کاخ ترانه(مجموعه ای از ترانه های زیبا)

hamidreza96

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
513
امتیاز
5,057
نام مرکز سمپاد
× هاشمی نژاد II
شهر
× مشهد
مدال المپیاد
× نوچ ، جوونیام میخواستم برم شیمی پشیمون شدم
دانشگاه
× هرجا خدا بخواد
پاسخ : کاخ ترانه(مجموعه ای از ترانه های زیبا)

از بده حادثه امروز بی حضورت جشن میگیرم

دوست داری بشنوی میگم من بدون تو میمیرم

روز عشقمون مبارک اگه حتی دوری از من

من مهم نیستم میدونم حرمت این روزو نشکن

به جون هرکی دوست داری امشب به یاد من بمون

امشب تا صبح کنارتم تو هم به یاد من بمون

الهی من فدات بشم یه امشبو باهام بمون

به جون هرکی دوست داری امشب به یاد من بمون

همیشه من به یادتم تو امشبو باهام بمون

روز عشقمون مبارک آخ چه جشن بی نظیری

پای چی امشبو دادی ؟ بگو پای کی اسیری ؟

تو هنوز دو ماهه رفتی شمع ده ساله گرفتم

اگه برگردی یه روزی کیکتو نگه میدارم​

aqqetmuder0sdfgaur1.jpg
 

hamidreza96

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
513
امتیاز
5,057
نام مرکز سمپاد
× هاشمی نژاد II
شهر
× مشهد
مدال المپیاد
× نوچ ، جوونیام میخواستم برم شیمی پشیمون شدم
دانشگاه
× هرجا خدا بخواد
پاسخ : کاخ ترانه(مجموعه ای از ترانه های زیبا)

لطفت همیشه شامل حالمه ، اصلا تو خیلی فرق داری با همه

اجازه دادی به تو دل ببندم ، تا فهمیدی به تو علاقه مندم

خودت دلیل این علاقه بودی ، چه بد بودم روزایی که نبودی

نه آبرو داشتم نه عشق و میلی ، تو خیلی با محبتی تو خیلی

باز اومدم آبرو داری کنی ، برای دردم تو یه کاری کنی

بهت بگم از همه دل بریدم ، تموم مردونگیاتو دیدمو

باز اومدم تا که بگم دار و ندارم ، صبر و قرارم

گره افتاده به کارم ...

سلام آقا سلام خدای احساس ، درمون درد من حضرت عباس

صد دفعه گفتم و دوباره میگم ، آقای من آقای خوب دنیاست

اون هنوزم فکر یه قطره آبه ، به فکر اون بچه ایه که خوابه

به فکره اونیه که از تشنگی ، لباش ترک خورده ، خالش خرابه

عموی بچه ها نجاتم بده ، یه قدری مهربونی یادم بده

سایتو از روی سرم برندار ، صدات که میزنم جوابم بده

خدای احساس ... حضرت عباس ...​
 

hamidreza96

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
513
امتیاز
5,057
نام مرکز سمپاد
× هاشمی نژاد II
شهر
× مشهد
مدال المپیاد
× نوچ ، جوونیام میخواستم برم شیمی پشیمون شدم
دانشگاه
× هرجا خدا بخواد
پاسخ : کاخ ترانه(مجموعه ای از ترانه های زیبا)

دل هیچ کی مثل من غربت اینجا رو نداره

دیگه حرفای علاقه همه مُردن تو دلم

مثل گنجشکای بی لونه و بی جای محله

دیگه هیچ جا رو درختا جای من نیست که برم

با تو بودن خیلی وقته که گذشته

بی تو بودن مثل مُهر سرنوشته

دیگه اسم تورو هی زمزمه کردن

واسه من نه تو میشه نه فرقی داره

بارونه از سر شب همش میباره

تو گوشم داد میزنه همش می ناله

دل هیچ کی مثل من غربت اینجا رو نداره

زندگی ارزش این همه اشکارو نداره ...​

ashke-eshgh.jpg
 

hamidreza96

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
513
امتیاز
5,057
نام مرکز سمپاد
× هاشمی نژاد II
شهر
× مشهد
مدال المپیاد
× نوچ ، جوونیام میخواستم برم شیمی پشیمون شدم
دانشگاه
× هرجا خدا بخواد
پاسخ : کاخ ترانه(مجموعه ای از ترانه های زیبا)

رفتی و خاطره های تو نشسته تو خیالم

بی تو من اسیر درده آرزوهای محالم

یاد من نبودی اما من به یاد تو شکستم

غیر تو که دوری از من دل به هیچ کسی نبستم

هم ترانه یاد من باش ، بی بهانه یاد من باش

وقت بیداری مهتاب عاشقانه یاد من باش

اگه باشی با نگاهت میشه از حادثه رد شد

میشه تو آتیش عشقت گر گرفتنو بلد شد

اگه دوری اگه نیستی نفس فریاد من باش

تا ابد تا ته دنیا تا همیشه یاد من باش
 

hamidreza96

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
513
امتیاز
5,057
نام مرکز سمپاد
× هاشمی نژاد II
شهر
× مشهد
مدال المپیاد
× نوچ ، جوونیام میخواستم برم شیمی پشیمون شدم
دانشگاه
× هرجا خدا بخواد
پاسخ : کاخ ترانه(مجموعه ای از ترانه های زیبا)

روی سکوی کنار پنجره ، همه شب جای منه

چند ورق کاغذ و یک دونه قلم همیشه یار منه

کاغذای خط خطی از کنار دره باز پنجره

میپَرن توی کوچه ، سرحال از این که آزاد شدن

نمیدونن که اسیر دل سنگ باد شدن

دیگه بیداری شب عادتمه

همدم سکوت و تنهایی من تیک تیک ساعتمه

حالا من موندم و یک دونه ورق که اونم به اسم تو سیاه میشه

همه چیم تو زندگی آخرش به پای تو تباه میشه

چشمونم فاصله رو از پنجره دید میزنه

دلم اسم تورو فریاد میزنه

درای پنجره رو تا انتها باز میکنم

تو خیالم با تو پرواز میکنم ...
 

hamidreza96

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
513
امتیاز
5,057
نام مرکز سمپاد
× هاشمی نژاد II
شهر
× مشهد
مدال المپیاد
× نوچ ، جوونیام میخواستم برم شیمی پشیمون شدم
دانشگاه
× هرجا خدا بخواد
پاسخ : کاخ ترانه(مجموعه ای از ترانه های زیبا)

من و مزرعه یه عمره چشم به راه یه بهاریم

زیره شلاق زمستون ضربه هارو میشماریم

توی این شب به یه گریه کار دیگه ای نداریم

هرکی خوابه خوش به حالش ما به بیداری دچاریم

تن این مزرعه ی خشک تشنه ی بذر دوبارست

شب پُر از غرور تلخه جای خالی ستاره است

مزرعه دزدیدنی نیست ، فردا میلاد بهاره

دیگه این مزرعه هرگز ترسی از خزون نداره​

bl_022.jpg
 

MehrnaZz

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
359
امتیاز
3,036
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
شهر
زاهدان
سال فارغ التحصیلی
95
مدال المپیاد
مرحله 1 ریاضی
دانشگاه
فردوسی
رشته دانشگاه
برق
پاسخ : کاخ ترانه(مجموعه ای از ترانه های زیبا)

ای باد
من گم کرده ام
در خلوص خطوط خاکی شهر
پنجره های پر غبار مشبک
گنجینه ی خاطرات کوچه ها
و سکوت!
کودکی هایم را

به جست و جوی کودکی های من
در پی شیطنت هایم
خط های کشیده شده بر دیوارهای سپید
تشیله ی گم شده در قعر چاله ی باران
یا کبوتری که هراسان
با نعره ی بمب ها
از کنار حوض حیاط پرید
همه ی شهر را
مرور کن

ای باد
در پی کودکی های من
در پی دوستانی که رفتند
امید که آرام بود
رضا که مهربان بود و خندان
عباس خدابیامرز
و مصطفی
که به ریسمان بخشید
بی صدا
گلوی خودش را
ای باد
جست و جو کن

...

من کودکی هایم را
میان همین کوچه ها
که پر از قاصدک می شوند هنوز
و گاه می پیچد در آن ها
عطر نان تازه ی خوش بو
گم کرده ام
خنده های من
شادی روز های کودکی
کجاست؟
من آن ها را در کوچه ی هدایت
کنار آن دو درخت تنومند
به دیوار سپید خانه ی پدری
تکیه داده بودم
روبه روی خانه ی عمه بدری
که سال ها رو ی پله ها
به انتظار نگاه می کرد
جست و خیز ها ی شادمانه ی ما را

کودکی های مرا
بیاب
برای آن که یک بار دیگر
به خنده های خوش طعم دوست
بنگرم
و قدم بزنم
در آسمان های زمینی
و بی پرو بال
با توپ ارغوانی ارزان
اوج بگیرم
تا همهمه ی شاد بچه های همسایه

کودکی های مرا بیاب
برمزار مورچه هایی که کشتم
و گربه ها یی که رنجاندم
نشانی کودکی های مرا
از کلاغهای چلاق بگیر
از باران های پاییزی
گنجشک های معطر
و یادگارهایی که بر درختان کندم
و دوچرخه ای
که سال هاست از آن بی خبرم
رودخانه ی خاکستری شهر
و مردان خسته ای
که کمی شبیه اند
به دوستان کودکی ام

ای باد
من گم کرده ام
کودکی ام را
در خاطرات عمیق کوچه ها ی شهر
حالا
خانه امان را درست نمی دانم
دبستان هجرت را گم کرده ام
و آقای جلیلیان
که مهر بان ترین معلم قرن بود
کتاب ها و مشق شب
و بوی نیمکت های مدرسه
نمی برد مرا
به کوچه باغ های شیرین ترس از امتحان
و هیچ دوچرخه ای
دیگر
نمی رساندم به دورترین مکان صمیمی
داشته های من امروز
از دو تشیله و چند ماشین کوچک رنگی
فراترند
و یک توپ پلاستیکی

اما من .....
تمام دارایی ام را
در کوچه های افسانه ای شهر
در کوچه های گرم کودکی
روی آسفالت رنگ و رو رفته
در صف های طویل نانوایی
و هراس از میراژ های توحش
گم کرده ام

تمام خنده های حقیقی من
سبکباری های بی پروا
مهر بانی های نا دانسته
همه را شاید
از جان و دل بخشیده ام
به معابر خاکی شهر

کودکی هایم حتم
در شیطنت های کودکی دیگر
که می دود پرشور
در خنده های کودکی دیگر
که سنگ می زند به کلاغان
در دلهره های آن کودک دیگر
و در نگاه ها ی دیگری
و در آرزوهای دیگری
و در گریه های دیگری
متولد شده...

ای باد
بیاب
کودکی هایم را.......
 
بالا