جهان‌بینی

  • شروع کننده موضوع
  • #1

mysterious queen

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,058
امتیاز
4,964
نام مرکز سمپاد
فرزانگان٣
شهر
مش‍‌هد
سلام؛

یک شیوه و یک فلسفه‌یِ زندگی، خواه‌ناخواه بر نوعی اعتقاد و ارزیابی درباره‌یِ هستی و بر یک نوع تفسیر و تحلیل از جهان پایه‌گذاری می‌شه.
نوعِ برداشت و طرز تفکّری که یک مکتب درباره‌یِ جهان و هستی عرضه می‌کنه، زیربنا و تکیه‌گاه فکری اون مکتب به شمار می‌ره. این زیربنا و تکیه‌گاه اصطلاحاً «جهان‌بینی» نامیده می‌شه.

همه‌یِ دین‌ها و آیین‌ها و همه‌ی مکتب‌ها و فلسفه‌های اجتماعی متکی به نوعی جهان‌بینی بوده‌است. هدف‌هایی که یک مکتب عرضه می‌کنه و به تعقیب اونا دعوت می‌کنه و راه و روش‌هایی که که تعیین می‌کنه و بایدها و نبایدهایی که قرارمی‌ده و مسئولیت‌هایی که به وجود می‌یاره، همه به منزله‌یِ نتایج لازم و ضروری جهان‌بینی‌ای‌ست که عرضه کرده.[nb]مقدمه‌ای بر جهان‌بینی اسلامی؛ مرتضی مطهری.[/nb]

انواع جهان‌بینی
جهان‌بینی یا جهان‌شناسی، به عبارت دیگه تفسیر و تعبیر انسان از جهان، به طور کلی سه گونه‌ست؛ یعنی از سه منبع ممکنه الهام بشه: علم، فلسفه و دین. پس جهان‌بینی سه گونه‌ست: علمی، فلسفی و مذهبی.


خب حالا ما می‌خوایم این جا در این باره حرف‌بزنیم که:

1.لزوم داشتنِ جهان‌بینی چی‌ست و آیا زندگی بدون جهان‌بینی ممکن‌ه؟
2.معیار خوبی‌های جهان‌بینی چیه؟
3.چه جهان‌بینی‌ای، جهان‌بینیِ برتره؟
 

moOn:)

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
335
امتیاز
2,483
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ارومیه
پاسخ : جهان‌بینی

1.نمی‌شه گفت زندگی بدونِ جهان‌بینی ممکن نیست، ولی فکر می‌کنم امکانش نیست که تو ذهنمون هیچ برداشتی از زندگی و دنیایی که توش زندگی می‌کنیم نداشته باشیم. هر آدمی با هر سطحی از درک و تحصیلات، زندگی رُ به شیوه‌یِ خودش می‌بینه هرچند به این مسئله آگاه نباشه. تجربیاتی که هرکسی در طولِ زندگی‌ش کسب می‌کنه، افرادی که باهاشون معاشرت می‌کنه و ... خواه‌ناخواه به طرزِ تفکرش راجع به جهانِ اطراف جهت می‌دن و بالطبع جهان بینیِ خاصِ اون فرد رُ می‌سازن.
به نظر من چیزی که لازمه آگاهانه کردنِ این جهان‌بینیه. یعنی فرد بدونه که جهان‌بینی‌ش از کجا نشات می‌گیره و با تمامِ زوایاش آشنا باشه. طرز تفکر آدم‌ها همیشه در حالِ تغییره و یه تصویرِ روشن از درک و تفسیرمون از دنیایِ اطراف، باعث می‌شه انسجام فکری و آرامش بیشتری داشته باشیم و بدونیم با اطلاعاتِ جدیدی که دریافت کردیم، دقیقن کدوم بخشِ افکارمون تحت‌تاثیر قرار می گیره و تاثیر این بخش رویِ کلِ تفکراتِ ما چیه.

2. این‌که جهان‌بینی هرکسی بر چه اساسی استواره بستگی به شخصیتِ اون فرد و تجربیاتش تو زندگی داره. شاید چیزی که مهمه هدفِ این جهان‌بینیه و هرکسی باید نوعِ جهان‌بینی که براش متناسب‌تره و به هدف نزدیکش می‌کنه، انتخاب کنه. که این‌طوری مهم‌ترین معیارِ خوب بودنِ جهان‌بینی اینه که تا چه حد فرد رُ-با توجه به شخصیتی که داره- به کمال تو زندگی‌ش می‌رسونه. (حالا تعریف انسان‌ها از کمال هم متفاوته، ولی ساده‌تر اینکه باعث می‌شه بهتر زندگی کنه.)

3.به نظر من جهان‌بینیِ برتری وجود نداره :-‌"
 

demon

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
238
امتیاز
700
نام مرکز سمپاد
فرزانگان زینب
شهر
تهران
دانشگاه
علم و صنعت
رشته دانشگاه
فیزیک
پاسخ : جهان‌بینی

دارید جهان بینی رو به این معنی که زیر بنای "اعتقاد به سبکی برای زندگی" هست بررسی میکنید
اینجوریش به نظرم لزوم نداره! ینی ممکنه ادم اعتقاد به مکتبی نداشته باشه اما به هرحال درکی از جهان اطرافش داره


اگه جهان بینی رو "مقدار فهم انسان از جهان" معنی کنم معیار خوب بودنش وسعت وعمقشه، ینی دانش انسان از جهان


خب اگه قراره جهان بینی یک روش زندگی باشه اونوقت میتونه "برتر" باشه (فکر نکنم بشه گفت علم برتر! ینی مثلا علمی که دیگه تهشه!) و به نظرم باید در راستای تکامل فرد و به طور کلی تر تکامل نوع بشر باشه
 
  • شروع کننده موضوع
  • #4

mysterious queen

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,058
امتیاز
4,964
نام مرکز سمپاد
فرزانگان٣
شهر
مش‍‌هد
پاسخ : جهان‌بینی

1.نمی‌شه گفت زندگی بدونِ جهان‌بینی ممکن نیست، ولی فکر می‌کنم امکانش نیست که تو ذهنمون هیچ برداشتی از زندگی و دنیایی که توش زندگی می‌کنیم نداشته باشیم. هر آدمی با هر سطحی از درک و تحصیلات، زندگی رُ به شیوه‌یِ خودش می‌بینه هرچند به این مسئله آگاه نباشه. تجربیاتی که هرکسی در طولِ زندگی‌ش کسب می‌کنه، افرادی که باهاشون معاشرت می‌کنه و ... خواه‌ناخواه به طرزِ تفکرش راجع به جهانِ اطراف جهت می‌دن و بالطبع جهان بینیِ خاصِ اون فرد رُ می‌سازن.
به نظر من چیزی که لازمه آگاهانه کردنِ این جهان‌بینیه. یعنی فرد بدونه که جهان‌بینی‌ش از کجا نشات می‌گیره و با تمامِ زوایاش آشنا باشه. طرز تفکر آدم‌ها همیشه در حالِ تغییره و یه تصویرِ روشن از درک و تفسیرمون از دنیایِ اطراف، باعث می‌شه انسجام فکری و آرامش بیشتری داشته باشیم و بدونیم با اطلاعاتِ جدیدی که دریافت کردیم، دقیقن کدوم بخشِ افکارمون تحت‌تاثیر قرار می گیره و تاثیر این بخش رویِ کلِ تفکراتِ ما چیه.
مونِ عزیز؛
وقتی شما عبارتِ "هرچند به این مسئله آگاه نباشه." رو به کاربردی، در واقع به این معناست که شما هم معتقدی که انسانی نیست که بدون برداشت از جهان هستی زندگی کنه و رفتارهاش رو بدون انطباق با اون برداشت انجام بده. خودِ این برداشت یعنی «جهان‌بینی» و الزامی وجود نداره که اون برداشت، برداشتی منطبق با مکتب فلسفی یا دینی خاصی باشه تا بشه به‌ش گفت «جهان‌بینی».
در مورد این که گفتی انسان باید از جهان‌بینی‌ای که ازش پیروی می‌کنه آگاه باشه و با دلایلی که آوردی موافقم.

2. این‌که جهان‌بینی هرکسی بر چه اساسی استواره بستگی به شخصیتِ اون فرد و تجربیاتش تو زندگی داره. شاید چیزی که مهمه هدفِ این جهان‌بینیه و هرکسی باید نوعِ جهان‌بینی که براش متناسب‌تره و به هدف نزدیکش می‌کنه، انتخاب کنه. که این‌طوری مهم‌ترین معیارِ خوب بودنِ جهان‌بینی اینه که تا چه حد فرد رُ-با توجه به شخصیتی که داره- به کمال تو زندگی‌ش می‌رسونه. (حالا تعریف انسان‌ها از کمال هم متفاوته، ولی ساده‌تر اینکه باعث می‌شه بهتر زندگی کنه.)
گفتی جهان‌بینی‌ای بهتره که بتونه انسان رو به کمال برسونه. باید به این مسئله توجه کرد که این که کمالِ انسان چه چیزی باشه و چه چیزی هست رو هم نوعِ جهان‌بینی تعیین می‌کنه.
پس ما به اهمیت جهان‌بینی در تمامِ شئونات زندگی انسان پی می‌بریم. اما من فکرمی‌کنم که جهان‌بینیِ خوب حتماً باید یه سری ویژگی رو داشته‌باشه؛ مثلاً:
1. قابل اثبات و استدلال باشه؛ یعنی از ناحیه‌ی عقل و منطق حمایت بشه.
2. به حیات و زندگی معنی بده.
3. تعهدآور و مسئولیت ساز باشه.
4.و... که در ادامه و بعد از آشنا شدن و نقد جهان‌بینی‌ها به‌ش می‌پردازیم.

3.به نظر من جهان‌بینیِ برتری وجود نداره :-‌"
ما در جهانی زندگی می‌کنیم که مبنایِ حقوق بشر، روابط بین کشورها، نظام‌های اقتصادی ، سیاسی، اجتماعی و موارد فراوان دیگه تحت‌الشعاع یک مکتب خاص فلسفی با جهان‌بینی خاص خودش هستند و داره بر مبنای اون‌ها با انسان‌ها رفتار می‌شه. بنابراین جهان‌بینی بسیار اهمیت‌ داره.پس انتخاب جهان‌بینی هم بسیار اهمیت داره و وقتی بحث انتخاب پیش می‌یاد، قطعاً بحث برتری رو هم همراه خودش داره.


×در ادامه که در مورد هر کدوم از جهان‌بینی‌ها توضیح بدم، می‌شه راحت‌تر قضاوت کرد و به نتیجه رسید.


بعداًنوشت: lilith عزیز؛ حس می‌کنم تا حدودی تویِ این پست منظورم رو روشن کردم و پاسخ شما رو دادم. :]
 

moOn:)

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
335
امتیاز
2,483
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ارومیه
پاسخ : جهان‌بینی

باید به این مسئله توجه کرد که این که کمالِ انسان چه چیزی باشه و چه چیزی هست رو هم نوعِ جهان‌بینی تعیین می‌کنه.
بله حق با شماست، موقع نوشتن حواسم به این مسئله نبود. تو ذهنم فقط به انسانیت بیشتر فکر می کردم. یعنی معنایی بیرونِ ذهنِ خودِ شخص و بر همین اساس گفتم جهان بینی ای که فرد رُ به سمتِ بهتر شدن ببره، متناسب اون فرده.

ما در جهانی زندگی می‌کنیم که مبنایِ حقوق بشر، روابط بین کشورها، نظام‌های اقتصادی ، سیاسی، اجتماعی و موارد فراوان دیگه تحت‌الشعاع یک مکتب خاص فلسفی با جهان‌بینی خاص خودش هستند و داره بر مبنای اون‌ها با انسان‌ها رفتار می‌شه. بنابراین جهان‌بینی بسیار اهمیت‌ داره.پس انتخاب جهان‌بینی هم بسیار اهمیت داره و وقتی بحث انتخاب پیش می‌یاد، قطعاً بحث برتری رو هم همراه خودش داره.
فکر نمی کنم انتخاب لزومن برتری رُ همراهِ خودش داشته باشه.
هر فردی می تونه تو زندگی ش انتخابِ برتر یا با اهمیتِ کمتر داشته باشه ولی اگر بخوایم همه یِ افراد رُ در نظر بگیریم، انتخابِ برتری وجود نداره. انتخاب برتر تو زندگی هرفرد و با توجه به شخصیتش معنا پیدا می کنه.

×در ادامه که در مورد هر کدوم از جهان‌بینی‌ها توضیح بدم، می‌شه راحت‌تر قضاوت کرد و به نتیجه رسید.
منتظرم ;;)
جهان بینی یکی از تاپیکایِ موردِ علاقه مه و به نظرم بشدت کاربردیه.
ممنون.
 
  • لایک
امتیازات: N.M

Kinay

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
280
امتیاز
900
نام مرکز سمپاد
شهید قدوسی
شهر
قم
سال فارغ التحصیلی
87
پاسخ : جهان‌بینی

سلام

بنده هم دیدم بحث شما خاک انداز نداره، گفتم بیام خودم رو بندازم وسط :D

فکر نمی کنم انتخاب لزومن برتری رُ همراهِ خودش داشته باشه.
به نظر من جهان‌بینیِ برتری وجود نداره

این جواب مناسب نبود؟
اگه جهان بینی رو "مقدار فهم انسان از جهان" معنی کنم معیار خوب بودنش وسعت وعمقشه، ینی دانش انسان از جهان
فکر می کنم که جواب خوبی بود.

جهان بینی برتر به نظر من هم یعنی جهان بینی که کاملا مطابق دنیای واقع باشه و بیشترین ابعاد ممکن از واقعیت رو توضیح بده. این می شه جهان بینی برتر. معیار برتری هم در بیان گر واقعیت بودن هستش. هرچی بیشتر و بهتر واقعیت رو توضیح بده و فهم عمیق تری به شما منتقل کنه، طبیعتا جهان بینی کامل تری خواهد بود.
« جهان بینی » مربوط به حیطه ی نظر است و نه عمل، لذا برتری اون رو هم باید به صورت نظری و علمی تبیین کرد. پس جهان بینی برتر یعنی جهان بینی که به واقعیت و توضیح اون نزدیک تر باشه.

فکر کنید که یک نفر دنیا رو مثل یک صفحه ی تخت بدونه که بالاش یک صحفه ی تخت دیگه در حرکت هستند. این دوتا صفحه هیچ ربطی به همن ندارن. انسان ها مثل بقیه ی موجودهای این صفحه ی پایینی می ان و می رن و...
حالا فکر کنید یک نفر دیگه معتقد باشه که این صفحه ی تخت بالایی ( آسمان ) روی صفحه ی پایینی (زمین ) تأثیر داره. بعد می آد سعی می کنه تأثیرهای آسمان بر زمین رو توضیح بده...

خوب این نفر دوم یک پله پیشرفت کرده و داره واقعیت رو بیشتر می فهمه دیگه... پس جهان بینی برتری داره.

انتخاب برتر تو زندگی هرفرد و با توجه به شخصیتش معنا پیدا می کنه.
این حرف کلا یک چیز دیگه است ها! وقتی ما در یک دنیای مشترک زندگی کنیم، پس یک جهان بینی صحیح داریم که حالا هرکس به مقدار توانایی خودش به اون می رسه... اگه اختلافی وجود داره، به خاطر اختلاف ناظر و رصد کننده ی این جهان واقعی است.
این حرف شما رو اگه دنبال کنیم، معنی اش این خواهد بود که : « هر انسانی یک جهان واقعی است که معیارها و قوانین خود را دارد. درک هر انسان برای خود او مؤثر است چرا که هر انسان دنیای درون خود را می سازد » و.... نمی گم حرف غلطی است ولی ایا شما واقعا می خواهید این مطلب رو بگید؟
شما دارید کاربردی صحبت می کنید ولی الان بحث ما « نظری » است و نه « عملی ».
 

moOn:)

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
335
امتیاز
2,483
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ارومیه
پاسخ : جهان‌بینی

این که شما می گید جهان بینی بیشتر در حیطه ی نظریه تا عملی، خودش دلیلی نیست تا جهان بینی ِ برتر وجود نداشته باشه؟

فکر کنید که یک نفر دنیا رو مثل یک صفحه ی تخت بدونه که بالاش یک صحفه ی تخت دیگه در حرکت هستند. این دوتا صفحه هیچ ربطی به همن ندارن. انسان ها مثل بقیه ی موجودهای این صفحه ی پایینی می ان و می رن و...
حالا فکر کنید یک نفر دیگه معتقد باشه که این صفحه ی تخت بالایی ( آسمان ) روی صفحه ی پایینی (زمین ) تأثیر داره. بعد می آد سعی می کنه تأثیرهای آسمان بر زمین رو توضیح بده...

خوب این نفر دوم یک پله پیشرفت کرده و داره واقعیت رو بیشتر می فهمه دیگه... پس جهان بینی برتری داره.
برداشت من از سوالِ Mysterious Quéèn این بود که از بین سه جهان بینی ِ فلسفی،علمی و مذهبی کدوم یکی برتره. چیزی که شما این جا مثال زدید، بیشتر به سطح جهان بینی مربوطه تا نوعِ جهان بینی! مسملن جهان بینی دو نفر که هردونفر تفکراتشون بر اساس علمه در یک سطح نیست. این جا می تونیم جهان بینی برتر رو معنا کنیم و طبق گفته یِ lilith هر فردی که دانش و درکِ بیشتری داشته باشه، جهان بینی ش برتره. طبق مثال شما هم آدمی که معتقد به تاثیر صفحه ی بالایی روی صفحه ی پایینیه یک پله بالاتر از کسی قرار گرفته که فکر می کنه این دو صفحه هیچ ربطی بهم ندارند.
اما می تونیم بگیم جهان بینی مذهبی برتر از جهان بینی فلسفیه؟

این حرف کلا یک چیز دیگه است ها! وقتی ما در یک دنیای مشترک زندگی کنیم، پس یک جهان بینی صحیح داریم که حالا هرکس به مقدار توانایی خودش به اون می رسه... اگه اختلافی وجود داره، به خاطر اختلاف ناظر و رصد کننده ی این جهان واقعی است.
این حرف شما رو اگه دنبال کنیم، معنی اش این خواهد بود که : « هر انسانی یک جهان واقعی است که معیارها و قوانین خود را دارد. درک هر انسان برای خود او مؤثر است چرا که هر انسان دنیای درون خود را می سازد » و.... نمی گم حرف غلطی است ولی ایا شما واقعا می خواهید این مطلب رو بگید؟
و به نظر شما این "یک جهان بینی صحیح" چیه؟
یعنی یک جهان بینی واحد و صحیح وجود داره و همه باید به این جهان بینی برسن؟
و دنیای مشترک یعنی جهان بینی مشترک؟!
به نظر من آدم ها برای این که بتونن با این زندگی و دنیای مشترک کنار بیان، حق دارن جهان بینی هایِ متفاوتی داشته باشن. همون طور که شما گفتید این مبحث نظریه و نه عملی، پس این جهان بینی های متفاوت نمی تونه آسیبی به این دنیای مشترک وارد کنه.هر کس با جهان بینی علمی یا فلسفی یا مذهبی خودش، با زندگی ش کنار میاد و هدف و معنا پیدا می کنه.

+امیدوارم منظورتون رو درست متوجه شده باشم و منظورمو واضح بیان کرده باشم!
 
  • لایک
امتیازات: N.M

Kinay

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
280
امتیاز
900
نام مرکز سمپاد
شهید قدوسی
شهر
قم
سال فارغ التحصیلی
87
پاسخ : جهان‌بینی

سلام

برداشت من از سوالِ Mysterious Quéèn این بود که از بین سه جهان بینی ِ فلسفی،علمی و مذهبی کدوم یکی برتره.
این رو خود خانوم اسرار آمیز باید جواب بدن

و به نظر شما این "یک جهان بینی صحیح" چیه؟
وقتی همه ی ما در یک جهان زندگی می کنیم، یعنی این جهان یک تفسیر کامل و درست هم داره. حالا ما هرکدوم تا حدودی به این تفسیر دسترسی پیدا می کنیم، اما تفسیر صحیح وجود داره. بنده هم اگه بخوام بگم این جهان بینی چیه، باید تمام گزاره های صحیحی که تا به حال یافته ام رو براتون بگم و بعد اضافه کنم « و هر گزاره ی صحیح و کلی دیگری درباره ی این دنیا »

به نظر من آدم ها برای این که بتونن با این زندگی و دنیای مشترک کنار بیان، حق دارن جهان بینی هایِ متفاوتی داشته باشن
آدم ها خود به خود جهان بینی های مختلف دارن، اما نه به خاطر این که جهان مختلفه... به خاطر این که هر انسانی با یک عینک خاص به جهان نگاه می کند.
 

demon

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
238
امتیاز
700
نام مرکز سمپاد
فرزانگان زینب
شهر
تهران
دانشگاه
علم و صنعت
رشته دانشگاه
فیزیک
پاسخ : جهان‌بینی

به کوئین عزیز:
پس جهان بینی اینجا نقش یه لغت دیگه برای تعریف "آئین" رو داره که الزام اوره و ...
به نظرم شما بیشتر میخوای به دین برسی تا نوع نگرش افراد و هم میخوای یه پله عقب تر از دین باشی که ضرورت وجود داشتنش رو منتقل کنی


مون خیلی خوب فرقشونو بیان کرد
اینکه هرکس برای خودش نقشه ی راه داره معلومه و هدف هر شخصی متفاوته...شاید عده ای باشن که صرفا "زنده موندن" هدفشونه یا "فقط یکم بهتر زنده بودن" خب لزوما هم به زندگی معنا نمیده! و الزام اور هم میتونه نباشه چون خود شخص ایجادش میکنه و میتونه تغییر بده ضمن اینکه قابل دفاع بودن رو خیلی از دین های بزرگ هم ندارن!! من فکر نکنم خود خاخام ها هم بتونن از تورات حاضر دفاع کنن و رورش استدلال بیارن!!
ا
شما داری معنای کلی تری میدی، میگی در کنار همه ی سیستم های عظیمی که هرکدوم جهان بینی ای دارن "ما" هم باید یکی داشته باشیم! خب این بحث فردی نیست بیشتر شبیه مقابله به نظرم میاد...هنوز نمیدونم حتی در صورت وجود ایده ی برتر اون ایده ارزششو داره که برای انسان چارچوب تعریف کنه یا نه! یا بخواد زندگی سایرین رو تحت الشعاع قرار بده


راستش من هنوز نمیدونم "فرد" و خواسته هاش ارجح هست یا گروه و ایده!
ینی ادم بعد مرگش باید خوشحال باشه که برای تعالی یک ایدئولوژی عمرشو صرف کرده یا افسوس بخوره که باید به خودش اهمیت میداد چون فقط یکبار زنده ست


* ببخشید مشخص نبود که جواب کیو دادم. نمیدونم چرا هیچوقت نتونستم اینجا نقل قول کنم! :|
 

Kinay

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
280
امتیاز
900
نام مرکز سمپاد
شهید قدوسی
شهر
قم
سال فارغ التحصیلی
87
پاسخ : جهان‌بینی

به نقل از lilith :
پس جهان بینی اینجا نقش یه لغت دیگه برای تعریف "آئین" رو داره که الزام اوره و ...
به نظرم شما بیشتر میخوای به دین برسی تا نوع نگرش افراد و هم میخوای یه پله عقب تر از دین باشی که ضرورت وجود داشتنش رو منتقل کنی


مون خیلی خوب فرقشونو بیان کرد
اینکه هرکس برای خودش نقشه ی راه داره معلومه و هدف هر شخصی متفاوته...شاید عده ای باشن که صرفا "زنده موندن" هدفشونه یا "فقط یکم بهتر زنده بودن" خب لزوما هم به زندگی معنا نمیده! و الزام اور هم میتونه نباشه چون خود شخص ایجادش میکنه و میتونه تغییر بده ضمن اینکه قابل دفاع بودن رو خیلی از دین های بزرگ هم ندارن!! من فکر نکنم خود خاخام ها هم بتونن از تورات حاضر دفاع کنن و رورش استدلال بیارن!!
ا
شما داری معنای کلی تری میدی، میگی در کنار همه ی سیستم های عظیمی که هرکدوم جهان بینی ای دارن "ما" هم باید یکی داشته باشیم! خب این بحث فردی نیست بیشتر شبیه مقابله به نظرم میاد...هنوز نمیدونم حتی در صورت وجود ایده ی برتر اون ایده ارزششو داره که برای انسان چارچوب تعریف کنه یا نه! یا بخواد زندگی سایرین رو تحت الشعاع قرار بده


راستش من هنوز نمیدونم "فرد" و خواسته هاش ارجح هست یا گروه و ایده!
ینی ادم بعد مرگش باید خوشحال باشه که برای تعالی یک ایدئولوژی عمرشو صرف کرده یا افسوس بخوره که باید به خودش اهمیت میداد چون فقط یکبار زنده ست
سلام
ببخشید من نفهمیدم این جواب کی بود... من ، خانوم اسرار آمیز یا خانوم مون ؟ :-/
 

سین سا

کاربر فعال
ارسال‌ها
72
امتیاز
75
نام مرکز سمپاد
حلی
شهر
دیار کریمان
پاسخ : جهان‌بینی

به نظرم اختلاف در نوع جهان بینی افراده که تفاوت در افکار سیاسیشونو ایجاد میکنه
 
  • شروع کننده موضوع
  • #12

mysterious queen

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,058
امتیاز
4,964
نام مرکز سمپاد
فرزانگان٣
شهر
مش‍‌هد
جهان‌بینی علمی

خب حالا ببینیم «علم» چه‌طوری و در چه حدودی به ما بینایی و بینش می‌ده.
علمی مبتنی بر دو چیزه: فرضیه و آزمون.
توی ذهن یک دانشمند برای کشف و تفسیر یک پدیده، اول فرضیه‌ای نقش می‌بنده و بعد اون رو در عمل، در آزمایشگاه مورد آزمایش قرار می‌ده.
اگه آزمایش اون رو تاییدکرد ، به صورت یک اصل علمی مورد قبول واقع می‌شه و تا فرضیه‌ای دیگه که جامع‌تر باشه و آزمون‌ها بهتر اون رو تایید کردن، به وجود نیومده، اون اصل علمی به اعتبار خودش باقی‌ست و به محض وارد شدن فرضیه‌ای جامع‌تر از میدان به در می‌شه.
علم به این شیوه به کشف علت‌ها و کشف آثار و معلول‌ها می‌پردازه. با آزمایش علمی، علت چیزی و یا اثر و معلول چیزی رو کشف می‌کنه و باز به سراغِ علتِ اون علت و معلولِ اون معلول می‌ره و تا حد ممکن به کشف خودش ادامه می‌ده.
کار علم از اون جهت که بر آزمون علمی مبتنی‌ست، مزایا و نارسایی‌هایی داره.
بزرگ‌ترین مزیت کشفیات علمی اینه که دقیق و جزئی و مشخصه. علم می‌تونه در مورد یک موجود جزئی هزاران نکته به انسان بگه. مثلا در مورد برگ درخت.
همچنین چون قوانین خاص هر موجود رو به بشر می‌شناسونه، راه تصرف و تسلط بر اون موجود را به انسان نشون می‌ده و از این راه، صنعت به وجود می‌یاد و پیشرفت می‌کنه.
اما علم به موازات این که دقیق و مشخص و جزئی‌ست، دایره‌ش محدوده. محدود به «آزمون». تا اون حد پیش می‌ره که عملاً بتونه اون رو تحت آزمایش درآورد. اما مگه می‌شه همه‌ی هستی و جوانب‌ش رو آزمایش کرد؟!
علم مثلاً در تعقیب علت‌ها و سبب‌ها و یا در تعقیب معلول‌ها و اثرها عملاً تا حد معینی پیش‌می‌ره و بعد به «نمی‌دانم» می‌رسه .
از نظر علم، جهان کهنه‌کتابی‌ست که اول و آخر اون افتاده‌ست؛ نه اول‌ش معلومه و نه آخرش. اینه که جهان‌بینی علمی، جزءشناسی‌ست، نه کل‌شناسی. علم ما رو با وضعیت برخی اجزای جهان آشنا می‌کنه و نا با شکل و قیافه و شخصیت کل جهان.
نارسایی دیگه‌ی جهان‌بینی علمی از نظر تکیه‌گاه بودن برای یک ایدئولوژی این است که علم از جنبه‌ی نظری، یعنی از جنبه‌ی ارائه‌ی واقعیت همان‌گونه که هست و از نظر جلب ایمان به چگونگی واقعیت هستی، متزلزل و ناپایدار است. چهره‌ی جهان از یک دیدگاه علمی روز به روز تغییر می‌کند، زیرا علم بر فرضیه و آزمون مبتنی‌ست نه بر اصول بدیهی‌ اولیه‌ی عقلی. فرضیه و آزمون ارزش موقت داره؛ به همین جهت جهان‌بینی علمی یک جهان‌بینی متزلزل و بی‌ثبات‌ه و نمی‌تونه پایگاه ایمان واقع بشه. ایمان پایگاه و تکیه‌گاهی محکم‌تر و تزلزل‌ناپذیرتر، بلکه تکیه‌گاهی که به قولی رنگ جاودانگی داشته‌باشد می‌طلبد. [nb]برگرفته از جلد دوم مقدمه‌ای بر جهان‌بینی اسلامی؛ مرتضی مطهری.[/nb]

× هنوز هم در مورد علم توضیحاتی وجودداره، اما بهتره تا این جاش اگه بحث و نظری هست، گفته‌بشه.
 

moOn:)

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
335
امتیاز
2,483
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ارومیه
پاسخ : جهان‌بینی

به نظرم گفتنِ این‌که جهان‌بینیِ علمی بی‌ثبات و متزلزله، کمی بی‌انصافیه.
انکار نمی‌کنم که علم روز به روز در حالِ پیشرفته و مدام خودش ر‍و نقض می‌کنه و به واقعیت‌هایِ جدید می‌رسه، اما این مسئله باعث نمی‌شه که جهان‌بینیِ علمی برایِ انسان "ایمان" ر‍و نسازه. آدم می‌تونه به حقیقت ایمان داشته باشه و تغییر و تحولِ جهان‌بینیِ علمی در رسیدن به حقیقت بیشتر باعثِ احساسِ رشد و پویایی می‌شه تا بی ثباتی و تزلزل.
 
  • شروع کننده موضوع
  • #14

mysterious queen

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,058
امتیاز
4,964
نام مرکز سمپاد
فرزانگان٣
شهر
مش‍‌هد
جهان‌بینی علمى [قسمت دوم]

حس مى كنم توضيحات بيشترى لازم ه بدم. همونايى كه جا مونده بود. :]
جهان بينى علمى، به خاطر محدوديتى كه ابزار علم (فرضيه و آزمون) براش به اجبار ايجاد كرده، از پاسخگويى به يك سلسله مسائل اساسى جهان شناسى كه خواه ناخواه براى ايدئولوژى پاسخگويى قطعى به اونا لازم ه، ناتوان ه.
مثلاً جهان از كجا اومده؟ به كجا مى ره؟ [هدفمندى منظوره] ما در چه نقطه و موضع از مجموع هستى هستيم؟ آيا جهان از نظر زمانى اوّل و آخر داره يا نه؟ از نظر مكانى چه طور؟ آيا هستى در مجموع صحيح ه يا غلط؟ حقّ است يا پوچ؟ زشت است يا زيبا؟ آيا بر جهان سنت هاى ضرورى و لايتغيّر حاكم ه يا هيچ سنت غير قابل تغييرى وجود نداره؟ آيا هستى در مجموع خودش يك واحد زنده و باشعوره؟ آيا وجود انسان يك استثناء و تصادف ه؟ و امثال اين پرسش ها.
علم در پاسخ به تمام اين پرسش ها به "نمى دانم" مى رسه، چون نمى شه اينا رو آزمايش كرد. علم به مسائل محدود و جزئى پاسخ مى ده، امّا از تصوير كلّى جهان ناتوان ه. براى روشن تر شدن موضوع يك مثال مى زنم:
فرض كن تو يك نقطه از تهران رو خيلى خوب مى شناسى، اين قدر خوب كه بتونى بگى تك تك خونه هاى اون منطقه رو دقيق و درست و مرتب بكشى. همين طور مناطق دوم و سوم و چهارم و ... همه رو با همين دقت بشناسى. به طورى كه وقتى اينا رو كنار هم بذارى بتونى نسبت به جزء جزء شهر تهران با همين دقت اطلاعات بدى. ولى آيا با اين سبك اطلاعات تو مى تونى يه تصوير كلّى از تهران ارائه بدى؟ اين كه تهران در مجموع چه شكل هندسى اى داره مثلاً؟ يا در مجموع قشنگ ه يا زشت؟ البتّه كه نه. اگر مثلاً بخوايم بفهميم تهران چه شكلى ه بايد از بالا و با ديد كلّى به تهران نگاه كنيم تا به يك شناخت كلّى برسيم.

اين طوراس كه علم از پاسخ به اساسى ترين مسائلى كه براى جهان بينى لازم ه، يعنى برداشت كلّى درباره ى مجموع و اندام جهان ناتوان ه.
از همه ى اينا گذشته، ارزش جهان بينى علمى، ارزش عملى و فنّى ست، نه نظرى. چيزى كه مى تونه تكيه گاه يك ايدئولوژى قرار بگيره ارزش نظرى ست نه عملى. ارزش نظرى علم در اين ه كه واقعيّت جهان همون طورى باشه كه علم تصويرش مى كن ه. [چيزى كه تو به ش اشاره كردى.]
ارزش عملى علم اين ه كه خواه واقعيّت نما باشه و خواه نباشه، به انسان توانايى بده و مفيد باشه. صنعت و تكنيك امروز نشون دهنده ى ارزش عملى و فنّى علم ه.
كل هدف م از توضيح اين قسمت اين بود كه برداشت ت رو از حرفام اصلاح كنم. علم بسيار بسيار با ارزش ه ولى در جايگاه خودش.

از شگفتى هاى علم در جهان امروز اين ه كه به موازات اين كه ارزش فنّى و عملى ش افزايش پيدا كرده، از ارزش نظرى اون كم شده. شايد عدّه اى كه از دور به قضيه نگاه مى كنن، فكر كنن كه پيشرفت علم از جنبه ى روشن گرى ذهن بشر و ايجاد ايمان و اطمينان نسبت به واقعيّت، كه همان طوره كه علم ارائه مى ده، به موازات پيشرفت هاى عملى اى ه كه انكار ناپذيره؛ در صورتى كه كاملاً برعكس ه.[nb] ارجاع ت مى دم به كتاب "جهان بينى علمى" اثر "برتراند راسل" فصل مربوط به "محدوديّت هاى روش علمى".
[/nb]

نتيجه گيرى:
از تمام توضيحاتى كه دادم روشن شد كه ايدئولوژى نيازمند به نوعى جهان بينى ست كه اوّل به مسائل اساسى جهان شناسى كه به كلّ جهان مربوط مى شه و نه به جزء خاص پاسخ بده. دوم يك شناسايى پايدار و قابل اعتماد و جاودانه بده نه يك شناسايى موقّت و زودگذر. سوم چيزى كه ارائه مى ده ارزش نظرى و واقعيّت نمايانه داشته باشه نه صرفاً عملى و فنّى. [nb]برگرفته از جلد دوم مقدّمه اى بر جهان بينى اسلامى از مرتضى مطهّرى.[/nb]
و روشن شد كه جهان بينى علمى با همه ى مزايايى كه از جنبه هاى ديگه داره، فاقد نيازهاى سه گانه ايست كه توضيح دادم.
 

maziar

مازیمون
ارسال‌ها
1,962
امتیاز
6,833
نام مرکز سمپاد
علامه حلی
شهر
تهران، استانبول، کوالالامپور، اُسلو!
دانشگاه
Universitetet i Oslo
رشته دانشگاه
ریاضی، CS، نانو الکترونیک
پاسخ : جهان‌بینی

دلایلت ایرادات زیادی دارن.

" جهان قشنگه یا زشته ؟ " زشتی و قشنگی یک صفت بی معنی هست. مثلا یکی از معیار هایی که ما برای قشنگی صورت یک فرد ممکنه در نظر بگیریم میزان قرینه بودن صورت اون فرده ( اگه این زیبایی محسوب میشه ) میتونیم با اطمینان بالایی بگیم جهان به طور کلی بی نهایت زیبایی داره ( چون از دید کلی و بالاتر میشه در یک مجموعه با تعداد بسیار زیاد عضو هر نقطه یا هر خطی رو خط و نقطه ی تقارن در نظر گرفت.

و تفاوتی که معیار های علمی با معیار های مورد نظر تو دارن همین هست، یک معیار علمی قابل اندازه گیریه. زیبایی قابل اندازه گیری نیست!

حق یا نا حق بودن اصلا معنی خاصی نداره.

ایا هستی صحیح هست یا غلط ؟‌ اصلا چه معنی ای قراره بده این ؟

هدفمند بودن، تقریبا همه ی اتفاقات هدفمند هستند. با دونستن پیش نیاز هاشون و شناخت از رفتار میشه نتیجه رو حدس زد. اگر منظورت از هدفمند این هست.

بنزین رو در کنار اتیش بذار و شعله ور میشه. بعد الان میخوایم بگیم اتش به هدف خودش رسیده یا بنزین به هدف خودش ؟ به نظرت این موضوع خیلی تعریف شده و غیر واقعی نیست ؟‌

مثلا ما دو تا جسم جدید ببینیم براشون اسم بذاریم بعد بگیم ایا این اسم ها صحیح هستند ؟ میتونیم بگیم ایا این اسم ها بیانکننده هستند، ولی صحیح یا غلط بودنشون اصلا معنی نداره.

این سوال هایی که مطرح کردی اینطور نیستند که علم ناتوان باشه برای جواب دادن بهشون، در واقع این سوال ها سوال های ناقصی هستند. وقتی ما معیار برای اندازه گیری نداشته باشیم از جوابش هم سودی نمیبریم. مگر با ازمون و خطا از تعداد جواب بالا. که باز هم خودش یک بخشی از علوم ریاضی محسوب میشه.

مثلا تو میای میگی این فرد زشته، اون یکی خشگله، و تا ۵۰ نفر ادامه میدی. من اون عکس هارو با جواب های تو تحلیل میکنیم و تو عکس ۵۱ امی رو میدی و من میگم این عکس از نظر فرد خاص تو(!!) خشگله یا نیست.

ولی این جواب به طور کلی به هیچ کمکی نمیاد تو معیار قابل قبولی نداره.

سوال باید پیش فرض های کافی رومطرح کنه، معیار سنجش بده و در نهایت خود جواب سوال باید یک چیزی رو به ما بگه که ما ازش بی خبر باشیم!
 

Yabançı

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
255
امتیاز
388
نام مرکز سمپاد
طلایه داران
شهر
لاچین
رشته دانشگاه
JLE
پاسخ : جهان‌بینی

به نقل از Mysterious Quéèn :
جهان بينى علمى، به خاطر محدوديتى كه ابزار علم (فرضيه و آزمون) براش به اجبار ايجاد كرده، از پاسخگويى به يك سلسله مسائل اساسى جهان شناسى كه خواه ناخواه براى ايدئولوژى پاسخگويى قطعى به اونا لازم ه، ناتوان ه.
عبارت «ایدئولوژی پاسخگویی قطعی» خیلی مبهم با کاربرد غیر صحیح کلمات هست.من به این عبارت(نیاز؟تفکر؟) x میگم.شما پیشفرضتون این هست که x ای وجود دارد و میشود به آن رسید که به نظرم اثبات هر کدام از اون ها خیلی سخت تر از مطرح کردنشون باشه!
بدون تمرکز روی x گزینه بهتر این هست که رو مفهوم خود ایدئولوژی فکر کنیم:
تنها طبیعت* وجود دارد و ما هم جزوی از از طبیعتیم و سپس ما با مرام و دانسته ها یک مرز فرهنگی درون طبیعت با همه اخلاقیات و ارزش‌ها و هنجارها میسازیم.
ما از راه مشاهده طبیعت و تجربه و تحلیل یک مدلسازی و ساماندهی از طبیعت در ذهنمون انجام میدهیم همراه با خطا و در طول زمان سعی میکنیم این خطا‌ها رو کاهش بدیم ولی از لحاظ منطقی هیچوقت به معرفت بدون خطا نمیرسیم بلکه فقط تخمین رو دقیقتر میکنیم به این مدلسازی هم علم** میگیم.
ایدئولوژی هم به مجموع باو‌ر‌های مشخص کننده اخلاقیات و هنجارها و ارزش‌ها میگیم.
- چرا علم کافی نیست و نیاز به ایدئولوژی هست؟
اول) چون علم متغیر هست و بخصوص بعد از قرن نوزدهم تا به امروز با پیشرفت علم در شاخه‌های زیست‌شناسی و کیهان‌شناسی که به نظر دو نقطه حساس (من چیستم و جهان چیست) تفکر انسان هستند ما به یک بستر ثابت و ایستا نیازی داشتیم تا با اون‌ها مرز‌های ارزش و اخلاقیات رو در طبیعت برای خودمون مشخص کنیم.با تعریف مرام y در جامعه در سطح علمی z سعی میکنیم مجموعه اخلاقیات v رو در جامعه به حالت پایدار دربیاریم.
-> از اونجایی که پایه مورد اطمینان ما تنها z هست که رفته رفته کم خطا‌تر میشه پس مرام y مطلقا درست نیست.
دوم)دلیل دیگه‌ای که باعث تولد مرام y تو جامعه میشه اینه که احتمالا در مجموعه اخلاقیات v ارزشی مثل a داریم که دلیل علمی نداره و زندگی با نقیض اون هم امکان‌پذیر هست.در مورد این حالت معمولا چنین ارزشی صرفا یک انتخاب تصادفی یا یک انتخاب تحت تاثیر خرافه و دین و عوامل طبیعی هست.امکان داره ارزش a یک گروه نفع برنده مثل m هم تو جامعه داشته باشه که معمولا خالقان یا طرفداران رادیکال مرام y رو تشکیل میدن.
با توجه به اینکه اکثریت ایدئولوژي ها قادر به ارث‌بری از پویایی علم نیستند پس در حکم آگاهی کاذب هستند که یا مانند مورد اول حاصل اضطراب و خطای بشر هستند یا مانند مورد دوم مخلوق گروه منتفع m!
به نظر من باید ایدئولوژی به مقدار بسیار زیادی وابسته به z باشه تا بتونه پویایی علم رو به ارث ببره روش بهتر پیروی از ایدئولوژی‌های متغیر و وابسته به زمان و شخصی هست اما از اونجایی که چنین مرامی احتمالا منجر به از هم پاشیدن یا اختلال تو نظم جامعه بشه بهترین راه تلاش برای کم‌حجم کردن لایه ایدئولوژی و تکیه بیشتر به علم هست.

به نقل از Mysterious Quéèn :
مثلاً جهان از كجا اومده؟ به كجا مى ره؟ [هدفمندى منظوره] ما در چه نقطه و موضع از مجموع هستى هستيم؟ آيا جهان از نظر زمانى اوّل و آخر داره يا نه؟ از نظر مكانى چه طور؟ آيا هستى در مجموع صحيح ه يا غلط؟ حقّ است يا پوچ؟ زشت است يا زيبا؟ آيا بر جهان سنت هاى ضرورى و لايتغيّر حاكم ه يا هيچ سنت غير قابل تغييرى وجود نداره؟ آيا هستى در مجموع خودش يك واحد زنده و باشعوره؟ آيا وجود انسان يك استثناء و تصادف ه؟ و امثال اين پرسش ها.
خوب این سوال ها رو به دو دسته تقسیم میکنم :
دسته‌ی سبز ) به نظر من علم برای سوال‌های سبز جواب نسبتا کافی داره و تنها دلیلی که شما فکر میکنید علم برای این‌ها جواب نداره احتمالا عدم جست‌وجوی کافی و یا عدم درک روش علم هست.
دسته‌ی قرمز ) در مورد این دسته از سوال‌ها دلیل پرسیدنشون فکر کنم این باشه که شما معتقدید هر اتریبیوتی رو به هر آبجکتی میشه داد که مشخصا غلط هستم.این صفات صفات مطلق نیستند و احساسی و غیر ثابت و وابسته به شخص هستند و در جهان بیرونی وجود ندارند بلکه شما اونا رو به اشیا نسبت میدهید.ابعاد یک جسم یک مدلسازی از چیزی هست که واقعا وجود داره اما زیبایی و زشتی چنین نیست.همچنین در مورد صحیح و غلط بودن باید به یک عبارت ریاضی و منطقی اشاره کنه نه به یک آبجکت.سوال شما مشابه این سوال هست که «میز صحیح هست یا غلط؟!!!»

نتایج :

٫٫# علم** تنها وسیله‌ی آدمی برای جهان بینی هست و به عبارت دیگر تنها دانسته‌‌ای اعتبار دارد و میتواند صحیح باشد که برگرفته از مفاهیم ماتریالیسم باشد و منجر به مفاهیم ماتریالیستی شود. تنها فرق علم فیزیک و فلسفه هم تفاوت در متد رسیدن از مفاهیم زمینه به مفاهیم نتیجه هست.

٫٫# ایدئولوژی صرفا یک اهرم و دانسته‌ی کاذب برای مدیریت جامعه هست(شاید با کمی اغراق ایدئولوژی را بتوان آگاهی تزریقی گروه‌های منتفع جامعه نام برد) و چنین چیزی نه قدرت و نه اعتبار کافی برای تحت تاثیر قرار دادن مقاهیم علمی در زیست‌شناسی و فیزیک و ریاضی و جامعه‌شناسی و فلسفه و ... را ندارد.


*طبیعت : منظور من از واژه طبیعت به معنی تمام آن‌چیزی است که وجود دارد و همان جهان مادی و گیتی هست و ما با مشاهده از وجود آن خبر‌داریم.
** علم : منظور من از علم زیرمجموعه‌ای از دانش (Knowledge) بشر هست که مستقیم از تجربه و مشاهده از طبیعت به وجود آمده یا حاصل استدلال تحلیلی و منطقی فلسفه از طبیعت هست و برخلاف سایر بخش های دانش با روش علمی به دست آمده و به سمت خطای کمتر حرکت میکند.علمی که هدف من هست هم دربرگیرنده علوم استفاده کننده از متد تجربی مثل زیست‌شناسی و هم علوم استفاده کننده از متد تحلیلی مثل جامعه‌شناسی و فلسفه هست.تنها نقطه مشترکشان فضای زمینه و نتیجه مشترک و همچنین قابلیت راستی‌آزمایی هست.
 

farshad5346

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
625
امتیاز
1,492
نام مرکز سمپاد
سمپااااد
شهر
.
سال فارغ التحصیلی
91
پاسخ : جهان‌بینی

این جهان بینی و فلسفه ای که شما گفتین قسمتیش به اجبار همون تصور و برداشت ماست.چون این تقسیم بندی بین علم و شبه علم خیلی مرز مشخصی نداره...این موضوع در مورد اساس پیدایش جهان کلا تکلیفش نامعلومه....اینجا فقطو ا میشه گفت برداشت و تصور ما تعیین کننده جهان بینی ماست...مشکل ما اینه که هرکسی که تو یه زمینه ای تخصص داره دچار توحش تخصص شده و مثلا چون فیزیک خونده فکر میکنه کل مسایل فلسفی رو هم میتونه جواب بده.درحالیکه نظام روانی یه فیزیکدان با یه پزشک یا با روانشناس و .....متفاوته...و خواه ناخواه فیلد تحصیلی افراد تو جهان بینیشون تاثیر داره......
 
بالا