شب بو
کاربر حرفهای
- ارسالها
- 499
- امتیاز
- 3,822
- نام مرکز سمپاد
- فرزانگان4|فرزانگان1تهران
- شهر
- تهران
- سال فارغ التحصیلی
- 96
- دانشگاه
- تهران
- رشته دانشگاه
- انسانشناسی
پاسخ : معلم های فراری
اوه ... دیگه ما به این خشنی هم تا حالا نبودیم که معلمو گریه بندازیم!!!
اما خوب کلاس اول راهنمایی یه دبیر دینی قرآن داشتیم بیچاره تازه اومده بود تو مدرسه ... خود من به شخصه با همراهی سایر دوستان عاصی ش کرده بودیم!!! یعنی واقعا روانی شده بود!!!(چشم دیدن منو نداش!) بعد همه ش میگفت عمرا من شما رو بگیرم و .. هر کلاسیو بگیرم دیگه شما رو نمیگیرم و از این حرفا ....
سال دوم تو مدرسه مون موند ... بیچاره رو به زور دبیر کلاس ما کردنش!! ... آخرای دوم دیگه چیزی از روح و روانش نمونده بود ! . .بعد دیگه امسال کلا از مدرسه مون رفته و همه مدرسه از وجودش بی بهره ن !!!
اوخی ...
اوه ... دیگه ما به این خشنی هم تا حالا نبودیم که معلمو گریه بندازیم!!!
اما خوب کلاس اول راهنمایی یه دبیر دینی قرآن داشتیم بیچاره تازه اومده بود تو مدرسه ... خود من به شخصه با همراهی سایر دوستان عاصی ش کرده بودیم!!! یعنی واقعا روانی شده بود!!!(چشم دیدن منو نداش!) بعد همه ش میگفت عمرا من شما رو بگیرم و .. هر کلاسیو بگیرم دیگه شما رو نمیگیرم و از این حرفا ....
سال دوم تو مدرسه مون موند ... بیچاره رو به زور دبیر کلاس ما کردنش!! ... آخرای دوم دیگه چیزی از روح و روانش نمونده بود ! . .بعد دیگه امسال کلا از مدرسه مون رفته و همه مدرسه از وجودش بی بهره ن !!!
اوخی ...