فـ ـاطـ ـ يما!
کاربر فوق‌فعال
- ارسال‌ها
- 151
- امتیاز
- 1,736
- نام مرکز سمپاد
- فرزانگان
- شهر
- مش‍‌هد
- سال فارغ التحصیلی
- 1393
- دانشگاه
- هنر اصفهان
- رشته دانشگاه
- طراحی صنعتی
پاسخ : استریت ارغوان
× کلا این‌عکس‌ها ابزاری برای منحرف‌کردنِ‌شما بیش نیست؛متهم فرای اینچیزها قایم است. "-:
تحقیقات برداشتِ‌آزادی از مواردِذیل است: [که در مکانِ‌مناسب ارجاع‌تان خواهم‌داد.]
یک:پروفایلِ‌متهم!
دو:پست‌هایش در ابتدای عضویت،وسط و همین‌آخری‌های‌عضویت!
سه:صندلی‌داغ‌ش!
چاهار:وبلاگ‌ش!
پنج:نظراتِ‌وبلاگ‌ش!
شش:بانگ‌هایش!
هفت:عکس‌ها!
● تو پرونده متهم بارزترین‌نکته حضور یک‌شخص‌ِغایب‌ـه که هویت‌ش رونشده و متهم با او حرف‌زده وگاهی حتی قصد معرفی‌اش‌را داشته. "-:
ارجاع‌تون می‌دم به:این و این و این و این
●متهم از ایتدا ظرف‌شستن‌را دوست نداشته؛حالا چی‌شده که داره،قضاوت باشما!
ارجاع‌تون می‌دم به: این
●فرد گاهی دچار سادیسم می‌شه!
ارجاع‌تون می‌دن یه:این
●متهم نسبت به رانندگی‌وماشین فوبیا دارد!
ارجاع‌تون می‌دم به:این
●فرد دو عدد‌خواهر دارد؛که باهارشان‌را بیشتر دوست‌دارد.[همچنین بیشتر وسایل باهار را کش‌می‌رود/قرض‌می‌گیرد.]
ارجاع‌تون می‌دم به:این و این
●متهم بسیار خودکول‌پندار است.
ارجاع‌تون می‌دم به: این
یک مرجع بهتری داشتم واسه این،گم‌ش کردم.
●متهم اهلِ قهرکردن،نق‌زدن‌وچال‌کردنُ این‌حرفاست.
ارجاع‌تون می‌دم به:ارجاع‌م از دست‌م رفته.
●متهم به رضالقمه که فرد نیست بلکه مکان است،علاقه‌ی وافری دارد.[نتیجه:خیلی شکموست.]
ارجاع‌تون می‌دم به: گشادنباشید،ارجاعی درکار نیست،یه پروفایل طرف رفته،پس‌ازمشاهده گوگل کنید.
●پوست متهم سفید نیست و هم‌چنان حرص می‌خورد!
ارجاع‌تون می‌دم به:این
●متهم یا مدهایی که خودش ازآن پیروی نمی‌کند،مشکل‌دارد.
ارجاع‌تون می‌دم به: این
●متهم فیس‌بوک گریز است اما یک‌زمانی پای‌ثابت‌ش بوده است![اصلا شِیرکردن‌را ازآن‌جا آموخته.]
ارجاع‌تون می‌دم به: واسه این‌هم ارجاعی در کار نیست،به چاهار یا پنج بانگِ‌اول متهم رجوع کنید.
●متهم یک‌زمانی با اسمایلی‌ها هیچ مشکلی نداشته![که کلا مشکل‌دارشدن‌ش هم بر می‌گرده به پروسه‌ی روشن‌فکر شدن‌ش.]
ارجاع‌تون می‌دم به:به پست‌های اول عضویت‌ش توجه کنید و به صندلی داغ‌ش برید.[هرچند که روصندلی که بوده،نوشته که اسمایلی‌ستیزی پسندیده‌‌س،اما نشون نداده.]
●ماهِ حادثه‌خیز زندگی طرف خردادـه. ارجاع‌تون می‌دم به: این
●طرف خودش را یک لوزر می‌داند که اجتماعی نیستُ اینا اما به‌خدا نیست به قرعان نیست،ای بابا! [سر این اغرار مسخره‌ش حاضرم بکشم‌ش.]
ارجاع‌تون می‌دم به: مستندات مشاهده شده در همه‌جا،مثلا بانگ‌های چت‌روم گونه‌ش.
●متهم با نوشتن تایپستِ بی‌جیره‌مواجب من‌را یادِ کوزت می‌نذازه،که پایان‌ن‌نامه‌های خواهران‌ش و مشقانِ ِ موبو رو بی‌منت(!)تایپ کرده!
[حتی خواهران‌ش نقش به‌سزایی در علاقه‌ی طرف یه ظرف‌شستن داشته‌اند. ]
ارجاع‌تون می‌دم یه: این‌م آیا ارجاع می‌خواد یعنی؟! مشهوده دیگه.
●آقا شما فکر می‌کنید پدر متهم چی‌کارَس؟!هان؟!
ارجاع‌تون می‌دم یه: این
●حتی مشاهده‌شده طرف حرفهای سیاسی می‌زنه!
ارجاع‌تون می‌دم یه: این
●در عکس شماره‌ی چند یک جلد گوربه‌گورِ فاکنر را می‌بینیم که هدیه‌ی حمید به متهم است![خودتون که دیگه شاهدِ سَرُسِرهاش با اجرایی‌ها هستین دیگه. "-:]
ارجاع‌تون می‌دم یه:این و این
اون‌خط‌هایی هم که آندرلاین شده،برای آدمیانی‌ست که می‌اندیشند و رستگار می‌شوند.
●در موردِ لیوان‌خرسی‌ش ارجاع‌تون می‌دم کلا به: این
هم‌اکنون نظرتون در مورِد ارغوان چیست؟
●متهم به حقوق کپی‌رایت پابند نبوده اما درحال اصلاح است.
ارجاع‌تون می‌دم یه:این
●طرف اصلا سابقه خودکشی هم داره!
ارجاع‌تون می‌دم یه: این
●متهم خوددرگیری دارد؛معلوم نیست از چه رنگی خوش‌ش می‌آید.
ارجاع‌تون می‌دم یه: این یا اون زردُنارنجیِ تو علایق‌ش تو پروفایل‌ش.
●ازاین آدم‌هاست که می‌آن خدافسی می‌کنن نه خداحافطی.
ارجاع‌تون می‌دم یه:این و این یه آرشیوُ تاریخُ اینا هم دقت کنین،پلیز.
●متهم عاشقِ تاب‌بازی‌ست.
ارجاع‌تون می‌دم یه: این [اصلا هم به کارگاه‌شون مربوط نیست؛به تابِ خونه‌ی‌مادربزرگش مربوط‌ه!]
●گره‌هایی هست تو این عکس که فقط خودش می‌تونه بازش کنه؛چی نوشتی رواون‌نت یا تو اون بین چیه یا اون اسکرین‌شات‌ها!
و الخ. [خیلی زیاده به‌قرعان؛تازه همه‌ش هم ارجاع‌هامُ گم می‌کردم. /:]
× کلا این‌عکس‌ها ابزاری برای منحرف‌کردنِ‌شما بیش نیست؛متهم فرای اینچیزها قایم است. "-:
تحقیقات برداشتِ‌آزادی از مواردِذیل است: [که در مکانِ‌مناسب ارجاع‌تان خواهم‌داد.]
یک:پروفایلِ‌متهم!
دو:پست‌هایش در ابتدای عضویت،وسط و همین‌آخری‌های‌عضویت!
سه:صندلی‌داغ‌ش!
چاهار:وبلاگ‌ش!
پنج:نظراتِ‌وبلاگ‌ش!
شش:بانگ‌هایش!
هفت:عکس‌ها!
● تو پرونده متهم بارزترین‌نکته حضور یک‌شخص‌ِغایب‌ـه که هویت‌ش رونشده و متهم با او حرف‌زده وگاهی حتی قصد معرفی‌اش‌را داشته. "-:
ارجاع‌تون می‌دم به:این و این و این و این
●متهم از ایتدا ظرف‌شستن‌را دوست نداشته؛حالا چی‌شده که داره،قضاوت باشما!
ارجاع‌تون می‌دم به: این
●فرد گاهی دچار سادیسم می‌شه!
ارجاع‌تون می‌دن یه:این
●متهم نسبت به رانندگی‌وماشین فوبیا دارد!
ارجاع‌تون می‌دم به:این
●فرد دو عدد‌خواهر دارد؛که باهارشان‌را بیشتر دوست‌دارد.[همچنین بیشتر وسایل باهار را کش‌می‌رود/قرض‌می‌گیرد.]
ارجاع‌تون می‌دم به:این و این
●متهم بسیار خودکول‌پندار است.
ارجاع‌تون می‌دم به: این
یک مرجع بهتری داشتم واسه این،گم‌ش کردم.
●متهم اهلِ قهرکردن،نق‌زدن‌وچال‌کردنُ این‌حرفاست.
ارجاع‌تون می‌دم به:ارجاع‌م از دست‌م رفته.
●متهم به رضالقمه که فرد نیست بلکه مکان است،علاقه‌ی وافری دارد.[نتیجه:خیلی شکموست.]
ارجاع‌تون می‌دم به: گشادنباشید،ارجاعی درکار نیست،یه پروفایل طرف رفته،پس‌ازمشاهده گوگل کنید.
●پوست متهم سفید نیست و هم‌چنان حرص می‌خورد!
ارجاع‌تون می‌دم به:این
●متهم یا مدهایی که خودش ازآن پیروی نمی‌کند،مشکل‌دارد.
ارجاع‌تون می‌دم به: این
●متهم فیس‌بوک گریز است اما یک‌زمانی پای‌ثابت‌ش بوده است![اصلا شِیرکردن‌را ازآن‌جا آموخته.]
ارجاع‌تون می‌دم به: واسه این‌هم ارجاعی در کار نیست،به چاهار یا پنج بانگِ‌اول متهم رجوع کنید.
●متهم یک‌زمانی با اسمایلی‌ها هیچ مشکلی نداشته![که کلا مشکل‌دارشدن‌ش هم بر می‌گرده به پروسه‌ی روشن‌فکر شدن‌ش.]
ارجاع‌تون می‌دم به:به پست‌های اول عضویت‌ش توجه کنید و به صندلی داغ‌ش برید.[هرچند که روصندلی که بوده،نوشته که اسمایلی‌ستیزی پسندیده‌‌س،اما نشون نداده.]
●ماهِ حادثه‌خیز زندگی طرف خردادـه. ارجاع‌تون می‌دم به: این
●طرف خودش را یک لوزر می‌داند که اجتماعی نیستُ اینا اما به‌خدا نیست به قرعان نیست،ای بابا! [سر این اغرار مسخره‌ش حاضرم بکشم‌ش.]
ارجاع‌تون می‌دم به: مستندات مشاهده شده در همه‌جا،مثلا بانگ‌های چت‌روم گونه‌ش.
●متهم با نوشتن تایپستِ بی‌جیره‌مواجب من‌را یادِ کوزت می‌نذازه،که پایان‌ن‌نامه‌های خواهران‌ش و مشقانِ ِ موبو رو بی‌منت(!)تایپ کرده!
[حتی خواهران‌ش نقش به‌سزایی در علاقه‌ی طرف یه ظرف‌شستن داشته‌اند. ]
ارجاع‌تون می‌دم یه: این‌م آیا ارجاع می‌خواد یعنی؟! مشهوده دیگه.
●آقا شما فکر می‌کنید پدر متهم چی‌کارَس؟!هان؟!
ارجاع‌تون می‌دم یه: این
●حتی مشاهده‌شده طرف حرفهای سیاسی می‌زنه!
ارجاع‌تون می‌دم یه: این
●در عکس شماره‌ی چند یک جلد گوربه‌گورِ فاکنر را می‌بینیم که هدیه‌ی حمید به متهم است![خودتون که دیگه شاهدِ سَرُسِرهاش با اجرایی‌ها هستین دیگه. "-:]
ارجاع‌تون می‌دم یه:این و این
اون‌خط‌هایی هم که آندرلاین شده،برای آدمیانی‌ست که می‌اندیشند و رستگار می‌شوند.
●در موردِ لیوان‌خرسی‌ش ارجاع‌تون می‌دم کلا به: این
هم‌اکنون نظرتون در مورِد ارغوان چیست؟
●متهم به حقوق کپی‌رایت پابند نبوده اما درحال اصلاح است.
ارجاع‌تون می‌دم یه:این
●طرف اصلا سابقه خودکشی هم داره!
ارجاع‌تون می‌دم یه: این
●متهم خوددرگیری دارد؛معلوم نیست از چه رنگی خوش‌ش می‌آید.
ارجاع‌تون می‌دم یه: این یا اون زردُنارنجیِ تو علایق‌ش تو پروفایل‌ش.
●ازاین آدم‌هاست که می‌آن خدافسی می‌کنن نه خداحافطی.
ارجاع‌تون می‌دم یه:این و این یه آرشیوُ تاریخُ اینا هم دقت کنین،پلیز.
●متهم عاشقِ تاب‌بازی‌ست.
ارجاع‌تون می‌دم یه: این [اصلا هم به کارگاه‌شون مربوط نیست؛به تابِ خونه‌ی‌مادربزرگش مربوط‌ه!]
●گره‌هایی هست تو این عکس که فقط خودش می‌تونه بازش کنه؛چی نوشتی رواون‌نت یا تو اون بین چیه یا اون اسکرین‌شات‌ها!
و الخ. [خیلی زیاده به‌قرعان؛تازه همه‌ش هم ارجاع‌هامُ گم می‌کردم. /:]
