پاسخ : چرا غمگینیم؟
:- دی
به نظر من، غم احساسیه که مضمونش بد جا افتاده. خیلی ها پذیراش نیستن. خیلی ها خجالت می کشن از این که غم شون رو بروز بدن. خیلی ها پذیرای انسان های غمگین نیستن.
من دلایل خودم رو دارم برای این قضیه.
اول از همه غروره. یه جور تعصب و غرور روی حتما شاد بودن، حتما موفق بودن، حتما پیروز شدن. که این غیر ممکنه. و درواقع بعد از یه اتفاق بد، اون چیزی که باعث میشه اضافه بر حجمی که باید، اذیت بشن همین باور غلطه. جدای از حواشی شکست و ناکامی، گرفتار شدن به غم رو هم بد می دونن واین خودش حس منفی رو افزایش میده و چهره ی غم رو منفور تر می کنه.
مورد دوم اینه که غم رو توی ناامیدی و تلخی و شکست می بینن
در حالی که شادی رو همه چی بر وفق مراد بودن و پیروزی و موفقیت. این باور تا حدیش درسته. اشکال کار اینجاس که نمی دونن نقطه ی مقابل غم و افسردگی مخصوصا، شادی نیس بلکه انگیزه و شور زندگیه. غم نداشتن هم به معنای شاد بودن نیس. پس این مدل قیاس، نا به جاس.
مورد سوم اینه که فکر می کنن وقتی غم میاد، بقیه ی حس و حالای خوب میره. یه چیزی در درونشون فرو میریزه که دیگه قابل بازسازی نیس. خب وقتی اینجوری به قضیه نگاه کنن وخامت اوضاع خیلی زیاد میشه و خیلی سخت میشه بهشون کمک کرد. غم فقط باعث میشه که حس های خوب کمرنگ بشن؛ این ها رو میشه با استفاده از یه محرک بیرونی تقویت کرد. به شرط این که تمام قضیه رو درونی ندونن. مقداری محیط بیرون رو هم مقصر بدونن در این مورد بد نیس.:- "
مورد چهارم اینه که به این نکته توجه نمی کنن که مواجه شدن با این حس خودش نشان سلامتیه روحشونه. منظورم جاییه که متوجه هجوم اوردن غم میشن، مثلا قبلش یه حس دیگه داشتن. این که ادم نفهمه مرز بین حس هاشو، و مداوم درگیر حسی مثل غم باشه خودش نشان بیماری و افسردگیه.
ببینین به نظر من غم یه احساس طبیعیه که نباید کتمانش کرد،ولی باید بلد بود چه طور کنترلش کرد و بهش غلبه کرد.
دقیقا همین که چطور کنترلش کرد. غم از اون دسته هیجانات طولانی مدته. کلا هر حسی زیاد بمونه، به نظرم مشکل ساز میشه. منظورم هم لزوما بد نیس. مثلا شادی هم زیاد بمونه دل ادمو میزنه و ارزشش کم میشه دیگه:- " غم هم که کلا قضیه ش جداس. نگاه به غم هم متفاوت بوده و هس که این خودش بدتره.
ضمن این که در غم ماندنِ طولانی، غمِ بیش از حدِ مجاز، می تونه منجر به افسردگی هم بشه.:- "
نظرم راجع به این که چرا غمگینیم هم اولا با توجه به موارد ی که در بالا گفتم، نگاه منفی نسبت به غم باعث حزن و اندوه میشه.
دوما، جزییات:د . موارد ریز عموما نقش به سزایی در از پا در اوردن ادمی دارن. ما هم که وقت زیادی داریم برای فکر کردن و کلنجار رفتن با اینجور چیزا.
شما زمانی رو تصور کن که با یه مشکل بزرگ مواجه میشی و سریعا باید یه تغییری در شرایط به وجود بیاری. خب در این حالت دیگه زمان واسه غصه خوردن نداری!