آرزو درویش / دانشجوی کارشناسی ارشد جامعه شناسی وفعال حقوق زنان
باز هم طبق روال سال های اخیر با فرا رسیدن روز موسوم به "روز دختر" شاهد سیل عظیمی از پیام های تبریک در شبکه های مجازی هستیم که دختران جوان را مورد خطاب قرار می دهند (بعضاً با القاب سخیفی مانند روز ناموس داداش ها! هووی مامان ها!و...)
نفس عمل نام گذاری یک روز برای طبقه یا جنس خاصی نکوهیده نیست و می تواند مزایایی هم در بر داشته باشد، همچون نام گذاری هشت مارس (روز جهانی زن) و یا یک مه (روز جهانی کارگر) که موجب اتحاد بیشتر میان طبقات نامبرده و مرور دستاوردها و تلاش برای زدودن کاستی ها و نابرابری ها می شود.
در دنیای اسلام روز ولادت "فاطمه" را به عنوان "روز زن" تعیین کرده اند. ابهام زمانی ایجاد می شود که با وجود تعیین این روز به عنوان روز زن،روز دیگری را به بهانه ی ولادت "معصومه" ، "روز دختر" نام می نهند، پس دلیل نام گذاری دو روز مجزا برای یک جنس یکسان تحت عنوان روز زن و روز دختر چیست؟ بدیهی است که این سؤال تنها به یک پاسخ می انجامد: افسانه ای به نام "پرده ی بکارت".
خوانش نیات نهفته در پس نام گذاری چنین روزی ساده است: تقویت نظام مرد سالار،کالا انگاری زنان،تشدید تقسیم بندی دوگانه و کاذب زن و دختر،سلب حق زن بر بدن اش،تحقیر و سرکوب زنان مجرد فاقد بکارت.
در این صورت، چرا باید (حداقل همجنسان خود را می گویم) با دبدبه و کبکبه این روز را به یکدیگر تبریک بگوییم؟ آیا معنای چنین تبریکی جز این است که اصولاً معیار سنجش شخصیت و ارزش یک زن تکه ای گوشت مستتر در واژن اوست و زن وسیله ای نیست جز برای تمتع جنسی؟ آیا معنای چنین تبریکی مهر تایید زدن بر تفکرات پوسیده ای نیست که طبق آن زن باید از هر گونه عمل جنسی که پایه ای ترین حق هر جنبنده ای است خود را منع کند و منتظر باشد تا روزی مانند یک کالای سالم به دست صاحب اش برسد؟ آیا با به رسمیت شناختن و تبریک این روز ،زنان تحصیل کرده ای را که به هر دلیل روش ازدواج را به عنوان روش زندگی خویش برنمی گزینند و قاعدتأ روابط شان خارج از روابط ازدواج قرار می گیرد،سرکوب نمی کنیم؟ آیا نام گذاری چنین روزی پیامی جز این دارد که اصولاً زنان حقی بر بدن خویش ندارند؟
البته که برای مخاطب اهل تفکر و ادب روشن است که طرح چنین موضوعی به معنای دعوت به بی بند و باری جنسی نیست و از طرفی این نوشتار حفظ بکارت را برابر با عقب ماندگی فکری نمی داند،اما مسئله ی مهم تأکید بر حق زن بر بدن خویش است.اصولاً هر زنی مالک بدن خویش است و می تواند پس از کسب آگاهی، تصمیم به ورود و یا عدم ورود به رابطه ی جنسی را بگیرد و خود دست به انتخاب بزند، تمام سخن این نوشتار همین "آگاهی" و "انتخاب" است، و نام گذاری روزهای مجزایی به روز زن و دختر چیزی جز مصداق اهانت به حق انتخاب زنان و در واقع محکم تر کردن یوغ بردگی بر گلوی جنس زن نیست...
امید که با عدم تبریک این روز، انتخاب زنان را در زمینه ی مسائل خصوصی و جنسی خود به رسمیت بشناسیم.
------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
آذین نادری فعال حقوق زنان
چند سالی است که روزی با مناسبت مذهبی به نام "روز دختر" نام گذاری شده است. اغلب مردم هم آن را پذیرفته، به هم تبریک می گویند و به رسمیتش می شناسند. برای من اما هیچ گاه این روز خوشایند نبوده است.
این روز برای من چنان مصداق های دیگر جامعه ی مرد سالار است. جامعه ای که حتا تا چنین مساله ای خصوصی پیش می رود و این امر را چنان عنوان می کند که نه تنها سوژه ای برای دوباره به زیر سوال رفتن زنان، که در تکریم آن هاست.مصداق های این امر را در جوک های فراوانی که در حوالی این روز انتشار پیدا میکنند می توان یافت.
از طرفی در مقابل چنین روزی، هیچ روزی به نام "روز پسر" نام گذاری نشده است. گویی پسران و مردان هیچ شباهتی در مقابل دوگانه ی دختر/زن ندارند. زیرا این جنس مونث است که مورد واکاوی می تواند قرار گیرد تا قضاوت شود که او دختر است یا زن. این جنس مونث است که همیشه مورد سوال قرار می گیرد، که به پزشک قانونی برده می شود اما مردان به دور از تمام این ها تنها نظاره گر و اعمال کننده هستند. آن ها "مرد" هستند، آن ها "می توانند" و می کنند هر آن چه که دلخواهشان باشد را.
در همین جامعه ای که دم از بزرگ داشت مقام دختر می زند است که سهمیه های تحصیلی، استخدامی، حقوقی و هزاران چیز دیگر مصداق های عینی تبعیض جنسیتی هستند. همین جامعه ای که زنان را همچون وسیله ای برای فرزند آوری می بیند که هر گاه شوهر از این دستگاه خسته شد می تواند دیگری را اختیار کند اما زنان همیشه در پس مطبخ و حجله می مانند،در پس دوگانه ی زن/دختر، در پس تمامی القاب جنسیتی که گاه خود کامل آن ها را پذیرفته و درونی کرده اند.