Ali Kh
کاربر حرفهای
- ارسالها
- 394
- امتیاز
- 2,186
- نام مرکز سمپاد
- تیزهوشان شهید بهشتی
- شهر
- گرگان
- سال فارغ التحصیلی
- 95
- دانشگاه
- دانشگاه گرگان
- رشته دانشگاه
- زیست شناسی جانوری
پاسخ : مطالعهی گروهی کتابهای علمیِ غیرتخصّصی
خب،اولین چیزی که باید بگم اینه که،بزرگترین ظلمی که می تونید در وقتی که صرف خوندن این کتاب کردید بکنید؛اینه که این کتاب رو از روی ترجمش بخونید.کتاب بسیار بسیار بد ترجمه شده ؛و حتی برای گرفتن اشکال کسانی که از روی متن اصلی میخونند هم بدرد نمیخوره.
آخه چه کسی انرژی رو کارمایه ترجمه میکنه
نقد کلی کتاب
بعد از تموم شدن فصل اول کتاب،من انتظار داشتم که شرودینگر همچنان روند بحث رو میان فلسفه علمی و نتایج،قوانین و پژوهش های علمی نگه داره.ولی از شروع فصل دوم فهمیدم که انتظار بیجایی داشتم.فصل 2 و 3 به طور کامل یکسری مفاهیم علمی رو تعریف می کنه؛و از نثر جذاب علمی فصل یک در این دو فصل کم استفاده شده و حس خوندن کتاب های زیست شناسی عمومی به آدم دست میده.البته باید تا حدودی به شرودینگر حق داد؛به دلیل این که شرودینگر برای این که بتونه بحث رو جلو ببره و فرایند ها و ارتباط ها رو میان فیزیک و زیست شناسی توضیح بده،مجبور بوده که در این دو فصل بدین صورت عمل کنه.ولی در کل این دو فصل فضای جذابی نداشت.
از فصل 4 به بعد،ما کاملا وارد یک بعد علمی میشیم.ولی فرق این فصل با دو فصل قبلی اینه که از این فصل به بعد،تعادل بین گزاره های علمی و فلسفه علمی،با نثر درست،مثال های صحیح و توضیح روان رعایت میشه.از اینجا به بعد؛شرودینگر بحث رو به طور کامل به سمت فیزیک می بره و سعی میکنه که جهان زنده رو با قوانین فیزیکی تعیین کنه.و در آخر خودش اذعان میکنه که قوانین فیزیک برای توجیه جهان زنده کافی نیستند.و در این بخش از کتاب که من ترجیح میدم بهش بگم بخش سوم[nb]از فصل 4 به بعد [/nb]،شرودینگر برخلاف قول قبلیش عمل میکنه؛و ریاضی رو وارد توضیحاتش میکنه.البته باید گفت که برخی گزاره هایی که شرودینگر مظرح میکنه؛پیچیده است و همین شرودینگر رو مجبور میکنه تا از ریاضیات برای بیانشون استفاده کنه.
نظم در عین نظم،نظم در عین بی نظمی
خب؛نمیتونم جلوی خودم رو بگیرم و نگم که از خوندن این بخش از کتاب شگفت زده نشدم.خمیر مایه بحثی که شرودینگر سال ها پیش مطرح میکنه،تبدیل به پایه بسیاری از تحقیقات بیوفیزیک از بعد از خودش تا به امروز میشه.اما؛
واقعا چه میشه که چنین ساختار منظمی شکل میگیره؟
خب؛اگر بخوام به این سوال جواب بدم،تکرار مکرراته.شرودینگر به خوبی از پس قانع کردن ذهن جستجو کننده خواننده برمیاد.گذشته از این،شرودینگر ابهاماتی در کتاب به وجود میاره،و خودش در خلال بحث این ابهامات رو توضیح میده.و همین نوع نوشتن؛خواننده رو به دنبال کردن بحث ترغیب می کنه.تلاش های شرودینگر برای ساماندهی کردن این بحث،به متابولیسم گره میخوره و در نهایت خواننده قانع میشه که چرا ما الماس نمیخوریم.
البته هر چقدر هم که از شرودینگر تعریف کنیم؛نمیشه از خود بحث های مربوط به آنتروپی و معانی اون در فیزیک و جذابیت های خود به خودی بحث های مربوط به اون چیزی نگیم؛که به اندازه لازم برای جذاب کردن یک نوشته کافی است.
در نهایت شرودینگر به بحث جبر و اختیار میرسه؛ولی از پس جواب دادن به سوالات این بحث بر نمیاد؛و به نوعی از زیر جواب دادن به این سوال در میره.که این یکی از ضعف های کتاب بود.(بخش جبر و اختیار،تنها بخشیه که شرودینگر نمیتونه مخاطب رو به اندازه کافی توجیه کنه؛یا شایدم نمیخواد.)
کلام آخر:شرودینگر سعی میکنه که در این کتاب،دانشمندان علوم مختلف(به خصوص فیزیک و شیمی)رو به ورود و تحقیق در زمینه زیست شناسی ترغیب کنه.با این که ممکنه بعضی جاهای کتاب خسته کننده به نظر بیاد؛اما وقتی که به کتاب می نگریم و می بینیم که چگونه شرودینگر تلاش میکنه تا از پس همه موضوعات مطرح شده با سلاح علم بربیاد؛و همه چیز رو با زبان علم و گزاره هایی که در عین جذاب بودن بسیار زیبا و علمی نگاشته شدند توجیه کنه.در نهایت میشه گفت که اگر شرودینگر رو برای هیچکدوم از کارهای علمی که انجام داده تحسین نکنیم؛تلاشش برای نشان دادن زیشت شناسی از دریچه علم شمول قابل تحسینه.
خب،اولین چیزی که باید بگم اینه که،بزرگترین ظلمی که می تونید در وقتی که صرف خوندن این کتاب کردید بکنید؛اینه که این کتاب رو از روی ترجمش بخونید.کتاب بسیار بسیار بد ترجمه شده ؛و حتی برای گرفتن اشکال کسانی که از روی متن اصلی میخونند هم بدرد نمیخوره.
آخه چه کسی انرژی رو کارمایه ترجمه میکنه
نقد کلی کتاب
بعد از تموم شدن فصل اول کتاب،من انتظار داشتم که شرودینگر همچنان روند بحث رو میان فلسفه علمی و نتایج،قوانین و پژوهش های علمی نگه داره.ولی از شروع فصل دوم فهمیدم که انتظار بیجایی داشتم.فصل 2 و 3 به طور کامل یکسری مفاهیم علمی رو تعریف می کنه؛و از نثر جذاب علمی فصل یک در این دو فصل کم استفاده شده و حس خوندن کتاب های زیست شناسی عمومی به آدم دست میده.البته باید تا حدودی به شرودینگر حق داد؛به دلیل این که شرودینگر برای این که بتونه بحث رو جلو ببره و فرایند ها و ارتباط ها رو میان فیزیک و زیست شناسی توضیح بده،مجبور بوده که در این دو فصل بدین صورت عمل کنه.ولی در کل این دو فصل فضای جذابی نداشت.
از فصل 4 به بعد،ما کاملا وارد یک بعد علمی میشیم.ولی فرق این فصل با دو فصل قبلی اینه که از این فصل به بعد،تعادل بین گزاره های علمی و فلسفه علمی،با نثر درست،مثال های صحیح و توضیح روان رعایت میشه.از اینجا به بعد؛شرودینگر بحث رو به طور کامل به سمت فیزیک می بره و سعی میکنه که جهان زنده رو با قوانین فیزیکی تعیین کنه.و در آخر خودش اذعان میکنه که قوانین فیزیک برای توجیه جهان زنده کافی نیستند.و در این بخش از کتاب که من ترجیح میدم بهش بگم بخش سوم[nb]از فصل 4 به بعد [/nb]،شرودینگر برخلاف قول قبلیش عمل میکنه؛و ریاضی رو وارد توضیحاتش میکنه.البته باید گفت که برخی گزاره هایی که شرودینگر مظرح میکنه؛پیچیده است و همین شرودینگر رو مجبور میکنه تا از ریاضیات برای بیانشون استفاده کنه.
نظم در عین نظم،نظم در عین بی نظمی
خب؛نمیتونم جلوی خودم رو بگیرم و نگم که از خوندن این بخش از کتاب شگفت زده نشدم.خمیر مایه بحثی که شرودینگر سال ها پیش مطرح میکنه،تبدیل به پایه بسیاری از تحقیقات بیوفیزیک از بعد از خودش تا به امروز میشه.اما؛
واقعا چه میشه که چنین ساختار منظمی شکل میگیره؟
خب؛اگر بخوام به این سوال جواب بدم،تکرار مکرراته.شرودینگر به خوبی از پس قانع کردن ذهن جستجو کننده خواننده برمیاد.گذشته از این،شرودینگر ابهاماتی در کتاب به وجود میاره،و خودش در خلال بحث این ابهامات رو توضیح میده.و همین نوع نوشتن؛خواننده رو به دنبال کردن بحث ترغیب می کنه.تلاش های شرودینگر برای ساماندهی کردن این بحث،به متابولیسم گره میخوره و در نهایت خواننده قانع میشه که چرا ما الماس نمیخوریم.
البته هر چقدر هم که از شرودینگر تعریف کنیم؛نمیشه از خود بحث های مربوط به آنتروپی و معانی اون در فیزیک و جذابیت های خود به خودی بحث های مربوط به اون چیزی نگیم؛که به اندازه لازم برای جذاب کردن یک نوشته کافی است.
در نهایت شرودینگر به بحث جبر و اختیار میرسه؛ولی از پس جواب دادن به سوالات این بحث بر نمیاد؛و به نوعی از زیر جواب دادن به این سوال در میره.که این یکی از ضعف های کتاب بود.(بخش جبر و اختیار،تنها بخشیه که شرودینگر نمیتونه مخاطب رو به اندازه کافی توجیه کنه؛یا شایدم نمیخواد.)
کلام آخر:شرودینگر سعی میکنه که در این کتاب،دانشمندان علوم مختلف(به خصوص فیزیک و شیمی)رو به ورود و تحقیق در زمینه زیست شناسی ترغیب کنه.با این که ممکنه بعضی جاهای کتاب خسته کننده به نظر بیاد؛اما وقتی که به کتاب می نگریم و می بینیم که چگونه شرودینگر تلاش میکنه تا از پس همه موضوعات مطرح شده با سلاح علم بربیاد؛و همه چیز رو با زبان علم و گزاره هایی که در عین جذاب بودن بسیار زیبا و علمی نگاشته شدند توجیه کنه.در نهایت میشه گفت که اگر شرودینگر رو برای هیچکدوم از کارهای علمی که انجام داده تحسین نکنیم؛تلاشش برای نشان دادن زیشت شناسی از دریچه علم شمول قابل تحسینه.