پاسخ : بحث و بررسی در مورد بازیگران خارجی
ببینید این رو قبول دارم که کلا فیلمها از لحاظ روایتی و حتّی مضمون کلا متفاوت شدن. ولی اینکه ماهیت اون چیزی که بازیگر قراره انجام بده، مطلقا عوض نشده. همونطور که اون کاری که نقاشی قرار بوده انجام بده عوض نشده. و نخواهد شد. حالا شاید روشهای جدیدی پیدا شده باشه برای انجام این مهم ولی هدف همونه. بازیگران قراره منتقل کننده حس شخصیتهای فیلم باشن. باز هم میگم این موضوع خیلی سلیقهای هست ولی تا حدی. این حد، اول از همه به فیلمنامه بستگی داره. باید شخصیت اول از همه یه شخصیت پخته باشه. و دوم هم توانایی بازیگره. حالا میخوام یکم بیشتر با مثال حرف بزنم.
جیمز کاگنی توی فیلم التهاب شدیدِ رائول والش. اول از همه، استدلال من برای اینکه میگم این بازی جزو بهترین بازیهای تاریخ سینما است اینه که شخصیت فوقالعاده پیچیده کاگنی توی فیلم خوب از آب در اومده. این فیلم یکی از بهترین شخصیتهای ضدِقهرمانی گنگستری تاریخ سینماست. توی اینجور فیلم با این نوع شخصیتها فیلمها متاسفانه فاز روانشناسانه برمیدارن و گند میزنن به فیلم. ولی این یکی اینجوری نبود. فیلم بسیار عادی و عوام پسند قصه خودش رو میگه. از ویژگیهای شخصیتی این آدم توی فیلم اینه که یه دزد خشن و بیرحمه. و خشونت جزوی از شخصیتش هست. دچار نوعی صرع هست. و اینکه هنوزم که هنوزه به شدت به کمک مادرش محتاجه. و هر وقت تقابل این دو شخصیت میشه ما به طور واضح کودکی که توی شخصیت کاگنی باقی مونده رو میبینیم. حالا توجه شما رو به عکس بالا جلب میکنم. چهره، یه چهره خشنه و با کنشهای شخصیت بیشتر هم میشه پی برد به این موضوع. ولی میمیک صورت خاصه، یه جورایی بیبی فیسه. پس هم از لحاظ ظاهری جیمز کاگنی فوق العاده بود برای ایفای نقش این شخصیت و هم توانایی این کار رو داشت. لزوما ویژگیهای ظاهری چیز خاصی نیست. قراره نیست خیلی خوشگل، خیلی تنومند یا ... باشه. باید به شخصیت بیشترین شباهت رو داشته باشه. [nb]واقعا دوست ندارید فیلم التهاب شدید رائول والش رو ببینید؟

خیلی فیلم خوبیه خدایی.[/nb]
شلی دووال توی فیلم درخششِ استنلی کوبریک. انتخاب بازیگرها توسط کوبریک توی اغلب اوقات خوبه. توی فیلم درخشش هم اگه قرار بود من انتخاب بازیگر کنم به یقین همین انتخابها رو انجام میدادم. شلی دووال کلا فیلم زیاد باری نکرد و بهترین و مشهورترین فیلمی هم که بازی کرد همین فیلم بود. خب یکی از دلایل این کم بازی کردن میمیک خاص صورتش هست. توی این فیلم هم شخصیتی که دووال ایفای نقش کرد یه شخصیت ترسو و منفعله. و تمامی این حسها قابل دریافت هست توی صورت دووال. علاوه بر این دووال واقعا خوشگل نیست. و این میتونه یکی عوامل اصلی باشه که بش یه نقشی بدن که شوهرش اون رو دوست نداشته باشه. توی این فیلم هم همینجوره. جک نیکلسون از دووال خوشش نمیاد. جک نیکلسون از پسرش بیشتر خوشش میاومد ولی از زنش اصلا خوشش نمیاومد. و وقتی تبلور این موضوع رو ما توی صحنهای میبینیم که وقتی نیکلسون یه زن لخت رو میبینه به شدت و با ولع به سمتش کشیده میشه. باز هم بس نیست که منظور از چهره خاص لزوما ویژگیهای مثبت هم حتی نیست ؟
دنی لوید توی فیلم درخششِ استنلی کوبریک. به نظرم بهترین بازیگر این فیلم همین دنی لویده. هم به خاطر توانایی خودش و هم به خاطر اینکه شخصیتش توی فیلم از همه پخته تره. چهرهای سرشار از معصومیت و البته چشمهایی پر از کنکجکاوی. تمامی این ویژگی ها توی شخصیتی که باید توش بازی میکرد هم باید میبود.
جک نیکلسون توی فیلم درخششِ استنلی کوبریک. و امّا این بازیگر خوب که توی فیلم فاجعه بود! من مهمترین دلیل این موضوع رو فیلمنامه میدونم. ابدا شخصیت نیکلسون توی فیلمنامه در نیومده. یه شخضیت روانپریش بدونِ دلیل. حالا بازیگر هر جقدر خودش رو به در و دیوار بکوبه هم بازیش خوب نخواهد شد، که نشد هم. علاوه بر اینها جک نیکلسون برای اینکه بخواد بهتر نقشش رو ایفا کنه متاسفانه به احساساتگرایی روی میاره. و خودش به در و دیوار میزنه. این کارا باری اینه که شخصیت ترسناکتری رو بتونه به تماشاگر تحویل بده ولی ابدا موفق نیست. به شدت بازی مصنوعی از آب در اومده به همراه اطوارهایی دیوانه وار!
کیم نواک توی فیلم سرگیجهِ هیچکاک. یکی از بهترین بازیهای تاریخ سینماست. البته بگم هیچکاک از ایفای نقش کیم نواک راضی نبوده.

ولی واقعا بازیش خوبه. اونایی که هیچکاک دیدن میدونن که هیچکاک وقتی میخواسته یه زن اغواگر رو نشون بده، معمولا روی موهای بلوند شخصیتش زیاد کار میکرده. اینجا هم این ویژگی ظاهری رو هیچکاک با گریم به شخصیت فیلمش اضافه کرده. کیم نواک قراره بوده توی فیلم جیمز استوارت رو فریب بده و این جز با جذابیت ظاهریش ممکن نبود.
آل پاچینو توی فیلم صورتزخمیِ برایان دی پالما. اولا اینکه فیلم بدی بود. و ثانیا که شخصیت آل پاچینو اصلا در نیومده بود. آل پاچینو سرآمد بازیگرای احساساتگرای هست. به شدت بد ادا و اطوار در میاره. مثلا توی همین فیلمش به کرات آل پاچینوی عصبانیای رو میبینیم. در حالیکه ابدا این درست نیست. وقتی که شما زیاد احساسات رو بروز بدید و این عمل به صورت افراطی بیفته، در انتقال حس بازیگر دچار مشکل میشه. شخصیت باید به جاش عصبانی بشه و به جاش هم عادی رفتار کنه.
راسل کرو توی فیلم گلادیاتورِ رایدلی اسکات. و اما از محبوبترین بازیگرهایی که من خیلی دوسش دارم و توی سالیان اخیر هم فیلم زیاد بازی کرده، راسل کرو! به شدت خوب بازی میکنه. مثلا توی همین فیلم کرو یه شخصیت قاطع و مصمم و شجاعست. اینها صفات باعث نشدن که ما توی هر جایی از کرو شاهد این باشیم که داد بزنه، عصبانی باشه یا کار خاصی بکنه. کرو شخصیت شجاع و قاطعش رو با کنشهای خوبش به ببینده نشون میده.
× من بارها گفتم توی هنر سلیقه یه چیز پذیرفته شده ولی تا یه حدی. باید بتونید دلیل بیارید. حالا این دلایل شاید به زعم قانع کننده نباشن ولی باید دلیل بیارید تا یه بحث خوب سینمایی شکل بگیره. اینکه من این رو دوست دارم و اون رو دوست ندارم، ابدا قانع کننده نیست! تحمیل حرف اونجاست که کسی بیاد بم بگه فیلم صورت زخمی خوبه و تو چجوری بدت میاد؟ یا ناتالی پورتمن خوبه، تو چجوری بدت میاد ازش؟ این تحمیله. نه پورتمن و آل پاچینو یه فیلم خوبم بازی نکردن. پس من بحثی اصلا روی این افراد ندارم. شما اگه از اون فیلم ها خوشتون میاد -امیدوارم با دلیل- من مشکلی ندارم باتون ولی من خیلی مشکل دارم.
× خدای من! نمردم و دیدم کسی از چهره آدری هیپبورن خوشش نمیاد! مگه میشه؟ مگه داریم؟ ولی باشه قبول. ولی اینجور افراد پراکنده مهم نیستن. توی سینما با عوام مردم سر و کار داریم و عوام مردم و مخاطبان هم آدری هیپبورن رو دوست داشتن و دارن.
امّا شاید اینجوری فکر میکنید که چون این چهره ها خیلی خاصن شاید بزنن تو ذوق. ببینید نمی دونم از افراد جذابی مثل هیبورن و مونرو چقدر فیلم دیدید ولی جاهایی باید اینقدر شخصیت جذاب و اغواگر باشه. و این ویژگی چون جزوی از شخصیت هست ابدا توی ذوق نمیزنه. به شخصه دوست دارم توی خیالم معشوقهم در زیباترین حالت ممکن باشه. سینما هم یه جور رویاست. من خیلی راحت میتونم با چهره هیبورن، مونرو، برگمن و ... به عنوان معشقوهم همذات پنداری کنم. اینکه توی سینمای مدرن افراد بیشتر منفعل شدن، ناتوان هستن هم درسته متاسفانه. ولی این نقدی هست که به سینمای مدرن اتفاقا وارده. توی وسترن های کلاسیک ما قهرمان داریم، چجورم! جان وین! اما آدم عجیبی نیست ما دوسش داریم و باش همذات پنداری میکنیم. توی دنیای مدرن هم نوع زندگیها فرق کرده ولی همچنان قهرمان داریم ولی سینمای مدرن یه مقدار از این موضوع فاصله گرفته که من به شخصه خوشم نمیاد ازش ولی من حرفم کلی بود. یعنی حتی برای این شرایط خاص هم ما بازیهای خوبی نمیبینیم. شما نقش هایی رو که دی کاپریو بازی کرده، بدیدش به برد پیت، هیو جکمن و ... فرقی می کنه؟ نه. البته این تا حدی هم به کمبود بازیگر خوب بر می گرده و اینکه دست کاگردان ها خالیه برای انتخاب بازیگر. و اینکه من بارها گفتم از سینمای مدرن کمتر فیلمی رو به یاد دارم که خوشم اومده باشه ازش. فیلمنامهها سراسر مشکله. با فیلمنامه مشکلدار باور کنید هیچ بازیای به چشم نمیاد.