- شروع کننده موضوع
- #1
پهلوی
کاربر خاکانجمنخورده
- ارسالها
- 1,543
- امتیاز
- 22,377
- نام مرکز سمپاد
- میرزا کوچک خان
- شهر
- رشت
- سال فارغ التحصیلی
- 1399
در گذر زمان اقوام و نژادها در اثر عوامل مختلف مانند کوچیدن، جنگ و... با یکدیگر همجوار شده و با هم در آمیخته اند و از طریق این هم آمیختگی تاثیر پذیرفته اند.
این تاثیر در ابعاد مختلفی بوده است؛ مانند پوشش، خوراک، دین و عقیده، آداب و رسوم و...
تاثیرات گویش این چنین بوده که مردم یک قوم در اثر مجاورت و اختلاط با مردم قوم دیگر، از واژه ها، اصطلاحات و ضرب المثلهای زبان دیگر وام گرفته و در ادبیات خود از آن بهره برده اند.
عواملی که در تاثیر پذیری یک زبان دخیل هستند متفاوت بوده است.
اساسا زمانی که یک قوم حکومت را در دست داشته، مردم مجبور به بکارگیری زبان آن قوم بوده اند. در مورد ایران هم این مورد صدق میکند و اعراب، مغولان و ترکها سعی در نفوذ فرهنگی و بسط زبان خود داشته اند ولی با توجه به غنای فرهنگی و شیوایی زبان و همچنین کوشش افرادی مانند فردوسی، زبان فارسی از زوال در امان ماند و حتی بر زبان قوم غالب هم تاثیر گذاشت.
مثلا در زمان حمله اعراب به ایران، سعی در حذف زبان فارسی و جایگزینی زبان عربی کرده اند. هرکس که به زبان فارسی صحبت میکرده مجازات میشده و نامگذاری افراد می بایست به زبان عربی باشد. میگویند در خراسان چهار هزار دانشمند فارس زبان را یکجا کشتند و هرکس را که در گویش به زبان فارسی اصرار میکرده، زبان بریده اند و اطلاق لفظ عجم به ایرانیان هم از اینجا آمده است.
نفوذ زبان عربی به حدی زیاد بوده که امروزه پس از چهارده قرن از حمله اعراب، خیلی از نامها و واژه های فارسی کاملا از بین رفته و یک فرد برای بیان منظور خود واژه فارسی نمی یابد و می بایست دست به دامن واژگان عربی گردد، اما این امر به معنای از بین رفتن زبان فارسی نیست. زیرا هنوز دستور زبان فارسی و آیین نگارش فارسی برقرار است و واژگان عربی در قالب فارسی به کار میروند. به علاوه هم اکنون نیز بسیاری از واژگان فارسی شناخته شده اند اما چون مردم با آن ها بیگانه اند گمان بر این است که زبان فارسی نابود شده است و اینکه اخیرا فردی ادعا کرده که زبان فارسی لهجه سی و سوم زبان عربی است، مردود می باشد. جدا از این پرسش که عدد 33 از کجا آمده و سنجه شمارش گویش ها چیست و لهجه های زبان عربی کدامند، باید در پاسخ گفت که لهجه های یک زبان در دستور و قواعد یکسانند و در تلفظ و تنوع واژه ها متفاوتند و این درباره زبان فارسی و عربی صدق نمیکند. حتی زبانی که وکلاء و حقوقدانان بین خود به کار میبرند و سرشار از واژه های عربی است نیز لهجه عربی نیست و قواعد زبان عربی بر آن حاکم نیست.
به مرور زمان متقابلا ایرانیان هم تاثیر زیادی بر اعراب گذاشته اند که این تاثیر هم در گویش بوده هم در فرهنگ و در کتابهای فرهنگ لغت عربی فهرست واژگان فارسی معرب شده را در حدود چند هزار میدانند. مانند خندق که از کندگ آمده یا فردوس از پردیس و یا خنجر که معرب خونگر است و بیشمار کلمه دیگر؛ شاهین، یاسمین، جاموس، بابونج و...
یا بعنوان مثال در مورد مغولان، با توجه به اینکه اقوامی عاری از فرهنگ و مظاهر تمدن بوده اند، نتوانستند زبان مغولی را رواج دهند و جز در حد چند کلمه مانند اردو، خان، خانم، قابلمه، اولاغ و... تاثیری بر زبان فارسی نداشتند و در عوض خود فارس زبان شدند. مانند خاندان گورکانیان یا قوم هزاره افغانستان که از تبار مغولان هستند و امروزه از گویش وران زبان فارسی اند.
ترکها هم با توجه به اینکه در ایران حکومت تشکیل داده اند، بر زبان فارسی تاثیر گذاشته اند که این تاثیر بیشتر بصورت وام دهی کلمات مخصوصا کلمات مربوط به اشیا و اسم ابزار بوده است مانند قاشق، بشقاب، قلیان،قپان، اقور، آچار و...
استاد کسروی در یکی از کتابهای خود هزار واژه ترکی مورد استفاده در زبان فارسی را فهرست کرده است.
از سوی دیگر ترکها هم از زبان فارسی تاثیر گرفته اند و وام واژه های فارسی به وفور در زبان ترکی یافت می شود.
اخیرا هم باتوجه به گسترش ارتباطات و پیشرفت فناوری، زبان انگلیسی که زبان بین المللی می باشد بر سایر زبانها ازجمله زبان فارسی تاثیر گذاشته است و این تاثیر روزبروز بیشتر میشود و هر روز واژگان بیشتری از این زبان وارد زبان فارسی میشود.
به طور خلاصه از عوامل اثر گذاری زبان فارسی می توان سادگی، شیوایی، کثرت آثار ادبی فاخر و وجود ادبا و شعرا و سخنوران که در گسترش و نفوذ این زبان موثر بوده و از عواملی که باعث تاثیرپذیری ایرانیان از زبانهای دیگر شده، عدم آشنایی با پیشینه تاریخی و فرهنگی، کم سوادی و عدم تعصب به زبان مادری بوده است.
این تاثیر در ابعاد مختلفی بوده است؛ مانند پوشش، خوراک، دین و عقیده، آداب و رسوم و...
تاثیرات گویش این چنین بوده که مردم یک قوم در اثر مجاورت و اختلاط با مردم قوم دیگر، از واژه ها، اصطلاحات و ضرب المثلهای زبان دیگر وام گرفته و در ادبیات خود از آن بهره برده اند.
عواملی که در تاثیر پذیری یک زبان دخیل هستند متفاوت بوده است.
اساسا زمانی که یک قوم حکومت را در دست داشته، مردم مجبور به بکارگیری زبان آن قوم بوده اند. در مورد ایران هم این مورد صدق میکند و اعراب، مغولان و ترکها سعی در نفوذ فرهنگی و بسط زبان خود داشته اند ولی با توجه به غنای فرهنگی و شیوایی زبان و همچنین کوشش افرادی مانند فردوسی، زبان فارسی از زوال در امان ماند و حتی بر زبان قوم غالب هم تاثیر گذاشت.
مثلا در زمان حمله اعراب به ایران، سعی در حذف زبان فارسی و جایگزینی زبان عربی کرده اند. هرکس که به زبان فارسی صحبت میکرده مجازات میشده و نامگذاری افراد می بایست به زبان عربی باشد. میگویند در خراسان چهار هزار دانشمند فارس زبان را یکجا کشتند و هرکس را که در گویش به زبان فارسی اصرار میکرده، زبان بریده اند و اطلاق لفظ عجم به ایرانیان هم از اینجا آمده است.
نفوذ زبان عربی به حدی زیاد بوده که امروزه پس از چهارده قرن از حمله اعراب، خیلی از نامها و واژه های فارسی کاملا از بین رفته و یک فرد برای بیان منظور خود واژه فارسی نمی یابد و می بایست دست به دامن واژگان عربی گردد، اما این امر به معنای از بین رفتن زبان فارسی نیست. زیرا هنوز دستور زبان فارسی و آیین نگارش فارسی برقرار است و واژگان عربی در قالب فارسی به کار میروند. به علاوه هم اکنون نیز بسیاری از واژگان فارسی شناخته شده اند اما چون مردم با آن ها بیگانه اند گمان بر این است که زبان فارسی نابود شده است و اینکه اخیرا فردی ادعا کرده که زبان فارسی لهجه سی و سوم زبان عربی است، مردود می باشد. جدا از این پرسش که عدد 33 از کجا آمده و سنجه شمارش گویش ها چیست و لهجه های زبان عربی کدامند، باید در پاسخ گفت که لهجه های یک زبان در دستور و قواعد یکسانند و در تلفظ و تنوع واژه ها متفاوتند و این درباره زبان فارسی و عربی صدق نمیکند. حتی زبانی که وکلاء و حقوقدانان بین خود به کار میبرند و سرشار از واژه های عربی است نیز لهجه عربی نیست و قواعد زبان عربی بر آن حاکم نیست.
به مرور زمان متقابلا ایرانیان هم تاثیر زیادی بر اعراب گذاشته اند که این تاثیر هم در گویش بوده هم در فرهنگ و در کتابهای فرهنگ لغت عربی فهرست واژگان فارسی معرب شده را در حدود چند هزار میدانند. مانند خندق که از کندگ آمده یا فردوس از پردیس و یا خنجر که معرب خونگر است و بیشمار کلمه دیگر؛ شاهین، یاسمین، جاموس، بابونج و...
یا بعنوان مثال در مورد مغولان، با توجه به اینکه اقوامی عاری از فرهنگ و مظاهر تمدن بوده اند، نتوانستند زبان مغولی را رواج دهند و جز در حد چند کلمه مانند اردو، خان، خانم، قابلمه، اولاغ و... تاثیری بر زبان فارسی نداشتند و در عوض خود فارس زبان شدند. مانند خاندان گورکانیان یا قوم هزاره افغانستان که از تبار مغولان هستند و امروزه از گویش وران زبان فارسی اند.
ترکها هم با توجه به اینکه در ایران حکومت تشکیل داده اند، بر زبان فارسی تاثیر گذاشته اند که این تاثیر بیشتر بصورت وام دهی کلمات مخصوصا کلمات مربوط به اشیا و اسم ابزار بوده است مانند قاشق، بشقاب، قلیان،قپان، اقور، آچار و...
استاد کسروی در یکی از کتابهای خود هزار واژه ترکی مورد استفاده در زبان فارسی را فهرست کرده است.
از سوی دیگر ترکها هم از زبان فارسی تاثیر گرفته اند و وام واژه های فارسی به وفور در زبان ترکی یافت می شود.
اخیرا هم باتوجه به گسترش ارتباطات و پیشرفت فناوری، زبان انگلیسی که زبان بین المللی می باشد بر سایر زبانها ازجمله زبان فارسی تاثیر گذاشته است و این تاثیر روزبروز بیشتر میشود و هر روز واژگان بیشتری از این زبان وارد زبان فارسی میشود.
به طور خلاصه از عوامل اثر گذاری زبان فارسی می توان سادگی، شیوایی، کثرت آثار ادبی فاخر و وجود ادبا و شعرا و سخنوران که در گسترش و نفوذ این زبان موثر بوده و از عواملی که باعث تاثیرپذیری ایرانیان از زبانهای دیگر شده، عدم آشنایی با پیشینه تاریخی و فرهنگی، کم سوادی و عدم تعصب به زبان مادری بوده است.