هارمونی!
کاربر جدید
- ارسالها
- 3
- امتیاز
- 4
- نام مرکز سمپاد
- فرزانگان!
- شهر
- تهران!!
سماع!
درود دوستان! :لبخند:
امروز میخوام راجع به رقصی عرفانی و درویشانه ی باستان ایران صحبت کنم...!
نام این رقص سماع هستش!!
نکته ای که باید بگم اینه که از اوتجایی که من بلد نیستم عکس بزارم هنوز منبعشو میزارم تا عکسای زیباش رو خودتون ببینید...
****√
سماع به نوعی از رقص صوفیه شامل چرخش بدن همراه با حالت خلسه برای اهداف معنوی گفته میشود. سماع سابقه دیرین تاریخی داشته و پس از اسلام موافقان و مخالفانی نیز در این دین پیدا نمودهاست.
****√
سماع در لغت به معنی شنیدن، شنوایی و آوای گوشنواز است. در اصطلاح صوفیان سماع به معنی خواندن آواز و یا ترانه عرفانی توسط قوال یا قوالان (گاه همراه با نغمه ساز) و به وجد آمدن شنوندگان در مجالس «ذکر جلی» است. از آنجا که این به وجدآمدن گاه به رقص و دست افشانی میانجامد، تقلیبا به مجموعه قوالی، نغمه ساز، به وجد آمدن و رقص، سماع گفته میشود.
سماع در لغت در معنای شنیدن، رقص و وجد است و در اصطلاح بر آوازی اطلاق میشود که حال شنونده را منقلب گرداند؛ آنچنان که صائب تبریزی میفرماید: عشق، ذرات جهان را در سماع آوردهاست / چون سپند، افسردگان را کارفرما آتش است
منبع این سماع چیزی جزء عشق نباید باشد؛ عشقی که همچون آتش زبانه میکشد و انسان نمیتواند در برابر آن ایستادگی کند، بنابراین در آن ذوب میشود و به فنا میرسد؛ ابوسعید ابوالخیر، از عارفان بزرگ قرن ۵ ق/۱۱م نیز میگوید:
صوفی به سماع دست از آن افشاند/ تا آتش دل به حیلتی بنشاند
عاقل داند که دایه گهواره طفل/ از بهر سکوت طفل میجنباند
از این رو صوفیان توجه ویژهای به سماع داشتند و حتی آن را غذای جان و دوای دل عاشق سالک، نام نهادند.
سماع در اصطلاح صوفیه گوش دل فروداشتن به اشعار و الحان و نغمهها و آهنگهای موزون است، در حال جذبه و بی خودی. سماع را دعوت حق خوانند، و حقیقت سماع را بیداری دل دانند و توجه آن را به سوی حق انگارند.
http://fa.m.wikipedia.org/wiki/سماع
xپست متوالی ندهید!
درود دوستان! :لبخند:
امروز میخوام راجع به رقصی عرفانی و درویشانه ی باستان ایران صحبت کنم...!
نام این رقص سماع هستش!!
نکته ای که باید بگم اینه که از اوتجایی که من بلد نیستم عکس بزارم هنوز منبعشو میزارم تا عکسای زیباش رو خودتون ببینید...
****√
سماع به نوعی از رقص صوفیه شامل چرخش بدن همراه با حالت خلسه برای اهداف معنوی گفته میشود. سماع سابقه دیرین تاریخی داشته و پس از اسلام موافقان و مخالفانی نیز در این دین پیدا نمودهاست.
****√
سماع در لغت به معنی شنیدن، شنوایی و آوای گوشنواز است. در اصطلاح صوفیان سماع به معنی خواندن آواز و یا ترانه عرفانی توسط قوال یا قوالان (گاه همراه با نغمه ساز) و به وجد آمدن شنوندگان در مجالس «ذکر جلی» است. از آنجا که این به وجدآمدن گاه به رقص و دست افشانی میانجامد، تقلیبا به مجموعه قوالی، نغمه ساز، به وجد آمدن و رقص، سماع گفته میشود.
سماع در لغت در معنای شنیدن، رقص و وجد است و در اصطلاح بر آوازی اطلاق میشود که حال شنونده را منقلب گرداند؛ آنچنان که صائب تبریزی میفرماید: عشق، ذرات جهان را در سماع آوردهاست / چون سپند، افسردگان را کارفرما آتش است
منبع این سماع چیزی جزء عشق نباید باشد؛ عشقی که همچون آتش زبانه میکشد و انسان نمیتواند در برابر آن ایستادگی کند، بنابراین در آن ذوب میشود و به فنا میرسد؛ ابوسعید ابوالخیر، از عارفان بزرگ قرن ۵ ق/۱۱م نیز میگوید:
صوفی به سماع دست از آن افشاند/ تا آتش دل به حیلتی بنشاند
عاقل داند که دایه گهواره طفل/ از بهر سکوت طفل میجنباند
از این رو صوفیان توجه ویژهای به سماع داشتند و حتی آن را غذای جان و دوای دل عاشق سالک، نام نهادند.
سماع در اصطلاح صوفیه گوش دل فروداشتن به اشعار و الحان و نغمهها و آهنگهای موزون است، در حال جذبه و بی خودی. سماع را دعوت حق خوانند، و حقیقت سماع را بیداری دل دانند و توجه آن را به سوی حق انگارند.
http://fa.m.wikipedia.org/wiki/سماع
xپست متوالی ندهید!