- شروع کننده موضوع
- مدیر کل
- #1
- ارسالها
- 7,646
- امتیاز
- 37,420
- نام مرکز سمپاد
- علامه حلی
- شهر
- تهران
- سال فارغ التحصیلی
- 1389
از فیس بوک یک روان شناس و مدرس امور تربیتی:
روبه روی یکی از مراکز محل کارم که در نزدیکی پارک قرار دارد توالت عمومی ست. جلوی درب ورودی آن را شمشادها استتار کرده اند. دخترها می آیند دو سه نفرشان همان اطراف کشیک می دهند، یکی دونفر هم دستهایشان را به دیوار می زنند و خم می شوند، شلوارشان را می کشند پایین و آن دو سه نفر همکلاسیشان که مراقب اوضاع هستند از پسرهای دبیرستانی پول می گیرند و پسرها می روند در همان حالت با آنها بدون کاندوم سکس می کنند و بعد نفر بعدی. شلوغ نمی شود. تعدادشان حدودا شش هفت نفر است. دخترها تکراری نیستند. فاصله آنقدر زیاد نیست. ساختمان ما در ارتفاع است و می توانیم از طبقه بالا ببینیمشان. به نظر می رسد سکس مقعدی دارند. کارشان که تمام شد باشوخی و خنده محل را ترک می کنند. خیلی وقت ها باهمان پسرها می روند کمی آنطرفتر قلیان می کشند. ندیده ام اما شنیده ام حق حسابی هم به نگهبان پارک می دهند. نگهبان ایرانی ست. یکبار زمستان پارسال همکارم وقتی تنها بود به حدی ترسیده که درب محل کار را بسته بود و زنگ زده بود به پلیس. اما پلیس تا خودش را رسانده اینها رفته بودند.
آمار استفاده از مواد مخدر و سیگار بیداد می کند. توی دستشویی و حتی راه پله به دور از چشم معلم ها شیشه می کشند. مدت یک سال است که در مدارس دخترانه آمار کشیدن شیشه به طرز قابل ملاحظه ای پایین آمده و بیشتر به کشیدن گل روی آورده اند. توی یکی از دبستان های منطقه هفده پسر کلاس پنجمی اقدام به فروش پایپ کرده که بعد از برخورد سطحی ناظم و کم شدن دو نمره ازنمره انضبااطش ماجرا ختم شده. (به طور اتفاقی به این موضوع برخوردم تحقیقات من در مورد دختران و مدارس دخترانه است)
خودزنی و آسیب جسمی به خود، در بین دانش آموزان دختر به شدت شیوع دارد. بچه ها با تیغ دست هایشان را عمیق و یا سطحی می برند، اسامی و حروف حک می کنند و عکس هایش را روی اینستاگرامشان می گذارند. بعضی ها در مدرسه بابت انجام اینکار از دیگران پول می گیرند. چراکه بلدند خوب و سریع کار را انجام بدهند و عده ای علی رغم میل درونی نمی توانند اینکار را بکنند. می ترسند.
آمار خودکشی و دارزدن دانش آموزان از آنچه اعلام کرده اند بالاتر است. دلایل ظاهری امر، شکست های عشقی در سنین کم است اما افرادی که خودکشی کرده اند معمولا در خانه توسط والد پدر مورد خشونت جسمی قرار می گرفتند و یا مادر درگیر مسائل ارتباطی خارج از چهارچوب خانه بوده. یکی از شاگردانم در مدرسه و در زنگ دینی اقدام به خودکشی و زدن رگ دستش می کند. او دقایقی پیش از این عمل اجازه می گیرد تا به دستشویی برود. دوستش که رابطه عاشقانه ای با او دارد (لزِ او بوده. این اصطلاح در بین بچه ها شیوع زیادی دارد. روابط جنسی و معاشقه از جمله رفتارهایی ست که آنقدر شیوع پیدا کرده تا جایی که آموزش و پرورش برای خروج هم زمان دو دانش آموز از کلاس ممنوعیت قائل شده) از معلم اجازه می گیرد تا او هم به دستشویی برود. معلم موافقت نمی کند. دختر پرخاش می کند و از کلاس اخراج می شود. شاگردم به کلاس می آید و رگ دست خود را میزند. خوشبختانه نجات پیدا می کند.
سارا دانش آموز پانزده ساله از دوست پسرش باردار می شود. وقتی که این موضوع را متوجه می شود، پنج ماهه حامله بوده. مادرش برای دختر پرونده پزشکی جور می کند تا مدرسه نرود و مدرسه اخراجش نکند. مادر بعد از زایمان دخترش، نوزاد را به قیمت بیست و پنج میلیون به زن و شوهری که فرزندی نداشتند می فروشد. سارا هرگز بچه اش را نمی بیند و فقط عکس ها را می بیند. درکی هم از فاجعه ای که برایش اتفاق افتاده ندارد. بی خیال است. سارا از جمله شرکت کنندگان اصلی میتینگ چند روز قبل کوروش بوده.او از سلیبریتی های اینستاگرام است. خانواده ای معمولی دارد. مادرش کارمند است. پدر و مادرش از یکدیگر جدا شده اند. مادرش از رابطه او و دوست پسرش اطلاع دارد. دوست پسرش هم سن اوست و هنوز با همند. هنگام رابطه جنسی بنا به اظهارات دوست پسرش هر دو مست بودند. پسر معقولی ست. رفتارهای سنجیده ای نسبت به هم سن و سال هایش دارد و بیشتر از مادر سارا نگران وضعیت اوست.
عجیب ترین داستانی که این چند روز شنیده ام و خشمم را نسبت به رفتارهای احمقانه مدیران مدارس و خانواده ها بیشتر می کند و انکار تمثیلی از تمام هویت ارتباطی مدرسه، دانش آموز ، خانه اس مربوط می شود به این ماجرا:
دانش آموز کلاس هشتم هنگام خروج از کلاس تشنج می کند. صرع دارد. روی زمین می افتد و از داخل جیب های مانتویش مقدار زیادی تراول بیرون می ریزد. مدیر اجازه نمی دهد که با اورژانس تماس بگیرند. می گوید آبروی مدرسه می رود! به هم کلاسی هایش می گوید هرکس امروز باخودش موبایل آورده باشد, اشکالی ندارد می تواند با مادرش تماس بگیرد. یکی از بچه ها اینکار را می کند. از ساعت نه صبح تا ساعت یک دخترک بیچاره بیهوش توی نمازخانه بوده. پس از تماس های مکرر، مادر به مدرسه می آید و با دادوبیداد به مدیر می گوید که دخترش صرع دارد و مدیر باید بداند که سابقه بیماری دانش آموزان چیست و خانواده هایشان را بابت موضوعات کوچک به مدرسه نکشاند. مادر بچه را با تشر با خود می برد.کسی نمی داند آن همه پول از کجا آمده.
سالها قبل دکتر دارابی، مدرس برجسته امور تربیتی در کلاس جمله ای را گفت که از همان موقع ذهنم را درگیر خیلی چیزها کرد:«یک روزی نه تنها ما بلکه جهان در مقابل دهه هشتادی ها متود کم می آورد، این ها تمام قواعد را تغییر می دهند»
این نکته برای من که از نزدیک با آنها کلاس برگزار می کنم کاملا مشهود است. خصوصا اینکه فضای کلاس آموزشی نیست و مهارتی و پرورشی ست. مدتی ست شاخک هایم تیز شده است برای شناسایی و جستجوی رفتارهایشان در مدرسه و محیط خارج از خانه. شش ماه است کار تحقیقات میدانی می کنم آن هم در نقاط مختلف تهران و روزی نیست که با اتفاق عجیب و غریبی مواجه نشوم. از تن فروشی دختران دبیرستانی بعد از خروج از مدرسه تا خودکشی های عجیب و غریب.از خودزنی هایشان تا شیشه و گل کشیدن کلاس پنجمی ها. امیدوارم بتوانم مجوز قانونی برای ساخت یک مجموعه مستند در مورد این مسائل را بگیرم. اگر پیشنهاد یا تجربه مشابهی در زمینه ساخت مستند در این زمینه دارید لطفا در اختیارم قرار دهید.
خانواده ها و معلم ها مهربان و آگاه نیستند و این وضعیت روزبه روز بدتر می شود. بچه ها توسط والدین و مدرسه شکنجه روحی می شوند. خیلی وقت ها تمام انرژیم بعد از شنیدن درددل های دانش آموزان گرفته می شود. حرف کم می آورم. راهکار کم می آورم. احساس تنهایی می کنم. احساس شکست و دوباره شب به این امید که نجات یک فرد نجات جامعه است به خواب می روم.
توی هر هم اندیشی، ملاقات و یا سمینار به خانواده ها التماس می کنم لطفا پیرامون حقوق خود و فرزندتان در مدرسه مطلع باشید. کسی حق ندارد بچه شما را کتک بزند و یا به او بی احترامی مند. لطفا به بچه هایتان رحم کنید. لطفا کمی مطالعه کنید. لطفا یک دهم زمانی را که مشغول دیدن سریال های مبتذل ترکی هستید رابرای دیدن یک ویدیوی چند دقیقه ای تربیتی در یک کانال تلگرامی صرف کنید. بچه ها را کتک نزنید. لطفا با دوست پسرتان جلوی بچه تان معاشقه نکنید. لطفا فکر نکنید بچه تان احمق است و رابطه شما را با مردهای دیگر درک نمی کند. لطفا اینقدر بچه ها را مجبور به درس خواندن نکنید. لطفا به زنتان جلوی فرزندتان فحش ناموسی ندهید.لطفا بچه ها را تهدید نکنید. لطفا تهدیدهای بچه ها را جدی بگیرید. لطفا ظلم نکنید. بچه ها برده های شما نیستند به آنها رحم کنید.
روبه روی یکی از مراکز محل کارم که در نزدیکی پارک قرار دارد توالت عمومی ست. جلوی درب ورودی آن را شمشادها استتار کرده اند. دخترها می آیند دو سه نفرشان همان اطراف کشیک می دهند، یکی دونفر هم دستهایشان را به دیوار می زنند و خم می شوند، شلوارشان را می کشند پایین و آن دو سه نفر همکلاسیشان که مراقب اوضاع هستند از پسرهای دبیرستانی پول می گیرند و پسرها می روند در همان حالت با آنها بدون کاندوم سکس می کنند و بعد نفر بعدی. شلوغ نمی شود. تعدادشان حدودا شش هفت نفر است. دخترها تکراری نیستند. فاصله آنقدر زیاد نیست. ساختمان ما در ارتفاع است و می توانیم از طبقه بالا ببینیمشان. به نظر می رسد سکس مقعدی دارند. کارشان که تمام شد باشوخی و خنده محل را ترک می کنند. خیلی وقت ها باهمان پسرها می روند کمی آنطرفتر قلیان می کشند. ندیده ام اما شنیده ام حق حسابی هم به نگهبان پارک می دهند. نگهبان ایرانی ست. یکبار زمستان پارسال همکارم وقتی تنها بود به حدی ترسیده که درب محل کار را بسته بود و زنگ زده بود به پلیس. اما پلیس تا خودش را رسانده اینها رفته بودند.
آمار استفاده از مواد مخدر و سیگار بیداد می کند. توی دستشویی و حتی راه پله به دور از چشم معلم ها شیشه می کشند. مدت یک سال است که در مدارس دخترانه آمار کشیدن شیشه به طرز قابل ملاحظه ای پایین آمده و بیشتر به کشیدن گل روی آورده اند. توی یکی از دبستان های منطقه هفده پسر کلاس پنجمی اقدام به فروش پایپ کرده که بعد از برخورد سطحی ناظم و کم شدن دو نمره ازنمره انضبااطش ماجرا ختم شده. (به طور اتفاقی به این موضوع برخوردم تحقیقات من در مورد دختران و مدارس دخترانه است)
خودزنی و آسیب جسمی به خود، در بین دانش آموزان دختر به شدت شیوع دارد. بچه ها با تیغ دست هایشان را عمیق و یا سطحی می برند، اسامی و حروف حک می کنند و عکس هایش را روی اینستاگرامشان می گذارند. بعضی ها در مدرسه بابت انجام اینکار از دیگران پول می گیرند. چراکه بلدند خوب و سریع کار را انجام بدهند و عده ای علی رغم میل درونی نمی توانند اینکار را بکنند. می ترسند.
آمار خودکشی و دارزدن دانش آموزان از آنچه اعلام کرده اند بالاتر است. دلایل ظاهری امر، شکست های عشقی در سنین کم است اما افرادی که خودکشی کرده اند معمولا در خانه توسط والد پدر مورد خشونت جسمی قرار می گرفتند و یا مادر درگیر مسائل ارتباطی خارج از چهارچوب خانه بوده. یکی از شاگردانم در مدرسه و در زنگ دینی اقدام به خودکشی و زدن رگ دستش می کند. او دقایقی پیش از این عمل اجازه می گیرد تا به دستشویی برود. دوستش که رابطه عاشقانه ای با او دارد (لزِ او بوده. این اصطلاح در بین بچه ها شیوع زیادی دارد. روابط جنسی و معاشقه از جمله رفتارهایی ست که آنقدر شیوع پیدا کرده تا جایی که آموزش و پرورش برای خروج هم زمان دو دانش آموز از کلاس ممنوعیت قائل شده) از معلم اجازه می گیرد تا او هم به دستشویی برود. معلم موافقت نمی کند. دختر پرخاش می کند و از کلاس اخراج می شود. شاگردم به کلاس می آید و رگ دست خود را میزند. خوشبختانه نجات پیدا می کند.
سارا دانش آموز پانزده ساله از دوست پسرش باردار می شود. وقتی که این موضوع را متوجه می شود، پنج ماهه حامله بوده. مادرش برای دختر پرونده پزشکی جور می کند تا مدرسه نرود و مدرسه اخراجش نکند. مادر بعد از زایمان دخترش، نوزاد را به قیمت بیست و پنج میلیون به زن و شوهری که فرزندی نداشتند می فروشد. سارا هرگز بچه اش را نمی بیند و فقط عکس ها را می بیند. درکی هم از فاجعه ای که برایش اتفاق افتاده ندارد. بی خیال است. سارا از جمله شرکت کنندگان اصلی میتینگ چند روز قبل کوروش بوده.او از سلیبریتی های اینستاگرام است. خانواده ای معمولی دارد. مادرش کارمند است. پدر و مادرش از یکدیگر جدا شده اند. مادرش از رابطه او و دوست پسرش اطلاع دارد. دوست پسرش هم سن اوست و هنوز با همند. هنگام رابطه جنسی بنا به اظهارات دوست پسرش هر دو مست بودند. پسر معقولی ست. رفتارهای سنجیده ای نسبت به هم سن و سال هایش دارد و بیشتر از مادر سارا نگران وضعیت اوست.
عجیب ترین داستانی که این چند روز شنیده ام و خشمم را نسبت به رفتارهای احمقانه مدیران مدارس و خانواده ها بیشتر می کند و انکار تمثیلی از تمام هویت ارتباطی مدرسه، دانش آموز ، خانه اس مربوط می شود به این ماجرا:
دانش آموز کلاس هشتم هنگام خروج از کلاس تشنج می کند. صرع دارد. روی زمین می افتد و از داخل جیب های مانتویش مقدار زیادی تراول بیرون می ریزد. مدیر اجازه نمی دهد که با اورژانس تماس بگیرند. می گوید آبروی مدرسه می رود! به هم کلاسی هایش می گوید هرکس امروز باخودش موبایل آورده باشد, اشکالی ندارد می تواند با مادرش تماس بگیرد. یکی از بچه ها اینکار را می کند. از ساعت نه صبح تا ساعت یک دخترک بیچاره بیهوش توی نمازخانه بوده. پس از تماس های مکرر، مادر به مدرسه می آید و با دادوبیداد به مدیر می گوید که دخترش صرع دارد و مدیر باید بداند که سابقه بیماری دانش آموزان چیست و خانواده هایشان را بابت موضوعات کوچک به مدرسه نکشاند. مادر بچه را با تشر با خود می برد.کسی نمی داند آن همه پول از کجا آمده.
سالها قبل دکتر دارابی، مدرس برجسته امور تربیتی در کلاس جمله ای را گفت که از همان موقع ذهنم را درگیر خیلی چیزها کرد:«یک روزی نه تنها ما بلکه جهان در مقابل دهه هشتادی ها متود کم می آورد، این ها تمام قواعد را تغییر می دهند»
این نکته برای من که از نزدیک با آنها کلاس برگزار می کنم کاملا مشهود است. خصوصا اینکه فضای کلاس آموزشی نیست و مهارتی و پرورشی ست. مدتی ست شاخک هایم تیز شده است برای شناسایی و جستجوی رفتارهایشان در مدرسه و محیط خارج از خانه. شش ماه است کار تحقیقات میدانی می کنم آن هم در نقاط مختلف تهران و روزی نیست که با اتفاق عجیب و غریبی مواجه نشوم. از تن فروشی دختران دبیرستانی بعد از خروج از مدرسه تا خودکشی های عجیب و غریب.از خودزنی هایشان تا شیشه و گل کشیدن کلاس پنجمی ها. امیدوارم بتوانم مجوز قانونی برای ساخت یک مجموعه مستند در مورد این مسائل را بگیرم. اگر پیشنهاد یا تجربه مشابهی در زمینه ساخت مستند در این زمینه دارید لطفا در اختیارم قرار دهید.
خانواده ها و معلم ها مهربان و آگاه نیستند و این وضعیت روزبه روز بدتر می شود. بچه ها توسط والدین و مدرسه شکنجه روحی می شوند. خیلی وقت ها تمام انرژیم بعد از شنیدن درددل های دانش آموزان گرفته می شود. حرف کم می آورم. راهکار کم می آورم. احساس تنهایی می کنم. احساس شکست و دوباره شب به این امید که نجات یک فرد نجات جامعه است به خواب می روم.
توی هر هم اندیشی، ملاقات و یا سمینار به خانواده ها التماس می کنم لطفا پیرامون حقوق خود و فرزندتان در مدرسه مطلع باشید. کسی حق ندارد بچه شما را کتک بزند و یا به او بی احترامی مند. لطفا به بچه هایتان رحم کنید. لطفا کمی مطالعه کنید. لطفا یک دهم زمانی را که مشغول دیدن سریال های مبتذل ترکی هستید رابرای دیدن یک ویدیوی چند دقیقه ای تربیتی در یک کانال تلگرامی صرف کنید. بچه ها را کتک نزنید. لطفا با دوست پسرتان جلوی بچه تان معاشقه نکنید. لطفا فکر نکنید بچه تان احمق است و رابطه شما را با مردهای دیگر درک نمی کند. لطفا اینقدر بچه ها را مجبور به درس خواندن نکنید. لطفا به زنتان جلوی فرزندتان فحش ناموسی ندهید.لطفا بچه ها را تهدید نکنید. لطفا تهدیدهای بچه ها را جدی بگیرید. لطفا ظلم نکنید. بچه ها برده های شما نیستند به آنها رحم کنید.