پاسخ : تصور ما از کاربران [سری4]
من نمیدونم چرا این سری گفتید که حتما افراد باید با استناد تصور بشن. اونجوری علاوه بر کم شدن استقبال، خیلی شبیه میشه به استریت

وقتگیرتر هم میشه
به هر حال من اینو نوشتم، اما لحن پستش یه طوری شده ^^. من زیاد نمیشناسم امین رو و اینا هم تصورات ان اکثرا. بر خلاف ظاهر فکتطورشون:-”
یک. احتمالا اگه تا حدی با نحوه ی صحبت کردن و رفتارهاش آشنا شده باشید، درباره اولین برخوردی که توی واقعیت میتونه با شما داشته باشه، فورا این فکر به ذهنتون میرسه که شما رو به یه پیاده روی طولانی دعوت کنه، تقریبا کل اون مدت ملاقات رو در حال صحبت باشه، هر حرفی که میزنه، بپرسه که ”چی دربارهش فکر میکنی؟ ” و در صورتی که جواب درستی نگیره، سوال کنه ”خب حالا چرا اینقدر ساکتی؟

” و توی فواصل زمانی ای که سکوت میشه، هی این جمله رو تکرار کنه و اعصاب شما رو خورد تر

. ممکنه هم هست که برای باز کردن یختون، از سوالای دیگه ای کمک بگیره، مثل این که ” راستی تو دوران مدرسه بیشتر کتکخور بودی یا کتک زن؟

)”
در صورتی که تصوراتتون با موارد بالا همخوانی داره، باید بگم بر اساس تحقیقات میدانی به عمل اومده توسط بچه های ت. ، [nb]کی بود میگفت محمد ژیان، امین؟ =))[/nb]The merovingian ، کاملا بر خلاف چیزی هست که شما فکر میکنید.
--› اگه در آینده باهاش برخوردی داشته باشید و ازش بپرسید ”چرا اینقدر ساکتی پسر؟”، احتمالش زیاده که ارتباط چشمی رو قطع کنه، لبخند ملیح بزنه و بگه ”خب چی بگم؟...”
دو. شاید باورتون نشه، the merovingian اما این بار هم شوکهتون میکنه. چیزی که هست اینه که اون شعر های کتاب ادبیات اول دبیرستانش رو حفظه و معتقده باید با حس خونده بشن، ریاضی ۱ رو سخت ترین ریاضی تو طول دبیرستان میدونه، قسمت های زیادی از شیمی یک و ترتیب فصل هاش رو یادشه، مشکلات بخش پر امتیاز ترین پست های هفته رو نسبت میده به اختلاف طبقاتی ای که توی اجتماعی اول بوده و...
--› تصور میکنم که اول دبیرستانش دبیرای بسیار سختگیری داشته. و احتمالا میتونست پشتیبان خیلی مناسبی برای اولی هایی باشه که نیستند.
سه. به طور قابل ملاحظه ای جزئینگر هست و he has an eye for details و این حرفا. بعضی از وقتا کاملا میمونید از چیزایی که توجهش رو جلب میکنن.مثال میزنم، بعید نیست تو یه روز آفتابی، بدون مقدمه بیاد بگه که ”هی، تا حالا دقت کردی اگه دی ۳۱ روزه بود، اونوقت تولد مطهری و GCD هر کدوم دو روز از اول و آخر این ماه فاصله داشتن؟ تولد GCD و مطهری از لحاظ روزای هفته سه روز با هم فاصله دارن که برابر هست با تاریخ تولد شمسی مطهری و حتا میدونستی یکان تولد GCD توی تقویم های شمسی و میلادی ۹ عه؟ که برابر میشه با جمع روز شمسی تولد مطهری (۳) + روز هفتگی امسالش که شیشمین روز هفتهس. جالب نیست؟ :)))) ” البته که معمولا این کارو نمیکنه. اطلاعات رو سیو میکنه و در موقعیت مناسب تر به کارشون میبره.بله:-”
سه،دو. از ”اون دسته آدم های” کنجکاوی هست که سوالی اگه تو ذهنش رو مشغول کنه، تا جایی که بتونه دنبال جواب میگرده. مثلا اگه متوجه شغل تازهای که پیدا کردید بشه، به جای تبریک، همینطور هی راجع بهش سوال میپرسه و احتمالش هست که بازم قانع نشه و تا مدتها، جهت اطمینان بیشتر تلاش کنه.
--› تصور میکنم اگه به جای داروسازی، کاراگاه میشد، حتا اگه نگیم موفقتر هم میشد، لاقل خود واقعیش رو بهتر پیدا میکرد.
چهار. تا اونجایی که من به نظرم رسید و خودش هم تایید میکنه، بسیار procrastinator هستش.کهربا، در واقع من با استناد به همون شواهد موجود مشترکی هم که در دست داریم، اصلا ارادهی قوی ای نمیبینم

به نظرم زیاد هم این موضوع اذیتش نمیکنه.یه فیلم/کتاب/گروه موسیقی و... رو ممکنه کللّی هم تعریف شنیده باشه ازش، اما نره سراغش. درسهای زیادی هست که موقع امتحان میفهمه چقدر میشد ازشون لذت برد اگه با آرامش و برای دونستن خودمون خونده میشدن، اما بعد از امتحان میبندتشون و تا زمان لزوم، دیگه نگاهشون هم نمیکنه. مثال در این باره هم احتمالا تو پستاش میشه پیدا کرد.
--› به نظرم این که ترجیح میده کارهای روتینش رو انجام بده و سرگرمیهای روزمرهش [nb]آهنگ تند کردن مثلا

[/nb]جاشون رو ندن به انجام یه کار جدید که حتا میدونه مورد قبول بقیه هم هست، میتونه نشونهی این باشه که میترسه وقت بزاره سر چیزی و نتیجهش نشه اونی که میخواد. پس واگذارش میکنه به هر وقت که بیشتر حوصلهش رو داشت و این مدت میتونه طول بکشه تا زمانی که به وسیله یه محرک قوی تر، این تمایل توش بوجود بیاد تا اون کارو انجام بده.
چهار،دو.خیلی بحث ادامهدار میشه باهاش انجام داد.سوالی رو اگه بخواد جواب بده، واقعا وقت میزاره و براش مهمه که طرف هم اون موضوع رو به خوبی اون بفهمه. بحثی هم اگه هست، خیلی دوست داره که صرف نظر از زمان به یه نتیجه ای برسه.
--› اینطور که به نظر میاد، زمانش براش اهمیت زیادی داره و سعی میکنه تا جایی که حوصلهش رو داشته باشه ازش استفاده مفید ببره. فکر میکنم هیجاندوست و ریسکپذیر هم باشه، اما تا زمانی که این حسها به حداکثر نرسن، دوست داشته باشه یکنواختیش رو حفظ کنه.
پنج.خییلی دوست داره تایید بشه. اگه کتاب/فیلم/آهنگ/شخص و هر چیز موردعلاقه دیگه ای داشته باشه، دوست داره به کسی نشونش بده و خیلی حس بهتری میگیره در صورتی که نظراتشون موافق باشن.
پنج،دو. البته همهش هم به خاطر تایید نیست. آدم نوع دوستی به نظر میاد و سعی میکنه بیشتر انسانیت داشته باشه. میتونه چند صد مگ بازی شطرنج قدیمی ای رو برای یه دوست ناشناس بفرسته، و موسیقی هایی رو که دوست داره ثبت کنه تا شاید یک نفر ازشون خوشش بیاد.
--› اینطور که مشخصه، زیاد اهمیتی نداره براش که مورد علاقههای تقریبا ناشناخته ای که داره، مورد علاقه بقیه هم بشه و بلکه در شرایطی از این موضوع احساس رضایت هم میکنه. کلا به نظرم سختگیر نیست زیاد در این مسائل.
شش. خیلی براش مهمه که بقیه راجع بهش چه دیدی دارن، یا حداقل در گذشته اهمیت زیادی براش داشته. توی یه پست مفقود میگفت : ”تیپ نمیزنی که کلاغا ببینن ...” =))
شش،دو. به افراد شاخ گرایش داره و عقایدی مثل اینکه ”اگه قراره مجموعه ویسی ساخته بشه که هیچ کاربر مطرحی توش نباشن، بهتره که ساخته نشه”. خودش هم تمایل زیادی به شاخ بودن داره و جالبتر اینکه حتا علنا اعلام میکنه که دلیل بعضی کارهاش از کجا سرچشمه کرفته

ر.ک پستی که بالاتر بچهها گذاشتن.
شش،سه. به عقیده اون، لایک ها و لایک کننده ها از نظر میزانی که باید بهشون توجه بشه، از جایگاه بالایی برخوردارن. یه بار میگفت که از روی همین لایکها به کلی از روابط و ویژگیهای افراد پی میبره
--› تصور میکنم تو مدتی که توی خونهست زیاد جلوی آینه نمیره، از محبوب و مرکز توجه بودن، تا جایی که اذیت کننده نباشه براش تو واقعیت، خوشش میاد، آدم راحتیه نسبت به کاراکتری که هست و میخواد نشونش بده و اگه یه روزی مطهری تصمیم بگیره قسمت نمایش امتیاز دهندگان رو برداره، این موضوع حسابی کلافهش کنه:-”
یه سری چیزای دیگه م بود مثل وسواس کامنت ضریب ۵ و علاقه وافر به پیدا کردن آهنگ پایانی و ابتدایی یه مجموعه جذاب و تکرار کردن قوانین نانوشته، که از حوصله خارج ان:-”