ph_pouya
p o u y a
- ارسالها
- 85
- امتیاز
- 849
- نام مرکز سمپاد
- شهید مدنی
- شهر
- تبریز (سابقاً :-")
پاسخ : برهانی برای وجود خدا [رده:هستیشناسی]
حالت ایده آلش هم همینه که توی بحث پروفایل عقیدتی و شخصی فرد رو در نظر نگیریم و به حرفی که زده میشه توجه کنیم. ولی لحنت جوری نبود که این رو برسونه که این پروفایل رو گذاشتی کنار و داری ادامه میدی حرفت رو. در مورد سطح اطلاعاتت کسی منکر نمیشه اینو (حداقل من نه) مطمناً خیلیها هستن تو همین سایت که تو چیزای مختلف اطلاعات قابل توجهی دارن و چون لول مناسبش رو تو بحث نمیبینن شرکت نمیکنن، گاهی بعضی بحثها تا استیصال آدمو پیش میبرن، اگه علاقهمندی اطلاعات ما رو هم بالا ببری فبها المراد، اگر نه که اعصاب خودت رو خورد نکن با این چیزا :) اینکه رک بگیم حرفامون رو تو یه دنیای بهتر شاید جوابگو باشه، اما اینجایی که الان شاهدش هستیم صرفا باعث ایجاد جو منفی بین طرفین میشه. ایده من هم از اینکه میگم لحنت ملایمتر باشه اینه که آدما رو از هم نرنجونیم.
# یه کم در مورد موضوع بحث کنم که پست اسپم نباشه حداقل :))
اون چیزی که تا حالا بحث شده خلاصهش اینه که:
1. خدا رو وجودی با نهایت کیفیتهای متصور بدونیم.
2. اگر موجودی نهایت کیفیتها رو داشته باشه، پس وجودش ضروری هست.
3. در نتیجه خدا وجود داره.
(همهی نسخههای برهانهای وجودی [Ontological arguments] نهایتاً به سه مورد بالا ختم میشن.)
کل برهان براساس فرضیات نادرستش مغالطه آمیزه.
نهایت کیفیت: چی باعث میشه ما بتونیم فرض کنیم یک چیزی در واقعیت وجود داره و ما هم تصوری ازش داریم، اما کیفیتهای پیشنهادی برای اون موجود توی واقعیت و تصور بیشتر از توی اون چیزی هست که میتونیم تصور کنیم (همون حرف اینکه نمیشه به ذات خدا احاطه پیدا کرد). و توی برهان برای این کیفیتها هیچ تعریف مشخصی ارایه نشده. و بازی با کلمات تنها صورتی از درخواست به وجود منطق رو ارضا میکنه در حالی که فرضیات، واضح نیستن. بحثی که مطرحه اینه که اگه خدا به هرطریقی جز منطق اگر وجود داره، اثرات وجودش برای ما بدیهی میشه به طریقی که از وجود خدای واقعی آگاه بشیم. اگر اینطور باشه مهم نیس ما در مورد خدا چی فکر میکنیم و فکر و اندیشه ما در وجودش تاثیری نخواهد داشت. در نتیجه امکان پذیر نیس که با اندیشهمون وجود خدا رو توجیه کنیم با استفاده از حقههای زبانی.
نسبی بودن از مناظر مختلف: کیفیتهای مورد بحث به شدت نسبی هستن، بین هر دو انسانی، و کاملا مغالطه آمیزه که بخوایم از دل سوالی که فرضش رو بر اساس نسبیتی که به درستی از ویژگیهاش خبر نداریم جواب دربیاریم.
+ این برهان حتی چیزی در مورد ویژگیهای خدا و کیفیت بی پایان عرضه نمیکنه، تنها فرض میکنه که این ویژگی و کیفیت وجود دارن. که در واقع عملاً چیزی رو اثبات نمیکنه برای ما، چرا که اینطوری همیشه میشه در مورد این چیزها سوال پرسید و زیر سوال برد. درواقع چیزی که این برهان بیان میکنه در ماکزیمم حالات ممکن درست خواهد بود، اگر هر قسمتش رو اندکی تغییر بدیم میتونیم به وجود چیزهایی ادعا کنیم که برامون ثابت شده وجود ندارن.
به نقل از Bahar_R :معلومه که اهمیتی نداره! من این آقا رو نمیشناسم، پس اینکه آدم باشخصیتی یا بی شخصیتی یا با شعوری یا بیشعوری باشه برام هیچ اهمیتی نداره، همونطور که غریبه های تو خیابون که آدم باهاشون هیچ ارتباطی نداره اهمیتی ندارن. من اینجا حرف رو میبینم و به حرف پاسخ میدم نه به شخص. مشکل اغلب بحث ها هم اینه که همه میخوان به شخص جواب بدن در حالی که بحث باید فقط حول حرف ها و مطالب بچرخه نه روابط شخصی یا مثل مزهپرونی این دوستمون مطالب ابلهانهی جنسیتی. مطلقا اهمیتی نداره طرف مقابل کیه (آدم خوبیه یا مزخرفه) یا دختره یا پسره، فقط حرفش مهمه.
علت اینکه بحث رو ادامه نمیدم هم اینه که من وقتی اول دبیرستانی بودم دورهی معتبری در زمینه منطق مقدماتی و مباحثه گذروندم، توقع دارم وقتی با کسی در مورد بیسیک ترین چیزهای منطق توی انجمن فلسفه منطق صحبت میکنم طرف مقابلم متقابلا پیش بیاد، ولی حوصله ندارم تمام بیسیک هارو اول هر پستی تکرار کنم و از ب بسم الله الفبای منطق رو شرح مفصل بدم. خصوصا که توی سمپادیا اغلب دوستان اساسا عادت ندارن درست حرفای طرف مقابلشون رو بخونن و صرفا نبرد حق و باطل میبینن.نتیجتا اگر حوصله داشتم هم وقت کشی بود تلاش برای توضیح دادنش.
× ضمنا اینکه کسی دو دقیقه یک بار در واکنش به هر چیزی که با هیچ استانداردی در هیچ مباحثهای توهین تلقی نمیشه بگه آهااای توهین نکن بهش میگن هوچیگری و معمولا برای انحراف بحث یا از میدون به در کردن طرف مقابل استفاده میشه. توهین واضحه و صد البته یادآوری کاستی ها واشتباهات طرف مقابل هیچ جوره در حیطهی توهین نمیگنجه.
حالت ایده آلش هم همینه که توی بحث پروفایل عقیدتی و شخصی فرد رو در نظر نگیریم و به حرفی که زده میشه توجه کنیم. ولی لحنت جوری نبود که این رو برسونه که این پروفایل رو گذاشتی کنار و داری ادامه میدی حرفت رو. در مورد سطح اطلاعاتت کسی منکر نمیشه اینو (حداقل من نه) مطمناً خیلیها هستن تو همین سایت که تو چیزای مختلف اطلاعات قابل توجهی دارن و چون لول مناسبش رو تو بحث نمیبینن شرکت نمیکنن، گاهی بعضی بحثها تا استیصال آدمو پیش میبرن، اگه علاقهمندی اطلاعات ما رو هم بالا ببری فبها المراد، اگر نه که اعصاب خودت رو خورد نکن با این چیزا :) اینکه رک بگیم حرفامون رو تو یه دنیای بهتر شاید جوابگو باشه، اما اینجایی که الان شاهدش هستیم صرفا باعث ایجاد جو منفی بین طرفین میشه. ایده من هم از اینکه میگم لحنت ملایمتر باشه اینه که آدما رو از هم نرنجونیم.
# یه کم در مورد موضوع بحث کنم که پست اسپم نباشه حداقل :))
اون چیزی که تا حالا بحث شده خلاصهش اینه که:
1. خدا رو وجودی با نهایت کیفیتهای متصور بدونیم.
2. اگر موجودی نهایت کیفیتها رو داشته باشه، پس وجودش ضروری هست.
3. در نتیجه خدا وجود داره.
(همهی نسخههای برهانهای وجودی [Ontological arguments] نهایتاً به سه مورد بالا ختم میشن.)
کل برهان براساس فرضیات نادرستش مغالطه آمیزه.
نهایت کیفیت: چی باعث میشه ما بتونیم فرض کنیم یک چیزی در واقعیت وجود داره و ما هم تصوری ازش داریم، اما کیفیتهای پیشنهادی برای اون موجود توی واقعیت و تصور بیشتر از توی اون چیزی هست که میتونیم تصور کنیم (همون حرف اینکه نمیشه به ذات خدا احاطه پیدا کرد). و توی برهان برای این کیفیتها هیچ تعریف مشخصی ارایه نشده. و بازی با کلمات تنها صورتی از درخواست به وجود منطق رو ارضا میکنه در حالی که فرضیات، واضح نیستن. بحثی که مطرحه اینه که اگه خدا به هرطریقی جز منطق اگر وجود داره، اثرات وجودش برای ما بدیهی میشه به طریقی که از وجود خدای واقعی آگاه بشیم. اگر اینطور باشه مهم نیس ما در مورد خدا چی فکر میکنیم و فکر و اندیشه ما در وجودش تاثیری نخواهد داشت. در نتیجه امکان پذیر نیس که با اندیشهمون وجود خدا رو توجیه کنیم با استفاده از حقههای زبانی.
نسبی بودن از مناظر مختلف: کیفیتهای مورد بحث به شدت نسبی هستن، بین هر دو انسانی، و کاملا مغالطه آمیزه که بخوایم از دل سوالی که فرضش رو بر اساس نسبیتی که به درستی از ویژگیهاش خبر نداریم جواب دربیاریم.
+ این برهان حتی چیزی در مورد ویژگیهای خدا و کیفیت بی پایان عرضه نمیکنه، تنها فرض میکنه که این ویژگی و کیفیت وجود دارن. که در واقع عملاً چیزی رو اثبات نمیکنه برای ما، چرا که اینطوری همیشه میشه در مورد این چیزها سوال پرسید و زیر سوال برد. درواقع چیزی که این برهان بیان میکنه در ماکزیمم حالات ممکن درست خواهد بود، اگر هر قسمتش رو اندکی تغییر بدیم میتونیم به وجود چیزهایی ادعا کنیم که برامون ثابت شده وجود ندارن.