- شروع کننده موضوع
- #1
mahshid_f
کاربر فوقحرفهای
- ارسالها
- 909
- امتیاز
- 5,940
- نام مرکز سمپاد
- فرزانگان1
- شهر
- تهران
- سال فارغ التحصیلی
- 92
- دانشگاه
- شهید بهشتی
- رشته دانشگاه
- روان شناسی
خیلی وقت ها توی جامعه دیدم که آدم ها اون چیزی رو که به نظر خودشون نرمال نیست،به راحتی اختلال روانی به حساب میارن!
در حالی که اختلال روانی معیار هایی داره که به نظرم خوب بود که بگم! و البته هر کدوم از این معیار ها معایب و مزایایی دارن که میشه درموردشون بحث کرد.
اولین ملاک، قلت یا کم بودن از لحاظ آماریه. شاید راحت تشخیص داده بشه اما از معایبش اینه که دقیقا زیر چند درصد رو میتونیم قلت آماری در نظر بگیریم.
دومین ملاک اینه که شخص خودش احساس ناراحتی کنه از حالتی که داره. مثلا فردی که استرس داره و عملکرد خوبی هم داره، دیگران فکر میکنن که مشکلی نداره اما در حقیقت خودش داره از این حالت رنج میبره. فایده ش اینه که آدما میتونن خودشون مشکلاتشون رو گزارش بدن اما عیبش اینه که تا کجا میتونیم به گزارشی که فرد از خودش میده اعتماد کنیم؟
سومین معیار اختلال در عملکرد هست. منظور از عملکرد، عملکرد بین فردی، شغلی و تحصیلیه. یعنی فرد نتونه اون بازدهی رو که قبلا داشته، باز هم داشته باشه. فایده این معیار اینه که آدمها خودشون معمولا وقتی با این اختلال در عملکرد روبرو میشن به روانشناس مراجعه میکنن تا مشکل رو حل کنن.
البته تصمیم گیری بر اساس این معیار ها به عهده هر فرد عادی نیست. بلکه اختلال هایی که با این معیار ها تشخیص داده شدن، همه توی کتاب DSM-5 (راهنمای تشخیصی آماری اختلالات روانی) هستن که اخیرا ویراست پنجم اون منتشر شده.
بعضی از اختلال هایی که قبلا اختلال بودن، توی ویراست جدید این کتاب دیگه جزو اختلالات نیستن و البته یه سری از اختلالات توی این کتاب جدید هستن که قبلا به درستی شناخته نشده بودن یا اهمیت کافی بهشون داده نشده بوده.
منبع: کتاب روانشناسی بالینی فیرس
در حالی که اختلال روانی معیار هایی داره که به نظرم خوب بود که بگم! و البته هر کدوم از این معیار ها معایب و مزایایی دارن که میشه درموردشون بحث کرد.
اولین ملاک، قلت یا کم بودن از لحاظ آماریه. شاید راحت تشخیص داده بشه اما از معایبش اینه که دقیقا زیر چند درصد رو میتونیم قلت آماری در نظر بگیریم.
دومین ملاک اینه که شخص خودش احساس ناراحتی کنه از حالتی که داره. مثلا فردی که استرس داره و عملکرد خوبی هم داره، دیگران فکر میکنن که مشکلی نداره اما در حقیقت خودش داره از این حالت رنج میبره. فایده ش اینه که آدما میتونن خودشون مشکلاتشون رو گزارش بدن اما عیبش اینه که تا کجا میتونیم به گزارشی که فرد از خودش میده اعتماد کنیم؟
سومین معیار اختلال در عملکرد هست. منظور از عملکرد، عملکرد بین فردی، شغلی و تحصیلیه. یعنی فرد نتونه اون بازدهی رو که قبلا داشته، باز هم داشته باشه. فایده این معیار اینه که آدمها خودشون معمولا وقتی با این اختلال در عملکرد روبرو میشن به روانشناس مراجعه میکنن تا مشکل رو حل کنن.
البته تصمیم گیری بر اساس این معیار ها به عهده هر فرد عادی نیست. بلکه اختلال هایی که با این معیار ها تشخیص داده شدن، همه توی کتاب DSM-5 (راهنمای تشخیصی آماری اختلالات روانی) هستن که اخیرا ویراست پنجم اون منتشر شده.
بعضی از اختلال هایی که قبلا اختلال بودن، توی ویراست جدید این کتاب دیگه جزو اختلالات نیستن و البته یه سری از اختلالات توی این کتاب جدید هستن که قبلا به درستی شناخته نشده بودن یا اهمیت کافی بهشون داده نشده بوده.
منبع: کتاب روانشناسی بالینی فیرس
آخرین ویرایش: