی گفتید که واقعا در افرادی که یه اضطراب همیشگی دارند موثره چون من خودم اگه برنامه نداشته باشم بهم ریختم

به نظر من سلامتی تون از کنکور مهم تره ! چون هر چی به کنکور نزدیکتر بشین طبیعتاً این اضطراب هم بیشتر میشه و مزاحمتون میشه .
کلاً خیلی از کسایی که اختلالات مربوط به اضطراب یا افسردگی دارن دچار این سندروم خستگی دائم میشن.
 

fateme.n

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
629
امتیاز
2,398
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
نجفآباد
سال فارغ التحصیلی
1394
رشته دانشگاه
کامپیوتر
پاسخ : «بیماری» های اضطراب

به نقل از The Last Horseman :
به نظر من سلامتی تون از کنکور مهم تره ! چون هر چی به کنکور نزدیکتر بشین طبیعتاً این اضطراب هم بیشتر میشه و مزاحمتون میشه .
کلاً خیلی از کسایی که اختلالات مربوط به اضطراب یا افسردگی دارن دچار این سندروم خستگی دائم میشن.

تا کنکور با قرص و دارو به سر میکنیم

خب این سندرم واقعا درمانی نداره؟ و نمیشه کاهشش داد که به زندگیه روزمره آسیب نرسونه؟
 
  • شروع کننده موضوع
  • #14

Hashie

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
235
امتیاز
1,732
نام مرکز سمپاد
شهید مدنی
شهر
تبریز
رشته دانشگاه
مهندسی کامپیوتر
پاسخ : «بیماری» های اضطراب

به نقل از fatishar :
تا کنکور با قرص و دارو به سر میکنیم

خب این سندرم واقعا درمانی نداره؟ و نمیشه کاهشش داد که به زندگیه روزمره آسیب نرسونه؟
نه متاسفانه. احتمالاً توی آشناهاتون هم کسایی رو دیدن که مثلاً یه مدت طولانی مریض احوال هستن بدون اینکه مشکل خاصی داشته باشن (یا توی ابتدایی که بعضی از بچه ها مدام غیبت میکنن)٬ جریان اونا هم همینه. بیشتر هم همین اضطراب باعثش میشه. اما راه برای کاهشش هست. تغذیه ی مناسب (پروتئین و ویتامین کافی)٬ حمام مداوم ولی کوتاه مدت٬ نرمش روزانه٬ استراحت کافی٬ آب کافی (مخصوصاً توی فصل تابستون)... اینا میتونن کاهشش بدن.
 
بالا