• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

کتاب هفدهم: «گتسبی بزرگ»

وضعیت
موضوع بسته شده است.
  • شروع کننده موضوع
  • #1

ArtmisSoR

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
292
امتیاز
3,446
نام مرکز سمپاد
فرزانگان‎امین
شهر
Isf
دانشگاه
پلی‌پیکنیک
رشته دانشگاه
علوم کامپیوتر
به مدت یک هفته (یعنی تا جمعه ۲۰ آذر) تمدید شد٫



خنُک آن دم که برآید ز خزان بادِ بهاری!
بر اساس نظرسنجی انجام‌شده٬ بنا رو بر این گذاشتیم که کتاب‌خوانی گروهی پاییزان رو به «گتسبی بزرگ» اختصاص بدیم.


معرفی:

گتسبی بزرگ
نوشته‌ی اف. اسکات فیتزجرالد
نشر نیلوفر[nb]نشر امیرکبیر -باز هم ترجمه‌ی جناب‌آقای‌ امامی- وجود داره که احتمالاً به دلیل توقف چاپ به‌سختی در بازار پیدا می‌شه.[/nb]٬ ترجمه‌ی کریم امامی
۲۱۰ صفحه[nb]متن روایت داستان ۲۱۰ صفحه٬ اما خود کتاب ۲۸۸ صفحه‌ست.[/nb]
GREAT-GATSBY0002.jpg
گتسبی بزرگ هم‌اکنون یکی از بزرگ‌ترین رمان‌های آمریکایی به شمار می‌آید و آن را در مدارس و دانشگاه‌های سراسر جهان (در رشته ادبیات آمریکا) به‌عنوان یکی از کتب استاندارد تدریس می‌نمایند.
[nb]برگرفته از ویکیپدیا[/nb]
با اقتباس از این اثر٬ یک فیلم با همین نام(گتسبی بزرگ) ساخته شده که تماشاش رو-ترجیحاً مدت‌ زیادی بعد از مطالعه‌ی کتاب- توصیه می‌کنم.
توضیحات بیشتر درباره‌ی این کتاب رو می‌تونید در بلاگ معرفی کتاب٬ یا قفسه‌‌های کتاب‌
بیلی بچه.٬ نرگس٬ علیرضا ح. و Zedzi ملاحظه بفرمایید.

تهیه:
«گتسبی بزرگ» رو می‌تونید از شهرکتاب آنلاین تهیه کنید. نسخه‌ی زبان اصلی رو می‌تونید از اینجا دانلود بفرمایید. یه روش جالب هم اینه که متن انگلیسی رو به‌همراه روخوانی‌ش به‌طور همزمان ببینید و بشنوید!

خوانش:
تا پایان این هفته (جمعه ۲۹ آبان‌) کتاب رو تهیه می‌کنیم و مطالعه از شنبه شروع خواهد شد. امیدوارم که شرکت در این دوره از کتاب‌خوانی گروهی تجربه‌ی خوبی برای همه‌مون باشه؛ و بتونیم با بحث٬ نقد و بررسی٬ و تبادل‌نظر درباره‌ی رفتارها و شخصیت‌های مطرح شده در این اثر٬ کلی چیز روان‌شناختی و اجتماعی یاد بگیریم و مهم‌تر از همه٬ لذت ببریم. ؛‌؛)
 
  • شروع کننده موضوع
  • #2

ArtmisSoR

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
292
امتیاز
3,446
نام مرکز سمپاد
فرزانگان‎امین
شهر
Isf
دانشگاه
پلی‌پیکنیک
رشته دانشگاه
علوم کامپیوتر
پاسخ : کتاب هفدهم: «گتسبی بزرگ»

امیدوارم که موفق به تهیه‌ی کتاب شده باشید! از فردا -شنبه٬ ۳۰ آبان- خوانش کتاب «گتسبی بزرگ» رو شروع می‌کنیم. سعی کنیم برای بردن بیشترین استفاده از این فرصت٬ در حین خوندن کتاب هم اتفاق‌ها و شخصیت‌ها رو بررسی کنیم. در نهایت هم که بحث‌های کلی‌تری رو خواهیم داشت.
فعلا مهلت خوانش رو دو هفته قرار می‌دیم٬ در صورت لزوم تمدید می‌کنیم.
اینجا برای بحث و تبادل نظر شما ایجاد شده٬ پس حتما توی گفت‌وگوها شرکت کنید!
امیدوارم از خوندن گتسبی بزرگ لذت ببریم.؛؛)


 

Zed

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
376
امتیاز
3,061
نام مرکز سمپاد
فرزانگان دو/یک
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1394
دانشگاه
شهید بهشتی
رشته دانشگاه
روان‌شناسی
پاسخ : کتاب هفدهم: «گتسبی بزرگ»

من یک حسّ عذاب وجدان دارم که نمیام تو کتاب‌خوانی ها نظر بدم و شرکت کنم :-" لذا گفتم بیام یک عرضِ ادبی بکنم!
خوب من درباره‌ی این کتاب تو قفسم نوشتم دوباره سعی می‌کنم این دو هفته یه بار دیگه با دقّت بیشتری بخونم.
و این که بهتون یه توصیه کنم اگر احساس می‌کنید اوایلش خیلی خسته کننده است ناامید نشید ادامه بدید خوب می‌شه :D
 

fateme.RMA

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,717
امتیاز
8,599
نام مرکز سمپاد
فرزانگان یک
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1393
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : کتاب هفدهم: «گتسبی بزرگ»

من ترجمه کریم امامی رو خونده بودم مدت‌ها پیش ولی خب از کسی گرفته بودم و نداشتم کتاب رو. تو نمایشگاه کتاب مشهد گول حرفای غرفه‌دار نشر به‌سخن رو خوردم و ترجمه مهدی افشار رو گرفتم. ترجمه کریم امامی از لحاظ قدیمی بودن واژه‌ها و پیچیدگی نثر ش آدم رو اذیت میکنه و این ترجمه مهدی افشار از لحاظ بی‌سر‌و‌ته بودنِ جمله‌ها :| ترجمه کریم امامی رو بهتر میدونم در کل. و الان که دوتا ترجمه رو خوندم، وظیفه خودم دونستم که بیام اینجا توصیه کنم حتی‌الامکان متن انگلیسی کتاب رو بخونید! :)) فصل اول رو خوندم فعلا از روی تکست کتاب و حقیقتا اعتراف میکنم که فهمش از هردو ترجمه راحت‌تر بود :))
 
ارسال‌ها
1,688
امتیاز
19,964
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 2
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
94
مدال المپیاد
فقط شیمی ولا غیر!!!
دانشگاه
شهید بهشتی
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : کتاب هفدهم: «گتسبی بزرگ»

به نقل از ZedZi :
و این که بهتون یه توصیه کنم اگر احساس می‌کنید اوایلش خیلی خسته کننده است ناامید نشید ادامه بدید خوب می‌شه :D

کاملا باهات موافقم! این ویژگی کتاب باعث شد من کتاب رو که جمعه گرفتم چند صفحه اولش رو بخونم و بعد ادامه اش رو دو سه روز بعدش بخونم(که این به نوبه ی خودش جزء عجایبه)
امروز ان شا الله تمومش می کنم بالاخره!
 

Rezvan.gh

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
84
امتیاز
238
نام مرکز سمپاد
فرزانگان خرم آباد
شهر
خرم آباد
سال فارغ التحصیلی
94
مدال المپیاد
دوبار مرحله اول شیمی و زیست..یک بار ادبی:دی
دانشگاه
علوم پزشکی شیراز
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : کتاب هفدهم: «گتسبی بزرگ»

بالاخره تموم شد... :D

من خیلی نقد و....بلد نیستم ولی ی سری نکته راجع به این کتاب(نظرات شخصی):1-ترجمه بد نبود...قسمت مقدمه گفته بود چند بار اصلاح شده ولی بازم خیلی جای اصلاح کردن داره بعضی جملات باید چند بار بخونی تا بفهمی چه مفهوم ادبی نویسنده میخواسته برسونه

2-داستان خیلی رمانتیک و قشنگه...نحوه بیان هم خیلی برای من جدید بود اینکه قصه از زبون کسی بیان میشه که شخصیت اول قصه نیست و مثه خواننده چیزی نمیدونه...حس خوبی به ادم میده انگار خودش تو اون فضاست(شخصبت نیک)

3-واقعا گتسبیبزرگچون عشقش واقعی بود و همه هدفش رسیدن به این عشق بود و تجرببه گذشته...درکنار اینکه قاچاقچی و...بود ولی خیلی شخصیت دوست داشتنی داشت و البته خیلی مظلوم مینمود :D

4-اون قسمت مرگ گتسبی واقعااااا بد ترجمه کرده بود من تا جایی که پدرش اومد نفهمیدم مرده :-?? احساس میکنم ممکنه یکی دوصفحه کتابم کم داشته باشه رفتم فیلنامشو خوندم غهمیدم چی شده :| (مثلا مهم ترین قسمتش همین بود)

ببخشید این نقد نبود دیگه :-"
فعلا اینا :)
 

dinosaur

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
104
امتیاز
365
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
رشت
سال فارغ التحصیلی
1395
دانشگاه
امیرکبیر
رشته دانشگاه
علوم کامپیوتر
پاسخ : کتاب هفدهم: «گتسبی بزرگ»

به نقل از Rezvan.gh :
4-اون قسمت مرگ گتسبی واقعااااا بد ترجمه کرده بود من تا جایی که پدرش اومد نفهمیدم مرده :-?? احساس میکنم ممکنه یکی دوصفحه کتابم کم داشته باشه رفتم فیلنامشو خوندم غهمیدم چی شده :| (مثلا مهم ترین قسمتش همین بود)
دقیقن دقیقن
کلن ته کتاب خیلی اعصاب خورد کن بود به نظرم:D اول چیز خاصی نمیدونستیم و یکمی خسته کننده بود و اینا ولی بهتر و بهتر شد خصوصن اونجایی که گتسبی به تام میگه دیزی منو دوس داره تو رو دوس نداره:D خیلی قسمت هیجان انگیزی بود:D ولی خیلی چرت شد که فیتس جرالد همه جادو و مرموز بودن گتسبی رو از بین برد:| در مورد دیزی هم تقریبن اینطوری بود به نظرم، اوایل خیلی دوس داشتنی و سرزنده بود ولی در نهایت یه آشغال از آب در اومد:))
در واقع اگه دقت کنیم هیچ شخصیت خوبی نداشت کتاب:)) تام و دیزی بی شعور بودن، مرتل به شوهرش خیانت میکرد ( همه میکردن!) شوهرش( ویلسن؟ ) کاملن بی مصرف بود:D جوردن سواستفاده گر بود خود نیک هم مجموعن آدم بیخودی بود:D گتسبی دوس داشتنی بود ولی:D
فک کنم یه هفته پیش کتابو خوندم و چیزی که بیشتر از همه خوشم اومد ازش اون قسمتش بود که خانوما میرقصیدنو تهش میفتادن چون میدونستن یکی میگردشون:D خیلی سرخوشانه س:D
 

moOn:)

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
335
امتیاز
2,483
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ارومیه
پاسخ : کتاب هفدهم: «گتسبی بزرگ»

هرچند قبلن گتسبی ر‍و خوندم اما دوباره‌خوانی‌ش برای مطالعه‌یِ گروهی تموم نشده. دیدم بالاخره نقدُ شروع کردید، هیجان‌زده شدم :‌دی ببخشید اگر کامل نیست، یا نکته‌ای ر‍و اشاره نکردم. بعدن کامل‌تر می‌نویسم.
ولی خیلی چرت شد که فیتس جرالد همه جادو و مرموز بودن گتسبی رو از بین برد:|
با این حرف مخالفم! داستانِ گتسبی شبیهِ یه جرقه بود تو تاریکی و همین قشنگش می‌کنه.
رمان بینِ شکوهُ عظمت و معمولی بودن حرکت می‌کنه. از زندگی‌ شکوه‌مندِ ثروت‌مندها به زندگی‌های ساده. از مهمونی‌های گتسبی و انتظارِ طولانی‌ش برای دوباره دیدنِ دی‌زی و برنامه‌ریزیُ تصویرسازی به یه ملاقاتِ ساده تو خونه‌ی همسایه!
گتسبی هم‌زمان که برای راوی زنده می‌شه، برای خواننده هم معنا و شکوه پیدا می‌کنه! بی‌بندُ باری‌ش تبدیل می‌شه به یه تصویرِ قشنگ و عجیبِ عاشقانه و تو این اوج، تصمیم می‌گیره دی‌زی ر‍و تو خونه‌ی نیک ملاقات کنه و ... .

راجع به ترجمه‌ی آقای امامی؛ درسته ساده و روان نیست، ولی بینِ ترجمه‌های موجود، بهترینه.
یه کم سخته عادت کردن به سبک ایشون :د
 

dinosaur

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
104
امتیاز
365
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
رشت
سال فارغ التحصیلی
1395
دانشگاه
امیرکبیر
رشته دانشگاه
علوم کامپیوتر
پاسخ : کتاب هفدهم: «گتسبی بزرگ»

به نقل از ...moOn... :
هرچند قبلن گتسبی ر‍و خوندم اما دوباره‌خوانی‌ش برای مطالعه‌یِ گروهی تموم نشده. دیدم بالاخره نقدُ شروع کردید، هیجان‌زده شدم :‌دی ببخشید اگر کامل نیست، یا نکته‌ای ر‍و اشاره نکردم. بعدن کامل‌تر می‌نویسم.با این حرف مخالفم! داستانِ گتسبی شبیهِ یه جرقه بود تو تاریکی و همین قشنگش می‌کنه.
رمان بینِ شکوهُ عظمت و معمولی بودن حرکت می‌کنه. از زندگی‌ شکوه‌مندِ ثروت‌مندها به زندگی‌های ساده. از مهمونی‌های گتسبی و انتظارِ طولانی‌ش برای دوباره دیدنِ دی‌زی و برنامه‌ریزیُ تصویرسازی به یه ملاقاتِ ساده تو خونه‌ی همسایه!
گتسبی هم‌زمان که برای راوی زنده می‌شه، برای خواننده هم معنا و شکوه پیدا می‌کنه! بی‌بندُ باری‌ش تبدیل می‌شه به یه تصویرِ قشنگ و عجیبِ عاشقانه و تو این اوج، تصمیم می‌گیره دی‌زی ر‍و تو خونه‌ی نیک ملاقات کنه و ... .

راجع به ترجمه‌ی آقای امامی؛ درسته ساده و روان نیست، ولی بینِ ترجمه‌های موجود، بهترینه.
یه کم سخته عادت کردن به سبک ایشون :د
اینجوری نگا نکرده بودم بهش، خیلی قشنگ تره اینجوری نسبت به دید من، ممنون:D ولی میدونین اگه گتسبی یه آدم ثروتمند عاشق بود قشنگ تر میشد به نظرم، اینجوری شکل این شده که گتسبی به خاطر این عشقش به دیزی اینقد شدیده که از اول وضعش خوب نبوده و دیزی و بقیه آدمایی که تو خونواده های ثروتمند و اینا بجوری خودخواهن و این جور حسای عمیق رو درک نمیکنن، خب این یکم کلیشه و چرته!
البته نمیگم منظورش این بوده، ولی حسی که بهم میده اینه، من کلن تو فهمیدن این چیزا خوب نیستم:-"

بعد یه سوال، این معنی خاصی داشت که جوردن میخواست یچیزیو زیر چونه ش نگه داره؟ منظورم اینه که چیو باید متوجه بشیم ازین؟:-"
 

moOn:)

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
335
امتیاز
2,483
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ارومیه
پاسخ : کتاب هفدهم: «گتسبی بزرگ»

ولی میدونین اگه گتسبی یه آدم ثروتمند عاشق بود قشنگ تر میشد به نظرم، اینجوری شکل این شده که گتسبی به خاطر این عشقش به دیزی اینقد شدیده که از اول وضعش خوب نبوده و دیزی و بقیه آدمایی که تو خونواده های ثروتمند و اینا بجوری خودخواهن و این جور حسای عمیق رو درک نمیکنن، خب این یکم کلیشه و چرته!
به نظرم این چیزیه که فیتزجرالد می‌خواد بگه!
شگفتیِ این داستان از مردی شروع می‌شه که ثروتِ کلانش ر‍و صرفِ برگزاریِ مهمونی‌هایِ بزرگ می‌کنه و بقیه بدونِ این‌که شناختی از میزبان داشته باشن، تو این مهمونی‌هایِ ظاهرن بی‌علت شرکت می‌کنند. شاید کاری که گتسبی انجام می‌ده- برگزاریِ مهمونی‌هایِ بزرگ با طیفِ مهمون‌هایِ گسترده، با این احتمال که شاید معشوقش ر‍و در این مهمونی‌ها ببینه- به تنهایی خیلی عاشقانه و بدیع باشه اما زندگیِ دی‌زی و تام بیوکنن، تصویرِ کامل‌تری از پوچیِ این نوع زندگی‌ها می‌سازه.
"می‌دانستند چند لحظه بعد، صرفِ شام به‌سر می‌رسد و اندکی پس از آن هم سرِشب را به‌سادگی می‌پیچند و کنار می‌گذارند. و این برخلافِ رویه‌ی مردمِ غرب بود که سرشبِ را به‌شتاب مرحله به مرحله تا انتها می‌پیمودند و آن را یا پیوسته با یک سلسله انتظارهای برنیامده و یا با وحشتی کاملن عصبی از فرارسیدنِ لحظه‌ی آخر می‌گذراندند."
در کل نویسنده اشاره‌های زیادی به تفاوتِ سطحِ زندگی ِ مردم و پوچی ُ بی‌بندُباریِ قشر سرمایه‌دار داره و گتسبی ر‍و کمی متفاوت تر نشون می‌ده.
راجع به کلیشه بودنش هم خب، در کل موضوعاتِ زیادی برای داستان‌نویسی وجود نداره. مهم پردازشِ این موضوعاته.

بعد یه سوال، این معنی خاصی داشت که جوردن میخواست یچیزیو زیر چونه ش نگه داره؟ منظورم اینه که چیو باید متوجه بشیم ازین؟:-"
نمی‌دونم :-‌" غرور مثلن :-‌؟ :-‌" خیلی به این قسمت توجه نکرده بودم :‌دی
 

Rezvan.gh

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
84
امتیاز
238
نام مرکز سمپاد
فرزانگان خرم آباد
شهر
خرم آباد
سال فارغ التحصیلی
94
مدال المپیاد
دوبار مرحله اول شیمی و زیست..یک بار ادبی:دی
دانشگاه
علوم پزشکی شیراز
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : کتاب هفدهم: «گتسبی بزرگ»

صحنه هایی که خیلی دوست داشتنی بود:اولین ملاقات گتسبی و دیزی....صحنه مرگ مرتل وقتی تام میرسه...صحنه مشاجره تام و گتسبی...صحنه منتظر موندن گتسبی که چراغ اتاق دیزی خاموش شه =((...صحنه ی مرگش و تشعییش که کشی حاضرنشد بیاد :-

یکی از دلایل جذاب بودن کتاب مرموز بودن گتسبی بود:)

شخصیت دیزی اصلا قابل درک نبود :-" (برای من)

با نظر "moon"هم کاملا موافقم گتسبی از جنس اون سرمایه دارای بی بند و بار نبود و همین باعث میشد تا اخر داستان در کنار اینکه راز هاش میفهمیدی بازم جذاب ترین شخصیت باشه:)
 
  • شروع کننده موضوع
  • #12

ArtmisSoR

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
292
امتیاز
3,446
نام مرکز سمپاد
فرزانگان‎امین
شهر
Isf
دانشگاه
پلی‌پیکنیک
رشته دانشگاه
علوم کامپیوتر
پاسخ : کتاب هفدهم: «گتسبی بزرگ»

بچه‌ها یه سوال کلی؛
اساساً تا چه حد با این موضوع که یک نفر٬ تمام زندگی‌ش رو وقف پیدا کردن معشوقی از گذشته کنه٬ موافقین؟
منظورم اینه که شاید گتسبی به مهمونی‌ها ادامه می‌داد اما نیک هیچ‌وقت همسایه‌ی اون نمی‌شد و موقعیت ملاقات دیزی٬ هیچ‌وقت واسش فراهم نمی‌شد. اون‌وقت چی؟ یک عمر رو هدر داده...نه؟
 

moOn:)

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
335
امتیاز
2,483
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ارومیه
پاسخ : کتاب هفدهم: «گتسبی بزرگ»

درست یا نادرست بودن سوالیه که موقعِ خوندنِ گتسبی خیلی به ذهن میاد ولی جوابش باید جدا بشه از رمان ُ شخصیتِ گتسبی! چیزی که گتسبی ر‍و گتسبی می‌کنه، همین کارهای عجیبُ دور از ذهنشه. اگر نیک همسایه‌ی گتسبی نمی‌شد، رمانِ گتسبی بزرگ وجود نداشت :-‌" واسه همین می‌گم که این سوال باید جدا از کتاب بررسی شه.
اما تو محدوده‌ی رمان، اگر نیک همسایه‌ی گتسبی نمی‌شد، گتسبی همین‌طور به مهمونی‌ها ادامه می‌داد یا یه کارِ عجیبِ دیگه می‌کرد، چون گتسبی ه! دی‌زی ر‍و دوست داره، تمامِ شخصیت و زندگی‌ش ر‍و تو این عشق تعریف کرده و لذت هم می برده از این رویاپردازی‌ها و تصویرسازی‌های خلاقانه. یه جورایی به عشقِ دی‌زی نسبت به خودش ایمان داشته. قبلن، قابلِ مقایسه با خواستگارهای ثروت‌مندِ دی‌زی نبوده و شرایط ر‍و نابرابر می‌دیده. با این‌که می‌دونه معشوقش ازدواج کرده، اما می‌خواد این فرصتِ دوباره ر‍و به خودش و اون بده که در شرایطِ برابر از لحاظِ مالی، چه کسی برنده‌ست؟ گتسبی یا تام؟! تو رمان هم وقتی دی‌زی ر‍و می‌بینه با ذوق خونه‌ی مجلل و دارایی‌ش ر‍و به نمایش می‌ذاره. گتسبی این فرصتِ دوباره ر‍و حقِ خودش می‌دونسته و تا ازش استفاده نمی‌کرده، آرومُ قرار نداشته.
اما جدا از گتسبی، نه خب، من با این مسئله موافق نیستم. مخصوصن که طرف ازدواج هم کرده :‌دی
 

Rezvan.gh

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
84
امتیاز
238
نام مرکز سمپاد
فرزانگان خرم آباد
شهر
خرم آباد
سال فارغ التحصیلی
94
مدال المپیاد
دوبار مرحله اول شیمی و زیست..یک بار ادبی:دی
دانشگاه
علوم پزشکی شیراز
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : کتاب هفدهم: «گتسبی بزرگ»

به نقل از هامـون :
بچه‌ها یه سوال کلی؛
اساساً تا چه حد با این موضوع که یک نفر٬ تمام زندگی‌ش رو وقف پیدا کردن معشوقی از گذشته کنه٬ موافقین؟
منظورم اینه که شاید گتسبی به مهمونی‌ها ادامه می‌داد اما نیک هیچ‌وقت همسایه‌ی اون نمی‌شد و موقعیت ملاقات دیزی٬ هیچ‌وقت واسش فراهم نمی‌شد. اون‌وقت چی؟ یک عمر رو هدر داده...نه؟

اگه اون عشق واقعی باشه فک نمیکنم بتونی اون فرد فراموش کنی...این قسمت از کتاب ی برهه از زندگی گتسبی بود خب میدونست که دیزی کجا زندگی میکنه حتی اگر نیک هم نبود از ی راه دیگه قطعا ملاقاتش میکرد ولی ی چیز واضحی که وجود داره اینه ک دیزی همین احساس نداره به خاطر همینم گتسبی سعی میکنه خودشو توجیه کنه 8->

نظر شخصی من اینه که دوست داشتن زمانی ارزشمند میشه (در حیطه عشق)و قشنگه که دو طرفه باشه...اگه نباشه قطعا تلف کردن عمره!
 

fateme.RMA

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,717
امتیاز
8,599
نام مرکز سمپاد
فرزانگان یک
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1393
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : کتاب هفدهم: «گتسبی بزرگ»

خب. بسیارعالی بود خوندنِ دوباره ش.
همونطور که بقیه هم ذکر کردن، به نظرم روایت شدنِ داستان از زبون نیک امتیاز بزرگی بود. اگر داستان از زبون دیزی یا گتسبی روایت میشد یه‌جوری القا میشد به خواننده که حق رو به راوی داستان بده. نگاهِ نیک از بیرون به رابطه این دو نفر خیلی‌خوب بود.
شخصیت‌ها به نظرم اصلی‌ترین نقطه قوت داستان بودن. خیلی‌خوب توصیف شده بودن. حتا خودِ گتسبی که اول کتاب فقط یک اسم بود و یکم ناامید میکرد آدمو ولی بعدا خیلی‌خوب ازش پرده‌برداری شد! :د
قضاوت درباره پایان داستان خیلی سخت بود برام. از وقتی برای اولین بار خوندمش تا الان، هنوز نتونستم 100% بگم که کار دیزی درست بود یا غلط. از طرفی عاشق گتسبی بود و از طرفی هم نمیشه ازش انتظار داشته باشیم که زندگی ش رو کامل بیخیال شه به خاطر عشق قدیمی ش. نمیدونم واقعا ((:

+ قسمتی که دیزی از به دنیا اومدنِ دخترش برای نیک تعریف میکرد رو خیلی دوست داشتم. وقتی که میگفت خوشحال شدم از اینکه دختره. یه دخترِ زیبا و احمق. [حوصله گشتن برای دیالوگ اصلی رو ندارم مضمون ش همین بود ((: ]
 

moOn:)

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
335
امتیاز
2,483
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ارومیه
پاسخ : کتاب هفدهم: «گتسبی بزرگ»

نظرتون راجع به دکتر تی.جی اکل‌برگ چیه؟ :‌دی نویسنده منظورِ خاصی داشته؟
 

marvelous

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,156
امتیاز
4,615
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان ۳
شهر
مشهد
مدال المپیاد
برنز بيست و هفتمين المپياد ادبی
دانشگاه
علوم پزشکی مشهد
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : کتاب هفدهم: «گتسبی بزرگ»

من قبل‌تر متن اصلی کتابو واسه‌ی یه کلاس زبانی که می‌رفتم خونده بودم و بعد از اون هم متن فارسیِ ترجمه‌ی کریم امامی. در مورد ترجمه، این کتاب سال ۱۹۲۵ منتشر شده، یعنی خب طبیعی ه که یه سری پیچیدگی‌ها و کلمه‌هایی که امروز کم‌تر رایج ن داشته باشه - مثل همون old sport که جوان‌مرد ترجمه شده - ولی خب مشکل اصلی این ترجمه - جدا از چیزایی که رسمن «غلط» محسوب می‌شن - این ه که متن رو ثقیل کرده بدون حفظ کردن سبک خود نویسنده.
در شاهکار بودن خود کتاب که شکی نیست. :د‌ی‌ نویسنده نشونه‌ها و حرف‌هایی رو که می‌خواسته بزنه به بهترین شکل در بستر یه داستان عاشقانه شکل داده. چیزی که توی فهم داستان مهم ه توجه به این ه که فضای داستان امریکای بین دو جنگ جهانی هست و همه‌ی شخصیت‌ها و روابط بینشون می‌تونن بازتاب یه سری ویژگی‌های خاص اون فضا باشن: منبع ثروت گتسبی، کثرتِ افراد سطحی، جاه‌طلبی نیک، تقابل سطوح مختلف اجتماعی و غیره. :د‌ی در کل هم کتاب پر ه از این سمبل‌ها و نشونه‌ها.
یه نکته‌ی جالب توجه دیگه این که گفته شده فیتزجرالد موقع نوشتن این رمان از زندگی خودش و زلدا فیتزجرالد الهام گرفته که تو صفحه‌ی ویکی‌پدیاش ‌می‌تونین توضیح مختصرش رو بخونین.
ایشون هم یه راهنمای مطالعه‌ی بسیار خوب و به دردِ دنیا و آخرت بخور هست برای این کتاب و کتابای دیگه. :‌د‌ی

به نقل از ...moOn... :
نظرتون راجع به دکتر تی.جی اکل‌برگ چیه؟ :‌دی نویسنده منظورِ خاصی داشته؟
بله ایشون هم یکی از سمبل‌های جالب توجهِ کتاب هستن که تصویر روی جلد اولین چاپ کتاب هم همین بوده. :د‌ی‌ تابلو شامل یه جفت چشم می‌شه و قرار بوده تبلیغی واسه‌ی مطب دکتر باشه اما در اثر گذر زمان به مرور رنگ‌و‌رورفته شده. در طول کتاب اشاره‌های مختلفی بهش می‌شه از دید افراد مختلف که برداشت‌های متفاوتی می‌شه ازشون کرد. برای من جالب‌ترینشون ویلسون بود جایی که به میرتل می‌گفت داره گناه می‌کنه و فلان (انگار چشمای روی بیل‌بورد چشمای خدا ن که دارن همه چی رو می‌بینن‌) نیک اون جایی متوجه چشما می‌شه که کتاب داره دره رو توصیف می‌کنه و یه صحنه‌ی دیگه هم جایی که میرتل فکر می‌کنه جردن دیزی ه. :د‌ی
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.
بالا