پاسخ : مناظره ی اول!
اول از همه از هردو گروه به خاطر وقتگذاشتن و شرکت تویِ مناظره تشکرمیکنم.
قراره من پاسخهای گروه 1 رو نقد کنم.
ابتدا میخوام تفاوت بین اندیشه و عقیده رو توضیح بدم.
اندیشه یا فکر یکی از نیروهایِ انسانـه که از عقل نشئتگرفته. انسان چون عاقلـه، متفکر هم هست. انسان به خاطر فکرکردنـه که خیلی از حقایق براش روشن میشه.
در مورد عقیده هم:
به نقل از Mysterious Quéèn :
اما عقیده چه طور؟ عقیده از ریشهیِ عقد و انعقاده که یعنی "بستن". بعضیها هم گفتن که حکم گرهای رو داره.
اگر مبنایِ دلبستگی انسان (این جا منظورم دوست داشتن نیست، بلکه ایجاد یک عقیده است) تفکر باشه، اون موقع عقیدهش برمبنایِ تفکره؛ و گاهی هم این گونه نیست و عقیدهیِ انسان بر مبنایِ احساساته و نه عقل. که این جا دست و پایِ تفکر بسته میشه و آزادیِ تفکر از بین میره.
اما حالا این بحث پیش مییاد که آیا انسان باید از نظرِ دلبستگیها آزاد باشه یا نه؟ دلبستگیها در انسان تعصب و سکون رو به وجود مییاره و جلویِ فعالیتِ آزادانهیِ فکر و عقل رو میگیره مثلِ دوست داشتن بی حد و مرز یک چیز که انسان رو از بعضی حقایق پیرامون اون غافل می کنه.
حالا این گونه آزادیِ عقیدهها از نظرِ سیاسی شاید خیلی جذاب به نظر برسه که خودش وسیلهای برایِ به زنجیر کشیدنِ یک ملت به حساب مییاد اما از نظرِ انسانی کارِ نادرستیست.
اسلام معتقده که باید زمینههایِ آزادیِ اندیشه فراهم بشه و بعد یکی خواست تصمیم بگیره یه مکتبی رو انتخاب کنه و دنبال کنه پایِ خودشه.
زمانی هم که ما بتونیم ادعاکنیم که آزادیِ اندیشه وجودداره، پس حالا میتونه آزادیِ عقیده هم وجودداشتهباشه و هرکس هر عقیدهای که دلش میخواد میتونه داشتهباشه، چون همهیِ زمینهها فراهم بوده و اون فکرکرده و انتخابکرده.
با توجه به توضیحاتی که در موردِ "اندیشه" و "عقیده" دادم، لازمهی این که بشر بتونه تفکر آزاد داشتهباشه تا بتونه عقیدهیِ بر مبنایِ تفکر داشتهباشه، آزادیِ بیان هستش.
همونطور که گروه یک توضیح دادن این که اندیشههای مختلف بیان بشن باعث روشن شدن حقیقت میشه و آزادیِ فکر بشر میشه.
و اگر لازم باشه که آزادیِ تفکر ایجاد بشه، لازمـه که گاهی با روشهای مختلف "مطبوعاتی" و از راه قلم برای نابودی عقیدهای که مانع فکرکردن و آزادی اندیشهیِ بشر میشه تلاش کرد.
و راه مواجهه با هر گونه عقیدهای که خلاف عقیدهیِ ما بیان میشه یا توهینی که صورت میگیره و نقدی که وارد میشه قطعن راههای خشونتآمیز نیست بلکه راههایِ مسالمتآمیز مثل استفاده از همون قلم و سایرِ راههایِ مسالمتآمیز دیگه برای دفاع یا نشوندادن حقیقتِ تفکرشون هستش.
و من کاملن موافقم با این مسئلهای که بیان کردن.
اما به گمان من مسئلهای وجودداره که به اون توجه نشده تویِ پاسخهایی که دادهشد. اون هم توجه به شرایط حالِ حاضرِ جهان و قرن 21 هستش. ما الان در عصر ارتباطات زندگی میکنیم و همونطور که گفتهشد مرزها دارن از بین میرن و میشه الان ادعا کرد که زمینههایِ آزادیِ اندیشه کاملن وجودداره.(البته منکر این نمیشه شد که گاهی به از بین رفتنِ مرزهایِ عقیده توجه نمیشه و همچنان روی تعصبات عقیدتی پافشاری میشه.)
اما هر انسان میتونه به طور آزادانه تحقیقکنه، فکرکنه و برایِ خودش و سبکِ زندگیش تصمیم بگیره.
با توجه به این مسئله میتونیم بگیم هرکس حقداره همون طوری که میخواد در مورد خودش و زندگیش تصمیم بگیره و عقیدهای رو که دوستداره انتخاب کنه و همینطور به قوانین جامعهای هم که توش زندگی کن از نظر اجتماعی احترام بذاره. (یعنی با رعایت حقوق خودش، حقوق کسِ دیگهای رو زیر پا نذاره.)
و حالا که هرکس حقداره هر عقیدهای که دوستداره داشتهباشه، میتونه داشتهباشه پس چیزی که در حالِ حاضر جهان مطرح هستش علمی حرفزدن و علمی جواب دادن هستش که اخلاق علمی در این جا مطرح میشه.
عقیدهای که انسانها دارن، درستـه قابل تغییره ولی نمیشه مثلِ رنگِ موردِ علاقه یا آهنگِ موردعلاقه در موردش قضاوتکرد، چون عقیدهیِ هرانسان، ثباتِ فکریِ اونـه و سبکِ زندگی او. و توهین به عقیدهیِ انسانها امنیت و آرامش اونا رو به هم میریزه.
و اگه بخوایم از نظر حقوق بشر بررسی کنیم:
ما در مورد یک انسان حرف نمیزنیم، بلکه در مورد جامعهی جهانی سخن میگیم.
وقتی میگه حقوقِ بشر یعنی یک جامعیت تویِ این قانون وجود داره با در نظر گرفتنِ همهیِ انسانها.
این قوانین خودشون برایِ خودشون چارچوب ایجاد میکنن.
من حس میکنم تو رسوندنِ منظورم موفق نبودم. ببینید هر انسانی باید از آزادیِ اندیشه مقدم بر آزادیِ عقیده برخوردار باشه. حالا بعد از این هر انسانی میتونه عقیدهای رو که دوستداره داشتهباشه بدونِ ترس از دخالت تویِ عقیدهاش.
از طرفی هر انسانی حقداره که آرامش داشتهباشه و امنیت داشتهباشه. و هر انسانی از حیثِ انسان بودن محترمـه.
و هر انسانی حقداره که عقایدش رو بیان کنه. من نمیگم که نباید بیان کنه. ولی با توجه به چیزایی که گفتم، برایِ بیان عقیدهش از لحن و واژگان مناسب استفادهکنه.
این با آزادی منافات نداره، چون ما در موردِ یک انسان حرف نمیزنیم، ما داریم در موردِ جهان حرف میزنیم، همهیِ انسانها و صلح جهانی.
با این حساب شاید بشه گفت که این اعلامیه باگ داره.
با تمامِ این حرفـا باید بگم که رعایتکردن یا نکردنِ این موارد بستگی به خودِ شخص یا فرد داره و شرایط حال حاضر که بخواد حرفاش شنیدهبشه و نقدکنه و یا این که بخواد صرفن یه حرفیزده باشه، بیتوجه به آرامشِ روانیِ سایرِ انسانها.
اما چیزی که قطعیست اینـه که حتا اگه توهینی هم اتفاق بیفته، جوابش هرگز و هرگز خشونت نیست و تنها باید با تفکر و منطقی و از راههایِ مسالمتآمیز بهش پاسخ دادهبشه.
و این که در مجموع من فکر میکنم گروهِ یک از بیان و استدلالهایِ کاملتری استفادهکردن.
بازهم از هردو گروه تشکرمیکنم به خاطرِ شرکت تویِ مناظره و براشون آرزویِ موفقیت میکنم.
:]