نظرسنجی انتخاب کتاب نوزدهم

نظرسنجی انتخاب کتاب شماره نوزدهم


  • رای‌دهندگان
    18
  • Poll closed .
  • شروع کننده موضوع
  • #1

علـی

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
89
امتیاز
910
نام مرکز سمپاد
دستغیب
شهر
شیراز
سلام :]

تقریباً رسیدیم به انتهای خرداد و می‌خوایم گردگیری کنیم اینجا رو و مقدّمات‌ـش رو از الان شروع کنیم.

همونجوری که از عنوانِ تاپیک هم مشخّص‌ـه، قراره که برای انتخاب کتاب شماره نوزدهم از نظرسنجی استفاده بشه.
روند نظرسنجی به این صورت هست که [1] کتاب‌های پیشنهادی خودتون رو برای من در قالب پ.خ ارسال می‌کنید. [2] پنج‌تا از مواردِ ارسالی به وسیله مشورت با بعضی دوستان انتخاب می‌شه و با مقدّ‌مه‌ای کوتاه از نویسنده و محتوای کتاب در همین تاپیک پست می‌شه. [3] نظرسنجی گذاشته می‌شه و طبق معمول گزینه‌ای که بیشترین رأی رو میاره انتخاب می‌شه.

از همین الان و به مدّت چهار روز فرصت دارین که پیشنهادات خودتون رو برای من بفرستید. خوبه که اگر میتونین دلیل انتخاب کتاب مورد نظرتون رو هم بگین و شرحی کوتاه از دلیل‌ـتون داشته باشین.

من چند نکته رو اضافه می‌کنم که بهتره در نظر گرفته بشه برای انتخاب :
اوّل. کتاب‌هایی که صرفاً پرکننده وقت هستن رو انتخاب نکنید. -یکی از- اهداف کتاب‌خوانی تأثیر مثبت و مفیدی هست که کتاب می‌ذاره و هرچقدر که کتاب پیشنهادی شما تاثیرگذارتر باشه بهتره.
دوّم. کتابِ موردنظر خیلی حجیم نباشه یا قمیت بالایی نداشته باشه. ترس از تموم نکردنِ کتاب‌های قطور و همچنین کند جلو رفتن‌ـشون ممکنه خواننده رو دلسرد کنن. به علاوه، قیمت بالای کتاب برای کسایی که زیاد کتاب می‌خونن ممکنه فاکتور تعیین‌کننده‌ای باشه.
سوّم. کتاب موردنظر ممنوعه یا "سخت گیربیا" نباشه و بشه راحت تهیه‌ـش کرد.
چهارم. کتاب موردنظر -به طور مستقیم یا تخصّصی- در زمینه اعتقادی، تاریخی، علمی و امثال این‌ها نباشه.
× در این زمینه باید اضافه کنم که اگر حمایت و استقبال باشه (چه از طرف خواننده‌ها، چه مدیران و چه آشنایان و غیرآشنایان) میشه در بخش مخصوص به خودش تاپیک زد و مطالعه مستقیم روی موضوع خاصّی رو ادامه داد.
پنجم. کتاب پیشنهادی جذّابیت داشته باشه و از نظر محتوایی اینقدر زیاد سنگین نباشه که نشه هضمش کرد. (این به معنای بد بودنِ این کتب نیست، امّا باید بپذیریم که برای شروع نمیشه مستقیم به سراغ این دسته از کتاب‌ها رفت)
ششم. اگر امکانش رو دارید ترجمه مناسب همراه با اسم انتشارات و دیگر جزئیاتی که میدونید لازم هست رو هم ارسال کنید. به‌هرحال بهتره که مناسب‌ترین ترجمه کتاب انتخاب بشه و محتوا به درستی به خواننده منتقل بشه. (گرچه ذاتِ ترجمه‌‌‌ کردن اکثر اوقات از زیبایی اثر کم می‌کنه و ممکنه یک/چند درجه اونو پایین بیاره)
هفتم. از نمایش‌نامه‌ها غافل نشید.

در انتها اضافه کنم که نظرِ شخصیِ من امّا موضوعی مطالعه کردن هست که اگر تعداد متقاضی‌ها و خواننده‌ها به حدّ کافی برسه، مستقل از این برنامه اون رو هم شروع می‌کنیم.

تا انتهای روز بیست‌و‌نهم خرداد فرصت دارین بچّه‌ها. منتظر پیشنهادات‌ـتون هستم. ;; )
 
آخرین ویرایش:
  • شروع کننده موضوع
  • #2

علـی

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
89
امتیاز
910
نام مرکز سمپاد
دستغیب
شهر
شیراز
متشکّر از عزیزانی که شرکت‌ کردن و نظرات‌ـشون رو به اشتراک گذاشتن. ; )


کتاب‌هایی که برای نظرسنجی گذاشته شدن بر اساسِ پیشنهاد کاربرها انتخاب شدن. نظرسنجی به مدّت پنج روز باز می‌مونه و کتابی که بیشترین رأی رو بیاره برای مطالعه انتخاب می‌شه. ذیل هر کتاب جزئیاتی آورده شده که احتمالاً برای خواننده مفید واقع بشه.

× با توجه به اینکه قطعیتی در کار نیست و سلیقه در برداشت از یک متن دخیل هست، انتشارات یا مترجمین مختلف با هم آورده شدن و انتخاب و تصمیم‌گیری به عهده خودتون گذاشته شده. بین راهرو‌های فروشگاه قدم بزنید، غرق در متن‌ها و کلمات بشید و بعد از بازگشت از سفر کاغذی بهترین رو انتخاب کنید. :]
×× کتاب‌ها به ترتیب حروف الفبا چیده شدن و نامگذاری دلیل بر اولویت یا ارزش بیشتر یک کتاب نیست.

[1] خانه برناردا آلبا - فدریکو گارسیا لورکا
ترجمه نجف دریابندری، ترجمه محمود کیانوش(نشر قطره)

لورکا از مشهورترین چهره‌های ادبیات اسپانیاست که بدون شک نمایشنامه‌خوان‌ها بارها اسمش رو شنیدن و از هنر و قدرت اون در ادبیات خبر دارن و متأسفانه قدرت نگارش من در حدّی نیست که بتونه ستایش کنه ایشون رو. ( به همچنین دیگر نویسنده‌ها) نوشته‌های لورکا تا حدّی صدای فریادِ زیر آبِ جنس مؤنث(و حتّی همراهی جنس مذکر) جامعه‌ـست. درون‌مایه آثارش هنوز هم تازگی داره و بعد از گذشت سال‌ها بوی کهنگی از متن‌های اون به مشام نمی‌رسه.
این اثر -که آخرین نمایشنامه لورکا هم هست- مضمون و درون‌مایه اجتماعی داره و نقش‌های داستان همگی زن هستن. برناردا آلبا پنج دختر مجرد در سنین مختلف داره که هرکدوم از دخترها نماد یک قشر و یک بخش از جامعه‌ـس.
برناردا با استبداد و پایبندی به سنت‌ها رفتار می‌کنه. دیکتاتوری برناردا توانِ تحمّل نافرمانی رو نداره و برای بدنام نشدن در جامعه به شدّت دخترهاش رو کنترل می‌کنه. عصای اون هم نماد قدرتش محسوب میشه که توسط جوان ترین دخترش شکسته می‌شه.
لورکا به خوبی تونسته در پشت هرکدوم از جملات و هرکدوم از رفتار‌های شخصیت‌های این داستان دنیایی از مفهوم رو بگنجونه و با معناهای عمیق به خواننده هجوم بیاره. اوج هنر نویسنده و زیبایی داستان وقتی مشخّص میشه که متوجّه بشیم این نمایشنامه با این حجم کم غنای معنایی‌یی برابر با برخی کتب قطور و حتی بیشتر از اون رو داره.
همچون بقیه آثار لورکا، این اثر هم نیش و کنایه‌هایی به‌جا و ظریف به جامعه پر ایرادِ مردسالارِ حاکم وارد می‌کنه که خواننده رو گاهی به تأسف، گاهی به لبخند‌های تلخ و گاهی به تلاش در جهت براندازی این وضعیت سوق می‌ده.

"ماگدالنا: همه توی خانه میپوسیم، فقط از ترس آنکه مبادا مردم برایمان حرف در بیاورند."
"برناردا: نخ و سوزن مال زن هاست، شلاق و قاطر مال مردها."


[2] در انتظار گودو - ساموئل بکت
انتشارات بیدگل، انتشارات ققنوس، انتشارات نگاه

در انتظار گودو نه فقط یکی از مشهورترین آثار ادبیِ بکت، که به گفته برخی بهترین اثر اون هست و در زمره بهترین آثار جهان هم به شمار میره و هرکس میتونه مطابق با پیشینه ذهنی، درک‌و‌فهم و حتّی قوّه خیال‌پردازی خودش از این نمایشنامه بهره ببره.

این نمایشنامه، روایت‌گرِ صحبت‌های دو ولگرد(!) در فضایی گرفته در خارج از شهر هست. دو منتظر، زمان رو در انتظار گودویی سپری می‌کنن که حتّی نمی‌دونن چه کسی هست و فقط به امید زیستن چشم به راه نشسته‌ان. در پایان پرده‌ها و درست وقتی که اون‌ها از اومدن گودو ناامید می‌شن، پسربچه‌ای رو ملاقات می‌کنن که با پیغامی از طرف گودو اومده و خبر می‌ده که حتماً گودو فردا با اون‌ها ملاقات می‌کنه. فارغ از جملات قابل تأمّل و بسیار زیبایی که در طی داستان جاری می‌شه، سؤالاتی مثل اینکه واقعاً گودو نماد چه کسی هست، اون پسرک و پیغام‌هاش چه مفهومی دارن و تناظر برخی جزئیاتِ داستان به زندگی‌های واقعی چیزهایی هست که خواننده رو ناخودآگاه درگیر می‌کنه و بخش دیگه‌ای از قوّت ادبی این نمایشنامه و نویسنده رو به خواننده نشون می‌ده.

"استراگون: همه ما دیوانه به دنیا می آییم. بعضی ها همان طور باقی می مانند."

"ولادیمیر: ما منتظریم. بی حوصله ایم. نه، اعتراض نکن، تا سر حد مرگ بی حوصله ایم، اصلا هم نمی شود انکارش کرد. خب. یک مشغولیتی پیدا می شود و ما چکار می کنیم؟ می گذاریم که تلف بشود. بیا، بگذار کاری بکنیم! همه این ها در یک آن بخار می شود و ما باز تنها می شیم، تنها در میان هیچی!"

[3] سرگذشت ندیمه - مارگارت آتوود
انتشارات ققنوس، ترجمه سهیل سُمی

سرگذشت ندیمه کتابی در ژانر علمی تخیلی هست که اگر باهاش به آینده سفر کنید دیدگاه‌های مختلف و پیامد‌های اون رو می‌بینید و پس از بازگشت از سفر زمان، یقیناً متفاوت به بعضی افکار و اعمال‌ـتون نگاه می‌کنید. رمانِ برنده جایزه آرتور سی کلارک روند متفاوتی در پیش گرفته و به جای توصیف اتوپیا، جامعه‌ای دقیقاً متضادِ اتوپیا رو به تصویر می‌کشه. در این جامعه بعد از انقلاب علیه دولت و سرنگونی اون، قانون اساسی لغو می‌شه و قوانینی بنا میشه که آزادی فردی تک‌تکِ افراد رو پایمال می‌کنه و به شدّت خشن با همه رفتار می‌کنه. سرویس امنیتی مخوفی که در این جامعه وجود داره با خودش خفقان و فضای تاریکی رو به همراه آورده. از طرفی دسته‌بندی زنانِ جامعه توسط حکومت و تبعیض جنسیتی شدید شما رو به فکر وادار می‌کنه و حتّی شاید به مطالعه بیشتر در این زمینه ترغیب‌ـتون کنه.

"بهتر؟ بهتر هرگز برای همه معنای بهتر نمی‌دهد؛ همیشه برای عدّه‌ای معنای بدتر می‌دهد."

[4] قطار شبانه لیسبون - پیتر بیری ( با نام مستعار پاسکال مرسیه ) انتشارات افق، ترجمه مهشید میرمعزی

این کتاب جوایزی مثل ماری لوئیزه کاشنیتس و گرینسانه کاوور رو برده و نامزد بهترین کتاب اروپایی سال هم شده. به علاوه، فیلمی هم تحت همین نام و با اقتباس از کتاب ساخته ‌ شده. ( گرچه سلیقه کم دخیل نیست، امّا لازم به ذکره که برخلاف کتاب، فیلم نقدهای خیلی جالبی رو دریافت نکرده.)

قطار شبانه لیسبون زندگی معلّمی رو روایت می‌کنه که در بینِ کلاسِ درس، مدرسه رو ترک می‌کنه(شما بخونید فرار از زندگی روتین) و تصمیم می‌گیره به لیسبون بره تا ردّ پای یه نویسنده اسرارآمیز رو پیدا کنه. اون به تدریج عمیق‌تر غرقِ یادداشت‌ها و واکنش‌های نویسنده می‌شه؛ یادداشت‌هایی درباره تجربیات اساسی و عمیق زندگی همراه با سؤالاتی که هرکس دیر یا زود، باید از خودش بپرسه. یادداشت هایی که به زبان مادری معلم نیستن امّا اونقدر براش شگفت‌انگیزن که به یادگیری اون زبان رو میاره.
کتاب جذّابیت و کشش خاصی داره و شما رو غرق در پرسش‌های عمیقی می‌کنه که پاسخ بهشون قطعاً در نگاه شما به زندگی مؤثره. به علاوه، مرسیه استاد فلسفه هست و همین به شکل فزاینده‌ای به زیبایی جملات و روند داستان افزوده.

"در کتاب پرادو این یادداشت را دیده بود، زندگی آن نیست که ما زندگی می‌کنیم؛ آن چیزی است که تصوّر می‌کنیم زندگی می‌کنیم."


[5] لبه تیغ - ویلیام سامرست موآم
نشر ماهی، ترجمه شهرزاد بیات موحّد

این رمان درباره شخصیست به اسم «لاری» که با وجود داشتنِ پول و درآمد کم، از زندگی خودش شاد و راضی هست. در عوض اون تلاشی چندین ساله میکنه و بیشتر به دنبال پیدا کردن جواب‌هایی هست که به سؤالات مربوط به منشأ و اهداف زندگی ختم میشه. محور تفکر لاری با نگاه نامزدش «ایزابل» که به تجمّل و ثروت وابسته هست تفاوت داره. این تفاوت ماجراهایی رو برای لاری ایجاد می‌کنه که نویسنده در قالب اون‌ها سعی کرده به خواننده نکته‌ها و درس‌هایی مفید رو آموزش بده.
لبه تیغ سعی در قضاوت نداره و زندگی های متفاوتی رو به ما نشون می‌ده و همین رمز موندگاری این کتابه. چون تا مدت ها داستان این زندگی ها تو ذهن خواننده باقی می‌مونه. روایتِ زندگی چند نفر از انسان‌هایی که گرچه در یک محیط مشابه زندگی می‌کنن اما سؤالات و خواسته‌های متفاوتی از زندگی دارن.

"بر لبه ی تیغ گذر کردن دشوار است؛ به همین گونه، دانایان گویند که راه رستگاری دشوار است."


† شما می‌تونید حداکثر 3تا از گزینه‌های موجود رو انتخاب کنید. بدیهتاً الزامی به استفاده از همه گزینه‌هاتون نیست.
 
آخرین ویرایش:

helii

کاربر فعال
ارسال‌ها
35
امتیاز
60
نام مرکز سمپاد
فرزانگان1
شهر
ایران
من به شدت دلم میخواد یکی دوتا از این کتابا رو بخونم نمیشه دوباره با همین کتابا کتابخوانی گروهی برگزار کنیم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
 
بالا