نه اینا نوشتههای کسیان که داره خایهمالی خودشو میکنه، ارزش تاریخی داره ولی ربطی به حقوق بشر نداره.
ببین حتی اگه اینی که میگی هم باشه باز کسی نبوده که خلافشو بگه
هرودوت ، پلوتارک و ... هیچ کدوم خلاف یکی از نوشته های این متن نگفتن
کی گفته هخامنشیان بردهدار نبودن؟
اینی که تو ویکی نوشته من نمیدونم از کدوم کتاب تاریخی اورده حرفشو ولی من میتونم ترجمه گل های پخته شده تخت جمشید که تو امریکا ترجمه شدن رو مطرح کنم که حقوق روزانه کارگر ا و مهندس ها رو توش نوشته بوده و این منطقی نیستش که یک حکومتی به کارگرهاش حقوق بده و بعد برده دار باشه
۴۰۰۰۰ نفرو با نابود کردن یه شهر کشته و کسایی که اسیر شدن هم اعدام کرده(لینک هم دادم اگه کامل میخوندی میدیدی)، به نظر من جنایت جنگیه ولی شاید وقتی ایرانیا مرتکبش میشن جنایت جنگی نیست.
نکته اول اینکه این ادم زمانی به قدرت رسید که حکومت هخامنشیان تو هرج و مرج بود و همه جا شورش کرده بودن و با این حال اکثر شورش ها با تهدید و نهایتا یک جنگ فروکش کردن .
تنها جایی که مونده بود مصر بود که هم خودش شورش میکرد هم بقیه نواحی رو تحریک به شورش میکرد که کار به فینیقیه و قبرس هم رسید که یکی از مهم ترینشون صیدا بود و بله کار اردشیر سنگدلانه بود اما باعث شد همه شورش ها تموم بشن و کل کشور به مدت 20 سال حکومت اردشیر سوم در ارامش باشه
به نوعی دارم توجیح میکنم ولی خب نمیشه 0 و 100 ای نگاه کرد
منم موافقم که معنی و مفهوم داره، معنی و مفهومش وحشیگریِ اون قدرت پیروزه. دستور بازسازی معابد رو کجا داده؟(منبع موثق بیار) بعد از شکست خوردن نیروهای ایران تو درگیری با نیروی دریایی آتن، ایرانیها از آتن عقب نشینی کردن، اصلا نموندن که بخوان بازسازی کنن.
خب من یک نگاهی کردم و با دست پر آمدم
نکته اول درباره منش خشایارشاه ئو ارتشش نسبت به مردم مناطق فتح شده و همینطور اینکه انگیزه ایشون ثروت اندوزی و فتح نبوده بلکه انتقام اشوبی بوده که اونها تو لیدیه راه انداخته بودن:
فعالیت جاسوسان ایرانی باعث شد تا یونانیانی که مردد بودند که به جنگ با ایرانیان بروند، بعد از ورود سپاه ایران تصمیم بگیرند که نجنگند، به خصوص اینکه سپاه ایران بعد از ورود به یونان با هیچیک از ملل یونان شمالی کاری نداشت و در هر نقطهای که سپاه خشایارشا خواربار خریداری میکرد، بهای آن را نقد میپرداخت. در کل اینچنین میتوان گفت که هیچیک از ملل یونان خواهان جنگ با ایرانیان نبودند، غیر از آتن و اسپارت، آتن، آتش غیرت یونانیان را شعلهور میکرد تا آنهارا وادار نماید که علیه ایرانیان بجنگند و علتش این بود که آتن میدانست که خشایارشا فقط برای جنگ با آتن به یونان آمده چون آتنیها شهر سارد پایتخت کشور لیدیه را که از کشورهای تحتالحمایه ایران بود، سوزانده و ویران کرده بودند.
نکته دوم عفو عمومی بود که از طرف خشایارشاه به مردم اتن داده شد :
در جلگه تلکو بین ارتش ایران و یونانیان جنگ درگرفت که به شکست یونانیان انجامید و بعد از این برد خشایارشا ارتش خود را از رودخانهٔ تلکو، واقع در همان جلگه عبور داد. عبور ارتش خشایارشا از این رودخانه که بسترش در تنگه تلکو بود، چهار روز و به روایتی شش روز طول کشید و وقتی از آن خارج شدند، به شهر تارت رسیدند و پنج روز در این شهر توقف کردند. یک روز قبل از این که خشایارشا از تارت حرکت کند، اعلامیهای برای سکنه آتن فرستاد و در آن گفت هریک از سکنه آتن که تسلیم ارتش ایران شود در پناه پادشاه ایران خواهد بود و جان و مالش مصون است.
اما لجبازی مجلس اتن و اصرارشون به جنگ باعث شد که ماجرا به اونجا تموم نشه
نکته بعدی درباره خود فتح اتن :
پادشاه ایران قلعه اکروپولیس را ویران کرد نه معبد آکروپل را. قلعه آکروپل که دژی بود جنگی به امر خشایارشا ویران شد و بجز دیوار شهر که در اطراف آتن بود، چیزی ویران نشد. این دژ بالای تپهٔ آکروپل به نظر میرسید و آن قلعه را
پی زیس ترات بنا نمود. آتن شهری بود بلادفاع، یعنی شهری که برای حفظ آن نجنگیده بودند و در آن زمان هم هرگز شهرهای بلادفاع را ویران نمیکردند.
روزی که ایرانیان از آتن رفتند، تمام عمارتهای شهر باقی بود. آتن را خود یونانیان در جنگهای داخلی که از سال 431 تا 404پیش از میلاد طول کشید، ویران کردند که شرح کامل آن در تاریخ توکودیدس آمده است. توکودیدس اسم جنگهای داخلی یونان را جنگ پلوپنز گذاشته است
و حالا این سوال پیش میاد که دقیقا خشایارشاه تو اتن چیکار کرد :
واقعیت تاریخ این است که خشایارشا رفته بود تا آتن را به جبران سوزانیده شدن سارد به دست یونانیان ویران کند ولی شجاعت یونانیان در ترموپیل در وی مؤثر افتاد و همچنین چون توانست آتن را تقریباً بدون جنگ فتح کند، از تصمیم خود منصرف شد. از آن گذشته خشایارشا و سربازان ایرانی که با وی به آتن رفتند، متمدن بودند و با مفهوم واقعی کلمه آنها شهرنشین به شمار میآمدند و به آبادانی علاقه داشتند و عمارتهای زیبا را میپسندیدند و خشایارشا که تا آن روز هنوز مشغول ساختن کاخ
پارسه «پرسپولیس» یا همان تخت جمشید بود به خود اجازه نمیداد که عمارت زیبای آتن را ویران کند.
توکودیدس میگوید در روز سوم بعد از اینکه خشایارشا وارد آتن شد، جار زد که هر کس از آتن رفتهاست مراجعت کند و بداند که مال و جانش محفوظ است و چون مردم بیبضاعتی که در آتن بودند غذا نداشتند و در شهر آذوقه به دست نمیآمد، خشایارشا گفت که از گندم ارتش ایران به آنها بدهند که برای خود نان طبخ کنند و در روز پنجم بعد از ورود ایرانیان به آتن دکانهای نانوایی به کار افتاد و شهر آتن وضع جنگی خود را از دست داد.در روز دهم ورود ارتش ایران به آتن خشایارشا به معبد اکروپولیس رفت و حتی به خدام معبد الههٔ بزرگ آتن انعام داد. اسناد تاریخی نشان میدهد که ده روز بعد از ورود ارتش ایران به آتن در محلهٔ
سرامیکم چند کارگاه سفالسازی و در محلهٔ
کولی توس چند کارگاه فلزسازی به کار افتاد و باز از اسناد تاریخی فهمیده میشود که ده روز بعد از ورود ارتش ایران به شهر آتن، از داخل خانههای آتن صدای نواختن چنگ به گوش میرسید.
یکی از حقایق دیگر دربارهٔ فتح یونان احترامی است که ایرانیان به نوامیس یونانیان گذاشتند.
آنها مردها را اگر مقاومت میکردند، میکشتند و اسیر میکردند، ولی زنها را محترم میشمردند، کتزیاس طبیب و مورخ یونانی که مدتی بعد از ورود خشایارشا به آتن در دربار ایران خدمت میکرد و بیست سال از عمر خود را در ایران بهسر برد، نوشته است که در ایران زنی روسپی وجود ندارد.دورهٔ توقف کتزیاس در ایران دورهای بود که اخلاق عمومی نسبت به دورهٔ آغاز هخامنشیان سست شد، معهذا حتی در آن زمان هم در ایران زن روسپی نبودهاست.
نکتهٔ دیگری که در تمامی تواریخ یونانی دیده میشود، عدم خشونت شاهنشاهان هخامنشی نسبت به دشمنانی بود که ابراز اطاعت میکردند. در تمامی مدتی که خشایارشا در یونان به سر میبرد هر کس را که ابراز اطاعت کرد مورد عفو قرار داد و هر افسر و سرباز که تسلیم میگردید از هرگونه مزاحمت مصون بود.
هرودوت نوشته است پس از خارج کردن زنان و فرزندان از آتن و فرستادن آنها به جزیره سالامیس در جنوب یونان، فرماندهان قسمتهای مختلف اقوام یونانی در سالامیس جمع شدند و شورای جنگی تشکیل یافت. در حین مذاکرات مردی از آتن وارد شده خبر داد که پارسیان به ولایت آتن رسیده، سراسر آن حدود را به آتش کشیدهاند.
پارسیان در موقع ورود به آتن آنجا را خالی از سکنه یافتند و تنها در معبد آتناپولیاس گروهی باقیمانده بودند. پارسیان بر گنجینه معبد دست یافته، ارگ را به آتش کشیدند. مدتی پس از این واقعه، پناهندگان آتنی که گماشته وار در لشکر خشایارشا خدمت میکردند، اجازه یافتند به آکروپلیس داخل و طبق آداب قومی خویش در آنجا عبادت کنند.
پس از تسخیر آتن خشایارشا در مورد اینکه به ایران بازگردد یا اینکه در یونان مانده همراه مردونیه برای تسخیر کامل یونان بجنگد با بانو ارتمیس مشورت کرد او گفت «به نظر من شاهنشاه، یونان را ترک و مردونیه را به این کار مأمور نمایید. شاهنشاها! شما اکنون در عین کامیابی، به وطن بازمیگردید چون آتن را به آتش کشیدهاید.»در توضیحات آخر کتاب هرودوت آمده است که احتمالاً تنها ارگ آتن توسط خشایارشا به آتش کشیده شدهاست و قسمتهای چوبی آن از بین رفته است. آنهم اگر توجه شود، مشخص میشود که خرابی معبد به حدی نبودهاست که در آن نشود، عبادت کرد.
ببخشید خیلی طولانی شد ...
اگه نگاه کرده بودی میدیدی این دقیقاً یه بند پایینترش بود، تازه عنوانشم زده بود casualty(تلفات).
این رو نگاه کردم و خب به نظر موثق میاد ودفاعی از این کار ندارم