مسائل زندگی داخل خونه

[-mina-]

پاسخ : مسائل زندگی داخل خونه

من نمیدونم چجوریه که همه از ماشین ظرفشویی راضین؟فک کنم2سالی میشه گرفتیمش.به عنوان دکور استفاده میکنیمش.از اوناییه که شبیه فرن.فقط 2بار ظرفامونو شست.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یه نکته حرفه ای:اگه ندارین حتما نایسر دایسر بخرین.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ--------------------------------------------
ماخونمون اینکارو میکنیم:
مامانم 5ماه یکبار یه قابلمه بزرگ نخود میپزه.بعد هفته ای یه بار پیاز داغ درست میکنه (داریم تو فامیل که تو قابلمه پیاز داغ درست کنن وبذارنش فریزر 6ماهی تامین میشن.ولی نکنین از این کارا سرطانزاس)مرغ وگوشت هم یه جا مثلا7تا مرغ میخرن واسه مصرف ماهانه.بعد تمیز میکنیم میذاریم فریزر......بعد وقت ناهار که میشه یکی به اختیار دستورلعملهای زیرو انجام میده
1.نیت
2.برداشتن قابلمه وروشن کردن گاز
3.مواد بالایی رو میریزیم قابلمه.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یا مثلا برنجو زیاد بذارین بپزه مابقیشو بذارین فریزر(اگه برنج شمال استفاده میکنین بی خیال این شین.کارکردش واسه برنجای وارداتیه)
ما سیستم گوارشیمون عادت کرده یه بار مهمون ناخونده داشتیم.درست وقتی از این برنجا میخوردیم وارد خونمون شدن.تو رودربایستی؟؟ موندن وخوردن از غذا.فرداش رفتیم بیمارستان عیادتشون....
-------------------------------------------------------------------------------------------------------------
یامثلا تخم مرغ وسیب زمینی بذارین رو بخاری یا شوفا‍ز برین پی کارتون.بعد یکی ذوساعت یه قاشق روغن بزنین بهش+پیاز نپخته نگینی میل کنین.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یامثلا دوغ درست کنین توش یخ ونعناع وخیار نگین شده بریزین ونون خرد کنین بخورین.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در مورد ظرقا هم.مادران گرامی میتونن ظرفارو نشورن.ماتوخونمون هرکدوم ظرف جداگونه داریم.مثلا بشقاب.فنجون.کاسه کلا همه ی ظرفای من آرکوپاله مال داداشم چینی.هر کدوم جداگونه اسفنج داریم وظرفامونم جاشون متفاوته.مثلا من یه پارچه گذاشتم روی فر ظرفامو اوجا میذارم.بعد شام هر کی باید ظرفاشو بشوره.کثیف هم بشوره مشکل خودشه چون تواونا غذامیخوره.اینجوری سرما خورگی هم تو خونواده پخش نمیشه.

 

[Shery]

پاسخ : مسائل زندگی داخل خونه

الان اگه من بگم که مهمونا که میان عیددیدنی پدرم بهشون شیرینی و ... تعارف میکنه و هردور همراه مهمونا به منم !! تعارف میکنه :‏)‏‏)‏ , از تاپیک میندازینم بیرون ؟ :-‏"‏‏"‏‏"‏‏"‏
+ درکل بابام خیلی کمک بزرگی برای مامانم هست. که فکرمیکنم تو خانواده های ایرانی کم پیش میاد که پدرا به جز خرید کمک دیگه ای کنن : |

درضمن بنده ، سوال آقای مطهری رو هم به اینکه چیکارکنیم پدرامون با کارای خونه خسته نشن تغییرمیدم D :

 

[happiestchemist]

پاسخ : مسائل زندگی داخل خونه

حالا من یه خاطره تعریف کنم.
دو سال پیش بود من ترم 4بودم، بهمن ماه پای خواهرم دراومد، چند بار رفتن پاشو مثلا انداختن و اخر سر معلوم شد شکسته بوده و گچ گرفتن، دوبار این پروسه گچ گرفتن تکرار شد.
در کل از بهمن تا خرداد سال بعدش پای خواهر ما خراب بود.میخواستم حذف ترم کنم اما چون ترم قبل علوم پایه بود اگر میکردم باید کلا یک سال نمیرفتم که واقعا قبولش برام سخت بود.
نکته اینجا بود که خواهرم ازدواج کرده بود و دوتا بچه ی واقعا نا ارام داشت که کوچیکه تازه میخواست دست شویی رفتن یاد بگیره و دیرم یاد گرفته بود خلاصه این که باید میبردیمش دست شویی..
دو سه هفته بود که خواهرم تو خانه ما بود و قاعدتا یه شب در میون همسرشم میومد و گاها مهمان های دیگه. در واقع پدرم و خواهرم خوشحال و خندان و شب نشینی و این ها. پای مادرم در دوران جوانی سابقه شکستگی داشت. که به دلیل حضور اون ها عود کرد و دوباره شکست. در واقع گاومون زایید.
حالا دوتا پای شکسته در خانه داریم،
شما تصور کنین در قبل این واقعه در خانه 4 نفر بودیم، بعدش شدیم 8نفر با حضور خواهر، فرزندان و همسرش.
پدرم هم چندسالی میشد که به خاطر این که ماشین هل داده بود و کمرش درد گرفته بود چیزی بلند نمیکرد که فشار نیاد و مشکل دار بشه.
کلا چند نفر موندیم?من و خواهر کوچیک ترم که کنکوریه
خوب ایشونم که کنکوری بودنو در حد توان تلاش میکردن ولی خوب من خودم نمیزاشتم چون برام مهم بود کار نکنه و حواسش دنبال کنکورش باشه.
اهان الان فکر کنم یه جمع بندی لازمه، منم و یه خانه دو طبقه و 8نفر ادم که یکیش کنکوریه، دوتا ادم با پای شکسته و دوتا بچه شیطون که یکیش دست شویی هم نمیره خودش

بله ما مدتی وضعمون این بود، فک کنین همسر خواهرم تشریف میاوردن شبا منم مجبورم با مانتو جلوی گاز وایسم غذا بپزم، در حالی که کلاسای دانشگاه 6 عصر تموم شده، 7 و نیم رسیدم خونه، و تا رسیدم خونه رو تمیز کردم و جاها رو جمع کردم که از صبح روی زمینه.از این ور ظرف میشورم از اون ور غذا میپزم. و تازه مادر و خواهر گرام غر غر میکنن چرا حیاط و دست شویی و راهرو ها رو دیر به دیر تمیز میکنی..
بعد کاش فقط همینا بود، غذا رو که پختم میاوردم، بعد خودم جمع میکردم میبردم میشستم،خود بردن اوردن ظرفا هم کار حساب میشد چون دو سه نفر نبودیم، 8تا و گاها بیشتر بودیم. چایی میاوردم حالا، ظرفای چای رو که میشستم جاها رو می انداختم و حدود 12 شب بود،،که میتونستم بخوابم تا 6 صبح و راند بعدی و روز از نو روزی از نو،
جالب ترین قسمت ماجرا اینه هرکی میومد عیادت این ها میگفت وای وای ..این دختراتونم که کار نکن(منو میگفتن)همشم میرن دانشگاه و این ور اون ور،،،وای شما چه جوری زندگی میکنین،،خیلی سختتونه حتما،،،کلی ام به من حالا تک تک مهمونا غر میزدن که کمک کن..
دلم میخواست با دمپایی بزنم تو دهن تک تکشون که کارامونو اگه من نمیکنم، شما صب به صب میای انجام میدی??
بعد عید اون سال هر شب میومدن مهمونا میموندن شام به هوای عیادت، من انقدر با مانتو جلوی گاز وایساده بودم مانتوم خراب شد و گلدوزیش ذوب شد. #

واقعا اون دوران کابوس سختی بود. بماند که انقدر بداخلاق شده بودم که اخراش پای خواهرم خوب نشده بود ولی برگشتن خونه خودشون ولی واقعا من بیشتر از اون کشش نداشتم. به خصوص که کل وقتی که خانه بودم می بایست حجاب میداشتم و واقعا کفری ام کرده بود.
یه سری اتفاق بد اون وسط افتاد که قابل ذکر نیست ولی در راستای بیماری اعضای خانوادس.

ولی واقعا 22 واحد تو دانشگاه داشتم و چون من خواستن کلاسا رو زود تموم کنن، و خوابگاهارو از بچه ها تیر ماه بگیرن عصرا تا 6 عصر کلاس بودیم.
انقدر دوران بدی بود که من تا یکسال بعدش تپش قلب و استرسش رو همراه داشتم و فشار خونم بی دلیل 16 بود.تا وقتی که یکم گذشت و استراحت کردم و الان خوبم.

بعد شما تصور کن اون روزا تو دانشگاه هرکی میبینه میگه فلانی تو چرا جزوه کمک نمیکنی تازگیا..
بعد البته جایزه ای که خدا بهم داد از اون به بعد حساسیت پوستی ام بود که عود کرد به دلیل تماس زیاد دستم با مواد شوینده و باعث شده دیگه الانا به ندرت ظرف بشورم، و کلا میخوام حمومم که برم دستکش مشمبایی دستم باشه، در واقع از کار و زندگی میوفته ادم وقتی کار و شغلش تو ازمایشگاه باشه.و از این دستای حساس شده داشته باشه.
در واقع هرکی منو میبینه تو ازمایشگاه که همیشه دستکش به دستم هست، خجالت میکشه که خودش رعایت نمیکنه و میگه منم باید برم بخرم، بعد من توضیح میدم که حساسیت دارم که انقدر مصرم که رعایت کنم. B-)



بعد یه عده بشینن بگن تو مگه غم و غصه ام داری?ادمی با شرایط تو مگه افسردگی ام میگیره?
البته مادر همه این کارا رو میکنه حالت عادی ولی 22 واحد برنداشته و همزمان تدریسم نمیکنه.


هرچی بود اون سال گذشت، خواهرمون کنکور داد و دندانپزشکی قبول شد، خواهر و مادرمم به زندگی طبیعی برگشتن،منم به عنوان فرد غر غرو بی اعصاب شناخته شدم
الان واقعا یه دونه از اون خوبیم شکر های رضا لازمه اینجا

 

[سعید الوند]

پاسخ : مسائل زندگی داخل خونه

آره ولی خیلی هم ارزون نیستن حالا
مثلا توصیه اکید میکنم اگه تو خونه از این وسایل ندارین هیچ وقت کار رنده کردن رو نزارین خواهر یا مادر تون انجام بده، کتف رسما در میاد از جا موقع رنده

قیمتش نمی‌دونم چقدره ولی با ماشین ظرفشویی مقایسه کنی نسبت کارساده‌کنی بر هزینه بالاتری داره ! از اون رنده‌ها هم تا حالا استفاده نکردم ! ولی خب راحت تر از با چاقو خرد کردن نیست؟ یا همین دستگاه‌های سبزی‌خردکن که برقی هم هستن و تسک خردکردگی سبزی رو به عهده می‌گیرن.

 

[س__ارا]

پاسخ : مسائل زندگی داخل خونه


با تشکر بابت تاپیک خوب. و نظرای جالب بچه ها.
یکی از چیزای دیگه ای که به ذهن من میرسه ، این دولا راست شدن برای پذیرایی و اینا هست.
ظرف ها رو بزاری ، بعد میوه و شیرینی و این ها تعارف کنی.[nb]که البته برای اون دسته از مهمونای گرام که روی مبل نمیشینن و به روش سنتی رو زمین میشینن خیلی سخت تره[/nb]
تو این مواقع واقعن چن نفر باید کمک کنن.این که هر دفعه مهمون بیاد و حتی تعدادشون هم 6-5 نفر باشه با خود اعضای خانواده میشن 10 نفر.و خوب واقعن در دراز مدت خیلی اذیت میکنه. البته خوشبختانه تو خیلی خانواده ها این کارو مادر انجام نمیده و پسر یا بابای خونه انجام میده.که من بازم تاکید میکنم همیشه اونا انجام ندن و این کار تقسیم بشه.
منتها تو شرایطی مث شرایط خونه ما که من و بابام هر دو دیسک کمر داریم و خم شدن خیلی اذیتمون میکنه ، داداشمم کلا یه جای دیگه ست دیر به دیر میاد.
مامانم به اندازه ی کافی برای مقدمات پذیرایی از مهمونا زحمت کشیدن که خسته ن ، اینه که کل کار ها میفته گردن خواهرم.
خواهرم هم یه مدت دیگه ازدواج میکنن و از خونه میرن.خوب تکلیف چیه؟
به نظر من تو خانواده هایی که همچین شرایطی دارن ، اگر مهمون ها خیلی رسمی و اینا نباشن ، موقع پذیرایی و ظرف ها رو گذاشتن و اینا ، میشه از یکی از مهمون ها مثلا دختر یا پسر خانواده کمک خواست.

یه چیز دیگه هم اینه که خیلی راحت میشه توی مقدمات (؟! ) مهمونی کمک کرد.مثلا من هیچ وقت بلد نیستم توی غذا پختن کمک کنم.ولی تو شستن میوه ها و چیدن شیرینی و ... توی ظرف کمک میکنم.

و خوب اینکه اون کسایی که مادرشون از همین الان یه دیسک خفیف داره واقعا هوای مادرشون رو داشته باشن.جدا خیلی چیز بدیه و کارایی مث زیاد سرپا وایستادن و زیاد خم شدن و اینا واقعا آدم رو اذیت میکنه.

 

[happiestchemist]

پاسخ : مسائل زندگی داخل خونه

اره ما مهمونی هم میریم اگر جوون نداشته باشن که تعارف کنه و ببینم خانم مسن و میانسال قراره دولا راست بشه، پا میشم خودم ظرف اینارو میارم و پذیرایی میکنم. گاها قبل خارج شدن از خونشون، با خواهرم ظرفارم جمع میکنیم و میشوریم که بعد رفتن ما اذیت نشن.

 

[nmejris@zan]

پاسخ : مسائل زندگی داخل خونه

برای اون دسته از دوستانی هم که دنبال راه های آسون تری به جای کمک کردن توی کار ها میگردن ، میتونین این رو برای مادر هاتون بفرستین ، بعد خود به خود یه انرژی مظاعف ایشالا میگیرن ، کلا خستگی و کمر درد و اینا رو هم تا یه مدت ایشالا از یاد میبرن ...

وقتی داری ظرف میشویی ...
دعا کن ...
شُکر کن ...
به خاطر اینکه ظرفهایی رو داری که بشویی ...
یعنی غذایی درکار بوده ،
یعنی کسی رو سیر کردی ،
یعنی با محبت با عشق از یکی دونفر مراقبت کردی ،
یعنی براشون آشپزی کردی , میز چیدی ،
تصور کن ؛ .....
چند میلیون نفر در این لحظه ظرفی برای شستن ندارن ! ! !
یا کسی رو ندارن که براش میز بچینن ! !
( از کتاب ساحره پورتوبلو )

+ یه سری ربات هایی هم داره میاد برای کمک توی کارهای خونه و آشپزی و ... ! فکر میکنین اون ها میتونن جای خودشون رو توی خونه هامون باز کنن و استفاده از اینجوری چیز ها رایج بشه ؟

 

[مهسـا]

پاسخ : مسائل زندگی داخل خونه

برای اون دسته از دوستانی هم که دنبال راه های آسون تری به جای کمک کردن توی کار ها میگردن ، میتونین این رو برای مادر هاتون بفرستین ، بعد خود به خود یه انرژی مظاعف ایشالا میگیرن ، کلا خستگی و کمر درد و اینا رو هم تا یه مدت ایشالا از یاد میبرن ...



+ یه سری ربات هایی هم داره میاد برای کمک توی کارهای خونه و آشپزی و ... ! فکر میکنین اون ها میتونن جای خودشون رو توی خونه هامون باز کنن و استفاده از اینجوری چیز ها رایج بشه ؟

دعاهه عالی بود جای این کارا کمک ماماناتون کنین

نه! شاید برای نسل بعدی بشه ولی برای مامانای ما همچین چیزایی جا نمیفته!

 

[Reyhaneh Ranaei]

پاسخ : مسائل زندگی داخل خونه

ب نظر من همین ک سایر اعضای خانواده خونه رو مث جنگل نکنن کمک بزرگی ب مامانامونه....

 

[Admin2]

پاسخ : مسائل زندگی داخل خونه

مرسی از نظرات خوب دوستان :)

نظرتون در مورد خرید اینترنتی وسایل خونه چیه؟ مثلا همین خواروبار و چیزهای خورده ریزه که لازم میشه. تجربش رو داشتید؟ میشه جوری هندل کرد که برای خرید خورده ریزه ها این همه بیرون نریم؟ بعضی فروشگاه ها مثل چاره سوپرمارکت اینترنتی هم زدن. کلا به نظرتون چطور میشه خریدهای خونه رو راحت‌تر و بهتر انجام داد و شاید کم‌هزینه‌تر!؟

 

[happiestchemist]

پاسخ : مسائل زندگی داخل خونه

سوپری ها بعضا شماره تلفن دارن برای پیک
ولی خرده ریزی وجود نداره مثلا ما اب لیمو مون رو تابستونا برای یک سال میگیریم. اب لیمو طبیعی.
نخود و لوبیا رو هم همون طور که بچه ها گفتن چند کیلو میخریم اب پز میکنیم بسته بندی میکنیم میزاریم داخل فریزر، سبزی سوپ و اش و این ها هم همی طور، نان رو هم هر دو روز یه بار چندتا میخریم چند تیکه میکنیم با چاقو و داخل فریزر میزاریم،
میوه و سبزی و کاهو و امثالهم رو هم من یا پدرم وقتی از بیرون میاییم میخریم.
خرده ریز خاصی باقی نمیمونه، مثلا وقتی ماست و پنیرتون هنوز تموم نشده بخرید برای فردا، هر دو سه روز میتونین ماست و شیر رو یکجا بخرید و تو یخچال بمونه.
همه چیز همینه ، مورد خاصی نمیمونه همه چیز رو میشه از یک روز قبل پیش بینی کرد که داره تموم میشه و خرید کرد تا نمونه برای وقتی که مادر خانه بهش نیاز داره و تنهاست که مجبور بشه بخره و بیاره.

 

[پگاه 1717]

پاسخ : مسائل زندگی داخل خونه

پیکی که سوپرمارکت ها دارن رو ما تا حالا تجربه نداشتیم که از نظر هزینه بگم چطوریه ولی اگه زیاد باشه طوری که نصرفه میشه هم اگه مثلا خونه آپارتمانیه واسه بعضی چیزا با همسایه ها هماهنگ شد. مثلا ما آب معدنی رو یکی از همسایه ها به یه جایی زنگ میزد که واسه چند تا از واحد ها کلهم ماهی 30-20 تا از این بسته 6 تایی هاش بیاره و چون تعداد زیاد میاورد قیمتش از تکی خریدن از سوپر مارکت کمتر بود و حتی با هزینه آوردنش بازم چیزی که به هر واحد میفتاد مناسب بود کاملا و تا جایی که یادمه خود اون کسی که میاورد همه رو میذاشت تو یکی طبقه ها و خب خیلی راحت بود دیگه چون این بسته آب معدنی ها سنگین ـن و اینطوری نهایتا باید فقط میذاشتی توی آسانسور و بعدم تو خونه


واسه یه چیزایی مثل میوه یا شیر و این چیزایی که تقریبا معلومه هر چند روز یه بار نیاز میشه بهشون میشه اینطوری چند نفری هماهنگ کرد که هزینه آوردنش هم تقسیم شه

 

[happiestchemist]

پاسخ : مسائل زندگی داخل خونه

ببخشید این همه اب معدنی به چه کارتون میومد?
خارج از بحث تاپیک بود سوالم ولی برام جالب بود.
اخه من یه بار اب معدنی میخرم بعد ظرفش میمونه تو کیفم به عنوان لیوان استفاده اش میکنم ، تا جایی که برسم به یه جایی که خیلی هوا گرم باشه و تشنه باشم و میرم اب معدنی میخرم که خنکه،، از صبح بذاری تو کیفت که گرم میشه و چرا وزن نیم کیلوییش رو حمل کنی و کفاف هم نمیده تا شب، من گاها توی یه روز 3 لیتر اب میخورم تابستون

ولی مام فله ای زیاد میخریم، مثلا همون نخود لوبیا، ماکارانی، این ها، از سوپری نمیخریم گاهی، از جایی که فله ای میفروشه میخریم

 

[پگاه 1717]

پاسخ : مسائل زندگی داخل خونه

ببخشید این همه اب معدنی به چه کارتون میومد?
خارج از بحث تاپیک بود سوالم ولی برام جالب بود.
اخه من یه بار اب معدنی میخرم بعد ظرفش میمونه تو کیفم به عنوان لیوان استفاده اش میکنم ، تا جایی که برسم به یه جایی که خیلی هوا گرم باشه و تشنه باشم و میرم اب معدنی میخرم که خنکه،، از صبح بذاری تو کیفت که گرم میشه و چرا وزن نیم کیلوییش رو حمل کنی و کفاف هم نمیده تا شب، من گاها توی یه روز 3 لیتر اب میخورم تابستون

ولی مام فله ای زیاد میخریم، مثلا همون نخود لوبیا، ماکارانی، این ها، از سوپری نمیخریم گاهی، از جایی که فله ای میفروشه میخریم

نه اون آب واسه کلا هر نوع آشامیدنی بودا نه فقط اینکه بیرون همراه آدم باشه هر واحد هم حداقل 3- 4 نفرن
آب لوله کشی یه مدت خیلی افتضاح بود

 

[happiestchemist]

پاسخ : مسائل زندگی داخل خونه

اهان برای داخل خونه میخواستین
من فک کردم مثل اینا که کیک رو بشته ای میخرن و همراهشون هر روز یکی میبرن، اب معدنی رو این کار میکردین