وجدان ما قابل تغییر است ؟

  • شروع کننده موضوع
  • #1

Hashie

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
235
امتیاز
1,732
نام مرکز سمپاد
شهید مدنی
شهر
تبریز
رشته دانشگاه
مهندسی کامپیوتر
اونروز داشتم یکی از کلاسهای فلسفه ی دانشگاه هاروارد رو نگاه می کردم، استاد یه داستانی تعریف میکرد، بصورت خیلی خلاصه این بود :

«گروهی از دریانوردها سفری رو آغاز می کنن، نوجوانی هم با اینا هست که ۱۷ سالشه و هیچ خانواده ای نداره و این اولین سفر طولانیشه. بعد از چند روز، کشتی با طوفان شدید مواجه میشه و غرق میشه. چهار نفر از جمله همین نوجوان و سه نفر دیگه با قایق نجات ، نجات پیدا می کنن. مقدار خیلی کمی غذا می تونن با خودشون بردارن و این در حالیه که از خشکی خیلی دورن. بعد از چند روز کنسرو هاشون هم تموم میشه. این فرد نوجوان چون بی تجربه س، بر خلاف توصیه ی بقیه از آب دریا میخوره و مریض میشه. کاپیتان روز ۱۹ ام پیشنهادی میده. پیشنهاد اینکه قرعه کشی کنن و هر کی باخت، سه نفر دیگه از گوشت اون فرد تغذیه کنن تا زنده بمونن. این نوجوونه قبول نمی کنه و چون مریض بوده و بهترین گزینه برای مردن، اینو می کشن و از گوشتش استفاده می کنن. سر انجام اینا نجات پیدا می کنن ولی موقع رسیدن، در کشورشون سر آدم کشی و آدم خواری سخت محاکمه میشن.»

حالا استاد سوال پرسید که آیا اگه شما بودین این سه نفر رو محاکمه می کردین؟ جواب اکثریت قریب به اتفاق «بله» بود. بعد استاد سوال رو اینطور مطرح کرد که اگه این فرد مقتول، حاضر به شرکت در قرعه کشی میشد، و بعد طبق قرعه انتخاب میشد، باز هم محاکمه می کردین سه نفر رو؟ این دفعه حدود هفتاد درصد گفتن نه !

حالا سوال :
ما میدونیم که وجدان، چیز غیرقابل انکاریه که فارغ از عقاید و خوب یا بد بودن شخص، توی وجود انسان هست و باعث میشه کارهای غیر انسانی و بد رو محکوم کنیم و ازشون دور بشیم. قضاوت و قوانین قضایی هم که بر پایه وجدانن. پس چرا با تغییر دادن صورت مسئله ، اینقدر زود نظر اون دانشجو ها عوض شد؟ آیا كشتن آدم یا آدمخواری چیزی هستن که با رضایت دادن خود شخص قابل توجیه بشن؟ آیا در این صورت نمیشه گفت که تمام قوانین قضایی بر پایه ی خیلی سستی بنا شدن؟یا شما توجیه بهتری دارین؟

پ.ن : چون در این تاپیک، تغییر پذیری وجدان آدم مورد بررسی قرار داده شده، فک می کنم این انجمن بهترین جا برای این تاپیکه.
 

Kinay

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
280
امتیاز
900
نام مرکز سمپاد
شهید قدوسی
شهر
قم
سال فارغ التحصیلی
87
پاسخ : وجدان ما قابل تغییر است ؟

سلام

ما همه وجدان داریم و وجدان ما بهمون می گه که نباید ظلم کنیم و... اما وجدان به ما نمی گه که دقیقا چه کاری ظلمه! در نتیجه بیاید وجدان رو دو معنا کنیم:
1) گرایش ما به عدالت و ارزش های اخلاقی و...
2) قضاوتی که ما بدون تفکر در مورد یک پدیده داریم

برای تعیین صحیح و غلط اخلاقی، نیازمند ملاک و معیار و سیستم اخلاقی هستیم. در غیر این صورت نیازی به این مکاتب فکری نبود. به عبارت دیگه، وجدان به معنای دوم ارزش چندانی نداره چرا که خیلی از موارد دچار اشتباه می شه. مثلا یک انسان در حالت عصبانیت، قضاوت وجدانی اش ممکنه فرق بکنه.
 
  • شروع کننده موضوع
  • #3

Hashie

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
235
امتیاز
1,732
نام مرکز سمپاد
شهید مدنی
شهر
تبریز
رشته دانشگاه
مهندسی کامپیوتر
پاسخ : وجدان ما قابل تغییر است ؟

به نقل از Natsu :
سلام

ما همه وجدان داریم و وجدان ما بهمون می گه که نباید ظلم کنیم و... اما وجدان به ما نمی گه که دقیقا چه کاری ظلمه! در نتیجه بیاید وجدان رو دو معنا کنیم:
1) گرایش ما به عدالت و ارزش های اخلاقی و...
2) قضاوتی که ما بدون تفکر در مورد یک پدیده داریم

برای تعیین صحیح و غلط اخلاقی، نیازمند ملاک و معیار و سیستم اخلاقی هستیم. در غیر این صورت نیازی به این مکاتب فکری نبود. به عبارت دیگه، وجدان به معنای دوم ارزش چندانی نداره چرا که خیلی از موارد دچار اشتباه می شه. مثلا یک انسان در حالت عصبانیت، قضاوت وجدانی اش ممکنه فرق بکنه.

خب من نظر شما رو در اون 2 مورد قبول دارم، اما سوال من در واقع این بود که "وجدان ما قابل تغییره یا خیر؟" . مثلاً اون دانشجوهایی که توی اون کنفرانس نشسته بودن، هیچ حالت خاصی (از جمله عصبانیت و تعصب و ...) نداشتن توی اون لحظه، اما با یه تغییر کوچیک نظرشون عوض شد. من میخوام این رو توجیه کنید .

به نقل از poria1999 :
اول این لینک رو ببینید:
کد:
https://fa-ir.facebook.com/Setade.Mobarezeh/posts/1019359638077696:0
ارجاع میدم به اون ازمایش ذهنی معروف بزرگ شدن یه کودک در جزیره ای به دور از اجتماع،هروقت دیگه این ازمایش ذهنی نبود یا راهی برای بررسی احکام مورد توجه ی این ازمایش با ازمایش هایی که بحث برانگیز نباشند پیدا شد من نظرمو در مورد اخلاقیات میگم.

اتفاقاً‌ مثالی که تو این لینک اومده بود توسط استاد هم مطرح شد و خب طبق چیزی که انتظار میرفت، همون نتیجه هایی رخ دادن که توی این متن نوشته بود. ولی به نظرم اون مثال قطار به شکل حدودی قابل فضاوته. یعنی اونجا وقتی توی قطار هستین، این آپشن ها رو دارین که یا پنج نفر رو بکشم یا یه نفر رو، اما وقتی که بالای پل ایستادیم این آپشن ها رو داریم که مرد چاق رو بکشم یا هیچ قتلی انجام ندم. خب طبیعتاً وجدان، این دو تا رو یکی نمیدونه. موردی که من مطرح کردم کمی پیچیده تره. بحثم سر عوض شدن نظر دانشجوهاست. در اینجا چیزی که ضد وجدان انسانه فقط کشتن اون نوجوان نیس، بلکه "آدمخواری" هم هست ! همونطور که گفتم تو مثال قطار، شما وقتی بالای پل هستین، میتونین کلاً قتلی انجام ندین و بی گناه باشین، اما اینجا به هر حال آدمخواری صورت میگیره، فقط چگونگی ش قابل بحثه.

به نقل از poria1999 :
در مورد سوال تاپیک هم باید بگم به نظر من نه تنها قوانین قضایی بلکه تمام چیز هایی که به صورت کیفی و تاثیر پذیرفته از شهود حتی جمع(در این مورد شهود اخلاقی) و بدون انجام ازمایش های دقیق تالیف شده باشند از شدت سستی حتی ارزش بحث کردن رو هم ندارند.

خب این نظر وقتی درست بود که مخلوقات متفکر دیگه ای مثل انسان وجود داشتن ! ما انسانیم و قوانین قضایی مون بر پایه ی "وجدان" هست. شما یعنی کلاً قوانین قضایی و اخلاقیات رو به خاطر اینکه "شهودی" هستن رد می کنین ؟ خب اینطوری که کلاً باید دنیا بدون قانون اداره بشه، چون قوانین هیچ وقت نمی تونن 100٪ درست باشن !
 

mysterious queen

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,058
امتیاز
4,964
نام مرکز سمپاد
فرزانگان٣
شهر
مش‍‌هد
پاسخ : وجدان ما قابل تغییر است ؟

من با حرف ناتسو کاملا موافقم و سعی می کنم که تکمیل ش کنم.
ببینید، در این جا هم یک چارچوب فکری برای دانشجویان تعریف شده که در اون چارچوب ظلم تعریف می شه. توی این چارچوب فکری این طور که به نظر می رسه غایت زنده موندن ه و پذیرفته شده که افراد باید زنده بمونن یا حداقل نهایت تلاش شون رو براش انجام بدن. مسئله ی دیگه ای که وجودداره این ه توی این چارچوب فکری وجدان انسان می گه که باید همه ی افراد از حقوق مساوی برخوردار باشند, یعنی چون مسئله جون افراده, حتا اون فرد بیمار هم باید یکسان باش برخورد بشه. چون در حالت اول این یکسانی وجودنداره, اکثریت با مجازات موافقند.


پ.ن: به نظر خودم در هر دو صورت هم این افراد باید مجازات می شدن. :-"
 
  • لایک
امتیازات: Kinay

Lorca

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,015
امتیاز
6,847
دانشگاه
دانشگاه تهران
رشته دانشگاه
زیست‌شناسی سلولی و مولکولی
پاسخ : وجدان ما قابل تغییر است ؟

آریا، اگر حدسم درست باشه، داری راجع به درس Justice با تدریس مایکل سندل صحبت می‌کنی. از این جهته که به نظرم باید دقّت کنی موضوع اصلاً این جا و در اون درس، وجدان نیست؛ موضوع این جا اینه که چه رفتاری، عادلانه‌تره. چرا این رو می‌گم؟ چون گاهی وقت‌ها ما کاری رو انجام می‌دیم که عادلانه‌ست و اخلاقی هم هست، امّا چون ممکنه به هر حال باعث رنجش بعضی‌ها بشه یا به هر حال باعث بشه عدّ‌ه‌ای آسیب ببین، عذاب وجدان می‌گیریم و رنج می‌کشیم... حتماً برای همه‌مون پیش اومده. در نتیجه مسئله‌ی عذاب وجدان، شاید فقط یکی از چیزهایی باشه که ما رو هدایت می‌کنه به سمت رفتاری که «اخلاقی‌»تره، امّا به نظر من حتّی اصلی‌ترین چیز هم نیست و برای این که تصمیم بگیریم عادلانه رفتار کنیم، خیلی وقت‌ها باید موضوع رو به منطق واگذار کنیم و حقیقتاً فکر کنیم.

راجع به مسئله‌ی وجدان هم دیدگاه‌های مختلفی وجود داره و این «گرایش به خوبی» رو کسانی که به متافیزیک و جهان‌بینی مذهبی اعتقاد دارن، مسئله‌ی فطری و ذاتی می‌دونن که «بُعد غیر مادّی» انسان‌ها سرچشمه می‌گیره. امّا دیدگاه‌های غیرمتافیزیکی هم در این باره وجود داره که ریشه‌های احساس عذاب وجدان و به طور کلّی اخلاق رو در رفتارهای اجتماعی گونه‌های خویشاوند و اجداد انسان پیدا می‌کنن. اگر مایل بودین بیشتر توضیح می‌دم راجع بهش.
 
  • شروع کننده موضوع
  • #6

Hashie

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
235
امتیاز
1,732
نام مرکز سمپاد
شهید مدنی
شهر
تبریز
رشته دانشگاه
مهندسی کامپیوتر
پاسخ : وجدان ما قابل تغییر است ؟

به نقل از Mysterious Quéèn :
من با حرف ناتسو کاملا موافقم و سعی می کنم که تکمیل ش کنم.
ببینید، در این جا هم یک چارچوب فکری برای دانشجویان تعریف شده که در اون چارچوب ظلم تعریف می شه. توی این چارچوب فکری این طور که به نظر می رسه غایت زنده موندن ه و پذیرفته شده که افراد باید زنده بمونن یا حداقل نهایت تلاش شون رو براش انجام بدن. مسئله ی دیگه ای که وجودداره این ه توی این چارچوب فکری وجدان انسان می گه که باید همه ی افراد از حقوق مساوی برخوردار باشند, یعنی چون مسئله جون افراده, حتا اون فرد بیمار هم باید یکسان باش برخورد بشه. چون در حالت اول این یکسانی وجودنداره, اکثریت با مجازات موافقند.


پ.ن: به نظر خودم در هر دو صورت هم این افراد باید مجازات می شدن. :-"

منم با حرف Natsu موافق بودم تا حدودی. فقط اینجا تعریف شما از چارچوب رو متوجه نمیشم . چون چارچوبی از قبل تعریف نشده. هر چی که هست همونجا توسط استاد مطرح شد و از دانشجوها خواسته شد بهش پاسخ بدن. توسط چی ؟ توسط وجدانشون.
واسه همین منظورتون رو از چارچوب یه کم بیشتر توضیح بدین لطفاً.

به نقل از نیلوفـر :
آریا، اگر حدسم درست باشه، داری راجع به درس Justice با تدریس مایکل سندل صحبت می‌کنی. از این جهته که به نظرم باید دقّت کنی موضوع اصلاً این جا و در اون درس، وجدان نیست؛ موضوع این جا اینه که چه رفتاری، عادلانه‌تره. چرا این رو می‌گم؟ چون گاهی وقت‌ها ما کاری رو انجام می‌دیم که عادلانه‌ست و اخلاقی هم هست، امّا چون ممکنه به هر حال باعث رنجش بعضی‌ها بشه یا به هر حال باعث بشه عدّ‌ه‌ای آسیب ببین، عذاب وجدان می‌گیریم و رنج می‌کشیم... حتماً برای همه‌مون پیش اومده. در نتیجه مسئله‌ی عذاب وجدان، شاید فقط یکی از چیزهایی باشه که ما رو هدایت می‌کنه به سمت رفتاری که «اخلاقی‌»تره، امّا به نظر من حتّی اصلی‌ترین چیز هم نیست و برای این که تصمیم بگیریم عادلانه رفتار کنیم، خیلی وقت‌ها باید موضوع رو به منطق واگذار کنیم و حقیقتاً فکر کنیم.

دقیقاً حدست درسته.
درست میگی، موضوع کلی درباره ی وجدان نیست توی اون بحث ، اگرچه وجدان و Moral Reasoning هم بخش مهمیش رو تشکیل میده. صرفاً اون قسمت از کنفرانس برای من مبهم موند و برام جای سوال بود که چطور میشه تصمیم گیری اون افراد اینطور سریع تغییر کنه و بخاطر همین مطرحش کردم.
توی این مثال "رفتار عادلانه تر" یه چیز مبهمه. اینجا دریانوردها چند تا انتخاب بیشتر نداشتن : 1.همه از گرسنگی بمیرن 2.قرعه کشی کنن و بازنده غذای بقیه بشه 3.ضعیف تر کشته بشه .
با این گزینه ها، کدومش عادلانه تره ؟ به نظر میاد هیچ کدوم ! چون ذاتاً آدمخواری در همه گزینه ها اتفاق میفته.
این که میگی موضوع رو به منطق واگذار کنیم و حقیقتاً فکر کنیم، به نظرم چیزی که همیشه و خواه ناخواه در همه ی تصمیم گیری های ما نقش داره ، وجدانه. یعنی برای منطقی فکر کردن هم از وجدان کمک می گیریم (چیزهای جدا از هم نیستن). تمام قضاوت های بشر با وجدان صورت میگیره. قانونی نیست که بتونیم بگیم فقط بر اساس منطقه .پس اگه وجدان همه کاره ست، نباید یه چیز سست باشه که با تغییر دادن نسبی اوضاع عوض شه ! و میبینیم توی اون کنفرانس، این اتفاق می افته.

به نقل از نیلوفـر :
راجع به مسئله‌ی وجدان هم دیدگاه‌های مختلفی وجود داره و این «گرایش به خوبی» رو کسانی که به متافیزیک و جهان‌بینی مذهبی اعتقاد دارن، مسئله‌ی فطری و ذاتی می‌دونن که «بُعد غیر مادّی» انسان‌ها سرچشمه می‌گیره. امّا دیدگاه‌های غیرمتافیزیکی هم در این باره وجود داره که ریشه‌های احساس عذاب وجدان و به طور کلّی اخلاق رو در رفتارهای اجتماعی گونه‌های خویشاوند و اجداد انسان پیدا می‌کنن. اگر مایل بودین بیشتر توضیح می‌دم راجع بهش.

دیدهای مختلف صد در صد وجود داره درباره ی این موضوع، اما این دیدگاه ها، مثل راه های متفاوت برای رسیدن به نتیجه مشترک هستن. چون اگه نتیجه متفاوت بود و وجدانی که برای مثال من تعریف میکنم با وجدانی که یه فرد دیگه تعریف میکنه فرق میکرد، اصلاً چیزی به اسم حقوق بشر و حقوق بین الملل وجود نمی داشت.
+ حتماً مشتاقیم که بیشتر درباره ش توضیح بدی !

به نقل از poria1999 :
بله رد می کنم!
می دونید اخلاقیات مثل احساسات زیبایی شناسانه یک کیفیت ذهنیه،ممکنه یک گروه انسان یک چیز رو زیبا بدونند و یک گروه دیگه زشت[nb]به همین دلیل معتقدم مقایسه ی اثار هنری کاری عبث و البته غیر ممکنه[/nb]!اگه تعداد گروه اول زیادتر باشه دلیل نمیشه که شی مورد بحث زیبا است و گروه دوم دارند اشتباه می کنند،چون در این مورد ممکن نیست کسی اشتباه کنه.زیبایی صفتی نیست که یک چیز ذاتا حامل اون باشه،بلکه چیزیه که ذهنت به اون نسبت میده.
من نگفتم که دنیا باید بدون قانون اداره شه،تنها گفتم این قوانین چیزی به جز توافقات و ترجیحات انسانی[nb]که تاکید می کنم انسان ممکنه هیچ نقشی توشون نداشته باشه[/nb] نیستند و اصلا تعریف چیزی به نام "درصد درستی" براشون ممکن نیست چون معیار جهانشمولی برای تمیز درست از غلط نداریم!
به طور کلی باهات موافقم. یعنی قضاوت باید بر پایه این باشه که اکثریت مردم که از عقل سالم برخوردارن ، راضی باشن. من هم قبول دارم که در هر قضاوت یک طرف ضرر میکنه، و یک طرف سود. بخاطر همین هم اصلاً دادگاه لازمه تا بتونه "بیشترین درصد رضایت" رو ایجاد کنه.
اما در مورد معیار، نظرم فرق داره. معیار انسان (حداقل از ابتدای بشریت تا به امروز) وجدانه. وجدان عملکردش برای همه یکیه. یه انسان سالم (از نظر فکری) عقیده داره آدم کشی ، دزدی ، زورگیری و از این قبیل کارها "غیرانسانی" هستن و کمک به دیگران، خوش اخلاقی و از این قبیل کارها "انسانی" هستن. حالا چه اون شخص معیارش دین باشه، چه عقل باشه ، چه یه مکتب فکری باشه و چه هر چیز دیگه. شرطش فقط سالم بودن اون شخص از نظر فکریه. پس به نظرم وجدان، میتونه معیار جهان شمولی باشه.
 
  • لایک
امتیازات: Lorca

king.nader

آراس.نامه (Mr. Darcy)
ارسال‌ها
751
امتیاز
2,877
نام مرکز سمپاد
علامه حلی (1) / هاشمی نژاد (1)
شهر
تهران / مشهد
سال فارغ التحصیلی
1393
مدال المپیاد
المپ فیزیک بودم که نیمهِ راه، کفشامو آویختم نمیدونم چرا!
دانشگاه
فردوسی مشهد
رشته دانشگاه
« مهندسی صنایع و سیستم ها »
پاسخ : وجدان ما قابل تغییر است ؟

وجدان به هیچ وجه عملکردش برای همه یکی نیست. اگه یکی بود مثلا هیچ اختلاف نظری در مورد وجود حکم اعدام نباید وجود می داشت .. لازم به ذکره که حتی یک اختلاف نظر کوچیک این گزاره که اخلاقیات یک امر فطریه رو نقض میکنه
خب البته مثالت فکر کنم یکم کامل نـیست! مثلا میشه «صدمه زدن بی دلیل به یک بی گناه» و «مجازات اون شخص» رو یک موضوع اخلاقی دونست و درباره فطری بودنش بحث و اینارو احتمالا ارزش گذاری کرد .. اما بحث درباره اختلاف نظر در حکم اعدام _ که «یک نوع از مجازات» هست _ برای نقض فطری بودن اخلاق، چندان درست بنظر نمیاد ؟! اما بازم در یک دید کلی تر، میشه از «لزوم تناسب میان جرم و مجازات» حرف زد و احتمالا ارزش گذاری ش کرد بعنوان یک موضوع اخلاقی مثلا. :-?
(یعنی مثلا شاید بشه گفت همه بطور وجدانی لزوم تناسب میان جرم و مجازات رو قبول دارن و اینجا بحث فطری بودن و عدم اختلاف نظر مطرحه .. اما اختلاف نظر در نحوه تعیین مصداقهای مجازات و اینکه ایا در این مصداقها، اون تناسب رعایت شده یا نه، نـمیتونه ناقض فطری بودن اخلاقیات باشه!)
_ _ _
به طور کلی باهات موافقم. یعنی قضاوت باید بر پایه این باشه که اکثریت مردم که از عقل سالم برخوردارن ، راضی باشن. من هم قبول دارم که در هر قضاوت یک طرف ضرر میکنه، و یک طرف سود. بخاطر همین هم اصلاً دادگاه لازمه تا بتونه "بیشترین درصد رضایت" رو ایجاد کنه.
در پست قبلم گفتم باز هم میگم،نمیشه بین ترجیحات گروه های مختلف انسانی به یک طرف برتری داد،چون هیچ معیار کلی ای برای این کار در اختیار نداریم مگر اینکه دو گروه معیار های مشترکی داشته باشند.
خب این نظرات فقط با اون مبنایی که پیشتر تعریف کردن دوستان؛ کاملا درسته! / یعنی اگه اخلاقیات و حقوق بشر و .. رو تنها «ترجیحات مختلف انسانی» بدونیم، این منطق میگه پس ارزش گذاری معنایی نـداره .. و چون ارزش گذاری نـداریم و اینا یسری سلایق انسانی محسوب میشن فقط !! ؛ صرفا اونی رو انتخاب میکنیم که «اکثریت مردم» رو راضی نـگه داره و بس.
+ اما دیدگاه دگ هم هست و مطرح شد که مبنای اخلاقیات و مفاهیمی مثل حقوق و عدالت و .. رو صرفا «خواسته های بشری» که در واقع نفی هر نوع مبنای مشخص هست؛ نـمیدونه. (البت برای اجرایی شدن، نظر اکثریت مهمه _ اما این نظر اکثریت نـیست که به اون مفاهیم ارزش یا مثلا مشروعیت میده، بلکه اونها مستقل از صرفا خواست مردم، میتونن ارزش داشته باشن؛ خواه اجرایی و پیاده بشن یا نه !)
_ _ _
درباره این موارد زیر هم که موضوع یجورایی وابسته به اوناس، همونطور که نیلوفر و بقیه بچه ها هم گفتن .. خوبه که بحث بشه اول. :)

1) تعریف وجدان بعنوان یک امر مشترک انسانی، چیستی و منشاء اون ؟! 2) تعریف اخلاقیات و مبانی اون؟! آیا از خودش اصالتی داره و قابل ارزش گذاریه یا اینکه نه، بقول بعضی دوستان یک چیز بدون ریشه و قراردادیِ صرف هست که در هر زمان و مکان، وابسته به نظر اکثریت هست مثلا ؟!

پ.ن: که خب تاپیک مناسبی براش اومده رو گویا ! :-"
 

Kinay

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
280
امتیاز
900
نام مرکز سمپاد
شهید قدوسی
شهر
قم
سال فارغ التحصیلی
87
پاسخ : وجدان ما قابل تغییر است ؟

سلام

فکر کنم اگه منظور خودمون رو از «وجدان» و «فطرت» و... دقیق مشخص کنیم، خیلی کار راحت تر پیش می ره.

به نظر شما افرادی که قتل های زنجیره ای انجام می دن، یا افرادی که توی زندان ها و بازداشت گاه ها، شنجه گر هستند و از کارشون لذت می برن، «وجدان» این ها با وجدان یک بچه که وقتی جلوش پروانه می کشی گریه می کنه، یکی هست؟ بعضی ها هستن که نسبت به آزار دادن لذت می برن... این ها وجدان ندارن یا قضیه چیز دیگه ای هست؟

یعنی شما هر تعریفی که انجام می دید، آخرش باید یه فکری هم به حال این استثناها انجام بدید و توجیه کنید که توی سیستم شما، این ها چه جور توضیح داده می شن.
 

سین سا

کاربر فعال
ارسال‌ها
72
امتیاز
75
نام مرکز سمپاد
حلی
شهر
دیار کریمان
پاسخ : وجدان ما قابل تغییر است ؟

تغییر وجدان مسئله ایه که مدتی ذهن خودمو هم درگیر کرده
ولی به نظر احتمالش هست که بشه وجدان رو تغییر داد
 
  • شروع کننده موضوع
  • #10

Hashie

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
235
امتیاز
1,732
نام مرکز سمپاد
شهید مدنی
شهر
تبریز
رشته دانشگاه
مهندسی کامپیوتر
پاسخ : وجدان ما قابل تغییر است ؟

به نقل از poria1999 :
وجدان به هیچ وجه عملکردش برای همه یکی نیست.اگه یکی بود مثلا هیچ اختلاف نظری در مورد وجود حکم اعدام نباید وجود می داشت.[nb]لازم به ذکره که حتی یک اختلاف نظر کوچیک این گزاره که اخلاقیات یک امر فطریه رو نقض میکنه[/nb]
الان مثلا در مورد بحث رایج در مورد وجود اعدام ادعا می کنید که یک طرف بحث سالم و طرف دیگه مریضه؟
طبق این فرض شما میشه گفت همه ی انسان ها تا حدودی مریض اند و انسان سالمی احتمالا وجود نداره.منو یاد افلاطون میندازه. :)
در پست قبلم گفتم باز هم میگم،نمیشه بین ترجیحات گروه های مختلف انسانی به یک طرف برتری داد،چون هیچ معیار کلی ای برای این کار در اختیار نداریم مگر اینکه دو گروه معیار های مشترکی داشته باشند.[nb]مثلا در مورد حکم اعدام اگه اهمیت دادن به زندگی برای دو طرف ارزش و معیار بود،می شد این حکم رو نقد کنی،ولی بدون فروض مشترک این کار غیر قابل انجامه[/nb]

خب فک کنم توضیحات Mr. Darcy کافی بود؛ اما منم دوست داشتم این رو بگم که "اعدام کردن یا نکردن" شخص به خاطر جرمش، اختلاف نظر درباره ی چگونگی پیاده سازی مجازاته. هر دو طرف معتقدن که شخصی که مثلاً قتل انجام داده یا قاچاق کرده و ... سزاوار مجازات و تنبیهه، اما یکی میگه با جریمه نقدی مجازات بشه، یکی میگه حبس ابد بشه ، یکی هم میگه اعدام بشه. قسمت نحوه ی پیاده سازی مجازات بیشتر به حقوق مربوطه تا فلسفه.
بخاطر همین هم من منظورم این نیست که طرفی که میگه اعدام بشه مریضه و شخص مقابلش سالمه یا بالعکس. هر دو طرف سالمن. شخص مریض کسیه که از عمل اشتباه اون شخص به کل حمایت کنه. مثلاً کلاً اعتقاد داشته باشه کشتن مردم کار خوبیه !


به نقل از Natsu :
سلام

فکر کنم اگه منظور خودمون رو از «وجدان» و «فطرت» و... دقیق مشخص کنیم، خیلی کار راحت تر پیش می ره.

به نظر شما افرادی که قتل های زنجیره ای انجام می دن، یا افرادی که توی زندان ها و بازداشت گاه ها، شنجه گر هستند و از کارشون لذت می برن، «وجدان» این ها با وجدان یک بچه که وقتی جلوش پروانه می کشی گریه می کنه، یکی هست؟ بعضی ها هستن که نسبت به آزار دادن لذت می برن... این ها وجدان ندارن یا قضیه چیز دیگه ای هست؟

یعنی شما هر تعریفی که انجام می دید، آخرش باید یه فکری هم به حال این استثناها انجام بدید و توجیه کنید که توی سیستم شما، این ها چه جور توضیح داده می شن.

باید بگم که هر کس که هر جرمی رو انجام میده، راضی به انجامش نیست. این یه بحث اجتماعیه وسیعه که میشه درباره ش صحبت کرد. مثلاً کسی که دزدی میکنه ، حتماً دلیلش این نیست که از این کار لذت می بره. توی خود ایران طیف وسیعی از دزد ها رو افراد معتاد تشکیل میدن که به خاطر نداشتن پول کافی برای خرید مواد مخدر مورد نیازشون ، دست به دزدی میزنن. این در حالیه که اگه به همین افراد ، پولی داده بشه که باهاش مواد بخرن دیگه دزدی نمی کنن (منظور اینکه از ذات دزدی لذت نمیبرن) . افرادی هم که از انجام خلاف لذت می برن‌ (مثلاً از دزدی بدون دلیل، آدم کشی بی دلیل و ...) اینها افراد مریضی هستن از نظر روانی. وجدان این افراد ، به وسیله یه اتفاق یا یه شرایط خاص اجتماعی دچار ایراد شده و خب طبیعتاً کسی نظر این افراد رو با نظر انسانهای نرمال یکی نمیدونه. توی دنیا افرادی داریم که از دید اجتماع خوبن و افرادی داریم که از دید اجتماع بدن، اما کل این افراد روی این توافق دارن که آدم کشی، دزدی، تجاوز‌، ایجاد ترس و وحشت بین اجتماع ، کلاهبرداری و ... کارهای اشتباه و ضد عرفی هستن. اما کسی که این کارها رو خوب میدونه و از انجامشون لذت میبره دیگه در زمره ی آدمای "خوب" یا "بد" نیست. این آدم بیمار روانیه و اصلاً کسی رو وجدان این آدم حساب نمیکنه.
اما این موردی که من گفتم فرق میکنه. من به طور ریز میخوام این رو بدونم که "آیا شرایط باعث تغییر آنی وجدان آدم میشن یا خیر؟ و اگه میشن، پس چطور میشه به قوانین اعتماد کرد و اونا رو معتبر دونست ؟" . همونطور که میبینید، اینجا بحث پروسه ی طولانی مدت "مریض شدن وجدان" در کار نیست . همونطور هم که بالا گفتم، وجدان همه ی انسانهای سالم، فارغ از خوب بودن، بد بودن و عقاید اونا به نظر من یکیه.
 
بالا